فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:36
فهرست مطالب: صفحه
خلاصه 3
مقدمه 5
بیان مسئله 7
روش کار 11
یافته ها 14
بحث و نتیجه گیری 16
توصیه ها و پیشنهادها 20
منابع 29
خلاصه:
آخرین بررسی کشوری که توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه معاونت سلامت در سال 1377 انجام شده است (ANIS) نشان می دهد که 4/15، 9/10 و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشورمان به ترتیب دچار کوتاه قدی، کم وزنی و لاغری متوسط و شدید می باشند. در جهان براساس آخرین گزارش ها 183 میلیون کودک زیر 5 سال دچار کم وزنی متوسط و شدید، 226 میلیون کودک دچار کوتاه قدی متوسط و شدید و 67 میلیون کودک دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. از 4/10 میلیون مرگ کودکان زیر 5 سال که در سال 1995 در کشورهای در حال توسعه رخ داده حدود نیمی از آنها با سوء تغذیه ارتباط داشته است. برخی از پیامدهای سوء تغذیه عبارتند از کاهش بهره هوشی کودکان، کاهش توانمندی جسمی و کاهش قدرت تولید، کاهش قدرت یادگیری و افت تحصیلی، افزایش مرگ و میر کودکان بدلیل ابتلا به بیماریهای مختلف و ........ بنابراین سوء تغذیه توانمندی و کارآئی کشورها را کاهش می دهد و موجب فقر و تشدید سوء تغذیه می گردد. از عوامل ایجاد کننده سوء تغذیه می توان بیسوادی والدین، ناآگاهی های تغذیه ای، اعمال روشهای نادرست در تغذیه کودکان، افزایش بعد خانوار و ....... را نام برد. بنابراین سوء تغذیه فرآیند چند بخشی است و تدوین راهکارهایی که سایر بخشهای توسعه را در امرتغذیه درگیر کند می تواند در کاهش آن اثرگذار باشد.
تجربه مداخلات انجام شده در پروژه سیبک در ایران و سایر کشورها از جمله اندونزی و هندوستان نیز نشان می دهد که بکارگیری روشهای مداخله ای چند بخشی و درگیر نمودن سایر بخشهای توسعه در امر غذا و تغذیه می تواند در کاهش سوء تغذیه موثر باشد. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان از سال 1375 تا 1378 با همکاری دفتر بهبود تغذیه جامعه، انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور، دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، یونیسف، وزارت کشاورزی، آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی و ....... در مناطق روستایی سه شهرستان ایلام، بردسیر و برازجان به اجرا گذاشته شد. این طرح شامل سه مرحله تعیین بررسی وضع موجود، تعیین و اجرای راهکارهای مداخله ای بین بخشی و ارزشیابی پس از سه سال مداخله بود. یافته های این طرح نشان داد که شیوع سوء تغذیه بمیزان 50% کاهش یافته است و ارتقاء قابل توجهی در برخی از شاخصهای اقتصادی، اجتماعی مشاهده شده است (ارتقاء سطح سواد زنان و افزایش میزان اشتغال آنـــان) ایـــن طرح در حال حاضر در قالب یک برنامه کشوری در 28 شهرستان از 28 دانشگاه اجرا می شود. طرح مشارکتی کاهش سوء تغذیه کودکان که با همکاری بخشهای مختلف توسعه بمدت سه سال اجرا گردید همانند مطالعات مشابه که در ســــایر کشورها انجام شده است نشان داد که همکاری های بین بخشی و مشارکت کلیه بخشهای توسعه در کاهش سوء تغذیه کودکان بدلیل ماهیت چند بعدی مشکل، سودمند است و با درگیر نمودن مسئولین و کارشناسان کلیه بخشهای ذیربط می توان سوء تغذیه را کاهش و شاخصهای اقتصادی، اجتماعی را ارتقاء بخشید و تعیین الگوی مداخله ای کاهش سوء تغذیه کودکان بر مبنای مشارکتهای بین بخشی بعنوان یک راهکار اساسی جهت بهبود وضع تغذیه کودکان مورد تاکید قرار گرفته است.
مقدمه:
با وجود اینکه تلاشهای زیادی در سطح جهان در جهت بالا بردن سطح سلامت جامعه صورت گرفته و این اقدامات موجب کاهش مرگ و میر خصوصا" در اطفال و افزایش طول عمر در اغلب کشورهای جهان شده است. اما سوء تغذیه انرژی – پروتئین همچنان مهم ترین مشکل تغذیه ای در اغلب کشورهای در حال توسعه و از جمله کشور ما می باشد.
