فرمت:word
صفحات: 146
الف – معنای لغوی توبه
( توب : ت ، و ، ب ، یک کلمه است ، بر بازگشت دلالت می کند گفته می شود توبه کرد از گناه یعنی بازگشت از آن ) .
« توب . توبه . متاب ، همه به معنی رجوع و برگشتن است . »2
در جایی دیگر آمده :
« التوبه : بالفتح و سکون الواو ، فی اللغه الرجوع »3
توبه : با فتح ( ت ) و سکون ( و ) ، در لغت به معنی بازگشت است .
در لغت نامهی دهخدا نیز به معنی بازگشت آمده است . 4
ب – معنای اصطلاحی توبه
« التوبه الرجوع من الذنب »5 توبه به معنی بازگشت از گناه است .
راغب در تعریف توبه چنین می گوید :
« توبه یعنی ترک گناه به بهترین وجه . واژه توبه از جهاتی از اعتذار رسا تر است . زیرا اعتذار و عذر خواهی بر سه وجه است : اوّل عذر خواهنده می گوید : من گناه نکرده ام ، دوّم می گوید : به این دلیل گناه کردم و سوم می گوید : گناه کردم ، بد کرده ام و دیگر تکرار نمی کنم .که این معانی وجه چهارم ندارد و معنای سوم ، همان توبه است »1
در اقرب الموارد آمده : « التوبه رجع عن المعصیته » 2 یعنی توبه بازگشت از گناه است .
در معجم فقه الجواهر در تعریف توبه آمده : « هی الندم علی ما وقع من المعصیته و العزم علی عدم الوقوع فیما یأتی و ان ذلک امتثالا لامرالله تعالی شأنه » 3
(توبه یعنی پشیمانی بر آنچه که از معصیت ، واقع شده ، و عزم بر انجام ندادن آن در آینده و همانا آن ، فرمانبرداری برامر خداوند متعال است . )
مرحوم شیخ بهایی در تعریف توبه می گوید :
« التوبه : الرجوع و ینسب الی العبد و الی الله سبحانه و معناها علی الاول الرجوع عن المعصیته الی الطاعه و علی الثانی الرجوع عن العقوبه الی اللطف . فی اصطلاح ، الندم علی الذنب لکونه ذنبا ، فخرج الندم علی شرب الخمر لاضراره بالجسم و قدیراد مع العزم علی ترک المعاوده ابدا و الظاهر ان هذا العزم لذلک الندم غیره منفک عنه » 4 .
شیخ بهایی ابتدا به ذکر معنای لغوی توبه می پردازد و بعد به موارد استعمال واژه توبه اشاره میکند و می گوید :
توبه یعنی بازگشت و نسبت داده می شود به انسان و به خدای متعال ، معنای توبه در مورد انسان بازگشت از معصیت به سوی فرمانبرداری است و در مورد خدای متعال رجوع از عذاب به سوی لطف است . توبه در اصطلاح ، پشیمانی از گناه است به خاطر گناه بودنش ، پس خارج میشود با این تعریف ، پشیمانی از شراب خوردن به خاطر ضرر رساندن آن به جسم ، و به تحقیق توبه با عزم همیشگی بر ترک بازگشت به گناه ، حاصل می شود و ظاهر این است که این عزم ، لازمه آن پشیمانی بوده و از آن جدایی ناپذیر است .
مرحوم نراقی در این باره می گوید :
« …. هی (التوبه ) الرجوع من الذنب القولی و الفعلی و الفکری ، و بعباره اخری : هی تنزیه القلب عن الذنب و الرجوع من العبد الی القرب و بعباره اخری : ترک المعاصی فی الحال و العزم علی ترکها فی الاستقبال و تدارک ما سبق من التقصیر »1
توبه ، برگشتن از گناهان است . هرچند این گناهان در حیطه گفتار ، افعال و یا افکار باشد . به عبارت دیگر توبه ، پاک گردانیدن قلب از گناه و بازگشت از دوری به نزدیکی است . ( اگر با گناهان از خداوند دور گشته با مبادرت به توبه ، به خداوند نزدیک گردد . ) به عبارت دیگر توبه ، ترک گناهان در حال و عزم بر ترک گناهان در آینده و جبران کوتاهی های گذشته است .
راغب می گوید : « و التوبه فی الشرع : ترک الذنب لقبحه ، و الندم علی ما فرط منه ، و العزیمه علی ترک المعاوده و تدارک ما امکنه أن یتدارک من الاعمال بالاعاده . » 2
توبه در شرع ، عبارت است از : ترک گناه به خاطر زشتی آن ، و پشیمانی بر آنچه در گذشته واقع شده است ، و تصمیم بر ترک بازگشت به آن گناه و جبران اعمالی که از طریق بازگشت قابل جبران است .
این واژه در آیات متعددی از قرآن به کار رفته است . در برخی موارد ، به معنای توبه انسان به سوی خدا و در برخی موارد به معنای توبه خدا به سوی انسان است . وجه مشترک هر دو معنا ، بازگشت است ولیکن فرق توبه خدا با توبه انسان ، آن است که توبه انسان ، برگشتن به سوی خداوند با ترک گناه و تصمیم بر انجام ندادن آن گناه است . و توبه خداوند ، بازگشت خدا به سوی بنده ، با رحمت و مغفرت و به معنای توفیق دادن به بنده برای توبه کردن است .
خداوند در قرآن می فرماید :
« انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً »1.
( توبه تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می دهند و سپس بزودی توبه می کنند ، خداوند توبه چنین اشخاصی را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است . )
در تفسیر المیزان ، ذیل آیه شریفه آمده است :
« لفظ ( علی ) قبل از کلمه – الله – و لفظ ( لام ) قبل از – الذین – روی هم معنای نفع و ضرر را می رسانند .
