دانلود کتاب مجموعه ذکر و ختم الاسماء الحسنی
نویسنده: ثقه الاسلام محمد هروی طاب نژاه
زبان: فارسی
نوع فایل: PDF
تعداد صفحات: 235
حجم کتاب: 34.40 مگابایت
فایل حاضر کامل ترین و دقیقترین مقاله ایست که در مورد پست مشاور در قالب ورد و قابل ویرایش طراحی گردیده است و طبق آخرین بخشنامه های آموزش و پرورش بروز رسانی گردیده است و آماده چاپ می باشد. در نگارش این مقاله تمامی نکات مورد نیاز اداره آموزش و پرورش لحاظ گردیده است.به همراه این مقاله دقیق و کارآمد سه نمونه فرم ویژه ارتقای شغلی هم برای شما اسال می گردد که فرم شماره سه که شامل مستندات پست مورد نظر است نیز به صورت کامل پر شده است.
این مقاله ارتقا شغلی در 116 صفحه میباشد
مقدمه
در سالیان دراز طول عمر آموزش و پرورش، مشاوران و معلمان همه بر آن بوده اند به راه و روشهای بهینهای دست یابند که حاصل آن یادگیری دلخواه و مطلوب از جانب یادگیرنده باشد. متخصصان تعلیم و تربیت به ویژه برنامه ریزان درسی، پیوسته به دنبال راه حلهایی بودهاند که چه به صورت نظری و چه به صورت تجربی و عملی، موفقیت دانش آموزان را تأمین و تضمین کنند. نقش راهنمایی (مشاوره) در آموزش و پرورش مترادف با تعلیم و تربیت و آسان کننده جریان آن است. در واقع، امر هدایت راهنمایی تحصیلی میتواند در جهت شناخت دانش آموز و محیط و استفاده بهینه از توانمندیهای هر یک، متمرکز باشد. لذا ضرورت راهنمایی به موقع و توأم آگاهی و بصیرت، بویژه در دنیای کنونی و در کشورهای رو به توسعهای چون کشور ما، بیش از بیش حساس میشود. بدین دلیل بررسی روند هدایت تحصیلی دانش آموزان در کشور و ارزیابی ملاکهای آن ضروری به نظر میرسد. به طور کلی، افت تحصیلی موجود در مدرسه نداشتن علاقه لازم به رشته تحصیلی، ضرورت بررسی نقاط ضعف و قوت و شناخت تنگناها، از مواردی هستند که اهمیت بررسی هدایت تحصیلی را در مدرسه دو چندان می کند. عمدهترین هدف نظام آموزشی، هدایت تحصیلی دانش آموزان در مسیری است که با پیمودن آن، نیازهای جامعه از یک سو و نیازهای فردی دانش آموزان، از سوی دیگر برطرف می شوند. مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای هماهنگ ساختن برنامه های آموزشی با ویژگیهای شخص دانش آموزان و نیازها و مقتضیات جامعه، بخشی از فرآیند برنامه آموزشی را به هدایت تحصیلی اختصاص دادهاند و بر این باورند که از طریق اجرای طرح هدایت تحصیلی، می توان به راهنمای تحصیلی شایسته دست یافت و هدف مطلوب نظام آموزشی کنون را تحقق بخشید. پیشینه تحقیق: مشاوره و راهنمایی مطلبی نیست که صرفا زائیده فکر بشر چند دهه اخیر باشد، زیرا با مراجعه به قرآن و احادیث و سایر منابع اسلامی و نظر کارشناسان تعلیم و تربیت اسلامی، شیوه های راهنمایی به وفور بیان شده است. همان طور که خداوند قرآن را کتاب هدایت و راهنمایی بشر نامیده است در سوره اعراف آیه 165 می فرمایند: «چون هر چه به آنها تذکر داده شده فراموش کردند ما هم آن جماعت را که پند دادند و خلق را از کاربر باز می داشتند نجات دادیم و آنانرا که ستمکاری کردند به کیفر فسقشان به بدترین عذاب گرفتار ساختیم.» همان طور که در این آیه ذکر شده علاوه بر این که خداوند قرآن، کتاب هدایت را سوی انسانها فرستاده افرادی را به عنوان هدایت کننده و مشاور انتخاب کرده است تا مردم را در راه هدایت و رسیدن به اهداف عالیه و رستگاری کمک نمایند. راهنمایی و مشاوره برای اولین بار در کشور آمریکای شمالی توسط فرانک پاستور در سال 1908 به صورت عملی اجرا شد در کشورما در سال 1332 به معنی حاصل خود شکل گرفت. بعد از افت و خیزهایی در سال های 37 و 38 به عنوان امری ضروری در سال 47 اداره کل آموزش راهنمایی تحصیلی تأسیس شد در سال 59 طی بخشنامه ای تعطیل و در سال 67 با آگاهی به ضرورت آن در امر آموزش و پرورش مجدداً شروع به کار کرد. وجود مشاوره در آموزش و پرورش: یکی از جدیدترین تعاریف مشاوره عبارتی است که در سال 1965 توسط کرومبولنز بیان شده است. او می گوید: مشاورهها از یک سری فعالیتهای اخلاقی تشکیل شده است که در آن مشاور تلاش میکند که به مراجعه کننده کمک کند تا رفتارهایی انجام دهد که در نهایت به حل مشکلات و مسائل او منجر شود. به طور کلی ماهیت انسان به گونهای است که در تمام مراحل زندگی از جمله دوره مدرسه و کسب علم و دانش نیاز بیشتری به مشاوره و راهنمایی پیدا می کند این راهنمایی برای رسیدن به سر منزل مقصود به افراد متخصص و آگاه سپرده می شود. از طرف دیگر چون ارتباط دانش آموز و معلم در مدرسه و کلاس رابطه ای نزدیک است بهتر آن است که ما معلمان سعی کنیم به فنون و مهارتهای مشاوره ای آگاه بیشترییدا کنیم. معلمی که با فرآیند مشاوره آشنایی داشته باشد با دانش آموزان همدلی بهتری ایجاد می کند، حمایت عاطفی مناسبی با آنان دارد. همان طور که حدود دو هزار سال پیش ارسطو به این مطلب اشاره کرده است که: «تمام یادگیری ها یک مبنای عاطفی و هیجانی دارد.» آموزش و پرورش به عنوان نهادی عمومی و مطرح در جامعه مسئولیت مهمی در تربیت و پرورش دانش آموزان به عنوان نسل جوان و آینده ساز کشور دارد و مدرسه مکانی است که در آن استعدادها و تواناییهای دانش آموزان شناخته می شود یا به فعلیت می رسد و با استفاده از تجارب معلمان و ارائه ارزشهای مطلوب و افزایش مهارتهای لازم در افراد آنها برای زندگی و رسیدن به کمال انسانی و رشد علمی آماده می شوند. اینجاست که اهمیت راهنمایی و مشاوره در مدارس که همه آن را به عنوان جایگاه مهم پرورش نیروهایی توانا و آگاه می دانند پررنگ تر میشود چرا که همه دانشآموزان به نوعی در مسیر تحصیل با مشکلاتی روبرو می شوند که نیازمند کمک و راهنمایی