اشکال مختلف سوء تغذیه از جمله سوء تغذیه انرژی – پروتئین و کمبود ریزمغذیها ناشی از تداخل عواملی نظیر دسترسی خانوار به غذای کافی، مراقبتهای مادر و کودک، درآمد خانواده، دسترسی به آب آشامیدنی سالم، تسهیلات و خدمات بهداشتی است. بنابراین بهبود تغذیه زنان و کودکان همراه با غلبه بر مشکلات بهداشتی کلید ارتقاء سطح سلامت آنان می باشد. علیرغم نقش رفاه اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی خانواده در بهبود رشد و سلامت کودکان، متاسفانه 82 درصد کودکان زیر 5 سال جهان که متعلق به کشورهای در حال توسعه می باشند در محیطی به سر می برند که مشخصه آنها دسترسی ناکافی به غذا، ابتلاء به عفونت، مسکن نامناسب، فقدان آب آشامیدنی سالم، بهسازی محیط و مراقبتهای بهداشتی ناکافی است. اغلب این کودکان وقتی زندگی را با چنین ناکامیهای جدی شروع می کنند شانس ناچیزی برای درک شایستگیهای بالقوه اقتصادی – اجتماعی خود خواهند داشت. آنها نیز به نوبه خود نسل های ناسالم دیگری را به جامعه تحویل می دهند و بدین ترتیب این حلقه معیوب استمرار می یابد. بدیهی است با وجود چنین مشکلات بهداشتی و تغذیه ای در کشورهای در حال توسعه سوء تغذیه زنان در دوران بارداری یکی از عمده ترین دلایل کوتاه قدی 177 میلیون کودک در جهان است و سوء تغذیه در 50 درصد مرگ و میرهای کودکان این کشورها دخالت دارد. در این شرایط کودکان با هوش را به افرادی بیمار و یک گروه مولد را به گروه وابسته به دیگران تبدیل نموده و بالاخره در یک چرخه معیوب موجب افزایش فقر می گردد.اما سوء تغذیه فقط منحصر به کشورهای در حال توسعه نیست بلکه در برخی از کشورهای توسعه یافته نیز به دلیل نابرابری در درآمدها و کاهش حمایتهای اجتماعی، کودکان از وضع تغذیه مناسبی برخوردار نیستند. بعنوان مثال در ایالات متحده بیش از 20% کودکان در فقر زندگی می کنند و بیش از 13 میلیون کودک زیر 12 سال غذای کافی دریافت نمی کنند.
نتایج بررسی رشد کودکان در سال 1377 وضعیت تغذیه کودکان کشورمان را به تصویر کشید و نشان داد 4/15 درصد کودکان زیر 5 سال کشور (800 هزار نفر) دچار کوتاه قدی متوسط و شدید، 9/10 درصد دچار کم وزنی متوسط و شدید (540 هزار نفر) و 9/4 درصد کودکان زیر 5 سال کشور (170 هزار نفر) دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. میزان کم وزنی در کودکان زیر 6 ماه کشور مانند جامعه خوب تغذیه شده است (3%) و با بالا رفتن سن، میزان شیوع کم وزنی افزایش می یابد بطوری که در طول 2 سالگی (24 تا 35 ماهگی) به اوج خود یعنی 8/13% می رسد. بنابراین برای پیشگیری از کم وزنی، اقدامات مداخله ای باید در سنینی که کودک هنوز دچارکم وزنی نشده یعنی بیش از 2 سالگی که هنوز بسیاری از کودکان در عمل، نشانه های هشدار دهنده کم وزنی را نشان نداده اند، متمرکز شود.
برای برنامه ریزان کشور درک علل پیچیده و ظریف سوء تغذیه برای شناخت میزان و عمق مشکل بسیار مهم است. گرچه سوء تغذیه در ابتدایی ترین سطح خود، یکی از پیامدهای بیماری و مصرف ناکافی غذای روزانه است اما عوامل دیگری مانند شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی علاوه بر وضعیت فیزیولوژیک در آن دخیلند که بازتاب آن بصورت افزایش موارد مرگ و میر و ابتلاء به بیماری منعکس می گردد. بنابراین بهزیستی و سلامت کودکان نه تنها بستگی به خدمات بنیادی بهداشتی دارد بلکه بستگی به مسکن مناسب، درآمد کافی (بصورت نقدینه یا تولید) برای رفع نیازهای روزانه، وجود مواد غذایی مورد نیاز، دسترسی به آموزش و سایر خدمات عمومی دارد که بطور قطع نظام مراقبتهای بهداشتی به تنهایی قادر به تامین تمام این نیازها نیست و تامین اغلب این خدمات در حقیقت در حیطه مسئولیت سایر بخشهای توسعه می باشد، هماهنگی و تمرکز فعالیتهای بسیاری از این بخشها برای توسعه بهداشت و حفظ سلامت جامعه ضروری است.
در حقیقت گرچه مراقبین اصلی کودکان، زنان یا مادران هستند ولی این بدان معنی نیست که مسئولین، سازمانها و سایر ارگانها از مسئولیت مراقبت و حفظ سلامت کودکان معافند، حمایتهای سیاسی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و منطقه ای، تلاشهای کوچک خانواده را در راه تامین تغذیه مناسب و سلامت بصورت تساعدی می افزاید و دستیابی به توسعه پایدار را تسهیل خواهد کرد.
