فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
فهرست مطالب:
پیشگفتار
چکیده
مقدمه :
بیان مسئله
اهداف پژوهش :
اهداف کلی :
اهداف جزئی :
اهمیت پژوهش
فرضیه های پژوهش :
محدودیت های تحقیق
فصل دوم :
( پیشینه مطالعاتی )
تعاریف اصطلاحات
خانواده :
طلاق :
ازدواج :
پیشینه مطالعاتی :
تحقیق دیگر:
فصل سوم :
( روش پژوهش )
ابزار پژوهش :
اعتبار و پایایی تست MMPI :
پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک :
فصل چهارم :
( روش تجزیه و تحلیل داده ها )
روش تجزیه و تحلیل داده ها :
جدول شماره (1): آزمون فی دو برای مقایسه فراوانی وضعیت ازدواج با وضعیت مالی اخیر خانواده
جدول شماره 2: آزمون فی دو برای مقایسه فراوانی های تغییر در وضعیت مالی خانواده ها و وضعیت ازدواج
مقایسه وضعیت بیماری روانی در بین دوگروه مطلقه و غیر مطلقه
مقایسه وضعیت مالی فعلی در دو گروه مطلقه و غیر مطلقه
جدول تغییر وضعیت مالی بین دو گروه مطلقه و غیر مطلقه
جدول مقایسه نحوه آشنایی قبل از ازدواج در دو گروه مطلقه و غیر مطلقه
جدول مقایسه سن افراد رد دو گروه مطلقه و غیر مطلقه
پیشنهادات
فهرست منابع :
پیشگفتار
گفتارمان را با سخنی از پیامبر رحمت، خاتم انبیاء (صلی الله علیه و آله) آغاز میکنیم که فرمود:
هیچ چیز در پیشگاه خدا محبوبتر از خانهای که به ازدواج، آباد شده باشد نیست و هیچ چیز، در پیشگاه خدا منفورتر از خانهای که در اسلام، به جدایی (طلاق) ویران شود، نیست.
با سخنی از الگوی صداقت، صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله) بیاراییم که فرمود:
خداوند خانهای را که در آن مراسم عروسی باشد، دوست میدارد و خانهای را که در آن طلاق باشد، دشمن میدارد و هیچ چیزی در پیشگاه خداوند، منفورتر از طلاق نیست.
و نیز فرمود: هیچ حلالی در نزد خدا منفورتر از طلاق نیست و خداوند کسی را که زیاد طلاق میدهد و زیاد زنها را میچشد، دشمن میدارد. ممکن است با توجه به روایت بالا و یا روایتی که ضمن توصیه به ازدواج و نهی از طلاق، می فرماید: «طلاق عرش خدا را میلرزاند.» این سؤال مطرح شود که: چرا اسلام، قانون طلاق را تشریع کرده و حداقل، دست مردان را در گسستن پیوند زناشویی بازگذاشته است؟! آیا بهتر نبود اسلام نیز همانند مسیحیت، طلاق را منع میکرد و همچون سدی پولادین، در برابر آن میایستاد و جلو بیوه شدن زنان شوهردار و بیسرپرست شدن کودکان را از رهگذر طلاق میگرفت؟!