مشاوران و معلمان خود هستند. یکی از نقش های مهم یک مشاور تأمین بهداشت روانی دانش آموزان است. دانشآموزانی از سلامت روانی برخوردار هستند که اولاً خود را فردی ارزشمند و قابل احترام بدانند و به تواناییهای خود اطمینان داشته باشد. ثانیاً بتواند بدون دغدغه خاطر و ناراحتی با واقعیات زندگی مواجه شوند و کل وجودشان را همان طور که هست بشناسند و بپذیرند، ثالثاً با آرامش خاطر و احساس امنیت و با شوق و امید زندگی کنند. مشاور چشم انداز تازهای را به ماجراهای ذهنی می گشاید چشم انداز و نگاهی که به آدمی مجال زندگی می دهد و فرصتی فراهم می کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازی کند و قدرتی را در اختیار فردی میگذارد تا با بهره گیری از آن نوع جدیدی از حضور در روابط بین فردی را تجربه کند. مشاور در امر آموزش و پرورش دو نقش ایفا می کند: 1- کمک به تک تک دانش آموزان به منظور سازگاری با محیط، حل مشکلات شخصی، بروز و ظهور استعدادها و رشد و تکامل آنها؛ 2- کمک به دانش آموز در انتخاب مناسبترین راه از نظر رشتههای تحصیلی و انتخاب مناسب شغلی و برنامهریزی و آمادگی برای زندگی. در واقع نقش مشاور در مدارس را می توان به این صورت خلاصه کرد: مشاوران با تحصیل جریان رشد همه جانبه فرد آموزش و مهارتهای زندگی فردی، اجتماعی، کاهش و حذف موانع رشد، خودشناسی و محیط شناسی و ارائه سایر خدمات روانشناختی در مدارس وظیفه مهمی برعهده دارند. مشاوران در صورتی که در کار خود موفق هستند که علاقمند به دانش آموزان و آگاه به مبانی روانشناسی و جامعه شناسی و اصول تربیتی باشند و بتوانند از این آگاهی و تجربه کاری خود در محل مشکلات دانش آموزان استفاده کنند. نقش مشاور در امور تحصیلی: دانش آموزان در جریان تحصیل با مشکلات زیادی مواجه می شوند که مشاور می تواند در رفع این مشکلات کمک های موثری به دانش آموزان ارائه دهد، که در این مقاله به شایعترین آنها میپردازیم: 1- ضعف پایه تحصیلی: در مورد چنین دانش آموزانی مشاور باید برای فراگیری درون پایه از نقطهای که دانشآموز ضعف دارد برنامه ریزی کند و یا به کمک خانواده ضعف پایه اورا جبران کند. فشار و وادار کردن دانش آموزان به زحمات شبانه روزی در سطح بالای تحصیلی بدون توجه به پایه بیفایده است. آماده کردن دانش آموز و اولیای او نیاز به جلسات مشاوره متوالی دارد. 2- کمبود یا نبود انگیزه تحصیلی: دانش آموزانی وجود دارند که از نظر هوشی در حد طبیعی هستند و ظرفیت لازم برای یادگیری را دارند، اما انگیزه ای برای درس خواندن ندارند. در بیشتر موارد این انگیزه نداشتن به مشکلات عاطفی و روانی دانش آموز و دیگر مشکلات او در خانواده و جامعه بر میگردد. مشاور با اطلاع رسانی در زمینه تربیتی و تحصیلی و شغلی به شکوفایی استعدادها و احساس خود ارزشمندی و اعتماد به نفس و خودشناسی و ارتقای سلامت روانی دانش آموز کمک میکند و او را از مواجه شدن با مشکلات روانی و عاطفی باز می دارد و کمک می کند تا به سازگاری عاطفی معقولی در جامعه برسد. این امر در قالب ساعتی به عنوان «مهارتهای زندگی» در فرآیند هدایت تحصیلی و شغلی در اکثر مدارس اجرا شد. درس مهارتهای زندگی بسیاری از مشکلات دانش آموزان خاص را حل کرد و تا حد خیلی زیادی ایجاد انگیزه برای دانش آموزان صورت گرفت. ما معلمان در کلاس درس با تعداد زیادی دانش آموز سرو کار داریم که ممکن است در بعضی از آنها سابقه مشکلات رفتاری وجود داشته باشد و از طرف ما یا همکاران مشاوره در مدرسه نادیده گرفته شده است. همین مشکلات به ظاهر کوچک باعث بروز ناهنجاریهای زیادی در جامعه میشود و مشکلاتی نظیر اعتیاد، ایدز، خودکشی و... را بوجود می آورد. واضح است که جبران چنین خسارتهایی کار ساده ای نیست. و بهتر آن است به جای اینکه به فکر جبران این مشکلات باشیم از رخ دادن آنها جلوگیری کنیم. عمده ترین اهداف هدایت تحصیلی توسط مشاوران: الف – رشد و توسعه شخصیت دانش آموز: مشاور کمک می کند که 1- دانش آموز برای خود به عنوان عضوی از جامعه احترام قائم شود. 2- بتواند روابط و مناسبات متقابل در جامعه داشته باشد. 3- تدارک محیط سالم و مساعد در کلاس برای رسیدن به رشد روانی دانش آموزان. 4- ارتباط با والدین به منظور ایجاد شناخت رفتارهای طبیعی و نیازمندیهای روانی دانش آموزان. ب) رشد و توسعه مهارتهای شغلی و حرفه ای دانش آموزان: آگاه ساختن دانش آموزان با فرصتهای موجود در جامعه و در گام جلوتر کمک به آنها برای شناخت تواناییهایشان در یک حرفه و شغل خاص. ج) رشد و توسعه قوای فکری و معنی و عقلی دانش آموزان: ایجاد زمینهای برای پیشرفت تحصیلی، انتخاب رشته، انتخاب دروس خاص برای ادامه تحصیل در رشته مرتبط با آن دروس، آشنا کردن دانش آموزان با استعدادها و خلاقیت هایشان. هدف عمده هر هدایت مشاوره تحصیلی این است که دانش آموز طی دوران تحصیل موفق شود رشته مناسبی انتخاب کند. در واقع هدایت تحصیلی درست و آگاه تا حد قابل توجهی از هدر رفتن سرمایه گذاری های آموزشی جلوگیری می کند. بهترین مشاوره، مشاوره ای است که به دانشآموز کمک کند تا موقعیت کنونی خود را درک کند و برنامه ای برای هدف های آینده اش در نظر بگیرد. در امر موفقیت یک مشاوره تحصیلی عوامل زیادی موثر است. از جمله آنها: توجه به توانایهای ذهنی و استعدادهای دانش آموزان، ویژگی شخصیت آنها، توجه به نیازها و امکانات جامعه ، ارتقای سطح دانش و تخصص مشاوران تحصیلی ، تغییر نگرش مردم در مورد موفقیت ، دادن آگاهی لازم به دانش آموزان والدین آنها در مورد مسائل و مشکلات کارهای مشاوره ای و... پس از صحبت و مشورت با مشاوران مدراس به این نتیجه رسیدیم که: بنا بر تفاوتهای زیادی