چکیده:
سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت یکی از سیستمهای نوین بهای تمام شده محصولات و خدمات میباشد که اطلاعات مورد نیاز مدیران را بهتر و دقیقتر فراهم میکند و استفاده کنندگان را در امر تصمیمگیری صحیح و مناسب یاری مینماید. این پژوهش جزء تحقیقات علمی و کاربردی است که در کارخانجات تولیدی نورد آلومینیوم انجام گرفته است که پس از بررسی و تجزیه و تحلیل روش موجود بهای تمام شده آن کارخانه و تشخیص نقاط ضعف و قوت آن به تبیین اهمیت سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت در کارخانه نورد پرداخته و سپس مراحل سیستم ABC شناسایی گردیده است.
همانطور که از موضوع تحقیق برمیآید، محقق بدنبال تعیین اهمیت سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت کارخانجات تولیدی نورد آلومینیوم اراک بوده و برای اینکار در قلمرو زمانی سال مالی 83-84 شرکت مذکور، صورتهای مالی و اطلاعات مالی مربوط به آن دوره را مورد بررسی قرار داده و پس از شناخت سیستم حاکم بر شرکت و نحوه گردش عملیات حسابداری آن و شناسایی مراکز فعالیت عمده و تلفیق منطقی این فعالیتها، نهایتاً 13 فعالیت را بعنوان زیربنای سیستم ABC شناسایی کرده و محرکهای هزینه هرکدام از این فعالیتها را انتخاب کرده است.
نتیجه مطالعات و تحقیقات انجام شده چنین نشان داد، که استفاده از سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت نه تنها باعث تخصیص هرچه دقیقتر هزینههای سربار میشود بلکه باعث میگردد که مدیران داخلی شرکتها با استفاده از اطلاعات بدست آمده، در خصوص برنامهریزی و کنترل تولید تصمیمات بهتری را اتخاذ نموده و شرکت را در کسب سود یاری نمایند.
1 مقدمه:
تغییر و تحولات ایجاد شده در شرایط درونی و بیرونی کارکرد بنگاههای اقتصادی و سازمانها و تاثیر عواملی نظیر تشدید روند رقابت، اهمیت یافتن، اعمال مدیریت فعالیتها و حیاتی بودن پاسخگوئی به نیاز مشتریان از طریق تلفیق مناسب کیفیت و سود مورد انتظار، مسئولیت و نقش سیستمهای هزینهیابی را بطور ریشهای دگرگون کرده است.
نتیجه مطالعات و تحقیقات انجام شده چنین نشان میدهد که هر دو گروه تهیه کنندگان و استفاده کنندگان از اطلاعات مربوط به بهای تمام شده محصولات، از سیستمهای فعلی هزینهیابی ناراضی بوده و روش تخصیص هزینههای سربار کارخانه به محصولات نیز به نحوی موثر در ایجاد این نارضایتی مدیران موثر است. بهرحال، اغلب مدیران توجه دارند، که برآورد و پیشبینی هزینههای بلندمدت شامل تخصیص هزینههای سربار به بهای تمام شده محصولات، عمل مفید و قابل قبولی است که میتواند انجام دهند.
سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، نتیجه تلاش حسابداران مدیریت، برای فراهم نمودن نیازهای جدید اطلاعاتی در عصر اطلاعات و شناخت فعالیتهای دارای ارزش افزوده و به تبع آن حذف فعالیتهای بیارزش و همچنین افزایش دقت هزینهیابی است. این سیستم علاوه بر اندازهگیری صحیح بهای تمام شده، قادر به ارائه اطلاعات مفیدی در مورد عملکرد فرآیندهای کسب و کار سازمان است.