بیان مسئله:
در سال 1370، برای اولین بار شیوع کم وزنی برای کودکان زیر 5 سال مناطق شهری و روستایی کشور با استفاده از روش صدکها تعیین گردید. نتایج بررسی فوق نشان داده است که به ترتیب 15 و 23 درصد پسران و دختران روستایی دارای وزن کمتر از مینیمم استاندارد (صدک سوم دختران) بوده اند. یافته های بررسی نشانگرهای سلامت در جمهوری اسلامی ایران در سال 1374 نیز نشان داده است که به ترتیب 7/18، 8/24 و 6 درصد کودکان مناطق روستایی کشورمان از کم وزنی، کوتاه قدی و لاغری رنج می برند. آخرین بررسی کشوری که توسط دفتر بهبود تغذیه جامعه معاونت سلامت در سال 1377 انجام شده است (ANIS) نشان می دهد که 4/15، 9/10 و 9/4 درصد کـودکـان زیـر 5 سـال کشـورمان بـه ترتیب دچار کوتاه قدی، کم وزنی و لاغری متوسط و شدید می باشند. بر اساس یافته های آخرین بررسی کشوری، کوتاه قدی تغذیه ای متوسط و شدید در 15 درصد کودکان زیر 5 سال کشور وجود داشت. احتمالا" 3/2 درصد از کودکان این سن، بر اساس مشخصات سرشتی خود کوتاه قد هستند و 7/12 درصد آنان بدلایل مختلف از جمله محدودیت دسترسی به غذا، عفونت های حاد تنفسی، بیماری انگلی و ....... از قد مناسب برای سن خود برخوردار نیستند. شیوع کوتاه قدی تغذیه ای در سیستان و بلوچستان بیشتر (38%) و در گیلان کمتر (8/6%) از استانهای دیگر بود. شیوع کوتاه قدی تغذیه ای در روستاها بطور معنی داری بیش از شهرهاست (دو برابر).
از لحاظ کم وزنی، 7/8 درصد کودکان بعلت سوء تغذیه کم وزن هستند و 3/2 درصد براساس مشخصات سرشتی خود کم وزن می باشند. کم وزنی ممکن است ناشی از انجام نشدن مراقتبهای بهداشتی، تداوم بیماریهای ضعیف کننده و مزمن و ..... باشد. شیوع کم وزنی در استان سیستان و بلوچستان بیشتر از همه استانهاست (26 درصد).
از نظر لاغری در حدود 5 درصد کودکان زیر 5 سال به لاغری متوسط و شدید مبتلا بودند ولی احتمالا" علت لاغری متوسط یا شدید در 3/2 درصد کودکان مشخصات سرشتی آنان و در 7/2 درصد قرار گرفتن در محرومیت حاد، بحران حاد کم غذایی یا ابتلا به بیماریهای حاد یا مزمن است. شیوع لاغری در استان هرمزگان بیشتر و در گلستان کمتر از استانهای دیگر بود. در یک جامعه خوب تغذیه شده تقریبا" حدود 3/2% از جامعه (کودکان) به علت مشخصات سرشتی و یا عوامل دیگری که ارتباطی با تغذیه ندارند دچار کم وزنی، کوتاه قدی یا لاغری متوسط و شدید می باشند. با توجه به عوامل موثر بر وضع تغذیه کودکان، میزان مورد انتظار کاهش شیوع سوء تغذیه کودکان در حدود پنجاه درصد وضع موجود می باشد. بعبارت دیگر شیوع کوتاه قدی، کم وزنی، لاغری و متوسط و شدید در شرایط مطلوب باید از 9/15، 9/10، 9/4% در سطح کشور به ترتیب به 58/5 و 5/2% کاهش یابد.
سوء تغذیه انرژی – پروتئین در آفریقا و جنوب آسیا از شیوع بالایی برخوردار است، به طوری که بیش از نیمی از کودکان مبتلا به سوء تغذیه در جهان در جنوب آسیا هستند و صحرای جنوب آفریقا و جنوب آسیا 70 درصد کودکان مبتلا به سوء تغذیه در جهان را در خود دارند. در جهان بر اساس آخرین گزارش ها 183 میلیون کودک زیر 5 سال دچار کم وزنی متوسط و شدید، 226 میلیون کودک دچار کوتاه قدی متوسط و شدید و 67 میلیون کودک دچار لاغری متوسط و شدید می باشند. از 4/10 میلیون مرگ کودکان زیر 5 سال که در سال 1995 در کشورهای در حال توسعه رخ داده حدود نیمی از آنها با سوء تغذیه ارتباط داشته است.سوء تغذیه کودکان هزینه هایی را بطور مستقیم و غیر مستقیم به دولتها تحمیل می کند که عبارتند از:
هزینه های مستقیم:
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:145
چکیده
مقدمه
فصل اول: تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی: ۱
مکتب زهد ۳
مکتب کشف و شهود ۴
مکتب وحدت وجود ۵
نویسندگان پنج کتاب اصلی: ۷
عبدالله بن علی سراج طوسی ۷
ابوسعید ابوالخیر ۸
ابوالحسن علی بن عثمان هجویری ۱۰
عبدالکریم قشیری ۱۱
ابوحامد شیخ فریدالدین عطار ۱۲
آثار عطار ۱۳
تجربه عرفانی و مشکلات آن ۱۴
تعریف کشف و شهود ۱۶
ستروتجلی (با ارائه جدول) ۱۶
آپوکالیپس وواژه گان همسو با آن ۲۱
مکاشفه واسطوره ۲۲
مکاشفه (آپوکالیپس) درادیان زنده جهانی ۲۲
مکاشفه درکتابهای مقدس (عهدین ) و کتابهای آسمانی دیگر ۲۳
