فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:17
مقدمه :
هر جامعه ای برای پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و ... نیاز به افرادی دارد که از نظر روانی و جسمانی سالم باشند. با توجه به اینکه کودکان امروز، صاحبان بلافصل آینده جامعه هستند، سلامتی و بیماری آنان در سلامتی و بیماری جامعه فردا و نسلهای آینده اثراتی قابل توجه خواهد داشت. بنابراین، لازم است به سلامت روانی-جسمانی این قشر عظیم بیشتر توجه شود و گامهایی اساسی در جهت پیشگیری و درمان بیماریها و اختلالات روانی و رفتاری آنان برداشته شود. در مجموع، تحقیقات معتبر انجام شده در جهان نشان داده اند که میزان اختلالات رفتاری در کودکان سنین دبستانی در مناطق مختلف متغیر بوده و معمولا بین 2 تا 12 درصد است که در غالب موارد بررسی شده، میزان شیوع این اختلالات در پسران بیشتر از دختران بوده است. علاوه بر آن نتایج بررسیهای انجام شده نشان می دهد که میزان شیوع این اختلالات در دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم دبستان بیش از سایر پایه هاست.
بررسی آماری ده کشور اروپایی و نیز نتایج مطالعات شیوع شناسی در 11 شهر و استان کشورمان نشان داده است که عواملی همچون نابسامانی های درون خانواده (عدم سازگاری والدین، سرزنش، تهدید، انضباط ضعیف، تحصیلات پایین والدین، فقر اقتصادی)، عوامل مربوط به مدرسه مانند روابط معلم و دانش آموزان و دانش آموزان با یکدیگر، وضعیت تحصیلی، کیفیت و امکانات آموزشی، همچنین سن، جنس، هوش به عنوان (عوامل وراثتی) و عوامل فرهنگی و اجتماعی، مهمترین علل بروز اختلالات رفتاری هستند.بنابراین، شناخت دقیق و علمی مشکلات روانی و رفتاری کودکان و شیوع شناسی اختلالات رفتاری آنان اولین گام در جهت پیشگیری و درمان آنهاست.
هدف اصلی این مطالعه، تعیین میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 89-88 بوده است که به منظور، تعیین درصد اختلالات رفتاری دانش آموزان دبستانی به تفکیک جنس و نوع اختلال، رابطه بین عواملی همانند میزان تحصیلات، ترتیب تولد، وضعیت تحصیلی، شغل والدین، سن و جنس با اختلال رفتاری و میزان همبستگی اختلالات رفتاری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مد نظر قرار گرفت.
بیان مسئله
در این تحقیق ، محقق در صدد است بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دختر و پسر شهرستان اهواز راه از طریق پرسش شوندگان مورد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار دهد و از روش اسناد ومدارک موجود مشخص نماید که بین دانش آموزان دختر از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت وجود دارد .
از آنجایی که عوامل دخیل و موثر در پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی در دانش آموزان بسیار زیادند و به عوامل گوناگون در داخل نظام آموزشی و عوامل خارج از نظام آموزشی ( عوامل خانوادگی ) تقسیم می شوند که در مقدمه به بسیاری از پر اهمیت ترین آنها اشاره شده است از بین آن عوامل فراوان که بیش از همه دارای اهمیت بیشتری هستند انتخاب و مورد سوال قرار می گیرند.
1- آیا رابطه ای بین میزان اعتماد به نفس والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان دانشآموزا چه دختر و چه پسر وجود دارد؟
2- آیا رابطه ای بین میزان عملکرد عامیانه و روزانه والدین و پیشرفت تحصیلی دنشآموزان چه دختر و چه پسر وجود دارد؟
اهمیت مسئله
این تحقیق صرفاً در رابطه با مسائل آموزش و پرورش و نظام آموزش و پرورش کشور می باشد و با توجه به بررسیها وتحقیقاتی که در این زمینه می شود می توان مشخص نمود که چه عواملی می توانند در نظام آموزش و پرورش دخیل باشند و از این عوامل چه عواملی مضر و چه عوملی می توانند مفید باشند .
بررسی نمودن این عوامل و تحقیق و کار کردن بر روی آنها می توان علل پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مشخص نمود .
از آنجائیکه تعلیم و تربیت امریست پیوسته ،مستمر و همه جانبه ، تاثیر فاکتورهای چون شراط خانواده و میزان تحصیلات و آگاهی اولیاء شرایط فرهنگی و اقتصادی و مجموعه شرایط محیط آموزش بر یکدیگرو نتیجتاًدر تعلیم و تربیت امری است اجتناب ناپذیر ، لذا مطالعه هر یک بدون در نظر گرفتن تاثیر و تاثر شرایط دیگر امریست دشوار با این پیش فرض ما برای تاثیر میزان تحصیلات و آگاهی اولیاء و دانش آموزان در عملکرد تحصیلی فرزندانشان را مورد بررسی قرار داده ایم .
از مجموعه نظرات روان شناسی اجتماعی ، روان شناسی تربیتی در روانشناسی رشد چنین برمی آید که کودکان همه مهارتهای و ارزشها را از محیط خود کسب می کنند و اولین محیط اجتماعی مهم خانواده است کودکان چه آگاهانه و چه ناآگاهانه ، چه مستقیم و چه غیر مستقیم تحت تاثیر پدر و مادر خود قرار می گیرند و به دست آنها تربیت می شوند .