فراهم نمودن اطلاعات غیر مالی فعالیتها در کنار اطلاعات مالی موجب شده است که سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت به عنوان ابزار قدرتمندی در جهت بهبود کسب و کار سازمانها مورد استفاده قرار گیرد. این سیستم بعلت دارا بودن مزایایی مانند: توانائی تمرکز بر مشتریان، شناخت فرصتها، استقرار اقتصادی و تشویق اصلاحات قادر است بسیاری از نیازهای شرکتهای رده جهانی را به لحاظ تقویت موقعیت رقابتی، دستیابی به خشنودی پایدار مشتریان و کسب سود مورد انتظار برآورده کند.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) ادعا میکند محصولات و خدمات تولید شده، مستقیما مصرف کننده منابع نیست، بلکه مصرف کننده فعالیتهاست. از این نظر هزینهیابی بر مبنای فعالیت، سیستم تسهیم هزینه بر مبنای رسیدگی و تحقیق است، به نحوی که از طریق تجزیه و تحلیل واحد اقتصادی و فرآیندهای مورد عمل، محرکهای هزینه شناسایی میشود.
ضرورت انجام تحقیق بکارگیری سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، نیازمند وجوه شرایط بخصوصی است که این شرایط تحت عناوین زیر قابل طبقهبندی است:
1ـ شیوه کسب و کار انتخاب شده توسط مدیریت سازمانها و آگاهی آنها از مزایای ABC (Activity Based Costing) در جهت جوابگوئی به نیازهای اطلاعاتی منتج از این انتخاب.
2ـ وجود دادههای مورد نیاز جهت طراحی و استقرار سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در درون سازمان بعلت فقدان شناخت کافی از وجود شرایط لازم برای بکارگیری سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در شرکتهای مورد آزمون و همچنین عدم وجود یک الگوی مناسب جهت طراحی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در ایران.
توسعه اقتصادی یکی از اهداف اصلی کشورهای در حال توسعه، منجمله کشور ما ایران میباشد.
توسعه پایدار به رشد و بالندگی صنایع کشور وابسته است، و کشور ما نیز در عرصه جهانی جایگاهی بزرگ دارد و برای حفظ این جایگاه نیاز به اطلاعات روز جهان برای رقابت در جامعه جهانی دارد و هزینهیابی بر مبنای فعالیت نیاز روز جامعه صنعتی ایران و جهان برای کاهش و مدیریت هزینهها میباشد که میبایستی تلاش زیادی برای تفهیم و بکارگیری آن در صنعت کشورمان انجام شود.
از آنجا که هزینهیابی بر مبنای فعالیت میتواند اطلاعات صحیح تری در خصوص هزینههای محصول ارائه دهد، طی سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. از دیدگاه حسابداری صنعتی، هزینهیابی بر مبنای فعالیت را میتوان بسط تکامل یافتهای از روش تخصیص دو مرحلهای هزینه تلقی کرد که شالوده سیستمهای نوین حسابداری بهای تمام شده است. در مرحله اول این روش، هزینههای غیر مستقیم منابع به مخازن هزینه تخصیص مییابد و در مرحله دوم، هزینههای انباشته شده در مراکز هزینه به محصولات تخصیص داده میشود. تخصیص طبق مرحله اول معمولا برای ارزیابی عملکرد مدیر مسئول مرکز هزینه و تخصیص طبق مرحله دوم برای تعیین بهای تمام شده محصولات بکار میرود.
در واقع جهت تعیین تخصیص هزینهی تولیدی به موجودیها و نیز به منظور دستیابی به سودآوری بلندمدت، سیستمها باید اهداف کنترلی و برنامهریزی را نیز تامین نمایند و از آنجائیکه ساختار هزینهها و تولیدات بسیاری از شرکتها در سالهای آخر تغییر یافته است به طوریکه دستمزد که بخش اعظم هزینههای تولیدی را به خود اختصاص میداد امروزه بخش اندکی از هزینه تولید را تشکیل میدهد و در مقابل سربار تولید بخش عمده هزینههای تولیدی را دربر گرفته است.
