فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:59
مقدمه. ۱
(تاریخچه). ۶
دورة ساسانیان (۲۲۶ م – ۶۵۲ م / ۳۱ هـ). ۱۰
دوره پس از اسلام «دوره اسلامی». ۱۳
سلجوقیان: ۱۸
دروان مغول و تیموری (۷۷۱-۹۱۱ هـ . ق). ۱۹
عصر صفویه: (۹۰۷ – ۱۱۳۵ هـ . ق). ۲۳
عصر جدید (افشاریه – زندیه – قاجاریه – پهلوی). ۲۶
وضعیت قالی بافی در سال های معاصر: ۳۱
مجموعه ای از. ۳۵
قالیهای قدیمی و موزه ای ایران.. ۳۵
«فهرست منابع و مأخذ». ۵۶
مقدمه:
می توان ایران و روح ایران را در سه چیز کلی بشناسیم
1) در هنر:قالی بافی
2) در صنعت : کاشی
3) در شعر: رباعی
اما این را هم می دانیم که همیشه و در همه ادوار مختلف ایرانیان ذوق و سلیقه قابل ستایشی را داشته اند که تنها این سه گزینه بلکه بسیاری از هنرهای دیگر معرف این سخن است.
البته آن چیزی که همه ما ایرانیان به آن بالیده و آن را شناسنامه این سرزمین نازنین می دانیم چیزی جز قالی و فرش های ما نمی تواند باشد.
قالی، میراث گرانقدری است که از دیرباز به جا مانده و در شناسنامه ملت ما، مهر تأیید خورده است. از این رو حفظ و بالندگی به این میراث نه یک «تفنن» بلکه یک «وظیفه» است.
ما مردم ایران زمین باید در جهت رشد و ارتقاء این میراث گرانقدر همیشه کوشا باشیم.
یکی از بزرگترین آثار فعالیت بشری، هنر و هنرمند بودن است. هنر و هنرمندان ایران زمین یکی از بزرگترین و شایسته ترین سرمایه ها و افتخارات این کشور بوده اند. زیرا نه فقط ثروت بلکه حیثیت برای آن به وجود آورده و دوستان بسیاری و خواهان زیادی در همه ادوار برای ایرانیان به وجود آورده اند و امروزه همه کشورهای جهان که از تمدن خوبی برخوردارند از مجموعه آثار این مردم هنرمند و کارهای هنری ایران در مجموعه آثار هنری خود استفاده می برند.
قالی بر کف سنگها و مرمرهای تالار کاخها.
قالی بر کف کاهگل کلبه ها و کومه ها
همه جا به شکل باغی نمایان است که گل ها و درختان و … خود را می آراید و همه دلها و چشم ها را به دنیایی دگر کشانده و به سمت تفرج گاه سوق می دهد.
منظره این تفرج گاه ها که برروی قالی نشسته و نمایان است تا حدی برای مردم این مرز و بوم آشناست. زیرا فرهنگ و تمدن ما ایرانیان با اینگونه طرحها و نقش ها عجین شده است.
هر گلی و هر طرحی از این تفرج گاه، انعکاسی از گل های آن باغی است که در آبادی های سرسبز روئیده اتند.
انعکاس این طرحها تا ژرفای جان آدمی خطور می کند.
از قلب و جان و روح آدمی می گذرد و در بطن و سرشت او می نشیند و جای دل انگیزی باز می کند.
قالی ایران Ù هرگاه از آن سخنی به میان می اید آن طبع لطیف بافنده را بیان می کند، زیرا ساخته و دست پرورده زحمتکش ترین و رنجکش ترین مردم ایران زمین اند. که از دل و جان و سرپنجه های بخشنده بافنده برگرفته و نشإت می گیرد.
در واقع همین دل و جان لطیف و دستهای بخشنده است که چهره افتخار ملت ما ایرانیاین را بر صفحه روزگار حک کرده است. زیرا مشخص ترین چیزی است که معرف فرهنگ و تمدن کهن ایران زمین است. قالی هنری است زنده و گویا، که بیانگر دل و صفای روحانی بافنده را نشان می دهد.
هنری است در حد آدمی که همیشه یکپارچگی و همبستگی خود را حفظ کرده است.
هنری است که از جزء به کل سوق داده می شود.
و گره ها از کنار هم نشستن به یک کلیت زیبا و اصیل می رسند.
هنری است که در خلوت با آدمی صحبت می کند و با آنها زندگی می کند. بعضی از این مردم بر این باورند که قالی از افسانه های گذشتگان تأثیر گرفته است.
