تعداد صفحات : 102
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اوّل : رئولوژی مواد پلیمری
1-1 تاریخچه پیدایش رئولوژی
1-2 مواد از دیدگاه رئولوژی
1-2-1 پدیدههای رئولوژیکی
1-2-2 تنش تسلیم در جامدات
1-2-3 تنش تسلیم در رئولوژی
1-2-4 تقسیم بندی مواد
فصل دوّم : آمیزههای پلیمری
2-1-1 مقدمه
2-1-2 تعاریف
2-1-3 روشهای تهیه آمیزههای پلیمری
2-1-4 رفتار اجزا آمیزههای پلیمری
2-1-5 امتزاج پذیری آمیزههای پلیمری
2-1-6 سازگاری آمیزههای پلیمری
2-1-7 سازگاری بواسطه افزودن کوپلیمر
2-1-8 روشهای تخمین سازگاری و امتزاج پذیری آمیزهها و آلیاژهای پلیمری
2-1-9 کریستالیزاسیون آمیزههای پلیمری
2-2-1 رئولوژی پلیمرها
2-2-2 رئولوژی آمیزههای پلیمری
2-2-2-1 مقدمه
2-2-2-2 ویسکوزیته آمیزهها و آلیاژهای پلیمری
2-2-2-3 معادلات تجربی ویسکوزیته آمیزه بر حسب غلظت سازندههای پلیمری
2-2-2-4 جریان برشی پایدار آمیزههای پلیمری
2-2-2-5 الاستیسیته مذاب آمیزههای پلیمری
فصل سوّم : خاصیت ویسکوالاستیک خطّی
3-1 مقدمه
3-2 مفهوم و نتایج از خاصیت خطی بودن
3-3 مدل ماکسول و کلوین
3-4 طیف افت یا آسایش
3-5 برش نوسانی
3-6 روابط میان توابع ویسکوالاستیک خطی
3-7 روشهای اندازهگیری
3-7-1 روشهای استاتیک
3-7-2 روشهای دینامیک: کشش نوسانی
3-7-3 روشهای دینامیک: انتشار موج
3-7-4 روشهای دینامیک: جریان ثابت
فصل چهارم: بررسی رفتار ویسکوالاستیک آمیزه های پلیمری با استفاده از مدل امولسیون پالیریَن
4-1 مقدمه
4-2 مدل پالیریَن (Palierne model)
4-3 نتایج تجربی و بحث
منابع و مراجع
تاریخچه پیدایش رئولوژی
نیوتن (1727-1642) اولین فردی بود که برای مدل کردن سیالات با آنها برخوردی کاملاً علمی نمود. وی در قانون دوم مقاومت خود، کل مقاومت یک سیال را در برابر تغییر شکل (حرکت) نتیجه دو عامل زیر دانست:
الف) مقاومت مربوط به اینرسی (ماند) سیال
ب) مقاومت مربوط به اصطکاک (لغزش ملکولها یا لایههای سیال بر همدیگر)
و در نهایت قانون مقاومت خود را چنین بیان نمود: «در یک سیال گرانرو ، تنش مماسی (برشی) متناسب با مشتق سرعت در جهت عمود بر جهت جریان است.»
در اواخر قرن نوزدهم علم مکانیک سیالات شروع به توسعه در دو جهت کاملاً مجزا نمود.
از یک طرف علم تئوری هیدرودینامیک که با معادلات حرکت اولر در مورد سیال ایدهآل فرضی شروع می شد، تا حد قابل توجهی جلو رفت. این سیال ایدهآل، غیر قابل تراکم و فاقد گرانروی و کشسانی (الاستیسیته) در نظر گرفته شد. هنگام حرکت این سیال تنشهای برشی وجود نداشته و حرکت کاملاً بدون اصطکاک است. روابط ریاضی بسیار دقیقی برای این نوع سیال ایدهآل در حالتهای فیزیکی مختلف بدست آمده است. باید خاطر نشان نمود که، نتایج حاصل از علم کلاسیک هیدرودینامیک در تعارض آشکار با نتایج تجربی است (بخصوص در زمینههای مهمی چون افت فشار در لولهها و کانالها و یا مقاومت سیال در برابر جسمی که در آن حرکت مینماید). لذا این علم از اهمیت عملی زیادی برخوردار نگشت. به دلیل فوق مهندسین که به علت رشد سریع تکنولوژی نیازمند حل مسائل مهمی بودند، تشویق به توسعه علمی بسیار تجربی، بنام هیدرولیک شدند. علم هیدرولیک بر حجم انبوهی از اطلاعات تجربی متکی بود و از حیث روشها و هدفهایش، با علم هیدرودینامیک اختلاف قابل ملاحظهای داشت.