که از جهت استعدادها، تواناییها، نیازها، و ارزشهای شخصی و از سوی دیگر تنوع در مواد درسی و رشته تحصیلی و شغلی که در جامعه وجود دارد، هر مدرسه باید حداقل یک نیروی مشاوره متخصص و ماهر تمام وقت داشته باشد. یک مورد از وظایف مشاور، تشخیص به موقع مسائل و مشکلات تحصیلی و یا رفتاری دانشآموزان است البته این قبیل فعالیتهای مشاوره وقت گیر و محتاج مهارت و تخصص مشاور است و دانش مهارت معلم را می طلبد، اما اگر به درستی صورت بگیرد، هموار کننده راه و مسیر دانش آموز و تسهیل کننده برداشتن گام های موفقیت آمیز او می باشد. امر مشاوره بدون کمک و همکاری دانش آموزان به سر منزل مقصود نمی رسد، اگر دانش آموزی، ذهنیت پیروی نکردن داشته باشد. ما در مقام تعلیم و تربیت دهندگان او، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. به هر حال، انگیزه های درونی، همه رفتارهای انسانی را هدایت می کند. به عبارتی داشتن نگرش مثبت دانش آموزان به مشاوره، در راستای تحقق اهداف مشاوره مهمترین اصل است و برای برآورده شدن این اعتماد و نگرش مثبت در دانش آموزان باید به چند مورد توجه کرد. از جمله آنها، نظرات و راه کارهای خود را به آنها تحمیل نکنیم بلکه به نظرات و راه حل هایی که رائه میدهند احترام بگذازیم و بپذیریم، اعتقاد و ارزشهایی که او در نظر دارد را بپذیریم، او را عاملی مهمتر در رشد جامعه بدانیم. روش ها 1- آگاهی بیشتر معلمان با ارکان و مفاهیم مشاوره، تا تناقض میان صحبتهای معلمان و مشاوران باعث سردرگم شدن دانش آموزان نشود.
فایل حاضر کامل ترین و دقیقترین مقاله ایست که در مورد پست معاون پرورشی در قالب ورد و قابل ویرایش طراحی گردیده است و طبق آخرین بخشنامه های آموزش و پرورش بروز رسانی گردیده است و آماده چاپ می باشد. در نگارش این مقاله تمامی نکات مورد نیاز اداره آموزش و پرورش لحاظ گردیده است.به همراه این مقاله دقیق و کارآمد سه نمونه فرم ویژه ارتقای شغلی هم برای شما اسال می گردد که فرم شماره سه که شامل مستندات پست مورد نظر است نیز به صورت کامل پر شده است.
این مقاله ارتقا شغلی در38 صفحه میباشد
مقدمه
جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش از جمله موضوعات به روز، مهم و دوران ساز جامعه اسلامی ماست، حذف معاونت پرورشی از وزارت آموزش و پرورش در نظام اسلامی، تنش های زیادی را برانگیخت. بدین منظور، نشریه معرفت در راستای وظایف دینی و انقلابی خویش، بحثی تحت عنوان "تبیین جایگاه تربیت دینی در ساختار نظام آموزش و پرورش" مطرح و سؤالاتی به حضور کارشناسان محترم این رشته، جناب حجة الاسلام آقای دکتر محمدجواد زارعان و نیز جناب آقای دکتر شگرف نخعی ارسال نمود. این عزیزان دعوت ما را پذیرفتند و به سؤالات ما پاسخ مکتوب ارائه نمودند. با هم این بحث جذاب را می خوانیم.معرفت دکتر زارعان: پیش از هر مطلبی، تذکر این نکته را لازم می دانم که پیچیده بودن و ذوابعاد بودن بحث از یک سو، و ضرورت رسیدن به یک نتیجه روشن در این زمینه از سوی دیگر، مستلزم بررسی عمیق تر مسأله می باشد. بر همین اساس، بحث را در دو بخش الف) اصولی مقدمی؛ ب) بررسی سؤالات پی می گیریم. در همین جا از همه عزیزانی که در این مسائل مطالعه و دقت دارند دعوت و تقاضا می کنیم که با ارائه نظرات ارزشمند خود بحث را عمق بیش تری بخشند. الف. اصول مقدمیبه نظر می رسد، در پاسخ به سؤالات ارائه شده، بررسی برخی مقدمات، ضروری و مفید است. ارائه پاسخ روشن به بسیاری از این سؤالات و اتخاذ موضع پیرامون آن ها بدون بررسی این مقدمات، که در واقع مبانی و اصول بحث به حساب می آیند، ناممکن و ناقص است. هم چنان که متقابلاً تبیین این اصول، پاسخ روشن تر سؤالات این باب را به دنبال خواهد داشت. البته تبیین هریک از این اصول، فرصتی بس وسیع تر می طلبد و طرح آن ها در این جا فقط در حد ارتباط مسائل مورد نظر با این اصول است. اصل اول. وجود ارزش های خاص در هر جامعههر جامعه انسانی و هر جمع کوچک و بزرگِ مجموعه های بشری دارای ارزش ها و پاره ارزش های ساده و یا پیچیده ای است که مبنای وحدت و یکپارچگی آن جامعه است و به عبارت دقیق تر، عامل وجود و ادامه حیات آن جامعه خاص می باشد. این ارزش ها، که در ابعاد شناختی، گرایشی، و رفتاری، و در اشکال قومی، ملی، دینی، تاریخی، سیاسی و امثال آن بروز می کند، فرهنگ آن جامعه را شکل می دهد. از این رو، فرهنگ هرجامعه چیزی نیست جز همان ارزش هایی که موجب همگرایی عده ای از مردم در شکل آن جامعه شده است، چه این مردم در منطقه خاصی گردهم آمده باشند و یا در مناطق جغرافیایی مختلف زندگی کنند. انسان و جامعه بدون ارزش وجود ندارد. ممکن است ارزش مثبت یک جامعه در نظر جامعه دیگر منفی باشد و یا ارزش های جوامع با گذشت زمان و در پی عوامل گوناگون دیگرگون شود،(1) اما چنین نیست که جامعه ای در یک زمان دارای هیچ ارزشی نباشد و در زمان دیگری معتقد به ارزش های خاصی شود و این نیست مگر به دلیل این که جامعه تابع انسان است و انسان بدون ارزش وجود ندارد. حتی جوامع پیرو تفکر لیبرال نیز، علی رغم ظاهر آزادگرایی، فردگرایی و قایل بودن به نسبیت ارزش ها، از این قانون مستثنی نبوده و از یک سری ارزش های اجتماعی در ابعاد مختلف شناختی، عاطفی و رفتاری برخورداراند؛ بخشی از امور را هنجار دانسته و هم زمان برای حل بخش دیگری از رفتارها به عنوان ناهنجارهای اجتماعی چاره جویی می کنند. هرگز عناوین آزادی، نسبیت، فردیت، که مشخصه های جامعه لیبرالی غرب است، موجب نمی شود که آن جوامع فاقد ارزش (بنا بر مبانی خود) تلقی شوند. اساسا تحقق یک جامعه و راضی شدن افراد برای زندگی در کنار یکدیگر جز با اشتراک در مجموعه