فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:60
عنوان :بررسی شیوع افسردگی پس از زایمان در مادران مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان های بقیه الله ونجمیه در نیمه دوم سال 1384
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه وبیان مسئله
۱-۱ زایمان ۵
۲-۱ افسردگی ۸
۳-۱ اپیدمیولوژی ۸
۴-۱ اتیولوژی ۱۰
۵-۱ افسردگی و باداری ۱۵
۶-۱ درمان ۱۷
۷-۱ اهداف، فرضیات و سوالات ۲۳
۸-۱ بیان مسئله ۲۵
۹-۱ بررسی متون ۲۹
۲- فصل دوم : مواد ابزار وروش کار
۱-۲ نوع مطالعه ۳۲
۲-۲ جمعیت مورد مطالعه و روش نمونهبرداری ۳۲
۳-۲ روش جمع آوری داده ها ۳۲
۴-۲ جدول متغیرها ۳۳
۵-۲ حذف موارد تحت مطالعه ۳۴
۶-۲ روش اجرای پژوهش ۳۵
۷-۲ نحوة تجزیه و تحلیل دادهها و روش آماری ۳۵
۸-۲ ملاحظات اخلاقی ۳۵
۹-۲ نمونه پرسشنامه ۳۶
۳- فصل سوم :نتایج
۱-۳ نتایج ۳۷
4-فصل چهارم :بحث و پیشنهادات
۱-۴ بحث ۴۵
۲-۴ پیشنهادات ۴۹
۵-فصل پنجم:ضمایم
۱-۵ نمودارها ۵۱
۲-۵ منابع ومآخذ۵۶
زنان در طول دوران پس از زایمان به خصوص در یک ماه اول آن احتمالاً بالاترین میزان استرس را در طول زندگی خود تجربه میکنند. در دوران پس از زایمان تغییرات ۹ ماه آبستنی در طول چند هفته به حالت طبیعی برمی گردد، همچنین وضعیت عاطفی روانی مادر نیز دستخوش تغییرات شده و مادر در این دوره نیاز به تطابق های روحی و سازماندهی مجدد روابط بین فردی دارد. یکی از اختلالات شایع در این دوره افسردگی است حدود ۲۰-۱۰ درصد خانم ها به افسردگی پس از زایمان مبتلا شده که ۸-۲ هفته پس از زایمان رخ میدهد و تا ماه ها ادامه دارد.
پژوهش حاضر در قالب یک مطالعه مقطعی بر روی ۱۵۰ خانم پست پارتوم بود که در درمانگاه های زنان و زایمان بیمارستان های بقیه ا… و نجمیه مراجعه کردند روش نمونه برداری ساده در دسترس بود. اطلاعات پژوهش توسط نرم افزار SPSS Ver 14 آنالیز شد.
میزان شیوع افسردگی در پژوهش حاضر ۲۲ درصد بود میانگین سنی زنان بود. ۶۴ درصد از جمعیت مورد مطالعه شغل شوهر خود را نظامی بیان کرند. ۹۷ مادر (۱/۶۴ درصد) اعلام کردند که بارداری آنها خواسته بوده است و ۸ مادر سابقه افسردگی قبلی را اظهار کردند ۸۹ نفر (۳۳/۵۹) اعلام کردند که از حمایت همسر برخوردارند در این پژوهش میانگین نمرات افسردگی بود همچنین ۴۴ نفر از مادران بیان کردند که زایمان آنها واژینال بوده است.
زایمان (labor) عبارتست از انقباضات رحمی منظم که منجر به افاسمان[۱] و اتساع[۲] سرویکس میشود. چنانچه سن تخمینی حاملگی صحیح باشد، زایمان معمولاً در فاصلة دو هفته از «تاریخ تخمینی زایمان[۳]» شروع میشود (۲۸۰ روز یا ۴۰ هفته بعد از LMP). از آنجا که تنها ۵-۳% بیماران در همان زمان EDC وضع حمل میکنند، برای EDC محدودة ۳۸ تا ۴۲ هفته را در نظر میگیریم.