تعریف کشف و شهود از متون عرفانی ۲۳
سرمنشأ منحصر به فرد مکاشفه، از دیدگاه غربیان اشارات دینی و الهیات ۲۸
خلاصه فصل اول: ۳۲
فصل دوم: راههای رسیدن به کشف و شهود
راههای رسیدن به کشف و شهود ۳۴
راههای رسیدن به کشف و شهود درمکتب زهد ۳۵
طریق وصول به مکاشفه درمکتب کشف و شهود ۳۷
کشش آنسویی در کشف و شهود ۴۶
مکاشفه با همراهی جسم ۴۷
مکاشفه با همراهی دل ۴۸
مکاشفه با همراهی روح ۵۲
خلاصه فصل دوم: ۵۷
فصل سوم: انواع و مراتب مکاشفه (مشاهده، معاینه، محاضره) ۵۸
ارجعیت مشاهده ، معاینه،محاظره با ارائه جدول ۷۲
انواع مکاشفه با ارائه جدول ۷۹
حالت عارفان در هنگام مکاشفه ۷۹
سخنان شطح آمیز به هنگام مکاشفه ۸۴
منابع شطیحات ۸۵
آیا هر رویایی مکاشفه است؟ ۸۵
انواع خواب و رویا با ارائه جدول ۹۲
خلاصه فصل سوم: ۹۲
مکاشفه در بیداری ۹۳
مکاشفه درخواب ۱۰۵
دراحوال پس ازمرگ ۱۱۶
پیشگویی ۱۱۸
لطف وجذبه الهی ۱۱۹
دیدار ماوراءالطبیعه ۱۲۲
فراست ۱۲۲
انواع مصادیق وتعدادآن با ارائه جدول ۱۳۷
نتیجه گیری ۱۳۸
خلاصه فصل سوم ۱۳۹
فهرست منابع ۱۴۰
چکیده انگلیسی ۱۴۵
مقدمه :
دیدار محبوب ونیل به لقای دوست یک هدف متعالی است وعارفان همواره آن را سر لوحه طریقت خود قرار داده اند .در عرفان به این دیدار ،شهودیا مشاهده گفته می شود .موضوع اصلی این پژوهش بررسی کشف وشهود در پنج کتاب اصلی :اللمع ،اسرالتوحید،رساله قشیریه، کشف المحجوب وتذکره الاولیاء است.
از آنجا که تحقیق مدون ومکتوبی درباره این موضوع تا به امروز ارائه نشده است ،نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی وژرف نگری بیشتر به این مهم بپردازد.
مطالعه متون عرفانی ،حالات روحی عارفان در هنگام مکاشفه وسخنان شطح آلودی که تحت تأثیر جذبه الهی بر زبان می اورند ،قند مکرر است که با تکرار آن از تأثیر شگرف وعمیق آن کاسته نمی شود .بحث کشف وشهود ،حس کنجکاوی شیرینی را بر می انگیزد تا با اشتیاق هرچه تمام تر ،منابع آن مورد بررسی قرار گیرد .
در این جا با پیروی از کلام مبارک حضرت علی (ع) که فرموده اند :«من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً» بر خود لازم می دانم از استاد ارجمند ،خانم دکتر پناهی که به عنوان استاد راهنما ،صمیمانه مرادر پیشبرد اهداف این پژوهش یاری کردند ،تشکر وقدردانی نمایم .همچنین از آقای دکتر فقیهی که به عنوان استاد مشاور ،از نظرات ارزشمند ایشان بهره مند شدم ،کمال تشکر وقدردانی را دارم.
چکیده:
سؤال بنیادین این پژوهش ،تعریف کشف وشهود ،انواع آن ومصادیق عملی در متون عرفانی :اللمع ،اسرار التوحید ،رساله قشیریه ،کشف المحجوب ،تذکره الاولیاء است .همچنین راههای رسیدن به کشف وشهود در سه مکتب زهد ،کشف وشهود وحدت وجود ،بررسی شده است.
فصل اول مبحثی از تعاریف کلی را تشکیل می دهد در فصل دوم به رهاهای رسیدن به کشف شهود در مکاتب مختلف ساخته شده است در فصل سوم مکاشفه ، مشاهده و مهاظره بررسی شده است و مصادیق عملی کشف و شهود از کتابهای اصلی گردآوری شده است. از نظر بسامدی در جدولی ارائه شده ومورد مقایسه قرار گرفته است.
مکاشفه در هر مرحله مراتبی دارد که بسته به وضعیت روحی سالک او را در جایگاه خاصی قرار می دهد ودر رویت حقایق عالم ونائل شدن به دیدار پروردگار او را یاری می دهد .
لطف وجذبه الهی به عنوان یک راه میانبر همواره مورد توجه عارفان بوده است ودر این پژوهش به عنوان کشش آن سویی از آن یاد شده است.هنگامی که عارف به وصال پروردگار خویش دست می یابد،تحت تأثیر احوال روحی خاصی قرار می گیردوممکن است سخنانی به ظاهر نامعقول بر زبان آورد به این سخنان شطح گفته می شود منابع شطحیات بیشتر قرآن ،حدیث والهام است.
فصل اول :
تعاریف
منشأ پیدایش تصوف اسلامی :
از آنجا که فطرت آدمی خدایاب است ،انسانها در هر دین وآئین جویای مبدأ حقیقت وآفرینش بوده اند .به طور کلی سه نظریه در باره پیدایش تصوف اسلامی وجود دارد :
دسته اول : منشأ مسیحی برای آن قائلند .افرادی چون « آ.فون کرمر» که منشأ تصوف اسلامی را در زهد مسیحیت وعناصر بودایی می داند. وافرادی همچون : « آ، مرکس » ،« ادوارد براون»،« ب ،ماکدونالد» ،« بن زیلک» ،« ف .س. مارچ»و « مارگارت اسمیت» این نظریه را پذیرفته اند .
