فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:56
فهرست مطالب:
موضوع صفحه
هنر مجسمهسازی و نقاشی پارتی: 5
هنر نقاشی ساسانی 8
هنرستان بغداد یا مدرسه عراق یا سلجوقی 12
قرن هفتم هجری (13 م) 12
عصر تیمور و جانشینان او 14
هنرستان هرات 18
بهزاد 23
هنرستان بخارا 26
قرن دهم هجری 26
هنرستان صفویه 29
عصر شاه عباس و جانشینان او 33
شاه عباس دوم 37
(1052-1076 ه ، 1642-1666 م) 37
فنشناسی آثار نقاشی: 38
رنگدانهها (پیگمنها): 44
آسیبشناسی آثار نقاشی: 49
نکاتی که باید برای پاک کردن سطح نقاشی به آن توجه کرد. 54
امکانات و ابزارهایی که در اختیار مرمتگر برای پاک کردن نقاشیها وجود دارد: 55
تثبیت لایههای رنگ 55
هنر مجسمهسازی و نقاشی پارتی:
در سده نخستین پیش از میلاد ساختن مجسمههای سنگی در زمان پارتیان رونق یافت. در کاوشهای شهر الحضر (هاترا) شماری از مجسمههای شاهان و خدایان محلی بدست آمده است که دقیقاً معرف هنر مجسمهسازی این دوره و به نمایش گذارنده توان هنرمندان مجسمهساز است. در شهر دورا اوروپوس در کنار فرات نقوشی بر دیوار معبدی متعلق به سده دوم میلادی پیدا شده است که تثیر و نیرومندی هنر اشکانی را در آن مقطع زمانی نمایانگر ساخته است. در جنوب شرقی ایران در منطقه کوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشیهای دیواری اشکانی پیدا شده است. این نقاشیها که دیوارهای تالار بزرگ کاخ را تزئین میکرده متعلق به سده نخستین میلادی است.
رویهمرفته آثار کوهخواجه نشان میدهد که بر خلاف تأثیرگذاری نیرومند هنر اشکانیان در غرب ایران و حتی در مناطق زیر سلطه رومیان، در شرق قلمرو امپراطوری اشکانی تأثیرات هنر یونانی دوام داشته است. برخی حفظ و دوام این تأثیر را ناشی از تأثیر حکومت یونانی در باختر میدانند. اصل و جوهر هنر اشکانی بر پایه هنر شرقی استوار است نه بر آنچه از یونان بوده است. طرح و مایههای معنوی و روحانی و علاقه به ریزهکاری بسیار و پرداختن به تزئینات و جزئیات زیبا ترسیمی قطعاً متأثر از اندیشههای هنر مشرق زمین است. اشکانیان در آغاز تنها آنچه را که نمیتوانستند و دست داشتند از هنر یونانی اقتباس کردند ولی بعدها هنر اشکانی به هنر شرقی تمایل پیدا کرد و به آن وفادارند.
در هنر اشکانی از هنر ابتدایی قبیلهای چیزی دیده نمیشود، زیرا هنر اشکانی هنری است که در شهرها پا گرفت و در شهرها گسترش یافت و کارگاههای نقاشی و مجسمهسازی فقط در شهرها بر پا شده بودند. آثاری که هنر پارتیان بر هنر در دورههای بعد از خود گذاشت، رواج هنر اشکانی را تداعی میکند. هنر اشکانی در قالب مستقل و ناوابسته خود، تصاویر را به صورت تمام رخ نشان میدهد و همین امر بر هنر رومیان تأثیر گذاشت. هنرمندان و هنرگرایان و سبک شناسان شرقی بر این باورند که هنر اشکانی در سده سوم میلادی به بعد از حالت و قالب تخیلی بیرون آمده و به صورت رئالیستی یا واقعگرایی پیروی کردهاند.
در یک برداشت میتوان چنین اظهار داشت که دولت اشکانی مهد پرورش استعداد و ذوق و هنر ار در کشور فراهم کرده و در تشویق و قدردانی از هنرمندان هیچگونه دریغی نمیکرد.
