فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:65
فصل اول : مقدمه
تاریخچه مطالعاتی ۲
بیان مسئله ۱۰
فرضیات یا پرسشهای تحقیق۱۴
اهداف مطالعاتی۱۵
حدود مطالعاتی۱۶
اهمیت مطالعاتی۱۷
تعریف اصطلاحات۱۹
فصل دوم: مرور مطالعاتی
خشونتهای خانگی۲۶
آزار جنسی ۲۷
تحریک زنان توسط مردان۲۸
بی اعتنایی به ارزشهای اخلاقی ۲۸
پست انگاشتن نقش های زنانه ۲۹
فصل سوم: روش تحقیق
رسش تحقیق۳۳
طرح تحقیق۳۴
فن تحقیق۳۵
طرح تحلیلی۳۶
طرح اجرایی۳۷
فصل چهارم: ارائه و تجزیه و تحلیل اطلاعات
دختران خشن۳۹
رسانه های خشن۴۰
نادیده انگاشتن نهاد خانواده ۴۳
فرهنگ سازی بر اساس حقوق اسلامی و انسانی۴۳
همگام با پیشرفت صنعتی ۴۵
مدارس آگاه ۴۶
تشنجات خانوادگی و دختران نوجوان۴۷
اوقات فراغت۴۸
فصل پنجم: استنتاج
استنتاج ۵۲
پیشنهادات ۵۶
ضمائم۵۷
کتابنامه ۵۹
فصل اول :
مقدمه:
به تازگی شاهد افزایش پدیده نه چندان جدید خشونت زنان علیه مردان می باشیم. آن امر به صور مختلف آزار و اذیت در قالبهای فیزیکی یا اجتماعی میباشد.این تحقیق در نظر داردعل وعوامل به وجود آمدن این پدیده ضد ارزش را به چه صورت فیزیکی مانند همسرکشی آزار و اذیت در دوران عقد و یا بعد از آن طلاق و . مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و با مراجعه به روزنامه های کثیر الانتشار مانند کیهان اطلاعت همشهری و جام جم موارد درج شده را باتوجه به نظریه کارشناسان و مقالات مربوطه مورد کنکاش قرار دهد و همچنین پیامدها و آثارسوئی را که این امر (خشونت) در جامعه بر جا می گذاد را بررسی نماید.
تاریخچه مطالعاتی
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوان اکرمکم عند الله اتقیکم آن الله علیم خبیر»
هان ای مردم همانا شما ا زیک مرد وزن آفریدیم و شما را به هیئت اقوام و قبائی در آوردیم تا با یکدیگر انس و آشنای یابید بی گمان گرامی ترین شما د رنزد خداوند پرهیزگاران شماست به خداوند دانای آگاه است.
آئین مقدس اسلام به عنوان کاملترین دین وجامع ترین شریعت همواره بر این نکته تأکید میکند که جامعه انسانی از زن و مرد ترکیب یافته است و زن ومرد از یک گوهر خلق شده اند بر اساس تعالیم عالیه اسلامی هیچ یک از «مردبودن» و «زن بودن» مایه شرافت برتری ویا افتخار نیست و برتری نزد خداوند تنها بر اساس تقوا می باشد.
اسلام خشونت علیه زنان را به هر شکل نمی پسندد ابعاد فقهی خشونت علیه زنان رابه غلط جزئی از فرهنگ اسلامی شد و آزار مربوطه به آن واقعاً نگران کننده است و متأسفانه آما رخشونت علیه زنان در جوامع سنتی بسیار شدیدتر و محسوستر از دریافت میشود.
در جوامع امروز شاهد پدیده خشونت زنان علیه مردان می باشیم که با توجه به پایگاههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی زنان در جامعه به صور مختلف قابل رویت می باشد.
