تعداد صفحات :5
نسبت میان حقوقبشر و تنوع فرهنگی از مباحث مهم حوزه علوم انسانی در محافل علمی و سیاسی خصوصاً در دهههای گذشته بوده است. در این خصوص دیدگاههای متنوعی ابراز شده که میتوان خلاصه آنها را به شرح زیر برشمرد:
1- در دیدگاه اول که عمدتاً از سوی کشورهای غربی دنبال میشود تأکید بر این است که حقوقبشر جهانشمول است و گوناگونیهای فرهنگی نمیتوانند تأثیری بر هنجارهای حقوقبشر داشته باشند. این طیف اعلامیه جهانی حقوقبشر و سایر معاهدات موجود بینالمللی را مبنائی برای تعریف حقوقبشر جهانشمول تلقی میکنند.
2- طیف دوم که میتوان از آنها تحت عنوان نسبیتگرایان یاد کرد معتقدند حقوقبشر نسبی است و هنجارهای آن با توجه به ویژگیهای فرهنگی، منطقهای و جغرافیائی تعریف میگردد. این گروه معتقدند که تعریفی جهانشمول از حقوقبشر وجود ندارد و هر کشور حق دارد با در نظر گرفتن ویژگیهای فرهنگی خود تعریفی اختصاصی از موازین حقوقبشر ارائه داده و آن را مبنای عمل قرار دهد.
3- گروه سوم بر این باورند که حقوقبشر فی نفسه جهانشمول است اما تعاریف موجود از هنجارهای حقوقبشری ضرورتاً جهانشمول نیستند. سیستمهای حقوقی مختلف تعاریفی از حقوقبشر ارائه میدهند که ممکن است متفاوت باشند اما گفتوگوهای بین فرهنگی در زمینه حقوقبشر میتواند به درکهای مشترک در زمینه حقوقبشر جهانشمول کمک کند.
دیدگاههای فوقالذکر باعث شکلگیری گروهبندیهائی در عرصه سیاست بینالملل نیز شده است. به طوری که تعدادی از کشورها (عمدتاً کشورهای غربی) تلاش مضاعفی را در جهت ترویج تعریف غربی از حقوقبشر بر اساس اعلامیه جهانی حقوقبشر، میثاقین حقوقمدنی و سیاسی و حقوقاقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز سایر ابزارهای بینالمللی از قبیل کنوانسیون منع شکنجه، کنوانسیون حقوق زنان و کنوانسیون حقوق کودک به عنوان موازینی جهان شمول در زمینه حقوق بشر انجام میدهند.
جهانی شدن مجموعهای از فرایندهای چند بعدی و پیچیده است که عرصههای متعددی از جمله اقتصاد، ایدئولوژی، سیاست، فرهنگ و محیط زیست را در بر میگیرد و موجب افزایش وابستگی کشورهای جهان به یکدیگر میشود. از منظر اقتصادی، سیر تاریخی جهانی شدن را میتوان به چهار مرحله داخلی، بینالمللی، چند ملیتی و جهانی تفکیک کرد. از منظر جهان بینی نیز چهار نوع طرز تفکر خود محوری، چندمحوری، منطقه محوری و جهان محوری در روند جهانی شدن مشاهده می شود.جهانی شدن دارای اثرات مثبت و منفی است و موافقان و مخالفان زیادی دارد. اصولا طرز تلقی و نگرش نسبت به جهانی شدن بستگی به این موضوع دارد که فرد، گره و یا جامعه خاص از وضعیت به وجود آمده، منتفع و یا متضرر شده باشد