فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
چکیده:
براى انجام این پژوهش 4 منطقه (در قسمتهاى شمال، جنوب، غرب و شرق) از مناطق 20 گانه آموزش و پرورش شهر ایذه در سال تحصیلى 88ـ 87 با استفاده از نمونهگیرى خوشهاى به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. از بین مناطق یادشده تعداد 609 دانشآموز دختر در پایههاى تحصیلى مختلف (اول تا سوم) به پرسشنامه نگرشسنج پاسخ گفتند. هدف از تحقیق مزبور این بود که علاوه بر پدیده نگرش مذهبى، به بررسى رابطه وضعیت اقتصادى، پایه تحصیلى، میزان تحصیلات والدین، و الگوهاى مورد ارائه با نگرش مذهبى نیز پرداخته شود.
در بخش شیوههاى آمارى از آمار توصیفى و استنباطى (T وابسته و تحلیل واریانس یکطرفه ANOVA) تجزیه و تحلیل استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده تفاوت معنادارى بین پایههاى تحصیلى و نگرش مذهبى، وضعیت اقتصادى خانواده و نگرش مذهبى، الگوهاى مورد ارائه، میزان سواد والدین و دو نوع نگرش ذهنى و عملى مشاهده شد. بدین صورت که دانشآموزان پایه اول نسبت به پایههاى دوم و سوم از نگرش مذهبى قوىترى برخوردار بودند. همچنین خانوادههایى که از طبقات اقتصادى و اجتماعى پایین جامعه محسوب مىشدند نگرش مذهبى مثبتترى داشتند؛ چرا که دین را به صورت عملى وارد زندگى خود کردهاند، ولى طبقات اقتصادى بالا جز به صورت تشریفاتى با دین سر و کار ندارند و از نگرش مذهبى ضعیفترى نیز برخوردار مىباشند.
در پایان سعى گردیده با ارائه توصیههاى کاربردى نقش دین را در زندگى روزمره نوجوانان پر رنگتر سازیم؛ زیرا به نظر مىرسید بخش عمده کاستىها مربوط به روش آموزش دینى مىباشد که آنان را در ارائه طریق دچار سردرگمى مىکند و از اینرو، هر روز به ابزارى نو براى حل مشکلات خود متوسل مىشوند.
مقدّمه:
کدام فلسفه است که چرایى زندگى را توضیح مىدهد؟ به تعبیر نیچه «هرکس چرایى زندگى را یافته است با هر چگونهاى خواهد ساخت.» روشن است که جز شناخت راهى که آفریدگار یکتا به انسان ارائه کرده است، همه مشمول نقصان خواهند بود و این فقط شعار ما نیست و در تحلیل بسیارى از روانشناسان مانند ویلیام جیمز، اریک فروم و یونگ نیز آمده است؛ به طور مثال، فروم (1950) در کتاب روانکاوى و دین مىنویسد: «نیاز دینى یعنى نیاز به یک الگوى جهتگیرى و مرجعى براى اعتقاد و ایمان. هیچکس را نمىتوان یافت که فاقد این نیاز باشد.»
فروم همانند یونگ در تحلیل عوارض ناشى از پیروى از مکاتب غیرخدایى اعتقاد دارد که جامعه صنعتى غرب، انسان را از فطرت خود دور کرده و پیدایش بسیارى از مشکلات را، که سالیوان آنها را مشکلات زندگى مىنامد، ناشى از نپرداختن به دین الهى مىداند.(1)
نقش الگوها در رشد و انسجام شخصیت انسان انکارناپذیر و یکى از ابزارهاى مهم تربیتى است. انسان الگوطلب است، به دنبال الگوها حرکت مىکند، مىآموزد، تقلید مىکند و به آنها دل مىبندد و چگونه بودن خود را رقم مىزند. عناصر انسانى پیرامون او مثل والدین، مربیان، شخصیتهاى هنرى، ورزشى، علمى و فرهنگى مىتوانند الگوى فرد در مراحل مختلف زندگى باشند. این الگوها نقش تربیتى مهمى دارند؛ زیرا اگر ضعیف و دروغین و یا دچار انحراف باشند نقش تخریبى غیرقابل انکارى را در ساختار روانى و شکلگیرى شخصیت انسان خواهند داشت. از اینرو، الگوهاى سالم، کامل و پویا از نظر تربیتى و اخلاقى اهمیتى به سزا در رشد صحیح روانى، رفتارى و شخصیتى انسان دارند.
امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفکر و اندیشه در باب تأثیرگذارى تقیّدات دینى بر تمامى امور انسانى، به ویژه مسائل عاطفى و روحى، هستیم. بسیارى از اندیشمندان و صاحبنظران بر این باورند که مذهب تأثیر انکارناپذیرى بر سلامت روح و جسم و دیگر ابعاد زندگى بشر دارد.