و وجه این که دوکلمه ( علی ولام ) ضرر و نفع را می رسانند این است که ، کلمه ( علی ) معنای تسلط و کلمه ( لام ) معنای ملکیت و استحقاق را می رساند .و لازمه اش این است که معانی مربوط به این دو طرف به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر باشد ، مانند حرب و قتال . قهراً این دو کلمه می فهماند که یکی از دو طرف حرب و قتال ، غالب شده و دیگری مغلوب شده است ، و آن غالب شدن با معنای ملکیت منطبق است .و چون غالب ، چیزی عایدش شده که قبلاً نداشته و این مغلوب شدن با معنای استعلا ، منطبق است ، چون شخص مغلوب تحت تسلّط غالب قرار می گیرد .
و چون مؤثر واقع شدن توبه به خاطر وعده ای است که خدای تعالی به بندگانش داده ، و بر حسب آن وعده ، بر ضرر خود و به نفع بندگانش ، وفای به آن وعده را بر خود واجب ساخته است . توجه بفرمایید که جمله بر ضرر خود صرفاً به منظور معنا کردن کلمه ( علی ) است نه این که به راستی خدا از آمرزش گناهکاران توبه کار ، متضرر می شود ، در نتیجه بر خود واجب کرده که توبه بندگانش را قبول کند ، امّا نه به طوری که غیر او چیزی را بر او تکلیف و واجب کرده باشد ، حال چه این که این غیر را عبارت بدانیم از عقل ، بر خدا واجب می داند که توبه توبهکاران را بپذیرد و یا حق و یا چیز دیگر . چون ساحت خدای تعالی منزه و مقدس تر از این است که محکوم حکم کسی ، یا چیزی واقع شود ، بلکه به این معنا است که خدای تعالی به بندگان خود ، وعده داده که توبه توبهکاران را بپذیرد و او خلف وعده نمی کند ، پس معنای قبول توبه توبهکاران این
است.
ظاهر آیه شریفه در مقام بیان مسأله توبه کردن خدا است ، و این که هر جا توبه ، به خدا نسبت داده می شود ، معنایش برگشت رحمت خدا به سوی بنده است نه این که منظور از توبه خدا ، توبه بنده باشد . اگر چه لازمه توبه خدا ، توبه بنده نیز هست . چون وقتی شرایط توبه خدای سبحان تمام باشد ، لازمه لاینفک آن این است که شرایط توبه عبد نیز تمام شود.»1
همچنین خداوند در جایی دیگر از قرآن ، توبه را ، راه نجات گروهی از اهل کتاب بیان می کند .
« الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم »2
( مگر آنها که توبه و بازگشت کردند و ( اعمال بد خود را با اعمال نیک ) اصلاح نمودند و آنچه را کتمان کرده بودند آشکار ساختند که من توبه آنها را می پذیرم که من تواب و رحیم هستم ) .
در تفسیر آیه مذکور آمده است : جمله « أنا التواب الرحیم » مخصوصاً با توجه به این که بعد از جمله « فاولئک اتوب علیهم » قرار گرفته دلالت بر نهایت محبت پروردگار نسبت به توبه کاران می کند و می گوید : اگر آنها به اطاعت و بندگی بازگشت کنند من نیز به رحمت بازگشت می کنم و مواهبی را که قطع کرده بودم مجدّداً به آنها می بخشم . نکته قابل توجه این است که خداوند نمی گوید : شما توبه کنید تا توبه شما را بپذیرم . می فرماید : « شما باز گردید من نیز باز می گردم فرق میان این دو تعبیر روشن است . علاوه بر این لفظ « انا » که ضمیر متکلم وحده است در مواردی به کار می رود که گوینده در مقام بیان رابطه مستقیم خود با شنونده باشد ، مخصوصاً اگر شخص بزرگی بگوید : من خودم این کار را برای شما انجام می دهم بسیار فرق دارد تا بگوید ما چنین خواهیم کرد و لطف و محبتی که در تفسیر نهفته است بر هیچکس پوشیده نیست »3
1-ابن فارس ، ابو الحسن احمدبن فارس بن زکریا ، معجم مقائیس اللغه ، ج 1 ، ص 184 .
2- قرشی ، علی اکبر ، قاموس قرآن ، ج 1 ، ص 285 .
3- موسوعه کشاف اصلاحات الفنون و العلوم ، ج 1 ، ص 524 .
4- دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه دهخدا ، ج 5 ، ص 6620 .
5- الف- جوهری،اسماعیلبنحماد،صحاحاللغه،ج1، ص91 . ب- ابن منظور،محمدبن مکرم، لسان العرب ،ج2،ص61
1- خسروی حسینی ، سیدغلامرضا ، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن (راغب اصفهانی) – ج 1 – ص 301 .
2-الخوری الشرتونی اللبنانی – سعید – اقرب الموارد ، ج1 ، ص11 .
3- معجم فقه الجواهر ، ص116 .
4- شیخ بهائی – اربعین ، ص 326 .
1- نراقی ، محمد مهدی ، جامع السعادات ، ج3 ، ص49 .
2- خسروی حسینی ، سیدغلامرضا ، ترجم و تحقیق مفردات الفاظ قرآن (راغب اصفهانی) ، ج1 ، ص303 .
1- سوره نساء ، آیه 17
1-طباطبایی ، محمد حسین ، المیزان فی تفسیر القران ، ج 4 ، ص 376 .
2- سوره بقره ، آیه 160 .
3- مکارم شیرازی – ناصر – تفسیر نمونه – ج 1 – ص 548