« م.آستین پالا سیوس» بر این اعتقاد است که مسیحیت وتصوف عناصر مشترکی را از یکدیگر أخذ کرده اند برخی به تأثیر غیر مستقیم تصوف از مسیحیت قائل هستند ،مانند عناصر وحدت وجود که در فرقه های مسیحیت مانند « حنانه»(Henaniens) تأثیر نهاده است وفقر ودر یوزگی در طایفه مصلیان (messalliens) وجود داشته است.
گروه دوم منشأ تصوف اسلامی را ،آیینهای قبل از اسلام در ایران دانسته اند .
بنا بر شواهدی که از رگه های عرفان در دین زرتشت به جا مانده است ،همواره سعی وعمل از اصول تعالیم زرتشت محسوب می شده است.در دین زرتشتی کار و زندگی مادی با عوالم روحانی منافات ندارد .
در «وندیداد» آمده است آنجا که انسان عبارت می کند ،سکنا می گزیند ،تشکیل خانواده می دهد، وگله داری می کند، مبارک ترین نقطه زمین است. همانطور که ملاحظه می کنید، این تفکر جایی برای گرایش به زهد و فقر باقی نمی گذارد . روزه که یکی از ویژگیهای زندگی زاهدانه است در دین زرتشت نه تنها جایگاهی ندارد، بلکه بسیار مذموم نیز شمرده می شود . امری که در ادیان دیگر و حتی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
با آوردن شواهد بالا ، این نظریه نیز باطل می نمارید ، چرا که ثنویت آیین زرتشتی قابلیت پذیرفتن تفکراتی چون «وحدت وجود» را ندارد. گرسنگی در نزد زرتشتیان گناه شمرده می شود .
جسم از جملۀ خیر هاست و ریاضت دادن به آن ناپسند است.
دسته سوم آنهایی هستند که منشأ هندی برای تصرف قائلند . « ریچاردهارتمان» و«مارکس هورتن» تصرف را از منابع ادیان هند مأخوذ می دانند.
عرفان هندی همواره به دنبال این دغدغه بوده است که انسان به عنوان یک موجود جزئی و فنا ناپذیر خود را به مبدأ هستی متصل نماید. مشرب فکری عرفان هندی ازآبشخور تعلیمات اوپانیشاد سرچشمه می گیرد. بزرگترین مصیبتی که سالک در عرفان هندی با آن مواجه می شود ، جدایی از برهماست. راه چاره و رهایی از این فراق ، تصفیه باطن از هواهای نفسانی و عبور از تنگناهایی است که به آن – سمساره – می گویند.عارف هندی سعی دارد که به نوعی معرفت دست یابد که اساس آن مبتنی بر شهود و تعالیم روحانی اوپانیشاد داشت. در این عرفان سالک با راهنمایی برهمن به یوی زندگی هدایت می شود که فقر ورهبانیت از مبانی اصلی آن شمرده می شوند. امری که در اسلام بارها مسلمین ازآن بازداشته شده اند .
گروه چهارم برای تصرف منشأاسلامی قائل هستند و آن را پدید ه ای اسلامی می شمارند .آنها فلسفه عقلی واستنتاجی تصوف را تحت حکمت نوافلاطونی یونانی می دانند . افرادی مانند « وینفلد» ، «براون» و«نیکلسون» از این دست هستند.
در یک جمع بندی کلی می توان گفت که عرفان در هر دین ، آیین و آداب همان دین را می پذیرد . با این همه شباهت که بین مشرب های فکری در تصوف وجود دارد، منشأ اصلی عرفان اسلامی رادر هیچ کدام از آنها نمی توان جستجو کرد ، وجود این شباهت ها ، ناشی از یک منبع واحد است و فطرت جستجو گر انسان در پی متصل کردن این شباهت ها به یکدیگر می باشد .
از محققین معاصر افرادی مانند استاد مرتضی مطهری در کتاب « خدمات متقابل اسلام وایران» وآقای هاشم رضی در کتاب «دین و فرهنگ ایرانی پیش از عصر زرتشتیان » دربارۀ پیدایش اولین رگه های عرفان در ایران به تفصیل به بحث پرداخته اند.
ذکر این نکته ضروری است که اسلام به عنوان یک دین کامل، به دور از هر گونه افراط و تفریط، از جهت نظری ،از آبشخور قرآن و احادیث نبوی و اقوال پیشوایان دینی سیراب می شود، واز جنبه علمی ،سیرت رسول الله وائمه اطهار الگوی علمی مسلمین را در برمی گیرد .
مکتب زهد:
پیروان این مکتب به اقتضای اصول شریعت به ظاهر کتاب وسنت می نگرند . صفت غالب وشاخص این دسته از صوفیان تقید بی چون وچرا به ظواهر شریعت است.
لویی ماسینیون در تحقیقات خود مراحل ابتدایی روند تصوف را با پیروی از احادیث پیامبر اکرم ( ص) می داند .لویی ماسینیون دلایل گرایش مسلمین به زندگی زاهدانه راتجسم سوره های قرآن با وعده های ووعیدها وتصور عذاب جهنم تلقی کرده است .او معتقد است ،همه این عوامل باعث شده ؛تصویری که از خداوند در اذهان مسلمین نقش می بندد خشن وبسیار رعب آور باشد.داشتن چنین روحیه ای باعث شد که مسلمین برای رهایی از کیفر روز جزا به ریز ترین دستورات دینی عمل کنند.بدین ترتیب این مسلمانان نخستین بنیانگذاران تصوف زاهدانه بود از ویژگیهای بارز این افراد ،تکرار ذکر نام خداوند وتوجه بسیار در تشخیص حلال وحرام از یکدیگر بود .