دستورات اسلام پیرامون بهداشت جسم و روان و سایر امور، کاملترین فرامین است، به گونهاى که طبقهبندى رفتار از نظر اسلام متأثر از مفاهیم بهنجار و نابهنجار است و تا زمانى که سلامت و بهنجارى اعتقادى حاصل نشود، سلامت روانى هم حاصل نمىشود و مىتوان گفت که این دو به طور اجمال رفتار فرد مقید و پایبند را نشان مىدهند؛ یعنى رفتار سالم و بهنجار با تمامى معانى آن.
اهداف تحقیق
مهمترین هدف این تحقیق بررسى نگرش مذهبى دانشآموزان دختر دبیرستانهاى شهر ایذه و رابطه آن با طبقه اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى و نیز الگوهاى مورد ارائه به دانشآموزان مىباشد. به طور خلاصه مىتوان گفت که قصد بر این است تا رابطه بین نگرش مذهبى و عوامل مؤثر در این زمینه مورد بررسى قرار گیرد. در همین زمینه اهداف زیر مدّنظر مىباشد:
فرضیات تحقیق
فرضیات تحقیق عبارتند از:
پیشینه تحقیق
تغییر در نگرش
نگرشها دو نقش اصلى دارند. از یک سو، نسبتا پایدارند؛ براى مثال، فردیت هر کس و اینکه او در تمامى عمر خویش همان است که هست ناشى از همین نقش مىباشد. از سوى دیگر، نگرشها مىتوانند دگرگون شوند، اما دگرگونى آنها نسبتا به کندى و از طریق ساز و کارهایى که قابل بررسى هستند انجام مىگیرد. بدین ترتیب، معلوم مىشود که چگونه یک فرد در عین آنکه در همه عمرش خود را حفظ مىکند مىتواند دگرگون شده و با وضعیتهاى اجتماعى و شرایط تازه زندگى انطباق حاصل نماید؛ او مىتواند در یک موقعیت عقیدهاى داشته باشد و در موقعیتى دیگر عقیدهاى متفاوت با آن. به عبارتى دیگر، در جامعهاى که به سرعت در حال تغییر است، افراد باید خود را با تغییر هماهنگ کنند و میان نگرشهاى عمیق خود و تغییرات سریع جامعه سازش پدید آورند؛ یعنى نسبت به موقعیتى آگاهى پیدا کرده و آن را بپذیرند.(2)
نظریههاى تغییر نگرش
در روانشناسى اجتماعى موضوع تغییر نگرش در چارچوب چهار الگو مورد بحث قرار گرفته است. این چهار دسته عبارتند از: الگوهاى یادگیرى با جهتگیرى محرک ـ پاسخى، الگوهاى شناختى شامل الگوى قضاوت اجتماعى، الگوهاى هماهنگى شناختى و بالاخره الگوهاى کارکردى که تا حدودى جنبه بینابین الگوهاى یادگیرى محرک ـ پاسخى و شناختى را مورد توجه قرار دادهاند.
مذهب و نوجوانى
در دوران نوجوانى رشد فکرى و عقلى نوجوان افزایش یافته و آگاهى و جهانبینى او نسبتا وسیعتر مىشود. اصولاً توجه نوجوان به مسائل ماوراء طبیعى بیشتر جلب شده و علاقمند مىشود که از مسائل آن سوى پرده طبیعت آگاهى پیدا کرده و از دنیاى معنویات، جهان آخرت و ایدهآلهاى اخلاقى باخبر شود. از نظر قلبى و احساسى نیز، تمایل او متوجه زیبایىهاى معنوى مىشود. پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله در این رابطه مىفرمایند: «به شما درباره نوجوانان به نیکى سفارش مىکنم که آنها دلى رقیقتر و قلبى فضیلتپذیرتر دارند.»(3)
فضیلت دوستى و خیرخواهى نوجوانان گاه دامنه گستردهترى پیدا مىکند و میل به اصلاح جهان در آنان افزایش مىیابد. در این هنگام ایدهآلهاى اخلاقى تمام وجود نوجوانان را مسخر مىکند. اگر این اراده و تمایل اخلاقى در جهت مطلوب هدایت شود زمینهساز رشد و حرکت نوجوان مىگردد.
موریس دبس (M. Debes) روانشناس و مربى معروف فرانسوى مىگوید: در حدود 15 تا 17 سالگى جوانان با نداى تقدیس به لرزه درمىآیند و آرزو دارند که جهان را از نو تشکیل داده و عدالت مطلق را حکمفرا نمایند. به نظر وى سن 16 سالگى سنى است که معمولاً آدمى در آن یا ایمان خود را از دست مىدهد و یا آن را نگاه مىدارد.(4)