بنابر آنچه گذشت ما به ذکر نقش برجستههای الیمائیس در تنگ سروک میپردازیم.
روحیة استقلالطلبی در نقش برجستههای پادشاه الیمائیس که روی سنگ تراشیده شده دیده میشود. این نقش برجستهها روی قطعه سنگهایی در دره مرتفع تنک سروک در کوههای زاگرس نقر شده و تاریخ آن به سالهای آخر دوران پارتی میرسد. هدف این نقش برجستهها بزرگداشت پادشاهان الیمایی است، بدون اشاره به سروران پارتی آنها. کلیه این پیکرهها با رعایت سختگیرانه اصل تمام رخ نمایی نمایش داده شدهاند. نقش برجستههای الیمیایی بیشتر به لحاظ محتوای روایت گونة خود که تازگی داشت و احتمالاً بر هنر نقش برجستهنگاری ساسانی تأثیر گذارد، جالب است. هر چند از نظر فنی مجسمههای تنگ سروک چیزی جز طراحی خام دستانه بر سنگ نیست. این امر با توجه به سبک متداول پیکرهسازی که با پیدایش نقش برجستة یک نیایشگر دورة پارتی در مسجد سلیمان وجود آن به اثبات میرسد و تا نزدیکی تنگ سروک نیز متداول بوده حیرتانگیز است. پیکرة یافت شده در مسجد سلیمان از لحاظ اجرا بسیار بهتر از مجسمههای تنگ سروک است.
هنر نقاشی ساسانی
همانگونه که قبلاً ذکر گردید ، در زمان پادشاهی بهرام اول پسر شاپور اول،گویا هنر ساسانی به حد اعلای پیشرفت خود رسیده بوده است. مجلس تاج بخشی ایزدی و مجلس پیروزی و موضوعات شاه در حال برتخت نشستن ، شاه در حال شکار و شاه در حال جنگ ، پایه و مایة تصویر شناسی ساسانی و تعبیرهای گوناگون آن است. محصولات کارگاههای شاهی که هنرمندان آنها را برای طبقات مختلف اجتماع تکثیر میکنند، رواج زیاد مییابد. تمام فنون از جمله نقاشی دیواری از این موضوعات مهیج تصویر شناسی که به بلند پروازیهای انسان شیفته بزرگی و عظمت ، میدان میدهد ، برخوردار میشوند.
در شهر ایوان کرخه که توسط شاپور دوم بنا گردیده است،یک کوشک سه ایوانی در محلة شاهی وجود دارد که دیوارهای آن گویا دارای نقاشیهای دیواری خوب بوده که بر روی طبقهای از ساروج مخصوص (احتمالاً گچ ساسانی خاص ، مؤلف . ) نقاشی شدهاند .
بعداً خواهیم دید که گرچه در دوران شاپور دوم نقاشی دیواری برگچ بری ترجیح نداشت ولی استعمال آن به طور وسیعی رایج بود.
در « دورا اوروپوس » یک نقاشی دیواری دوران شاپور اول(؟) ، موضوع جنگ سواران را که موضوع مشترک بسیاری از نقوش برجسته است باز میگیرد . و در شوش به تازگی نخستین نقاشی دیواری ساسانی که در ایران ساخته شده و تاریخ آن نیمة اول قرن چهارم است از زیر خاک بیرون آورده شده است. این نقاشی که بر روی یک دیوار خشتی که اندودی از یک طبقه ضخیم کاه گل آن را پوشانده است،با آبرنگ نقاشی شده بوده است. دو سوار شکارچی که تقریباً به اندازة دو برابر طبیعی هستند در یک متن آبی رنگ نمایانند. یکی از آنها لباس بلند گلی رنگی در بردارد که با نخهای زرین بافته شده و دارای نقشهای لوزی شکل است. اسبها برنگ بلوطی و قرمز آجری هستند. نقاش بوسیلة یک گل و یک دایره که خطوطی به شکل شعاع بر روی آن رسم شده و میبایستی نمودار خورشید باشد، دورنما را مجسم میسازد ولی چون نمیتواند به ماوراء آنچه که حس میکند قدم فرا تر گذارد ، بنابراین به ترسیم خطوط ساده متوسل گشته است. علاوه بر این ، روش فنی او ابتدایی است و چون از قواعد پست و بلندی اشکال و بعد بی اطلاع است، پس از آنکه دور و بر طرحها را با رنگ سیاه پر رنگ میکند در جستجوی تأثیرات تزئینی رنگهای یکدست برمیآید. در ایوان کرخه ، از تزئین نقاشی دیوارهای کوشک سه ایوانی که در بالا بدان اشاره شد چیزی بدست نمیدهد و اهمیت آن که بواسطة وسعت سطوحی که میپوشانده قابل درک است، ما را به این فکر میاندازد ، که نقاشی دیواری در دوران شاپور دوم دارای اعتباری بوده است که نمیتوان ارزش آن را از نظر دور داشت.