ای از ارزش های خرد و کلان و تسالم بر آن ها ممکن نیست. اختلاف در ارزش ها برای تحقق اولیه و یا ادامه حیات جامعه یک مانع و تهدید است. بنابراین، تمسک به اصولی چون آزادی و فردگرایی در ارزش و به تبع آن نفی وجود ارزش های اجتماعی، حتی در جوامع لیبرال منطقی نمی نماید، چه رسد به جامعه ای همچون جامعه اسلامی که شعار اصلی آن حفظ و گسترش ارزش های دینی می باشد. جوامع اسلامی نیز، براساس همین قانون، دارای ارزش های مقبول دینی هستند که هویت آن جامعه را شکل می دهند و افراد جامعه حول محور آن ارزش ها گردهم می آیند. اصل دوم. ضرورت آموزش ارزشهر جامعه ای علاوه بر این که از مجموعه ای از ارزش ها برخوردار است، سعی می کند تا از طریق آموزش و انتقال مفاهیم به نسل های بعد، ارزش های مزبور را حفظ کند و حیات آن را ادامه بخشد. استدلال ساده آن هم این است که وقتی ارزش های مشخصی از دید افراد جامعه هنجار تلقی شود، به معنای آن است که افراد جامعه به آن ارزش ها اعتقاد داشته و رفتار مبتنی بر آن را صحیح می شمارند، چنانچه رفتار خلاف آن را ضدارزش و ناهنجاری به حساب می آورند که با برداشت ها و باورهای آن جامعه همخوانی ندارد، و باید با آن مقابله شود. هرچند ممکن است ارزش های جامعه، به اصطلاح، دارای مراتب تشکیکی بوده و شدت و ضعف داشته باشد و یا در چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی بین دیدگاه های مختلف تفاوت هایی باشد،(2) اما همگان بر اصل انتقال مفاهیم به نسل های بعد، در کلام یا عمل اصرار می ورزند. در بحث آموزش ارزش(3) و تعارض بین دو دیدگاه "منش پروری"(4) و "خود شکوفایی"،(5) گرچه در ظاهر، این پیروان دیدگاه منش پروری هستند که بر لزوم آموزش صریح و مستقیم ارزش های جامعه به کودکان در مدارس تأکید می ورزند، تا آن جا که سستی در این مسأله را امری نابخشودنی می شمارند،(6) اما پیروان دیدگاه خودشکوفایی نیز چندان در واقع امر (و دست کم در مقام عمل) با ایشان فاصله ای ندارند.(7) فعالیت های فرهنگی که امروزه در سطح جامعه غربی به طور کلی و در سطح مدارس به طور خاص برای حفظ و انتقال ارزش های غربی به نسل آتی صورت می پذیرد، آن چنان گسترده و فراگیر است که فقط اشاره ای کوتاه و فهرست وار به آن ها نوشتار مستقلی را می طلبد.(8) در دیدگاه اسلامی نیز، صرف نظر از تأسفی که در باب مسلمانی و مقام عمل مسلمانان و عملکرد دست اندرکاران امور فرهنگی و کارگزاران کشورهای اسلامی در این جهت باید خورد، و صرف نظر از افسوسی که در این قضیه در همین کشور اسلامیمان و حتی پس از انقلاب بزرگ دینی به همراه داریم، اسلام به ذات خود در اصل لزوم انتقال ارزش های اسلامی به نسل بعد و حتی نسل معاصر بسیار صریح و روشن است. در منابع قرآنی و روایی، واژه ها و تعابیری همچون «علّموا»، «ادّبوا اولادکم» و «بادروا اولادکم بالحدیث» و ابوابی چون «حق الولد علی الوالد»، «مقام و وظایف معلم» و امثال آن، همه حکایت از این مهم دارد. اصل سوم. تعقل در مقابل تحمیل عقیدهبه موازات اهمیت اصل ضرورت آموزش ارزش ها و انتقال آن به دانش آموزان به عنوان یکی از اصول اساسی در تعلیم و تربیت، چگونگی انتقال مفاهیم به نسل های آتی، به ویژه امر به کارگیری قوه اندیشه و تعقل متربّی در این مسیر نیز حایز اهمیت است. در مباحث تعلیم و تربیت، معمولاً هرگاه از آموزشِ ارزش، به ویژه ارزش های دینی سخن به میان می آید، حمله تفکرات لیبرالیستی با حربه عقلانیت و دفاع از حقوق متربیان و دانش آموزان پیش بینی می شود. اساس این حملات اجمالاً بر این برداشت است که آموزشِ ارزش نوعی القاء، تلقین و تحمیل عقیده،(9) شست وشوی مغزی و تعطیلی عقل است و مانع رشد عقلانی متربّی، خلاقیت(10) و قدرت تفکر انتقادی(11) وی می شود و این نوع برخورد، با روح تعلیم و تربیت و آزادی انسان سازگاری ندارد. پیشگامان دیدگاه خود شکوفایی و طرفداران تفکر انتقادی به طور خاص در این زمینه، به ویژه پیرامون نقش عقلانیت کم قلم نزده اند. این بحث به دنبال بررسی صحت و سقم دیدگاه فوق در مورد آموزش ارزش های دینی نیست، بلکه هدف از نقل مطالب مزبور، مشخص نمودن مقام تعقل و اصرار این دیدگاه بر جایگاه اساسی آن در امر آموزش است. البته، باید توجه مدافعان این طرز فکر را به این نکته نیز جلب نمود که اگر چه از آموزش های دینی کلیسایی برداشت القاء می شود و اگر چه در مقام عمل در برخی آموزش های دینی توسط مسلمانان نیز اعتناء چندانی به رشد عقلانی کودکان نمی شود، اما دیدگاه اسلامی در آموزش، تفاوت ماهوی با برداشت ایشان دارد. دیدگاه اسلام در باب انتقال مفاهیم از دو مشخصه برخوردار است: اول این که، جایگاه اندیشه و تفکر در این مکتب الهی آن چنان رفیع است که به سختی می توان چیزی را بر آن مقدم داشت. اگر مقام تعبد و قرب به خداوند اوج رشد انسان به حساب آید، که "ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون" اما اساس این تعبد نیز تعقل است واگر غیرآن باشد، یعنی اگر پرستشی مبتنی بر صِرف تقلید کور باشد، قطعا ارزشی ندارد. دوم این که، این فریاد آزادمنشانه و بیداربخش اسلام به هنگام دعوت به دین است که "لا اکراه فی الدین". در قبول دعوت اسلام، تحمیل فکری و فیزیکی جایی ندارد و تنها مأموریت انبیای الهی و رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیدارسازی فطرت بشری بوده است. امام علی علیه السلام با همین مبنای "و لو فکروا فی عظیم القدره و جسیم النعمه لرجعوا الی الطریق و خافوا عذاب الحریق"(12) (اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می اندیشیدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسیدند) است که به تبیین راه های خداشناسی می پردازد.