محرک طبیعی زنجیرة بیوشیمیایی که منجر به زایمان میگردد، ناشناخته مانده است. پیش از شروع زایمان حقیقی، نرم شدگی و کشیدگی منتشر در لیگامانهای لگنی و بافتهای نرم واژن اتفاق میافتد. سرویکس نیز کوتاه و متسع میشود ( رسیده شدن[۴]). انقباضات براکستون ـ هیکس (انقباضات ضعیف، نامنظم و ناحیهای) معمولاً چند هفته قبل از شروع زایمان حقیقی رخ میدهد. فاکتور آزاد کنندة کورتیکوتروپین (CRF) دارای نقش مهمی است و در ابتدای سه ماهة دوم وارد گردش خون مادر شده و غلظت آن با پیشرفت حاملگی بطور تصاعدی بالا میرود. CRF ترشح کورتیزول آدرنال را تنظیم میکند و کورتیزول هورمونی است که میتواند قدرت انقباضات رحمی را افزایش دهد. CRF همچنین تولید اکسی توسین توسط جنین و پروستاگلندینها توسط جفت را تحریک میکند.
احتمالاً عوامل دیگری نیز در زایمان دخالت دارند. به عنوان مثال، پروژسترون انقباض رحمی را مهار و استروژن آن را تحریک میکند. استروژن هم مانند CRF، تولید گیرندههای اکسی توسین را در رحم تحریک میکند. با این توصیف، با افت سطح پروژسترون در نزدیکی ترم، استروژن موجب انقباض رحم میشود. کشش مکانیکی (مثلاً در حاملگی دوقلو یا پلی هیدرآمنیوس) انقباضات رحمی را افزایش میدهد. با شروع زایمان، چندین قوس فیدبکی مثبت وارد عمل میشوند. برای نمونه، انقباضات رحمی موجب کشش سرویکس شده و این کشش خود باعث تحریک انقباض رفلکسی رحم و رانده شدن سرجنین به سمت سرویکس میشود و چرخه ادامه مییابد.
برای فهم بالینی بهتر، زایمان به سه مرحله تقسیم میشود و هریک از این مراحل دارای زمان استانداردی است که برگرفته از مطالعات و یافتههای فریدمن میباشد. استفاده از یک منحنی گرافیکی زایمان (پارتوگرام[۵] یا منحنی فریدمن)، به مراقبتهای زایمانی کمک فراوانی میکند.
مرحلة اول زایمان با آغاز انقباضات رحمی منظم شروع شده و با اتساع کامل سرویکس پایان مییابد. مرحلة اول خود به سه فاز تقسیم میشود: فاز نهفته[۶] ، فاز فعال و فاز افت سرعت[۷] . در جریان فاز نهفته، انقباضات به صورت پیشرونده قویتر، طولانیتر، مکررتر و هماهنگتر میشوند. احساس ناراحتی مادر میتواند جزئی یا شدید باشد.
اگر فاز نهفته در زنان نولی پار از ۲۰ ساعت و در زنان مولتی پاراز ۱۴ ساعت تجاوز نماید، طول کشیده محسوب میگردد. در فاز فعال زنان نولی پار، اتساع سرویکس از cm4-3 شروع میشود و در نتیجة انقباضات قوی و منظم (هر ۲ تا ۳ دقیقه) با اتساع کامل سرویکس (cm 10) پایان مییابد. این مرحلة زایمان خیلی دردناک است. بدون بیحسی اپی دورال حداقل میزان اتساع، ۲/۱ تا ۵/۱ سانتیمتر در ساعت است. با بی حسی اپی دورال سرعت اتساع آهسته تر میشود. طی فاز فعال، درجات مختلفی از نزول سرجنین به داخل لگن مادر رخ میدهد.
نکته : طول فاز فعال قابل پیش بینیتر است : ۵ ساعت در زنان نولی پار و ۲ ساعت در مولتی پارها.