همانگونه که قبلاً عنوان گردید نقاشی تا حد بسیار زیادی در حجاری تأثیر بخشیده است. از نظر روش فنی ،تنها نقش برجستهای که شایان انتساب به شاپور دوم است بی چون و چرا اصل و منشأ نقاشی دارد. این اثر از نظر تاریخی آخرین اثری است که در بیشاپور حجاری شده است.
در قطعه گچبری شده صحنه شکار پیروزشاه که در چال ترخان پیدا شده ، در هنر بکار رفته در آن حالت تراکمی وجود دارد که بواسطه عدم تحرکش به طور محسوسی با نقش مشابهی که بر دیوار نقاشی کرده باشند ، تفاوت دارد ولی بهر حال متأثر و ملهم از یک نقاشی دیواری است.
در نقش برجسته تاجگذاری اردشیر دوم در طاق بستان هنر پیکر تراشی با فن نقاشی در هم میآمیزد، به نظر میرسد که دو فن نقاشی و گچبری در تزئینات مجاور غار بزرگ طاق بستان که « اردمن » آنرا به پیروز و هرتسفلد به خسرو دوم نسبت میدهد ، به مبینترین مرحله خود رسیدهاند. در دو جبهه جانبی غار بزرگ طاق بستان شکارگاههای سلطنتی به صورت برجسته مصور گشته است. پهنة سمت چپ ، صحنه نقاشی یکی از « پردیس » ها یا شکارگاههایی را که نگهبانی میشده و محصور به پرچین بوده است نمایش میدهد. برجدار سمت راست یک صحنه از شکار گوزن کنده کاری شده است. نقاشی دیواری شوش با وجود وضع نامطلوبی که بهنگام پیدا شدن داشته با این صحنه شباهت قابل ملاحظهای دارد. سبک توصیفی پیوستة آن منشأ پراززندگی و حرکت آنرا مینمایاند و با سبک نقاشی دیواری شوش پیوستگی کامل دارد. این نقش پی در پی مناظر زیر را نشان میدهد: شاه بر اسب سوار است و میخواهد بشکار برودو چتری بر بالای سر دارد. رامشگران بر روی صفهای به رامشگری پرداختهاند . در بالا اسب شاه چهار نعل در پی شکار میتازد و سرانجام در پایین صحنة نخجیرگری پایان یافته و شاه که اسبش به حالت یورتمه میرود،ترکشی در دست دارد.
احتیاج به نقل وقایع و تمایل به چیزهای بدیع و توجه به ترسیم جزئیات ، قلم زنیهای نقاشی را جانشین حجمهای فشردة حجاری کرده است. نکته مهم فنی دیگر ، دخول « دورنمای هوایی » است. همانطور که در نقاشی چینی دیده میشود ، این « پردیس » ها که پرچینهایشان فرو افتاده نقش شدهاند و در آنها مراحل مختلف یک واقعه واحد در پی هم میآیند از زاویه یک دور نمای نازل دیده شدهاند . باید در نظر داشت که هنرمندانی که این صحنهها را ساختهاند، پیکر تراشان حیوان ساز پر ارزشی بودهاند و مخصوصاً در ساخت فیلها حقیقت گرایی بسطح زیباترین آثار هنر شرقی میرسد .