پاولویچ پطروفسکی این نظریه را رد کرده است .او دلایل گرایش مسلمین به تصوف زاهدانه را این گونه توصیف کرده است : فساد مالی بنی امیه ،اسرافکاریهای بنی عباس ومقایسه زندگی حاکمان توسط مسلمین با زندگی پیامبر اکرم (ص) وخلفاء جانشین ایشان وفاصله گرفتن طبقهحاکم از قشر عادی جامعه به واسطه ثروت وزر اندوزی ،موجبات حذف ونگرانی از انجام فرایض دینی را در دل مسلمانان به وجود آوردوزندگی آنها را به سوی گوشه نشینی وعزلت سوق داد.
ابراهیم ادهم (وفات.161 هـ .ق) ،ابو هاشم صوفی( وفات 179 هـ .ق) ،حسن بصری ( وفات 180 هـ .ق) ورابعه عدویه( وفات 185هـ .ق) از بزرگان این مکتب بوده اند.
رابعه عدویه این طریق را متحول کرد ، رابعه عشق به پروردگار ودیدار وپیوستن به حق ( وصال) را مطرح کرده است.البته در ابتدای شکل گیری تصوف،بعید به نظر می رسد که منظور از وصال رابعه وحدت یا مقام فنا باشد اما در هر صورت ،طریق رابعه در تصوف بیانگر این مسأله است که در پایان سده اول هجری روح عرفان کم کم در زاهدان وعابدان تأثیر گذار می شود.
تصوف در قرن دوم هجری بسیار ساده وبه دور از هر گونه تکلف بوده است وبه روش سنت رسول اکرم(ص) دنبال می شده است.
مکتب کشف وشهود:
گوشه نشینی با حفظ بسیاری از اصول خود به سوی نوعی درون نگری کشیده شد که بر حالات روحی عارفان بی تأثیر نبوده است .عارفان در این مکتب معتقدند که نفس انسان گنجایش پذیرش انوار حق را در خود دارد .ابو عبدالله حارث بن اسد مغازی محاسبی (وفات 262 هـ .ق ) نقش به سزایی در ایفای نظریه بینش درون نگری داشت . در حقیقت محاسبی به دنبال ایجاد تعادل بین اعمال انسانها وامیال قلبی آنهاست.
محاسبی خشنودی خاطر را تنها با حفظ ظواهر شرع قبول نداشت.از نظروی آنچه که حائز اهمیت بود ه است ،متفاوت نبودن حالات درونی با اظهارات بیرونی است . از همه اینها گذشته از دیدگاه حارث محاسبی به احوالات درونی بیشتر اهمیت داده می شد تا به رفتار ظاهری.در این زمان بود که صوفیه کم کم به این نتیجه رسیدند ،نیت اعمال بسیار مهمتر از شکل ظاهری آن است .
مکتب بغداد که باعث ترویج ریا کاری در عبادت وامور دینی شده بود ،در برابرموج جدیدی که تنها به نیت اعمال توجه داشت ونه به رفتار ظاهری آن ،به شدت برخورد کرد .این برخورد منجر به ایجاد فرقه جدیدی به نام ملامتیه شد.
شخصیت های برجسته این فرقه :ابو حفض عمر بن سلمه حداد ( وفات 264-267 هـ .ق) ابو صالح حمدون قصار ( وفات 271 هـ .ق ) وابو عثمان سعید بن اسماعیل حیری ( وفات 298 هـ . ق) از نیشابور برخاسته بودند .
وظیفه اصلی انسان در فرقه ملا متیه این گونه تعریف شده است:
رسیدن به کمال.
پاک ومنزه ساختن دل واندیشه ( نیت) از هر گونه شک وشبهه.
انجام کامل سنت ها وفرایض دینی.
انجام اعمال دینی واعتقاد (نیت) در این مسلک سری است میان بنده وخداوند که باید بر همه پوشیده بماند. پیروان ملا متی همواره در پی انجام کارهایی برخلاف عرف جامعه بودند هدف آنها از این کار ،خوار کردن نفس اماره وکتمان عبادتهایشان از نظر مردم بوده است .
تعالیم مکتب ملامتیه تنها می توانست با ریاکاری در سطح جامعه ودر بین عوام مبارزه کند.درین زمان مکتب بغداد ،ریای خوفناک تری را کشف می کند و آن ریا وتظاهر در برابر خود بود .نظریه جدید مکتب بغداد به این نکته اهمیت می دهد که اگر کسی به دنبال عبادات وریاضت هایی که بر خود روا داشته است شور وشعفی احساس کند و توقع پاداش داشته باشد این ریا در برابر نفس است .در حقیقت آن را معامله ای با « تقدس» تلقی می کردند .چنین سوداگری ،از هر گونه اطاعت خداوند به دور بود .
کسی که بیش از دیگران در بسط وگسترش این تعالیم کوشش می کرد ،ابو القاسم بن محمد بن جنید خطاط ( وفات 299هـ. ق ) ملقب به « سید طایفه» و « طاووس الفقراء» بود .
