یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود پروژه امام خمینی و مساله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس

اختصاصی از یارا فایل دانلود پروژه امام خمینی و مساله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پروژه امام خمینی و مساله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس


دانلود پروژه امام خمینی و مساله جنگ و صلح در طول هشت سال دفاع مقدس

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:51

فهرست مطالب:
۱ـ مقدمه ۳
۲ـ سال‌های اغازین جنگ ۵
۳ـ جنگ یا صلح مساله پس از فتح خرمشهر ۷
۴ـ پیشروی درخاک عراق ۱۱
۵-ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ ۱۲
. ۶ـ جنگ تبلیغاتی ۱۶
». ۷ـ ردپای امریکا و مسیر ادامه جنگ ۱۸
۱ـ۷) حمایت‌های امریکا از عراق ۱۹
۲ـ۷) جنگ نفت‌کش‌ها اولین حضور نظامی امریکا ۲۰
۱ـ۲ـ۷) تاثیر جنگ نفتکش‌ها بر ایران ۲۰
۸ـ امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامی ۲۱
۹ـ شرایط و وقایع سال‌های ۶۲ تا ۶۵ ۲۳
۱۰ـ وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهر ۲۶
۱۱ـ امام با فرمایشی شدن جنگ مقابله می‌کنند. ۲۹
۱۲ـ اختلافات ارتش و سپاه ۳۱
۱ـ۱۳) امام و عرصه بین‌المللی ۳۳
۲ـ۱۳) امام در عرصه داخلی ۳۴
۱۴ـ استراتژی جدید تحمیل صلح ۳۸
۲ـ۱۴) ماجرای مک فارلین ۳۹
۲ـ۱۴) مواضع امام در قبال مساله مک فارلین: ۴۱
۲-۲-۱۴ جلوگیری از بروز اختلافات داخلی ۴۲
۱۶٫ ایران در میان فشارهای همه جانبه ۴۵
۱-۱۶ – فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی شامل : ۴۵
۲-۱۶ – جنایات و اقدامات نظامی علیه ایران در قالبهای : ۴۶
۱۸ – امام در چالشهای پذیرش قطعنامه ۴۹

منبع

 

 

مقدمه:


همانطور که بارها تکرار شده است و می‌دانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتکار آمریکا و توسط عراق آغاز شد. از یک نگاه آمریکا حق داشت همه تلاش‌خود را برای تغیر دوباره حکومت ایران به کار گیرد. آرنولد توینبی می‌گوید: بدیهی است که ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی کراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعه‌ای این بدبختی فرود آید که سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی که زمانی بدان‌ها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائده‌ای که فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.
آمریکا نیز حکایت چنین جامعه‌ای را دارد که ذکرش در این جملات می‌رود. اگر آغاز سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران را 28 مرداد 1332 در نظر بگیریم حکومت آمریکا در طی 25 سال با تمام توان و امکانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیک‌ترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مرکزیت در میان کشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاکم بر ایران بسته بود و یکی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریکا در تحولات بین‌الملل را نیز ایران قرار داده بود.
حال انقلابی ضد آمریکایی نه تنها همه امکانات مادی را که برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب کرد بلکه شعار جدی نفی آمریکا در صحنه بین‌الملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.

از این منظر که به تحولات سال‌های آخر دهه 1970 می‌نگریم آمریکا باید به هر طریق ممکن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار کامل انقلاب اسلامی به این کابوس وحشتناک پایان می‌داد. از طرفی هم آمریکا می‌دانست که انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونه‌های مشاهده و مطالعه شده انقلاب‌های جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیش‌بینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی می‌کرد با توجه به اینکه ایران هم هر روز بر آرمان‌ها و اهداف بین‌المللی خود تأکید می‌نمود.

ریچارد نیکسون سیاستمدار کهنه‌کار آمریکا در مورد انقلاب ایران می‌گوید:« افسانه‌ای که درباره انقلاب ایران گفته می‌شود این است که این انقلاب از فساد شاه و سرکوب پلیس و فقر توده‌ها ناشی می‌شد این دیدگاه خطاست. در حکومت شاه وضع ایران از تمام کشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت کردند نه برای اینکه خواهان آزادی ، شغل ، مسکن و لباس بهتر بودند چون چیزی را می‌خواستند تا به آن بیش از مادی‌گرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند که انقلاب قول داده بود. اینکه آنها تصور می‌کردند به چه چیزی دست خواهند یافت کاملا روشن نیست اما جای انکار نیست که انقلاب اسلامی یک انقلاب واقعی اندیشه‌ها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته‌ انقلاب ایران برای جهان غرب و اتکای ارکان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر می‌کرد.

2ـ سال‌های آغازین جنگ

اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت کوتاهی از جنگ پیش بینی‌ها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شکست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریکا مبدل شد. رهبری‌های حضرت امام خمینی (ره) باعث شد که جنگ عامل پیوند و انسجام روز‌افزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگ‌تر شود تا افرادی که با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنی‌صدر به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکست‌های شش ماهه ایران در فروردین ماه 59 عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شکل تازه‌ای به خود گرفت.