در شروع قرن بیستم دانشمندی بنام پرانتل نشان داد که چگونه میتوان این دو شاخه دینامیک سیالات را به یکدیگر مرتبط نمود و با این کار به شهرت رسید. پرانتل به روابط زیادی بین تجربه و تئوری دست یافت و با این کار توسعة بسیار موفقیتآمیز مکانیک سیالات را امکانپذیر نمود. البته قبل از پرانتل نیز بعضی از محققین بر این نکته اشاره کرده بودند که اختلاف بین نتایج
هیدرو دینامیک کلاسیک و تجربه در بسیاری از موارد به دلیل صرف نظر کردن از اصطکاک سیال است.
علاوه بر این، از شناخت معادلات حرکت سیالات با در نظر گرفتن اصطکاک )معادلات ناویر- استوکس ( مدت زمانی سپری میشد. اما به دلیل مشکلات حل ریاضی این معادلات در آن زمان (باستثنای موارد خاص)،در برخورد تئوریک با حرکت سیالات گرانرو عقیم مانده بود. در مورد دو سیال بسیار مهم یعنی آب و هوا، نیروی ناشی از لغزش لایههای سیال بر یکدیگر (گرانروی آب
N.S/m2 3-10×1 و گرانروی هوا N.S/m2 3-10×5/2) در مقایسه با سایر نیروها (نیروی ثقل و فشار، N/m2 105) قابل اغماض میباشد. بنابراین میتوان پی برد که چرا درک تأثیر عامل مهمی همچون نیروی اصطکاک بر حرکت سیال در تئوری کلاسیک تا این حد مشکل بوده است. در مقالهای تحت عنوان سیالات با اصطکاک بسیار کم که قبل از کنگره ریاضیات در هیدلبرگ در 1904 قرائت گردید، پرانتل نشان داد که میتوان جریانات گرانرو را با شیوهای که دارای اهمیت عملی زیادی است به دقت تجزیه و تحلیل نمود. با استفاده از اصول تئوریک و برخی آزمایشهای ساده پرانتل اثبات نمود که جریان سیال اطراف یک جسم جامد را میتوان به دو ناحیه تفکیک نمود:
1- لایه بسیار نازک در مجاورت جسم (لایه مرزی) که در آن اصطکاک نقش مهمی را بازی میکند.
2- ناحیه دورتر از سطح جسم که در آن اصطکاک قابل اغماض است.
بر مبنای این فرضیه (Prandtl) موفق به ارائه برداشت فیزیکی قابل قبول از اهمیت جریانات گرانرو گردید، که در زمان خود موجب ساده شدن قابل توجه حل ریاضی معادلات گردید. آزمایشهای سادهای که توسط پرانتل در یک تونل آب کوچک انجام شد بر تئوریهای موجود صحه گذاشت. بدین ترتیب او اولین قدم را جهت ارتباط تئوری و نتایج تجربی برداشت. در این رابطه تئوری لایه مرزی بسیار مفید واقع شد، زیرا عامل مؤثری در توسعه دینامیک سیالات بود و بدین ترتیب در مدت زمان کوتاهی به یکی از پایههای اساسی این علم مدرن تبدیل شد. پس از شروع مطالعات در زمینه سیالات دارای اصطکاک یک تئوری دینامیکی برای سادهترین گروه سیالات واقعی (سیالات نیوتنی) توسعه یافت. البته این تئوری در مقایسه با تئوری سیالات ایدهآل از دقت کمتری برخوردار بود.
با رشد صنعت تعداد سیالاتی که رفتار برشی آنها با استفاده از روابط سیالات نیوتنی قابل توجیه نبود، رو به افزایش گذاشت. از جمله این سیالات میتوان محلولها و مذابهای پلیمری، جامدات معلق در مایعات، امولسیونها و موادی که دو خاصیت گرانروی و کشسانی را تواماً دارا میباشند (ویسکوالاستیکها) اشاره نمود. بررسی رفتار این سیالات مهم موجب پیدایش علم جدیدی بنام «رئولوژی » شد.