اصطلاح فنا برای اولین بار توسط طیفور بن عیسی ابن آدم سروشان بسطامی (بایزید) وفات( 262-267 هـ .ق) مطرح شد ومورد حملات شدید مراجع مذهبی واقع شد.
بایزید معتقد است انسان فناپذیری که عاشق حق است ،می تواند به وسیله فنادر ذات معشوق یعنی خداوند به بقا برسد .
بایزید این تفکر خود را از آیه قرآن گرفته است که می فر ماید :« کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذو الجلال والا کرام .» ( هر که روی زمین است دستخوش مرگ وفنا ست وزنده ابدی ذات خدای منعم با جلال وعظمت است.)
از دل تعالیم جنید وبایزید ،افرادی همچون ابوالمغیث حسین منصور حلاج ( 244 – 309 هـ .
ق) ظهور می کنند . حلاج در حالت فنا ،شطح مشهور « انا الحق » را بر زبان می آورد.
فرمت:word(قابل ویرایش)
چکیده
برنامه پنج ساله اول و مالیاتها:
برنامه ریزی اقتصادی را می توان کوشش آگاهانه دولت در جهت هماهنگی تصیممات اقتصادی در بلند مدت و تاثیر گذاشتن، جهت دادن و در برخی موارد کنترل سطح و رشد متغیرهای اصلی اقتصادی یک کشور (مانند درآمد، مصرف، اشتغال، سرمایه گذاری، پس انداز، صادرات و واردات و …) برای رسیدن به یک سلسله هدف های از قبل تعیین شده توسعه دانست.
بنابراین برنامه اقتصادی به سادگی یک رشته هدف های کمی اقتصادی خاص است که باید در طی یک دوره زمانی به آنها رسید.
برنامه های اقتصادی هم می توانند جامع باشند و هم چزئی در یک برنامه جامع تنظیم هدف ها به گونه ای است که تمامی جنبه های اصلی اقتصادی ملی را در بر می گیرد. یک برنامه جزئی فقط بخشی از اقتصاد ملی را شامل می شود.
فرایند برنامه ریزی را می توان تلاشی دانست که طی آن دولت ابتدا هدف های اجتماعی را انتخاب می کند سپس هدف های مختلف را تعیین می کند. و بالاخره چهارچوبی برای اجرا، هماهنگی و کنترل برنامه توسعه تشکیل می دهد.
نیل به بهترین طریقه استفاده از منابع کمیاب برای توسعه اقتصادی یکی از ضروری ترین وظایف برنامه ریزی است. راه خروجی کشور های در حال توسعه از تنگناهای عقب مانده در عرصه های مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی همانا پایه ریزی یک نظام جامع برنامه ریزی جهت توسعه همه جانبه اقتصادی و اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می باشد.
اولین برنامه جمهوری اسلامی ایران برای سال های 66-1361 در چهارچوب قانون اساسی تدوین گردید که به دلایل مختلف از جمله جنگ تحمیلی به مورد اجرا گذاشته نشد.
عملاً اولین برنامه جامع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور در تاریخ 11/1/1368 به تصویب مجلس شورای اسلامی و نگهبان رسید. که سالهای 72-1368 را در بر می گیرد.
این قانون که مشتمل بر ماده واحده و 52 تبصره می باشد که هدف های کلی و کمی سیاست های کلی و برنامه های اجرائی برنامه اول جمهوری اسلامی ایران را منعکس می نماید. در این برنامه برای بخش های مختلف اقتصادی هدف هایی تعیین شده است.
هدف های کلی برای بخش مالیاتها عبارت است از:
«تکمیل و اجرای نظام مالیات ها در جهت توزیع منطقی تر درآمد و ثروت» همچنین در قسمت خط مشیء های اساسی خط مشیء اساسی برای بخش مالیات ها عبارت است از: «ارتقا سطح کوشش مالیاتی در خصوص مالیت های بر درآمد. (به ویژه مالیات بر مشاغل مالیات بر مستغلات و مالیت بر ثروت) از طریق بهبود روش های جمع آوری مالیات و تدوین قوانین و مقررات لازم»
در قسمت هدف های کمی نیز هدف هایی برای بخش مالیات های تعیین شده است که عبارتند از:
نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی از 3/4% در سال 1367 و به 4/8% در سال 1372 افزایش خواهد یافت.
نسبت درامدهای مالیاتی به هزینه های جاری از 8/28% در سال 1367 به 6/67% در سال 1372 افزایش می یابد.
رشد متوسط سالیانه درآمدهای مالیاتی 1/25 مالیات های مستقیم 2/24 و مالیات های غیر مستقیم 2/30% تعیین شده است.
بررسی درآمدهای مالیاتی در طول برنامه اول
درآمدهای مالیاتی در سال 1367 به 986 میلیارد ریال بالغ می شود. در سال 1371 حدوداً 8/3 برابر شده و به 8/3774 میلیارد ریال می رسد. این درآمدها هر ساله دارای رشد مثبتی بوده است. به طوری که متوسط رشد سالانه درآمدهای مالیاتی 7/40% می باشد. و این در حالی است که متوسط رشد درامدهای مالیاتی قبل از انقلاب یعنی در سال های 57-50 به میزان 4/30% بوده است و در سالهای بعد از انقلاب تا قبل از برنامه 5 ساله اول یعنی سالهای 67، 58 به میزان 5/13% بوده است.