عزل بنی‌صدر ، افشای توطئه‌ها ، وقایع تکان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمب‌گذاری‌ها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات می‌کرد . امام نیز بعد از هرکدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر می‌کردند و لزوم خشکاندن ریشه تهاجمات را واجب‌تر. در یک نگاه آماری به صحیفه امام (ره) حجم بیانات و پیام‌های امام به مردم ایران تا قبل از سال 63 و بخصوص در اولین سال‌های جنگ چندین برابر سال‌های بعد است که نشان از سیاست کنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.
سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد می‌کردند علت اینکه تاکنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل کنیم کارشکنی‌ها و خیانت‌های بنی‌صدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فکری که آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاکم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوق‌العاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم برکناری بنی‌صدر عاملی شد برای نزدیکی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشکیده می‌دیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزی‌های مکرر رزمندگان اسلام کفایت می‌کرد.
وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی کل قوا بر لزوم شکسته شدن حصر آبادان تأکید کردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپس‌گیری مناطق اشغالی شروع به حرکت کرد. پس از عملیات ثامن‌الائمه که به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریق‌القدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد کردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتح‌المبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزی‌ها در عملیات بیت‌المقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیات‌ها به صورت مشترک و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا می‌شد.

ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزی‌هایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد که تنها عکس‌العمل عراق در مقابل بازپس‌گیری‌های مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقب‌نشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به 9 ماه بدوت حتی یک شکست همه عملیات‌های ایران به پیروزی منجر می‌شد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده می‌گشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل می‌شد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یک هم اکنون بار یما بسیار دشوار است.

3ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر

85% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی که ذکر آنها شد آزاد گشت و تها حدود 2500 کیلومتر مربع از خاک ایران که البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی که عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بی‌چون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد کنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب می‌آمدند زیرا نیمی از مرز مشترک دو کشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و کوشک تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود.
هر چند به جز نفت شهر که پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سال‌های بعد آزاد کردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقب‌نشینی‌ها یکی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یک به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بین‌المللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلح‌طلب معرفی می‌کرد و ایران را گرم کننده آتش جنگ.

حضرت امام در آنروز‌ها به وضوح در باب صلح‌خواهی ایران اظهار نظر می‌کردند. ایشان در موارد متعدد می‌فرمودند که «ما صلح می‌خواهیم خیلی هم می‌خواهیم» و یا «دنیا بداند که ما حاضریم صلح کنیم» اما واقعیت این بود که ایران ادامه گلوله‌باران توپخانه عراق و خالی نکردن مناطق اشغالی را نشان فریبکاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتش‌بس و صلح می‌دانست. از طرفی هم متوقف کردن حرکت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا که اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممکن بود و ثانیا اینکه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزی‌های پیاپی عزم را جزم یکسره کردن کار جنگ و رژیم عراق کرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یک ملت انقلابی را هم نمی‌توان کنترل کرد و تحمل بعضی رفتارها از هر که باشد را ندارند. جهت‌گیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود که تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی‌ افتتاده تکلیف آنرا معین کنیم.

اما پیروزی‌ها و پیشروی‌ها و بازپس‌گیری مناطق اشغالی در سال 61 ایران را در موقعیتی قرار داد که تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار می‌کرد. اما دستور داده بودند که پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیات‌های چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی که منحنی جذب نیرو رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد فشارهای بین‌المللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق کشور در اشغال دشمن بود و بازپس‌گیری آنها هم غیرممکن و در این شرایط بود که عراق پیشنهاد صلح را مطرح می‌کرد.

قاعدتا پس از شکست‌های پی‌درپی و عقب نشینی‌ها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار می‌گرفت و به شرایط ایران تن می‌داد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمی‌شد. فقط مقصود آتش‌بس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ که عراق درخواست آتش‌بس می‌داد در حالی که به اندازه یک استان کشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند که تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران باشد فکر کردن به صلح هم بی‌معناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اکثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی کردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیق‌مرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته می‌شد. بنابراین طبیعی بود که به حکم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.

در این شرایط بودکه حضرت امام ضمن اینکه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأکید کردند بار دیگر پیش شرط‌های ایران برای صلح را این گونه تعیین کردند، «ما همان مطلبی که از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را می‌گویند باید بی‌قید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی که به ما وارد کرده‌اند ما حالا مقدارش را نمی‌دانیم کارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم کند که چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم معلوم بشود که چه کسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد که عراق و جامعه بین‌الملل به آنها تن نمی‌دادند.

اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله:

 

1ـ3) حمله نکردن به دشمن درحالی که او هم توان هیچ‌گونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاکم می‌کرد که جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا که هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر می‌نشستند تا شاید اگر حمله‌ای شد مقاومت کنند.

2ـ3) عراق فرصت کار و بدست می‌آورد تا با استفاده از آرامش حاکم بر ترمیم نیروی زمینی ازکار افتاده خود بپردازد.


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.