(13) اصل چهارم. نقش الگو در انتقال ارزشاگر چه تعقل در قاموس تربیت اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و بر آن تأکیدهای قابل ملاحظه ای شده است، اما در کنار آن توجه به این نکته ضروری است که انسان موجودی اجتماعی است و تعامل و ترابط با دیگر افراد، از همان آغاز تولد نوزاد، جزو لاینفک زندگی اوست. بخش زیادی از یادگیری، چنان که در روان شناسی کودک، به ویژه دیدگاه یادگیری اجتماعی مطرح است، از طریق همین ارتباطات شکل می گیرد و کودک بر این اساس، جامعه پذیری(14) را آغاز می کند و سعی می کند در فرایند همانند سازی(15) با افراد مورد علاقه خود و الگوگیری از رفتار ایشان، رفتار خود را شکل دهد. اگر یکی از مبانی مهم تربیتی اسلام را الگودهی و الگوپذیری بدانیم، بیراهه نرفته ایم. در منشور تربیتی قرآن، از مربی بزرگ انسان ها، پیامبرگرامی به عنوان اسوه و الگو یاد می شود و کسانی که امید ترقی در این راه را دارند، سفارش به پیروی از این راه می شوند.(16) در امر تربیت دیگران نیز با تعابیری همچون "کونوا دعاة الناس باعمالکم... "(17) بر این مهم تأکید شده است. در مراتب تأثیر گذاریِ الگوها، عوامل سه گانه بینشی، گرایشی و توانشی و در کنار آن ها، عوامل زمان و مکان و برخی عوامل دیگر نقش اول را بازی می کنند. هر چه رابطه عاطفی الگوپذیر با الگوی موردنظر نزدیک تر باشد و هر چه باور فرد نسبت به نمونه بودن فرد مورد نظر خود (= الگوباوری) عمیق تر باشد، احتمال تأثیر الگو بیش تر خواهد بود. همچنین، هر اندازه شرایط محیطی (زمان و مکان) برای این تأثیرگذاری مناسب تر باشد، چنانچه در جمع همالان این امر تحقق دارد، شکل گیری فرایند الگوپذیری قطعی تر و راه آن هموارتر است.
فایل حاضر کامل ترین و دقیقترین مقاله ایست که در مورد پست مدیر مجتمع در قالب ورد و قابل ویرایش طراحی گردیده است و طبق آخرین بخشنامه های آموزش و پرورش بروز رسانی گردیده است و آماده چاپ می باشد. در نگارش این مقاله تمامی نکات مورد نیاز اداره آموزش و پرورش لحاظ گردیده است.به همراه این مقاله دقیق و کارآمد سه نمونه فرم ویژه ارتقای شغلی هم برای شما اسال می گردد که فرم شماره سه که شامل مستندات پست مورد نظر است نیز به صورت کامل پر شده است.
این مقاله ارتقا شغلی در154 صفحه میباشد
مقدمه
مدیریت، شغلی سخت و طاقت فرسا است برای اینکه مدیران بایستی با منابع محدود و امکانات کم به انتظارات مشتریان پاسخ دهند. ماهیت قرن ۲۱ ایجاب می کند که مشتریان انتظارات رو به تزاید داشته باشند چون قرن ۲۱ به قرن انفجار دانش و اطلاعات مشهور است اطلاعات اینترنت در هر ۶ ساعت ۲ برابر می شود. بیش از ۳۰۰۰ شبکه تلویزیونی ماهواره ای به امر اطلاع رسانی مشغول هستند. دانش اجتماعی و اطلاعات عمومی مردم بسیار بالاست. در این شرایط وظیفه مدیران سنگین و مضاعف است برای اینکه مدیران در این شرایط می بایست با قدرت رهبری و هماهنگی شان برای جلب رضایت مشتریان تلاش نمایند. اگر سیستم مدیریتی کشورمان را با سیستم مدیریتی سایر کشورها مقایسه کنیم، می بینیم در کشور ما متاسفانه مدیریت آسان ترین شغل است. (به جز در یک سازمان) برای اینکه مدیران ما بر خلاف مدیران کشورهای پیشرفته منابع مالی و انسانی خوبی در اختیار دارند و پاسخگو نیز نیستند. اصولا نظام پاسخگویی در دستگاههای اجرایی ایران تعریف نشده است. اما در یک سازمان ایران سیستم مدیریتی با بقیه سازمانها متفاوت است آن هم سازمان آموزش و پرورش است که مدیران اجرایی آن در مدارس با شرایط ویژه ای مدیریت می کنند. این شرایط عبارتست از کمبود شدید منابع مالی به طوری که سرانه هر دانش آموز در مدارس دولتی بسیار پایین و حتی اسف بار است. سرانه هر دانش آموز در ایران حدود ۵۰ دلار و در کشورهای توسعه یافته حدود ۱۰۰۰ دلار است. مدیران مدارس بر خلاف سایر مدیران سازمانهای همتراز فاقد اتاقهای مجلل و منشی های متعدد هستند. در نتیجه دائم در تماس با مراجعین و اولیاء دانش آموزان هستند و باید در مقابل آنان پاسخ گو باشند و هرگونهکوتاهی، سهلانگاری و اشتباه در زمینه آموزش و پرورش انسانها تأثیرات نامطلوب و زیانباری در رشد افراد و کل جامعه دارد. مدیران مدارس دولتی ایران از حقوق و حق سرپرستی ناچیزی برخوردارند و برخلاف مدیران همتراز سایر سازمانها از امکانات جانبی مثل اماکن مسکونی، خودرو و ... برخوردار نیستند و تنها به خاطر عشق و علاقه به مدیریت کار می کنند. مدیران مدارس دولتی ایران باید در مقابل مسئولان مافوق، اولیاء دانش آموزان و نمایندگی محترم مجلس پاسخگو باشند از طرف دیگر با امکانات ناچیز، کیفیت آموزشی را بالا ببرند و درصد قبولی بیشتر داشته باشند و با دست خالی به فضاهای فیزیکی و اماکن آموزشی نیز برسند. در اینجا می توان گفت با دست خالی کار خارق العاده انجام دهند. و در این میان مدیر آموزگاران، علاوه بر مدیریت که فرصت های ویژه ای را می طلبد، مسوولیت سنگین معلمی، پرورشی، کارهای خدماتی، کارهای دفتری، مدیریت و رهبری انسانها و... را به عهده دارند و این در حالی است که بسیاری از امکانات از جمله کتابخانه، آزمایشگاه و زمین ورزشی و... در مدارس چندپایه وجود ندارد. مفهوم مدیرآموزگار: مدیر آموزگار، آموزگاری است که علاوه بر تدریس در یک کلاس یک پایه، دو پایه یا چند پایه، مسئولیت مدیریت دبستان محل خدمت خویش را نیز بر عهده دارد (مرتضوی زاده، 1388، ص38). مفهوم کلاس درس چند پایه: کلاس چند پایه یک موقعیت خاص آموزشی است که در آن حداقل دو پایه تحصیلی تا حداکثر 5 پایه دانش آموزان حضور دارند که توسط یک معلم اداره می شود. دلیل تشکیل چنین کلاسهایی تعداد