فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
نیما یوشیج
• تحلیلی از نیما و شعر او
(اشارات)
نیما یوشیج
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در سال 1276هجری شمسی برابر با 15 جمادیالثانی 1315 قمری و 11 نوامبر 1897 میلادی در یوش مازندران به دنیا آمد – در طبیعت زیبایی که همواره اثری از آن در اشعارش به چشم میخورد – نیما تا سن دوازده سالگی در آغوش همین طبیعت زیبا بود. تحصیلات اولیهاش تحت همان شیوه قدیمی و در مکتب خانه بود. خواندن و نوشتن را نزد آخونده ده یاد گرفت و به گفته خودش «او مرا در کوچه باغها دنبال میکرد و به باد شکنجه میگرفت» او در این سن و سال به شهر میآید. دوره دبستان را در مدرسه جاج حسن رشدیه به نام «حیات جاوید» آغاز کرد،پس به مدرسه سنلویی رفت. زبان فرانسه را از این طریق آموخت و این باعث شد که آشنایی او با ادبیات اروپا بیشتر شود. این آشنایی تأثیری ژرف در شعر نیما و بطور کلی در شعر معاصر گذاشت. او در مدرسه چندان موفق نبود، چون مانند بسیاری از نوابغ به تحصیلات آکادمیک اهمیتی نمیداد. از طرفی روح کودکانه پرنشاط روستایی او بر این بیرغبتی دامن میزد. خودش میگوید.
«هنر من خوب پریدن و با رفیقم (حسن پژمان) فرار از محوطه مدرسه بود، من در مدرسه خوب کار نمیکردم ...»
در این موقع وجود معلمی به نام «نظام وفا» که خود شاعر بود تأثیر زیادی بر نیما میگذارد و او را تشویق به خواندن و سرودن شعر میکند.
نیما مانند اکثر شعرا عشقی نافرجام را در زندگی خود تجربه کرد. این شکست او را بیشتر به طرف شعر سوق داد و باعث شد تا نیما خود را در پناه شعر آرام و آسوده احساس کند. «افسانه» که نقطه آغاز شعر اوست مشحون از احساسات نیما است.
نیما در سال 1305 با «عالیه جهانگیر» از بستگان «میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل» بود ازدواج کرد.در سال 1309 به آستارا عزیمت کرد و در آنجا مشغول تدریس شد. در سال 1311 به تهران مراجعت کرد و در سال 1318 به عضویت هیأت تحریریه «مجله موسیقی» انتخاب شد و در دی ماه سال 1338 در تهران بدرود حیات گفت. در سال 1372 پیکر نیما از تهران به یوش انتقال داده شده و در خانه خودش دفن گردید.
نیما در آغاز کار هنری خویش بیشتر اوقات به حجره چایفروش شاعر، حیدرعلی کمالی میرفت و در آنجا به سخنان ملک الشعرای بهار، علی اصغر حکمت، احمد اشتری و دیگر گویندگان و دانشمندان عهد خود گوش فرا میداد و زمینه شعر و هنر خود را مهیا میساخت.
اولین شعرهای نیما،پراکنده، گمنام و کاملاً شخصی بود. این اشعار بعدها به تشویق «نظام وفا» جدیتر تلقی میشد و نیما آثار خود را به نظر وی میرساند، اشعاری که بیشتر به سبک خراسانی بود.
فرصت بعدی و مهمتر ظهور شعر نیما روزنامه «قرن بیستم» میرزاده عشقی است. عشقی که خود در زمینه شعر نابغهای بود –به چاپ شعرهای نیما و تقلید از شیوه او میپردازد. «بیرق و لکهها» مهمترین آثار اوست که در قرن بیستم به چاپ رسیده است.
روزنامه «نوبهار» جولانگاه بعدی نیما است با شعر «ای شب» از این به بعد آثار او در زمرة آثار شعرای مصر جای خود را مییابد و نیما بیشتر از پیش مطرح میشود. بین سالهای 1318 تا 1320 در «مجله موسیقی» به چاپ آثار خود مبادرت میورزد «ارزش احساسات» بهترین نمونه این آثار است.