یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله تبار اقتصاد دولتی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله تبار اقتصاد دولتی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله تبار اقتصاد دولتی


دانلود مقاله تبار اقتصاد دولتی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:20

چکیده:

نتیجه بحران اقتصادی دهه 30 و بیکاری فراگیری که در تمامی دنیا گریبان دولت های شب رو کلاسیکی را گرفته بود برآمدن کینز، انزوای کلاسیک ها و بازگشت دولت به عرصه سیاستگذاری اقتصادی بود، از سوی دیگر موفقیت چشمگیر سیاست های اقتصادی در شوروی که چشم دنیا را به خود خیره کرده بود هم مزید بر علت شد تا به تدریج کارآمدی اقتصاد بازار مورد سؤال قرار گیرد. از سوی دیگر دولت ها زمان را برای ارضای میل همیشگی خود یعنی ورود به عرصه اقتصاد مناسب ببینند و بدین ترتیب احزاب سوسیالیستی و دولت های رفاه توانستند بر اریکه قدرت نشینند و عنان کار در اختیار گیرند. اما در این بین کشمکشی درگرفت میان سینه چاکان اقتصاد بازار و طرفداران اقتصاد دولتی. به هر ترتیب مخالفان اقتصاد دولتی برای پیروزی در این مجادله از سلاحی که خود به تیر آن گرفتار آمده بودند، استفاده کردند و اقتصاد دولتی را به ناکارآمدی متهم کردند.
این جریان تا به امروز نیز ادامه دارد، اما در این سوی دنیا وضعیت به گونه ای دیگر بود و کمبود منابع اساسا مجال چنین کشمکشی را نمی داد. مسئله کشورهایی همانند ایران چیز دیگری بود.در ادامه نیز با شکل گیری دولت مدرن و شروع به کار سلسله پهلوی و دیدگاه شخص رضاشاه در فراهم آوردن مقدمات رشد ایران، این وضعیت با شدت بیشتری ادامه یافت، منتها اتفاق دیگر نهادینه شدن اقتصاد دولتی و رشد روزافزون آن در ایران بود. نبود زیرساخت های اقتصادی و تضعیف حکومت قاجار و نیز هجمه استعمارگران اساسا عرصه را بر بخش غیر دولتی ایران تنگ تر کرد.ضعف بخش دولتی و غیر دولتی از یک طرف و هجوم استعمارگران از سوی دیگر اثرش را بر بخش غیر دولتی اقتصاد ایران بر جای گذاشت. حضور دیرینه دولت در اقتصاد ایران غیر دولتی ها را آنچنان تضعیف کرده بود که دیگر توان مقابله با نظرات مخالف را نداشتند.
در بررسی نقش دولت در اقتصاد ایران با سعید لیلاز به گفت وگو نشسته ایم.
*****
اقتصاد دولتی به معنای دخالت دولت در امور اقتصادی و برنامه  ریزی اقتصادی در ایران از چه زمانی ایجاد شد؟
سابقه نقش غالب دولت در اقتصاد ایران به گذشته  های دور برمی  گردد. همان  طور که مارکس در نظریه ساختار تولید آسیایی  توضیح داده است ایران یک کشور صحرایی با اقلیم نسبتا خشک بود که در آن اولا آب برای کشاورزی بسیار سخت پیدا می  شد و کنترل مسائل آب و آبیاری باید با قوه قاهره دولت سامان می  یافت و ثانیا از آنجا که اقتصاد ایران نمی  توانست به میزان زیادی روی روستاها تکیه کند، شهرهای بسیار بزرگی از همان اوایل ظهور اسلام در ایران شکل گرفته بود که اساس زندگی  این شهر ها بر صنایع شهری و بازرگانی استوار بود. اساسا ایران یک کشور بازرگانی بوده است. حیات اجتماعی متکی بر روابط بازرگانی به ویژه در آن ایام مستلزم تأمین امنیت راه  ها بود و این کار تنها از دولتی قدرتمند برمی  آمد. یعنی سابقه این دست کم به سه هزار سال پیش بازمی  گردد. این روند در این سرزمین ادامه پیدا می  کرد و برخلاف اروپا رشد اقتصادی ناشی از انتقال ارزش افزوده بخش کشاورزی به شهر سرازیر نمی شود و در صنعت به کار گرفته نمی شد.