در بسیاری از موارد هزینههای سربار با تعداد فعالیتهای مربوط به یک محصول رابطه دارد نه با مقدار واحدهای تولید شده از محصول به عنوان مثال یک شرکت تولیدی را درنظر بگیرید که 2 محصول مشابه تولید میکند. محصول اول از 10 قطعه تشکیل شده است در حالی که محصول دوم از یکصد قطعه تشکیل شده است. هر قطعه قبل از نصب باید معاینه و بازدید شود بنابراین مشخص است که تحویل و دریافت یکصد قطعه در مقایسه با ده قطعه نیاز به فعالیت بیشتری دارد. در صورتی که همین هزینه در روش سنتی براساس مبانی جذب سربار هر محصول به طور کلی به محصولات تخصیص مییابد. بنابراین ضرورت بکارگیری روش هزینهیابی جدیدی که بتواند نحوه وقوع هزینه های سربار را در شرکت نشان دهد احساس میشود. این نگرش نسبت به وقوع هزینهها را مدیریت برمبنای فعالیت (Activity Based Managment) میگویند که به معنی استفاده از سیستم حسابداری برمبنای فعالیت میباشد. در این سیستم بر فعالیتها به عنوان موضوع اساسی هزینهها (مولد اساسی هزینهها) تأکید شده است.
براساس این سیستم هزینه مقادیر تولید براساس جمع هزینههای فعالیتهای صرف شده برای آن بدست میآید. ویژگی این سیستم این است که هزینهها با توجه به مناسبتهای مهمی که در طی زمان رخ میدهد اندازهگیری و ردیابی میشود و فعالیت به معنی روش یا فرآیندی که موجب انجام کار میشود تعریف میگردد.
هزینه یابی برمبنای فعالیتها مبتنی بر این مفهوم است که «منابع به مصرف فعالیتها میرسند و فعالیتها صرف تولید محصولات میگردند.»
برخلاف روش سنتی حسابداری که از یک نرخ کلی جذب سربار استفاده میشود و یا گاهاً نرخهای جداگانه برای هر دایره استفاده میشود، در این سیستم (ABC) برای هر فعالیت یک مبنای جداگانه به عنوان مولد اساسی هزینهها تعیین، و براساس آن یک نرخ جداگانه نیز محاسبه میگردد. هر فعالیت تنها یک مولد هزینه دارد.
عوامل موثر بر انتخاب مولد هزینه:
الف ـ درجه همبستگی بین هزینهها و آن رویداد با مبنا
ب ـ فزونی منافع بر مخارج به کارگیری مولد هزینه به عنوان مبنا (Measurement Cost)
ج ـ اثرات رفتاری که در تصمیمگیری و یا تعیین قیمتها و... دارد (Behavioral Effects)
مناسبت استفاده از ABC به قضاوتهای مدیریت بستگی دارد و ABC بجای تمرکز بر استفادهکنندگان از سیستم حسابداری بر قابلیتهای سیستم تمرکز مینماید. شرکتهایی که دارای خصوصیات ذیل هستند به کارگیری ABC برایشان بیشتر مفید است.
1ـ هزینههای سربار بالایی دارند.
2ـ تنوع فعالیت دارند.
3ـ تنوع محصولات دارند.
4ـ تغییرات مستمر در فعالیتها دارند بدون اینکه سیستم حسابداری تغییر یافته باشد.
5ـ تکنولوژی پیشرفته دارند.
همچنین با توجه به موضوعات مشروح قبل، بدیهی است که هرگاه شرکت از سیستم هزینهیابی سفارش کار استفاده نماید، به علت تنوع محصولات و سفارشات نسبت به سیستم هزینهیابی مرحلهای، استفاده از سیستم ABC کارآمدتر خواهد بود و همچنین در شرکتهایی که تنوع محصول ندارند، سیستم هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC) زمانی نقش خود را به عنوان یک ابزار کارا ایفا مینماید که مدیریت تصمیم بگیرد خط تولید خود را عوض نماید و یا بخواهد محصول فعلی خود را بهبود کیفی و تکامل ببخشد. در این صورت ABC با مقایسه بین کشش بازار و قیمت های فروش محصول تکامل یافته و هزینههای آن مدیریت را در تصمیمگیری یاری مینماید.