اولین خشونت در جامعه انسانی را شاید کشته شدن هابیل به دست برادر خود قابیل دانست. و در طی عصرها و قرنها د ر تمدن ها گوناگون پدیده خشونت با توجه به فرهنگها و شرایط زمان خاص آن زمان به صور مختلف دیده میشود در مصر باستان شکنجه بردگان به وسیلة فراعنه و حمل و نقل سنگها وزین توسط بردگان در زیر شلاقهای سربازان فراعنه که برای ساختن اهرام و قصرهای آنان بکار می رفت در چین قدیم کشته شدن مردمی رابه عنوان کارگر برای ساختن دیوار چین به بیگاری کشیده شده بودند و تاریخ گواه این مسئله است که اجساد بسیاری از آنان در لا به لای دیوار مدفون شده است ودر ایران باستان شکنجه و ضرب و شتم مردمان در سلسله های مختلف پادشاهی برای کامروایی پادشاهان و وابسته گان آنها نمونه هایی ماندگار در تاریخ میباشد زنان با توجه به فیزیک جسمانی و قدت بدن ضعیفی را دارا میباشند دوچندان مورد ظلم و تعدی ظالمان قرار گرفته اند در جوامع امروزی نیز شاهد تنوع این خشونتها علیه زنان می باشیم یک از این نمونه ها «خشونت خانگی میباشد خانه را غالباً به عنوان پناهگاه امنیت و خوشبختی تصور میشود اما خشونت خانگی بخشی از تجربه بسیاری از زنان است. خشونت خانگی بلای اجتماعی جدیدی نیست در سده های میانه و اوایل صنعتی شدن خشونت نسبت به زنان یک جنبه متداول ازدواج بود تا اواخر قرن 19 هیچ قانونی در انگلستان وجود نداشت که مانع از آن شود که مرد همسرش را مورد آزار جنسی قرار دهد به استثنای آسیب جدی یا قتل. زنان اکنون از حمایت قانونی بیشتری برخورد دارند با این همه هنوز این گونه خشونت بسیار رایج است خشونت علیه زنان درخانه گاهی بسیار جزئی تصور میشود اما شواهد و مدارک از پناهگاههای زنان مضروب شد خلاف آن را نشان میدهد.»
نمونه دیگری از این مورد آزار جنسی است که در محیط کار آسان تر اجرا می گردد آزار جنسی در محل کار می تواند به عنوان استفاده از اقتدار شغلی یا قدرت به منظور تحمیل خواسته های جنسی تعریف میشود.
اما خشونت فقط مختص به خشونت مردان علیه زنان نمی باشد بلکه عکس این قضیه نیز در جوامع امروزی به وفور یافت میشود. حمید رضا عزیزی در مقاله ای جرائم دخترانه (زنانه) را به 3 قسمت تقسیم میکند: 1- زنان همه انواع بزهکاری را مرتکب میشوند 2- احساس فشار و هراس از داغ «بزهکاری» برای زنان کاملاً جدی است 3- زنان 2 برابر منحرف تلقی میشوند یکی بخاطر زیر پا گذاشتن قوانین اجتماعی و دیگر به سبب «غیرزنانه» و «غیرطبیعی» بودن کاری که انجام داده اند. زیرا برخلاف قواعد رفتار زنانه دست به عمل خلاف زده اند. باید در مورد این فرض که خشونت منحصرا از ویژگی های تبهکاران مرد است محتاط باشیم. زنان ممکن است خیلی کمتر از مردان در جرایم شرکت کنند اما همیشه از شرکت در ماجراهای خشن بازداشته نمیشوند. بنابراین چرا میزان جرایم و خشونت های زنان کمتر از مردان است. بدیهی است برخی از «جرایم زنانه» بخصوص مانند فحشا وجود دارد که به خاطر آن زنان محکوم میشوند حال آن که در بسیاری نقاط دنیا مشتریان مرد آن محکوم نمیشوند.
در حالی که خشونت علیه زنان به عنوان شرم آورترین مورد نقض حقوق بشر یک جرم بین المللی به شمار میآید هنوز بسیاری از زنان قربانی آن میشوند. در گیری های جنگ ها، تجاوزهای جنسی، آبستن های اجباری به منظور پاکسازی نژادی و قومی، برخوردار نبودن از آموزش ، ترجیح فرزند پسر بر دختر، خشونت علیه عروسان جوان، ازدواج زودرس و بدتر از همه خشونت های فیزیکی، جسمانی روانی، اجتماعی در نقاط مختلف جهان و … نمادها و ارگان های حقوق بشر را نگران کرده است. این در حالی است که مرتکبان این خشونت ها از پاسخگویی در امان هستند و هیچ محکمه ای آنان را به محاکمه نمی کشاند. از سوی دیگر نه تنها این، نابرابری ها از زندگی زنان ما نیز رخت بر نبسته است بلکه آمارها و گزارش های تکان دهنده نشان از نقض حقوق آشکار آنان دارد. کافی است نگاهی به آمارهای غیررسمی و گزارش های رسیده از ایلام و بلوچستان و جنوب و مشرق و … بیندازیم تا ببینیم در مناطق محروم کشور حتی شهرهای بزرگ چه بر سر زنان که از کم ترین حقوق خود بی خبرند میآید.