قالی را می توان گفت که باغی است البته باغی از رنگها و نگاره ها که بر کف زمین گسترده است.
نه تنها قالی را باید دوست داشت بلکه باید بدان خو گرفت و چشم و دل و جان را باید به گرمای آن سپرد.
نام دیگر قالی را می توان به دست آفریده های پرنقش و نگار ایرانی نام نهاد.
همه این دست آفریده های پرنقش و نگار ایرانی با تلاش و کوشش زنان و مردانی است که با شوریدگی نگاره ها و گرمی رنگ دل های پاک ممزوج شده است.
همه این دست بافته های خلق شده بیانگر مطلبی ارزشمند و والا می باشد و راه و رسم کهن و دیرینه را بیان می دارد. می تواند به نوعی احساسات بافنده را در شرایط مختلف بیان دارد. می تواند بسیاری از سمبل ها و نشانه ها را برای ما روشن سازد.
از طرفی دیگر می تواند بیانگر سنت و تمدن هر قومی باشد. وقتی به درون مایه این دست بافته ها می پردازیم مشاهده می کنیم که بیانگر تاریخ هنر و فرهنگ ایرانی میباشد.
این قالی ها مانند آئینه ای جلوه گری می کنند و تمام زوایای زندگی هر قوم را بازگو می کنند.
پس می توان گفت که هنر اصیل قالیبافی ایران با فرهنگ کهنسال این مرز و بوم پیوند ناگسستنی دارد.
هنر قالیبافی را یکی از مردمی ترین هنرهای روی زمین به شمار آورد. که نه تنها یک هنر است بلکه سرمایه عظیم کشورمان نیز محسوب می شود.
در دروه های اولیه مانند عیلام و ماد و سلوکی و اشکانی : در فرش و قالیبافی نمونه اسناد و مدارک و سوابقی در دست نیست.
مثلا ما راجع به قالیبافی در زمان سلوکیان (129-312 قبل از میلاد) و راجع به قالیبافی در زمان پارتها (170 قبل از میلاد تا 226 بعد از میلاد) سوابق و مدارکی در دست نداریم. البته با آگاهی داشتن از اینکه فرش در طول زمان و بر اثر آب و هوا و دما و گذشت زمان و گرد و خاک فرسوده می شود و از بین می رود.
(تاریخچه)
قالی بافی یکی از بهترین و برجسته ترین هنرهای ایران زمین است. قدمت این هنر به عصر مفرغ می رسد. قالی بافی، در آغاز، در میان قبایل چادرنشین و صحراگرد بوده است که عمده ترین کارشان گله داری بوده است. آنها از پوست گوسفند به جای زیرانداز استفاده می کردند برای راحتی و گرما و یا به روش درهم تندین الیاف گیاهی و پوست درختان و شاخ و برگ درختان و بوریا زیرانداز تهیه می کردند. (عصر حجر در حدود 30 هزار سال پیش).
در حفاریهایی که در سال 1950 در غاری نزدیک دریای خزر تکه هایی از پارچه بافته شده از پشم گوسفند و مو بز بدست آمد. (که مربوط به 6500 سال پیش از میلاد مسیح است.) البته با روش آزمایش کربن 14 به این نتیجه رسیدند.
دوک و خامه هایی در خانه های اولیه فلات ایران در حفریات بدست آمد که تاریخ آن به 5000 سال پیش از مسیح است. (نوسنگی)
بافندگی پارچه های طرح دار به شکل 2 پودی در سال 1000 پیش از میلاد مسیح بدستامده است. انسان های اولیه وقتی از پوست گوسفند و بوریا استفاده کردند و چون دیدند که زود از بین می رود به فکر افتادند تا چیز بهتری از آن بسازند و مورد مصرف قرار دهند. بعد از گذشت زمان زیادی از پشم گوسفندان ابتدایی ترین بافت را انجام دادند و آن هم به صورت نمد بود.
بعد از گذشت زمان های زیادی آمدند از پنبه استفاده کردند و از آن تارهای پنبه ای ساختند و مشغول به بافتن گلیم شدند البته گلیم های ابتدایی (گفته می شود بافتن گلیم تا 1500 سال قبل از میلاد تکامل یافته بود.)
ازجمله شواهدی که در باره قالیبافی پرزی ایران از حفریات بدست آمده تکه های فرشی است که از شهر نوین اولا (سال سوم پس از میلاد) و لولان (متعلق به پیش از سده چهارم میلادی). که هر دو در خاور ایران و در مغولستان امروزی هستند.