در حالی که در اروپا به دلیل فراوانی آب و این که تقریباً در اکثر نقاط آن کشاورزی امکان  پذیر بود، اولا آن سلطنت مطلقه  ای که در شرق بود وجود نداشت، یعنی همیشه امیرنشین  ها یا فئودال  ها یا دوک  ها یا بارون  ها در قلعه  های کوچکی زندگی می  کردند و زمین  هایی داشتند و رعایایی. اینان ارزش افزوده  ای را که ایجاد می شد جمع می  کردند و به شهرها می فرستادند. شهر هایی که از ابتدای قرن 11 و 12 میلادی شروع به شکل  گیری کردند.
چون ما در ایران بخش کشاورزی مقتدری را نداشتیم که ارزش افزوده چشمگیری داشته باشد، دائما نیاز بر این بود که دولت  های قاهره مستبدی باشند که هم امنیت راه  ها را تضمین کنند و هم آب را قدرتمندانه تقسیم کنند. خود این استبداد حاکم نقش مهمی در جذب آن ارزش افزوده ناچیز بخش کشاورزی به شهر داشت. یعنی ارزش افزوده بخش بازرگانی و کشاورزی در شرق به مانند تجربه اروپا تحت عنوان مالکیت خصوصی به شهر نمی رفت، بلکه به انحای مختلف راهی قصر پادشاهان می شد.
این ارزش افزوده  ای صرف چه کارهایی می  شد، آیا به سوی سرمایه  گذاری و کارهای اقتصادی هدایت می  شد؟
خیر. ایران با تلاطم  های سیاسی طولانی روبه  رو بود و دائما یا سلسله  ها در داخل خود علیه همدیگر قیام می  کردند و یا همدیگر را سرنگون می  کردند. ارزش افزوده  هایی که توسط یک سلسله جمع  آوری می  شد، با قدرت یافتن سلسله بعدی نابود می  شد.
می  گویند وقتی سلطان محمود غزنوی به اواخر عمرش رسید، دستور داد تمام خزانه سلطنتی را که معادل 60 هزار بار شتر انواع پارچه  های زربفت و طلا و جواهر می  شد جمع کردند و آن  ها را از جلوی چشمانش عبور دادند. سلطان محمود به گریه افتاد و وقتی دلیل گریه  اش را از او پرسیدند، گفت من این همه مال را بگذارم و کجا بروم.
هیچ شاهدی وجود ندارد که وقتی یک پادشاهی می  مرد، اموالی که جمع  آوری کرده بود، بعدها به کجا می  رود.
یعنی نه تنها در ایران ارزش افزوده  ای تشکیل نمی شد، بلکه این ارزش افزوده توسط دولت جمع و نابود می  شد. اگر دقت کنید می  بینید که مصادره در ایران سابقه 3 هزار ساله دارد. به هر حال این ماجرا در قالب نیاز بازرگانی به امنیت و کنترل دولت بر آب ادامه پیدا کرد و نقش دولت را در ایران قاهر   کرد.
این وضعیت ادامه داشت تا اواخر قرن 19 میلادی که عنصر آب تبدیل به عنصر نفت شد. ساختار اقتصادی ما تا اواخر قرن 19 میلادی هم به دلیل ساختار اقلیمی و اجتماعی و اقتصادی که گفتم و هم به دلیل حملات متعدد بیگانگان به ایران و آسیب  های جدی که به ایران وارد  شد، یک ساختار غیر تولیدی بود.