مردانه بودن جرایم مردان به علت تفاوت در اجتماعی شدن است. بیشتر فعالیت ها و اشتغالات مردان نسبت به زنان غیر خانگی است. با این که روند مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی حضور آنها در عرصه عمومی، اشتغال زنان فعالیت های آموزشی و دانشگاهی و … روز به روز بیشتر میشود و با این حال اکثر آنها بخش بسیار زیادتر از زندگی خود را در محیط های خانوادگی می گذرانند.
به گفته آنتونهی گیدنز اکنون که به تدریج تقسیمات جنسی از گذشته کم رنگ تر میشوند به سختی میتوان با قاطعیت گفت که آیا میزان جرایم و الگوهای جرایم زنان شبیه مردان میشود یا نه.
شکلیدی اسمیت در سال 1978 در چارچوب نظریه «انگ زنی» پژوهش هایی درباره جرایم و خشونتهای زنانه انجام داد و از تحلیل گزارش های دادگاهها دریافت که دختران بیشتر به این عنوان که باید سرپرستی و حمایت قرار گیرند به دادگاه کشانده میشوند نه این که به جرمی متهم شده باشند یکی دیگر از یافته های او این بو دکه دخترها ظاهراً یا سازگارند یا بسیار خلافکار او می گوید، والدین، معلمان و دختران دیگر هم صدا با هم به دختر خلافکار انگ می زنند که خلاف عرف زنانه عمل میکند و رفتار او را باید تقبیح کرد. اما انگ رفتار غیر زنانه باعث می شد که این دختران با رفتاری پرخاشجویانه واکنش نشان دهند و همچنان درمیان همسالان خود محبوب می ماند با این حال دختران خلافکار با طردشدگی رو به رو بودند این طرد شدگی به خاطر زیر پا گذاشتن قانون و طرد زنانگی بود. دختران قانون شکن وقتی انگ می خوردند، از همسالان عادی خود جدا می افتادند دختران دیگر ارتباط با دختران خلافکار منع می شدند و همین دخترها را بیش از پیش به دارودسته های خلافکار وابسته می کرد. انگ خوردن این دختران سبب میشد به سوی شکلهای افراطی تر به بزهکاری کشیده شوند به گفته اسمیت نتیجه نگرشهای حمایتی ناظران مددکاران اجتماعی و یا سایر عاملان اجرایی نیز چیزی جز همان انگ زدن به رفتار تحت عنوان «هرجایی» یا «هرزه» نبود.
همچنین در زونامه جام جم در مورخه 12 مرداد 82 در مقاله ای تحت عنوان «طغیان علیه آرامش زنانه» علل افزایش خشونت در جامعه دختران و زنان را بررسی میکند. دراین مقاله آمده است:
از نظر جامعه شناسی به رفتارهایی که از هنجارهای جامعه تبعیت نکنند و میل به خشونت داشته باشند رفتارهای پرخاشگرانه گفته میشود. این رفتارها میتوانند خشونت های زبان و فیزیکی را در خود داشته باشند و جامعه را متحمل زیانهای بسیاری می کنند. رفتارهای خشونت آمیزی که امروز وقتی از دختران سر می زند از سوی جامعه طرد میشود از سوی پسران در نظر جامعه بسیار عادی و متناسب با خوی پسرانه است.
در این مقاله از قول یک جامعه شناس این چنین بیان میکند: نقش کلیدی رسانه ها در تغییررفتار افراد مهم می باشد به طوری که نوجوان بر آنچه در فیلمها می بیند بسنده میکند شاید هم این فیلمها را در کنار خانواده ببیند و افراد خانواده ناخودآگاه دختری را که در فیلم رفتارهای پسرانه از خود بروز میدهد تحسین کنند به همین دلیل است که چاقو و وسایل جنایی که سالهاست در مدارس پیدا میشوند اکنون در میان دختران یافت میشوند.