حقیقت این است که به همان میزان که اسلام به انعقاد پیمان زناشویی اهمیت میدهد، از شکسته شدن آن نیز بیزار و متنفر است و به همین جهت، فقط اختیار طلاق را به دست مردان داده است و چنین نیست که از این راه، ظلمی به زنان شده باشد، زیرا آنها نیز میتوانند به طور منطقی و قانونی در صورت لزوم، از طریق محاکم شرعی، خود را مطلقه سازند؛ البته این دلیل نمی شود که مردها در استفاده از حق طلاق، عقل و منطق را زیر پا بگذارند. در این جا نیز اضافه میکنیم که با همه اهمیت و احترامی که زناشویی و تداوم آن در نظر شارع اسلام دارد، گاهی عدم تفاهم و توافق زن و شوهر، چنان به اوج میرسد و چنان شدت مییابد که نه داوران خانوادگی و نه خود زوجین از عهده رفع آن بر نمیآیند و این جاست که قانونگذار حکیم، باید راه جدایی را باز بگذارد و دو انسانی که نمیتوانند به یگانگی برسند، مجبور نکند که عمری را در زیر یک سقف با یکدیگر بگذرانند. در قلمرو مسیحیت کاتولیک، به خاطر ممنوعیت طلاق، زنان و مردان بسیاری هستند که از نظر دفاتر رسمی و شناسنامه، همسر یکدیگرند، ولی عملا از یکدیگر جدا شده و هر کدام، برای خود همسری برگزیدهاند. چنین وضعی نشان نقص و نارسایی قانون است و راه گریز از قانون را به روی مردم باز میگذارد؛چنان که در کشور خودمان به واسطه این که در قوانین دوره طاغوت، حداقل سن دختران برای ازدواج، پانزده سال و حداقل سن پسران، هیجده سال، منظور شده، مردم بسیاری ناچار شدهاند به طور غیر رسمی ازدواج کنند وحتی صاحب چند فرزند بیشناسنامه بشوند! اگر قانونگذار حکیم اسلام, طلاق را به طور کلی منع میکرد، مشکل عظیمی برای پیروان خود به وجود میآورد و حتما قانون شکنیها نیز رواج پیدا میکرد.
با توجه به این که گاهی سازش و تفاهم، برای زوجین غیر ممکن میشود، اسلام راه طلاق و جدایی را بازگذاشته است، اما این، علت حکم نیست، بلکه حکمت است.
چکیده
در این پژوهش نقش اشکالات شخصیتی در بروز طلاق در عده ای از زوجین در شهر شیراز بمدت یک سال بررسی شد. فرض اساسی قبل از انجام تحقیق وجود بعضی از اشکالات شخصیتی در افراد در حال طلاق بود.
در این تحقیق از یک گروه 50نفره از زوجینی که بصورت تصادفی از افراد در حال طلاق که به دادگاه خانواده مراجعه کرده بودند تست MMP1 71 سؤالی فرم کوتاه انجام شد گروه شاهد 50 نفر از زوجینی که از لحاظ سنی و شغلی و تحصیلات با گروه اصلی همخوان بودند و مدعی بودند که زندگی خوبی دارند تست MMP1 انجام شد. پس از انجام تست میانگین نمرات دو گروه مقایسه شد و نتایج زیر بدست آمد.
در مورد اطلاعات دموگرافیک میزان طلاق در گروه با طبقه مالی پائین و در گروهی که افت شغلی داشتند بیشتر دیده شد. در آنهایی که زن و شوهر رابطه فامیلی نداشتند طلاق بیشتر دیده شد.
در مورد ویژگیهایی شخصیتی از بین 11 مقیاس مربوط به MMP1 مقیاسهای Hy, D, Hs, L تفاوت معنی داری بین دو گروه مطلقه و غیرمطلقه مشاهده شد که نشان دهنده میزان بالاتر دروغگویی – افسردگی – هیپوکندریاسیس – هیستریک در گروه مطلقه زنان بود.
و در گروه کلی مقیاس های Sc- Pa-L-D میزانهای بالاتری را درگروه مطلقه بدست آورد که نشان دهنده افسردگی – دروغگویی – پارانوئید – اسکیزوئید دراین گروه بود.
در گروه مردان مقیاس Sc که نشان دهنده اسکیزوئید می باشد . نمره بالاتری را بدست آورد که از لحاظ آماری معنی دار بود.
مقدمه :
با توجه به اینکه خانواده رکن اصلی هر جامعه ای را تشکیل میدهد و مشکلات مربوط به خانواده میتواند تأثیرات اساسی در آن جامعه ایجاد کند. هرگونه تحقیق در این زمینه میتواند نتایج با ارزشی را برای مسئولین و دست اندرکاران جامعه در راستای پیشگیری و حل مسایل جامعه از جمله فساد و بزهکاری داشته باشد.
در این پژوهش در بحث در مورد علل طلاق روی مسایل شخصیتی تمرکز کرده تا شاید بتوان قبل از ازدواج این ویژگیها را شناسایی و در مشاوره های مربوط به ازدواج در پیشگیری از طلاق و مشکلات و اختلافات زناشویی و یا حتی در مشاوره های زناشوئی با تاکید بر تغییر این خصلت ها به تداوم زندگی خانوادگی کمک بسزایی کرده باشیم .