درآمدهای مالیاتی در سال اول برنامه یعنی سال 1368 در حدود 13% از برنام عقب بوده است. و در سال 1369 تقریباً معادل برنامه می شود. در سال های 71، 70 به صترتیب 5/138% و 155% از برنامه جلو بودند.
نسبت کل مالیاتها به تولید ناخالص داخلی که در سال 1367 معادل 5/4 درصد بوده است. در سال 1371، 2/6% افزایش می یابد. اما با وجود این افزایش این نسبت در تمام سالهای برنامه از برنامه عقب بوده است.
بررسی درآمدهای مالیاتهای مستقیم در طول برنامه
مالیاتهای مستقیم که در سال 1367 به میزان 646 میلیارد ریال رسیده بود. در سال 1371 معادل 1991 میلیارد ریال می باشد. یعنی حدوداً سه برابر شده است. این مالیاتهای هر ساله دارای رشد مثبتی بوده اند. به طوری که متوسط رشد سالانه آنها در طول سالهای برنامه معادل 9/33% بوده است. و این در حالی است که متوسط رشد سالانه آنها در برنامه معادل 2/24% تعیین شده بود.
همچنین متوسط رشد سالانه مستقیم در سالهای قبل از انقلاب (57-1350) برابر 1/38% بوده است. و در سال های بعد از انقلاب تا قبل از شروع برنامه اول 67-1358 معادل 8/14% بوده است. این مالیات های در سال های 68 و 69 به ترتیب به میزان 5/19% و 8/8% از برنامه عقب افتاده اند. ولی در سالهای 70 و 71 به ترتیب معال 9/110% و 128% از برنامه پیشی می گیرد.
نسبت مالیت های مستقیم به کل مالیاتها در برنامه 60% برای تمام سالها تعیین شده بود. این رقم به طور متوسط 53% تحقق یافته است.
در این قسمت برای هر کدام یک از مالیات های مسقتیم آزمون فرض انجام می شود. فرضیه صفر این آزمون بیان می دارد که بین عملکرد و برنامه اختلاف فاحشی وجود ندارد. و اگر تفاوتی وجود دارد قابل بیان نیست. که بین عملکرد و برنامه اختلاف فاحشی وجود دارد. که این اختلاف می تواند به صورت عقب بودن از عملکرد از برنامه یا جلو بودن عملکرد از برنامه باشد. به این ترتیب هرگاه t محاسبه شده منفی باشد بدین معنا می باشد که عملکرد از برنامه عقب بوده است و هرگاه مثبت باشد یعنی عملکرد از برنامه جلو بوده است. و این جلو یا عقب بودن اگر در ناحیه عدم رد واقع شوند اختلاف حاصل فاحش نخواهد بود و اگر در ناحیه رد قرار گیرد اختلاف حاصل فاحش خواهد بود.
مالیات بر درآمد
مالیات بر درآمد که حدود 32% از کل مالیاتهای مستقیم را شامل می شود به صورت مالیات بر حقوق مشاغل، مستغلات و متفرقه دریافت می شود. این مالیت در سال 1367 معادل 6/171 میلیارد ریال بوده است و در سال 1371 معادل 7/546 میلیارد ریال می رسد. یعنی حدوداً سه برابر شده است. این مالیت در سال های 68، 69، 70 و 71 به ترتیب معادل 8/33، 5/33 و 6/34 و 5/27 درصد کل مالیات های مستقیم را تشکیل داده است.
متوسط رشد سالیانه این مالیات در طول سالهای برنامه یعنی سالهای 71 و 68 معادل 8/34% بوده است و این در حالی است که متوسط رشد سالیانه این مالیات در سالهای قبل از انقلاب یعنی سالهای 57 و 1350 حدوداً 8/36% و در سال های بعد از انقلاب تا قبل شروع برنامه اول معادل 2/12% بوده است. مالیات بر درامد در دو سال اول برنامه یعنی سالهای 68 و 69 به ترتیب 2/5 و 9/0 درصد از برنامه عقب بوده است. ولی در سالهای 70 و 71 به ترتیب معادل 8/121 و 110 درصد از برنامه پیشی می گیرد
مالیات بر حقوق
مالیات بر حقوق حدود 6/13% کل درآمدهای مالیات های مستقیم می باشد. (در طول برنامه) این مالیات در سالهای 68 و 69، 70 و 71 به ترتیب معادل 5/13، 6/13، 5/16 و 7/10% کل مالیات های مستقیم بوده است. مالیت بر حقوق در سال 1367 معادل 7/69 میلیارد ریال بوده است. که این رقم در سال 1371 معادل 8/211 می شود. یعنی حدوداً سه برابر بوده است و این در حالی است که متوسط رشد سالانه این مالیات در سالهای 57-50 حدود 2/32% و در سال های بعد از انقلاب تا قبل از شروع برنامه اول معادل 1/6% بوده است. این مالیات هر ساله از برنامه جلو بوده است. یعنی در سالهای 68، 69، 70 و 71 مالیات بر حقوق به ترتیب 1/111، 139، 8/197 و 1/145 درصد از برنامه پیشی داشته است.
آزمون فرض این مالیات نشان می دهد که اگر چه مالیات بر حقوق هر ساله از برنامه فزونی داشته است ولی مقدار این فزونی چشم گیر نیست و فرض صفر ما تایید می شود.
دانلود پاورپوینت پنج اصل طلایی لوکوربوزیه 56 اسلاید