مرحلة دوم به فاصلة زمانی بین اتساع کامل سرویکس تا تولد کامل نوزاد اطلاق میگردد. طی مرحلة دوم، انقباضات قوی و منظم بوده و هر ۱ تا ۳ دقیقه رخ میدهند. سرنوزاد بیشتر به داخل لگن نزول میکند و در بیمارانی که بیحسی ناحیهای دریافت نکردهاند با هر انقباض بیمار تحریک میشود که بیشتر زور بزند. مرحله دوم معمولاً در نولی پارها ۵۰ دقیقه و در مولتی پارها ۲۰ دقیقه طول میکشد. بیحسی ناحیهای این مرحله را طولانیتر میکند.
مرحله سوم زایمان به فاصلة زمانی بین تولد نوزاد تا خروج جفت گفته میشود. صرف نظر از تعداد زایمانها، مرحلة سوم معمولاً کوتاه است (کمتر از ۱۰ دقیقه). این مرحله اگر بیش از ۳۰ دقیقه ادامه یابد، طول کشیده تلقی میگردد.
تعریف افسردگی از زمانهای بسیار دور در توصیفات متنوعی در منابع طب قدیم بیان شده است. اولین با ر افلاطون ۴۵۰ سال قبل از میلاد اصطلاح ملانوکولی را برای توصیف اختلالات افسردگی و مانیا به کار برد. در سال ۱۸۵۴ ژول با یاژه فرانسوی جنون دو شکلی (folic double form) را که در آن بیمار دچار افسردگی عمیق با حالت بهت زده میشود تعریف کرد. امیل کریپلین در سال ۱۸۹۶ افسردگی پس از یائسگی و اواخر بزرگسالی را شرح داد.
خلق آدمی ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد. افسردگی، فرو رفتن ممتد در خلق پایین است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی و افکار خودکشی نمایان میشود و محدود به زمان و مکان خاصی نیست و واکنشی در برابر استرس است.
بشر، یک واحد پسیکوفیزیولوژیک است و به هر تغییر فکری و حسی که موجب تغییرات فیزیولوژیک گردد واکنش نشان میدهد و این چنین است که یک بیماری و شرایط شدید جسمی میتواند شروع یک دوره افسردگی یا تشدید کننده حالات و خوی افسرده باشد (۱).
اختلالات خلقی خصوصاً افسردگی یک قطبی از شایعترین اختلالات روانی است. احتمال ابتلای آن در طول عمر برای زنها ۲۰% و برای مردها ۱۰% است، پارهای از تحقیقات نشان میدهد که ۳۰% مردم در طول حیات دچار افسردگی میشوند و در هر مقطعی از زمان ۱۵% از افسردگی رنج میبرند و فقط ۲۰ تا ۲۵% تحت درمان قرار میگیرند.
۱۰% بیماران پزشکان عمومی با علائم مبهم جسمی، از افسردگی رنج میبرند و غالباً علائم افسردگی به طور نامناسب به عنوان واکنشی در مقابل تمایلات ناخواسته معرفی میشوند.
ـ جنس : افسردگی یک قطبی در زنها دو بار شایعتر از مردان میباشد. علل این تفاوت را در استرسهای متفاوت زنان و آثار اندوکرینی نهفته میجوئیم.
ـ سن : حدود سن شروع اختلالات دو قطبی، از کودکی تا ۵۰ سالگی با میانگین ۳۰ سالگی است . سن متوسط شروع اختلال افسردگی اساسی ۴۰ سالگی و در ۵۰% بین ۲۰ تا ۵۰ سالگی است. بعضی مطالعات بیانگر افزایش اختلال افسردگی اساس در افراد زیر ۲۰ سال است.
ـ نژاد : رابطه مشخصی نمیتوان یافت. تحقیقات متخصصان در تشخیص افراد افسرده با نژاد متنوع میتواند نتایج متناقضی را نشان دهد.
ـ تأهل : افسردگی یک قطبی در افرادی که فاقد رابطه بین فردی نزدیک هستند یا افراد مطلقه بیشتر است شروع زود هنگام و ناهماهنگ زناشوئی برافسردگی تأثیر مستقیم دارد.