دانش آموزان در یک مدرسه است. که نسبت به کلاسهای تک پایه از تراکم کمتری برخوردار است (میر شفیعی لنگری، 1385، ص8). این کلاسها با عنوانهای دیگر چون آموزش و پرورش جایگزین وکلاسهای چند سنی، ترکیبی و گروهی نام گذاری شده اند. (مرتضوی زاده، 1388، ص38). کلاس های چند پایه برای فراهم کردن دوره کامل آموزش ابتدایی با افزایش میزان دستیابی به هدفهای آموزشی در مناطق دور افتاده و کم جمعیت و روستاههایی که تعداد دانش آموزان کمتری دارند و همچنین استفاده از منابع محدود تشکیل می شوند (متین ، 1378). وظایف و اختیارات مدیران مجتمع های آموزشی شاغل این پست تحت نظارت رییس آموزش وپرورش شهرستان/منطقه / ناحیه مربوط با رعایت شرایط احراز مدیریت مدارس، مصوبه شورای عالی آموزش وپرورش ) انتخاب و عهده دار وظایف ذیل می باشد. - نظارت بر امور آموزشی و پرورشی، اداری و مالی واحدهای تحت پوشش - ارزشیابی عملکرد کارکنان مجتمع، معاون، معاون- آموزگار و یا معاون- دبیر واحدهای تحت پوشش - تأیید نهایی ارزشیابی افراد فوق الذکر بر اساس دستورالعمل های مربوط انجام خواهد شد. - اجرای مصوبات شورای مجتمع - نظارت بر اجرای برنامه سالانه واحدهای تابعه مجتمع (تحت پوشش و محل استقرار) - مکاتبات، گزارش ها و پیگیری های اداری واحدهای تحت پوشش با اداره آموزش و پرورش. - دریافت و توزیع بخشنامه ها بین واحدهای تحت پوشش (اطلاع رسانی آن به افراد ذی نفع بر عهده واحدهای آموزشی تحت پوشش مربوط می باشد.) - به منظور بهره گیری از خدمات عوامل اجرایی اعم از معاون آموزشی، معاون اجرایی، معاون پروشی و تربیت بدنی و خدمتگزار و ... به روش مناسبی از خدمات آنها در دیگر واحدهای تحت پوشش مجتمع استفاده نماید. - فراهم سازی زمینه لازم جهت تحقق بخشیدن به اهداف مصوب دوره های تحصیلی مربوط با همکاری و مشارکت معاونین مدارس، کارکنان و با بهره گیری از امکانات و ظرفیت های داخل و خارج از مجتمع و مدارس تحت پوشش. - ایجاد محیطی آموزنده و پرورش دهنده برای شکوفا شدن استعدادهای مختلف دانش آموزان متناسب با دوره های تحصیلی و تفاوت های فردی آنها. - تدوین برنامه جامع سالانه مجتمع و نظارت بر برنامه ریزی سالانه مدارس تحت پوشش آن با رعایت ضوابط و مقررات مربوطه و از طریق جلب مشارکت اولیاء، کارکنان و دانش آموزان. - نظارت بر تهیه و تنظیم برنامه های هفتگی مدارس تحت پوشش بر اساس جدول مواد درسی برنامه مصوب ومطابق با دوره های تحصیلی مربوط با همکاری سایر کارکنان و نیز نظارت بر سازماندهی نیروهای انسانی مدارس بر اساس ضوابط و متناسب با برنامه ها. - بررسی و انسداد دفاتر آمار و ارزشیابی تحصیلی و تربیتی (امتحانات) واحدهای تحت پوشش به عنوان نماینده اداره آموزش و پرورش. - برنامه ریزی به منظور تقویت رفتارهای پژوهش مدار در دانش آموزان و نظارت بر شناسایی دانش آموزان مستعد با همکاری معلمان و سایر کارکنان و همچنین تعامل با پژوهش سراها و مراکز علمی با همکاری روسای دوره های تحصیلی مربوط. - نظارت بر حسن اجرای صحیح و به موقع برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی بر اساس ضوابط و مقررات. - نظارت بر برنامه ریزی و اجرای فعالیت های عمومی و فراگیر مجتمع و مدارس تحت پوشش آن نظیر مراسم آغازین، مناسبت ها، ایام ا...، نماز جماعت، فعالیت های قرآنی و گروهی و مسابقات فرهنگی، هنری و ورزشی، بازدیدها و اردوهای آموزشی و پرورشی. - اهتمام بر تحت پوشش کامل قراردادن کودکان لازم التعلیم محدوده جغرافیایی مجتمع. - برنامه ریزی به منظور جلب مشارکت معاونان، معلمان و سایر کارکنان مجتمع برای ایفای نقش تربیتی. - نظارت بر نحوه رفتار، کردار و حضور و غیاب دانش آموزان بر اساس آیین نامه های انضباطی مصوب توسط مدارس تحت پوشش. - نظارت بر شیوه های شناسایی و فراهم سازی شرایط مناسب برای دانش آموزانی که دچار افت تحصیلی، ناهنجاری های رفتاری- اخلاقی، نارسایی های جسمانی و مشکلات خانوادگی می باشند، با حفظ اصل رازداری و در صورت لزوم معرفی آنها به مراجع ذی ربط. - برنامه ریزی جهت ایجاد تعامل بین معاونان، کارکنان، دانش آموزان و اولیای آنها به منظور توسعه مهارت های زندگی مبتنی بر اخلاق و رفتار اسلامی. - برنامه ریزی و ایجاد هماهنگی در مجتمع و مدارس تحت پوشش آن پیرامون امور اداری، آموزشی، پرورشی و ... و نظارت بر امور محوله. - نظارت بر حضور فعال معاونان مجتمع در مدارس مربوط قبل از آغاز به کار روزانه و مادامی که برنامه ها و فعالیت های آموزشی و پرورشی در جریان است و خارج شدن از مجتمع پس از اطمینان از خروج تمامی دانش آموزان مطابق با ضوابط. - نظارت بر آماده سازی فضا و تجهیزات واحدهای آموزشی مجتمع قبل از آغاز سال تحصیلی و برنامه ریزی و نظارت در تجهیز و توسعه آنها و نظارت بر حفظ و نگهداری اموال، فضاها و تجهیزات آموزشی و پرورشی. - ابلاغ و تبیین شرح وظایف محوله از سوی وزارت متبوع به کلیه کارکنان واحدهای آموزشی مجتمع و مدارس تحت پوشش و نظارت بر اجرای صحیح آنها. - تقسیم وظایف بین معاونین واحدهای تحت پوشش مجتمع، معاونان و سایر کارکنان مجتمع. - تأمین شرایط مناسب بهداشتی (عمومی، فردی و محیطی) و ایمنی دانش آموزان و کارکنان واحدهای آموزشی و اقدام در جهت پیشگیری از بیماری ها، سوانح و حوادث احتمالی و مقابله با آنها و نیز نظارت بر تغذیه میان وعده دانش آموزان. - برنامه ریزی جهت بازدیدهای مستمر از مدارس تحت پوشش مجتمع و نظارت بر حسن انجام فعالیت ها و وظایف کارکنان آنها و ارزشیابی مستمر از عملکرد آنها بر اساس ضوابط و همچنین شناسایی کارکنان کوشا، فعال و شایسته با همکاری معاونین هر دوره به منظور تقدیر و تشویق آنها.