با توجه به روندی که شما در مورد آن صحبت کردید، اگر بخواهیم مشخصا در مورد زمان حکومت سلسله قاجار بحث کنیم، آیا تغییر و تحولی در این زمان رخ می دهد یا ساختاری که شرح دادید، تداوم می  یابد؟
وقتی دوره قاجاریه را مرور می  کنیم می  بینیم که دولت معادن طلا و نقره را دولتی فرض می  کرده، چراکه پادشاهان قاجار به طلا و نقره علاقه داشته  اند و آن را از آن خود می  دانستند، منتها چون اساسا از اهمیت نفت باخبر نبودند، امتیاز نفت را به خارجی  ها داده بودند. این باعث می  شد که قراردادهای بسیار ارزانی بسته بودند و درواقع نفت را مجانی به خارجی  ها می  دادند، این روند تا تشکیل اولین دولت نوین در تاریخ ایران یعنی رضاشاه ادامه داشت.
در این زمان نفت جای آب و بازرگانی را می  گیرد و چون معادن نفت متعلق به دولت بود ، باز هم نقش دولت در اقتصاد پررنگ  می  شود. رضاشاه سعی در نوسازی جامعه ایران داشت. خدمات سربازی اجباری را پایه  گذاری می  کند، دادگستری نوین ایجاد می  کند، شهرداری  ها را سامان می  دهد. به طور کلی سعی می  کند تا یک کشور قرن بیستمی را ایجاد کند و این به منابع احتیاج دارد. این منابع برای بازسازی اقتصاد ایران که از یک فئودالیسم و ناهنجاری 2500 ساله رنج برده بود و هرگز از عواقب حمله مغول تا اواخر دوره قاجاریه کمر راست نکرد، بسیار سنگین بود.
رضاشاه به واسطه همین فشار و نیاز زیاد به منابع، به دولتی بودن اقتصاد ایران بیش از پیش دامن زد و برای منابع موردنیازش بازرگانی خارجی را دولتی کرد. قند و شکر، کبریت و دخانیات را در انحصار دولت درآورد. بدین ترتیب تعداد زیادی انحصارات دولتی پدید آمد تا دولت بتواند از طریق این انحصارات هزینه  های مربوط به بازسازی کشور را بپردازد. ما وقتی جوان بودیم باور نمی  کردیم که دولت بتواند با عوارض قند و شکر راه  آهن سراسری ایران را ایجاد کند.
ولی واقعا از طریق انحصار در قند و شکر و عوارض هزینه  های سازندگی تأمین شده اما این عمل منجر به این شد که اقتصاد ایران به دولتی  ترین حد خود برسد.
این انحصارات حتی در بعد از جنگ جهانی دوم و سرنگونی رضاشاه هم ادامه داشت و لغو نشد تا سال 1327 که یک موج جهانی برای برنامه  ریزی در کشورهای جهان سوم ایجاد شد و اصطلاحات توسعه  نیافتگی و... از همین زمان مورد استفاده قرار گرفت.
ارتباط دولت رضاشاه با بخش خصوصی بازرگانی و صنعتی چگونه بود؟
ببینید در تمام 57 سال قبل از پیروزی انقلاب رفتار حکومت پهلوی با بخش خصوصی کمابیش رفتار یکسانی بوده است، البته باید به این نکته هم توجه کرد که در ابتدای حکومت رضاشاه بخش خصوصی به معنای مستدل و مصطلح وجود نداشت.
به هر حال قسمی از بازاریان در مجلس موسسان از او حمایت کردند.
آن  ها یک بورژوازی ملی بسیار ضعیفی بودند که بیشتر هم در بخش  های تجاری و بخش  های کوچک اقتصاد فعال بودند. تعداد افرادی مثل حاج امین  الضرب بسیار محدود بود. البته در جریان نوسازی صنعتی و بازرگانی اقتصاد ایران این بورژوازی تقویت نشدد و شواهد روشنی از این که یک طبقه جدید بورژوازی در ایران شکل بگیرد و علاقه  ای برای فعالیت  های صنعتی شدن در ایران داشته باشد، نداریم.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.