قدیمی ترین قالی موجود در جهان قالی پازریک می باشد (Pazirik) این قالی به عنوان پوشش اسب به کار می رفته و مربوط به زمان هخامنشیان است. در هر سانتی متر مربع 36 گره دارد. اندازه این فرش 83/1×2 متر می باشد. گره ها از پشت فرش زده شده.
دارای حاشیه های متفاوتی است Ù حاشیه بیرونی آن نقش مکرر کوچکی است که جانور افسانه ای بالداری را نشان می دهد. پس از آن یک ردیف سوار می ایند که یک در میان پا بر اسبی نشسته و یا در کنار آن در حال راه رفتن می باشند. سپس یک ردیف گوزن خالدار و باز همان نقش مکرر جانور بالدار دیده می شود. پس از آن متن است که از چند ردیف موازی گلهای چهاربرگی تشکیل شده است. در میان این نقش ها بویژه مردانی که بر کنار اسب راه می روند نقش های تخت جمشید را به یاد می آورند.
رنگ هایی که در این فرش به کار رفته است از سرخ تیره، سبز، آبی و زرد کمرنگ و نارنجی می باشد.
از این گذشته، در حدود چهل سال پیش یک تکه قالی به وسیله هیئت اکتشافی به رهبری کوزلف (KUZLOV) در نوئین اولا (Nouin-oula) زیر قشر یخ ها در سیبری پیدا کردند. گره این قالی تنها دور یک تار گره خورده است و بافتی بسیار فشرده دارد. رنگ آن آبی سیر می باشد. (اما تکه های قالی کوچکتر از ان است که بتوان نقش آن را معین کرد. (این تکه های قالی در جعبه لاکی تاریخداری نهاده بودند که تاریخ ان معادل سال سوم میلاد است.)
به غیر از این نمونه ها می توانیم به نوشته ها و مدارکی که به جا مانده اند رجوع کنیم. در یکی از قدیمی ترین این نوشته ها که از آن به گزه نوفون xenophon سردار و مورخ یونانی و شاگرد سقراط است. اشاره به قالی روی هم رفته مبهم است و نمی توان به قطع گفت که سخن از همین نوع بافتنی که امروزه هست می رود.
بنا بر نظر یکی از پژوهشگران معروف به نام دیماند Ù (Dimand) در فرش پازیریک ترکیبی از دوران باستان (هخامنشیان 559-321 قبل از میلاد.) Ù هم زمان با پیدا شدن و کشف قالی پازیریک (واقع در دامنه جنوبی جبال آلتای سیبری) در مقبره شاهان سکائی، در دویست کیلومتری جنوب شرقی بی ایسک (Biisk) و هشتاد کیلومتری مرز مغولستان خارجی در نقطه یا به نام پازیریک (Pazirik) و در میان یخها Ù توسط مردی به نام رودنکو (Rodenko) باستان شناس نامدار روس، در پانزده سال پیش کشف شده است و گفته می شود که این فرش به دوره هخامنشان برمی گردد.
ویژگی های این قالی ایرانی و کشف دوران ساز به قدری اشکار و واضح است که هیچ جای تردید و ابهامی را باقی نمی گذارد.
با کشف چنین فرشی، قدمت و پیشینه فرشبافی از نظر اسلوب بافت Ù (گره بافته شده پرزدار) به بیش از 2500 سال پیش می رسد.
پرفسور رودنکو در کتاب معروفش به تاریخ فرش گره خورده پرزدار به ویژه فرش ایران می پردازد.
رودنکو در کتاب خود به ایرانی بودن این فرش می پردازد و اشاره می کند که:
«شیوه گره زدن دم اسب ها و کامل آنها شبیه ایرانیان است.» و «نقش گوزن ها از تیره گوزن زرد خالدار ایرانی است.» و «صف مردانی که به همراه چارپایان از پی یکدیگر می ایند نمایانگر شیوه های هخامنشی و آشوری است.» پس به این ترتیب جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که فرش دستباف به صورت امروزی، اکنون که در خانه ها از ان استفاده می شود حداقل ترقی 2500 ساله دارد.
در واقع، اگر چنین فرشی که در 25 قرن پیش با آن اسلوب پیشرفته به کمال رسیده است، باید پذیرفت که این اسلوب تکمیل شده و کمال یافته چند قرن سنت قالی بافی را پشت سر گذاشته تا به این درجه از تکامل رسیده است. پس می توان نتیجه گیری کرد که فرش دستباف کمتر از سه هزار سال قبل نمی تواند باشد.