فایل حاضر کامل ترین و دقیقترین مقاله ایست که در مورد پست معاون آموزشی در قالب ورد و قابل ویرایش طراحی گردیده است و طبق آخرین بخشنامه های آموزش و پرورش بروز رسانی گردیده است و آماده چاپ می باشد. در نگارش این مقاله تمامی نکات مورد نیاز اداره آموزش و پرورش لحاظ گردیده است.به همراه این مقاله دقیق و کارآمد سه نمونه فرم ویژه ارتقای شغلی هم برای شما اسال می گردد که فرم شماره سه که شامل مستندات پست مورد نظر است نیز به صورت کامل پر شده است.
این مقاله ارتقا شغلی در107 صفحه میباشد
مقدمه
نظام آموزشی هر کشور به عنوان یک نظام پویا و هدفمند، در تولید و رشد علمی نقش بسزا و سازندهای را ایفا میکند و در صدد افزایش تولید دانش میباشد. در عصر دانش و نوآوری که منبع اصلی رقابت اقتصاد جهانی است نظام آموزشی هر کشور در تلاش است تا دانش تولید شده را در جهت افزایش نوآوری بر عهده گیرید. از آنجا که دانشآموزان منبع اصلی تولید دانش هستند و اصلیترین داراییها به شمار میآیند، میبایست به شیوه مناسب بر دانش آنها مدیریت شود و تلاش کرد داراییهای نهفته در ذهن آنها کشف شود تا این گنج به داراییهای با ارزشی تبدیل گردد. برای کسب دانش صرفاً آموزش و حضور فیزیکی در مکانهای آموزشی مهم نیست بلکه پژوهش و تحقیق هم میتواند بر علم و دانش بیافزاید. پژوهش عامل مهمی در تولید دانش، دانایی و پیشرفت جامعه انسانی است و میزان پژوهشهای انجام شده در هرجامعه شاخص توسعه یافتگی آن جامعه به حساب میآید. هدف تحقیق، کشف و گسترش دانش و در حقیقت راهی برای جستجوی آگاهی است. با تحقیق کردن است که به عرصههای جدید علم ودانش میتوان پا نهاد و وارد عرصههای ناشناخته شد. تاسیس مدرسه نظامیه بغداد توسط خواجه نظام الملک و دارلفنون که در آنها به تربیت پژوهشگر میپرداختند و وجود دانشمندانی چون ملاصدرا، شیخ بهایی، گویای دیرینه بودن تاریخ پژوهش ایرانیان است. ولی در حال حاضر این طور به نظر میرسد که پژوهش نه تنها در کلیه مقاطع تحصیلی نادیده گرفته میشود بلکه در دانشگاهها و آموزش عالی هم نقش کمرنگی دارد و تحقیق به معنای واقعی صورت نمیگیرد. سؤال این است که جایگاه پژوهش در نظام آموزشی ما چگونه است؟ و چه موانعی بر سر راه آن قرار دارد؟ ما به دنبال یادگیری مادام العمر هستیم، که خود مسیری جدید در رسالت تعلیم وتربیت و آموزش مدارس است. علم یک کالای رایگان نیست که به طور طبیعی فراهم شود. علم کشف شخصی است، علم تنها به ذهن آماده خطور میکند و با تفکر، تفحص، کشف و تحقیق به وجود میآید. آموزش و پژوهش به هم پیوستهاند و به تولید علم میپردازند. با نهادینه کردن پژوهش در برنامه آموزش دانشآموزان از همان سال های اولیه تحصیل زمینه برای رشد و شکوفایی، بروز خلاقیت و نوآوری در نوجوانی و بزرگسالی فراهم میشود. توجه به پژوهش در دوران تحصیل منجر به تقویت، روحیه کنجکاوی و خلاقیت در کودکان میشود (چطور اعتماد به نفس کودک را تقویت کنیم) و میل به دانستن در آنها افزایش مییابد و به کشف محیط اطراف خود میپردازند. به آنها چگونه اندیشیدن و چگونه فکر کردن میآموزند و روحیه همکاری و مشورت در آنها تقویت میشود. تحول بنیادین در آموزش و پرورش با رویکرد پژوهش محور ایجاد شده است تا بتوان دانش آموزانی متفکر پژوهشگر و متخلق به اخلاق اسلامی تربیت کرد منظور از رویکرد پژوهش مدار در آموزش و پرورش آن است که در همه سطوح و مقاطع آموزشی شیوه های تدریس به گونه ای باشد که دانش آموزان به مطالعه کتاب های درسی اکتفا نکرده و خود با بررسی منابع موجود در موضوعات درسی به گسترش دانش خود بپردازند. در این رویکرد دانش آموزان چگونه آموختن را می آموزند و قادر خواهند بود که به شیوه های علمی دانش خود را توسعه بخشند. توسعه پایدار و همه جانبه در هر کشوری به نحو قابل توجهی در گرو گسترش کمی و کیفی فعالیت های پژوهشی آن کشور است . اگر نگاهی دراز مدت به امر پژوهش داشته باشیم شاید مهمتر از انجام پژوهش در زمینه های گوناگون گسترش رویکرد پژوهش مداردرآموزش مقاطع تحصیلی باشد. دانش آموزان امروز پژوهشگران فردا هستند که با تلاش خود می توانند به گسترش مرز های دانش بپردازند. آموزش موثر روش های بهینه پژوهش ضامن موفقیت پژوهش های آینده خواهد بود بدیهی است که گسترش پژوهش در گرو تعامل سازنده همه بخش های آموزشی و پژوهشی کشور است. یادگیری بحث تحقیق صرفاً مخصوص دوران دانشگاه نمیباشد بلکه در هرمرحلهای از تدریس میبایست این امر جدی گرفته شود. در این راستا عوامل زیادی در نهادینه کردن پژوهش در برنامه آموزشی دانشآموزان از همان ابتدای شروع به یادگیری دخیل هستند که در پژوهش فوق به بررسی آنها میپردازیم. مسئله تحقق ارزشهای اخلاقی در مدرسه در صورتی میسر است که معلمان و کارکنان مدرسه به این ارزشها معتقد بوده ،مهارتهای لازم را برای تبدیل آنها به هدفهای رفتاری کسب کرده باشند (بازرگان ، پیوند ، شماره ی 211 ، ص 17 ).بسیاری از مدیران و معلمان از این شکایت دارند که به رغم اندرزهای اخلاقی که در کتب درسی دانش آموزان گنجانیده شده است و سخنانی که در خلال برنامه های صبحگاهی یا سایر مراسم مدرسه برای آنان ایراد می شود و وجود اشعار و جملات زیبایی که با خط خوش بر در و دیوار مدرسه برای جلب توجه شاگردان نوشته می شود ، رفتارهایی مانند تقلب ،دروغگویی ، بی اعتنایی به مقررات ،خشنونت و پرخاشگری در بسیاری از مدارس مشاهده می شود . در برخی از مدارس زنگ تفریح برای درگیریهای شخصی دانش آموزان است و اگر دخالت بزرگسالان مدرسه نباشد ، مسائل ارتباطی بچه ها می تواند به خشونت و آسیب رسانی به یکدیگر و به وسایل مدرسه منتهی گردد. این مربیان با آگاهی از اینکه مدرسه مهمترین محل پرورش دانش آموزان است مایلند نقش مثبتی در شکل دادن به شخصیت کودکان و نوجوانان داشته باشند ، اما روشهای سنتی رفتار و برخورد آنان با دانش آموزان پاسخگوی این نیاز نیست .آنان معمولاً در مقابل مسائل انضباطی شاگردان سعی می کنند با نصیحت ، تشویق رفتار مناسب و یا صحبت در مورد ارزشهای اخلاقی ، شاگردان را متوجه عواقب رفتار خود کنند . اما با کم اثر بودن این رفتار دلسرد و ناامید گشته و عاقبت ناچار می شوند اعمال قدرت کنند و با سرزنش ،تنبیه ،اخراج از کلاس و در نهایت اخراج از مدرسه به رفتار نامناسب دانش آموزان بی انضباط خاتمه دهند .این نوع رفتار در بسیاری از موارد به ویژه در مناطق محروم ، توسط برخی از اولیاء که در برقراری نظم و اخلاق در خانه ناتوانند و تربیت اخلاقی فرزندان خود را یکسره از مدرسه انتظار دارند ، تشویق می گردد و اصطلاح «گوشتش مال شما ، استخوانش مال ما »اصطلاح قدیمی و آشنا برای بسیاری از معلمان آن نواحی است (همان منبع ، ص 17). در حدیثی از حضرت علی (ع)چنین آمده است :اکره نفسک علی الفضایل فان الرذایل مطبوع علیها . با سعی و مجاهده فضایئل را به نفس سرکش خود تحمیل کن و برخلاف میل و رغبتش او را به پاکی و نیکی وادار نما ؛زیرا خواهش طبیعی و رغبت نفسانی بشر به شهوات ناروا و رذایل اخلاقی است و قبول فضایل و ملکات پاک بر خلاف تمایلات فطری نفس است (ماهنامه تربیت ، 1370 ،ص 44 ). جان دیویی درباره ی تربیت اخلاقی می گوید :«به طور کلی موضوع تربیت اخلاقی وابسته به موضوع معرفت است .ایجاد عادات و انگیزه های اخلاقی مناسب، مستلزم شناختن این عادات و انگیزه هاست .درآموزشگاه باید دانش را به موارد و مصادیق علمی خود پیوند داد و اینگونه پیوندهاست که میزان سودمندی دانش را تعیین می کند .پس مهمترین مسئله تربیت اخلاقی ، مسئله رابطه دانش و اخلاق است .اگر دانشی که از درسهای مدرسه بر می خیزد در شخصیت مؤثر نیفتد ،تعلیم و تربیت متضمن نتیجه ی اخلاقی نخواهد بود . وقتی که دانش به رشد اخلاقی مخصوص و روشهای انضباطی متوسل می شوند .درچنین موردی دانش ، وجهی نظری به خود می گیرد و اخلاق به صورت فضیلت های انتزاعی در می آید ».(علی اشرف جودت ، 1370 ، ص 42). دکتر کارل می نویسد :«کسی که از آغاز زندگی به شناختن خوبی و بدی عادت کرد ،در تمام عمر انتخاب خوبی و پرهیز از بدی ، برای او آسان خواهد بود و همان طور که از آتش دوری می کند از بدی نیز می پرهیزد ،وعهد شکنی و دروغگویی و خیانت در نظر او نه تنها اعمالی ممنوع ،بلکه غیر ممکن می آید ».(ماهنامه ی تربیت ،ص 196 ). ارسطو برخلاف افلاطون معتقد است که علم و معرفت برای تحصیل فضیلت شرط کافی نیست .علاوه بر آن ،باید نفس را به فضیلت تربیت کرد .یعنی باید در نفس ،ملکات فضایل را ایجاد نمود .باید کاری کرد که نفس به فضایل که رعایت اعتدالها و حد وسطها است عادت کند و خو بگیرد و این کار با تکرار عمل میسر می شود (مطهری ، ص 34 ). خواجه نصیر طوسی در همین زمینه می نویسد :«ارسطو در کتاب اخلاق گفته است که اشرار به تأدیب و تعلیم اخیار نشوند و هر چند این حکم علی الاطلاق نبود اما تکرار مواعظ و نصایح و تواتر تأدیب و تهذیب در موأخذت به سیاسات پسندیده ،هرآینه اثری بکند .پس طایفه ای باشند که هرچه زودتر قبول آداب کنند و اثر فضیلت بی مهلت و درنگی در ایشان ظاهر شود .طایفه ی دیگر باشند که حرکت ایشان به سوی التزام فضایل و تأدب و استقامت کندتر بود »