فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:52
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
پیشگفتار ............................................................................................................................................ الف
مقدمه ................................................................................................................................................. ج
فصل اول :
علت پیدایش و آغاز نوروز ..................................................................................................... 1
پیشینه کهن نوروز ................................................................................................................... 2
فصل دوم :
تاریخ نوروز درایران ............................................................................................................... 11
نوروز و نوروزیه های دوره صفوی .............................................................. 17
گزارش رساله آقارضی قزوینی .................... 19
گزارش رساله خواجویی ............................. 22
مراسم نوروز دردوره هخامنشیان ................................................................. 25
نوروز دردوره ساسانیان ............................................................................... 26
فصل سوم :
نوروز درفرهنگ شیعه ......................................................................................................... 27
نوروز درمنابع کهن شیعی ............................................................................ 28
نوروز درمنابع اهل سنت .............................................................................. 31
نوروز درمنابع شیعی قرن هفتم به بعد ............................................................ 32 فصل چهارم :
چهارشنبه آخرسال(چهارشنبه سوری) ................................................................................. 36
فصل پنجم :
پنج شنبه آخرسال .............................................................................................................. 37
فصل ششم :
روز ها، یا ماه جشن نوروز ............................................................................................... 38
میرنوروزی ........................................................................................ 38
فال گوش .......................................................................................... 39
قاشق زنی .......................................................................................... 40
نورو چراغ ......................................................................................... 40
سیزده بدر .......................................................................................... 40
فصل هفتم :
کاشتن سبزه ..................................................................................................................... 43
درباره سفره پررمز و راز هفت سین .................................................................................. 44
فصل هشتم :
حاجی فیروز ها ............................................................................................................. 50
فصل نهم :
مبنای محاسبه روز نوروز .............................................................................................. 51
فهرست منابع ........................................................................................................................... 52
علت پیدایش و آغاز نوروز
از آنجا که درباره علت پیدایش و آغاز نوروز سخنانی متفاوت گفته و نوشته شده است برای آنکه این آیین بسیارکهن بهترتفهیم گردد سعی برآن شده نوشته هایی که مستند ترو از نظر تنحقیق قابل قبول ترمی باشند آورده شود. با توجه به این که اگربپذیریم که هرافسانه و داستانی یک مبنای تاریخی داشته است، می توانیم بگوییم که این جشن از سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد حتی از اوایل هزاره دوم پیش از میلاد نیز مرسوم بوده است"1". همچنین دربابل آیینی به نام آکیتو بوده است که آیین نوروزی بابلی بوده است ، جشن سال نو بابلی همه ساله از آغاز تا دهم ماه نیسان"2" با رسم ها و تشریفات خاص برگزارمی شد. و دوباره درنیمه دوم سال یعنی درماه تیشتری tishtari تکرارمی شد. درهزاره دوم پیش از میلاد جشنواره آکیتو را که نام دیگرآنzag-mllg است درهمه شهرهای بزرگ و آباد بین النهرین مانند بابل، نینوا و حران و... برپا می کردند. این جشن حتی دردوره هخامنشی و سپس دردوران سلوکیان نیز از رونق نیفتاد، میان جشن سال نو آکتیو و نوروز ایرانی همسانی های فراوان به چشم می خورد که برخی از پژوهشگران بدان اشاره کرده اند. گفتنی است که واژه جشن به فارسی امروز به معنای عید"3" و روز شادمانی (عمومی و ملی) به کارمی رود از واژه" یسن" گرفته شده است، این واژه درپهلوی یزشن به معنای ستایش و پرستش است زیرا اساسا تمام جشن های ایرانیان باستان، دینی بوده است. نظیراین جشن درسابردین های قدیم و جدید موجود است که آن را جشن اموات( فروهرها) می گویند. همچنین نوروز واژه ای است که مرکب ازدو جزء که روی هم رفته به معنای روز نوین است و برنخستین روز از یکمین ماه سال خورشیدی اطلاق می شود و دراصطلاح جشن سرسال ایرانی است که درروز نخست ماه فروردین ، آغاز فصل بهار، برگزارمی شود، نوروز درپهلوی نک رچ و درفارسی نیروز یا فیروز می باشد.
درگاه شماری ایرانیان باستان، سال خورشیدی به دوازده ماه سی روزه تقسیم می شد. ( هفته وجود نداشت) و هرروز از ماه به نام یکی از فرشتگان نامگذاری شده بود مثلا نخستین روز هرماه اورمزد( هرمزد) روز دوم بهمن روز، روز سوم اردیبهشت روز و... خوانده می شد و درهرماه یک روز وجود داشت که درآن ماه و روز هردو به نام یک ایزد خوانده شده بود. روزی که نام ماه به نام آن روز برابرمی افتاد، این روز ها را ایرانیان گرامی می داشتند و آن ها را جشن می گرفتند، بدین قراردوازده جشن دردوازده ماه سال برگزارمی شد.
بنا براین درهرسال دوازده روز شادمانی می کردند، این جشن ها چنین نامیده می شدند: فروردین گان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مرداد گان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرجشن، دی جشن، بهمنگان یا بهمنجه و اسفند گان، به جز این جشن ها، جشن های دیگری داشتند که درنوروز، سده، جشن نیلوفر، خرم روز، سپرسوز، آبریز گان و شب چله یا تولد مهرمی گفتند، بزرگترین آن جشن شکوهمند نوروز بود که با ورود خورشید به برج حمل( نیمکره شمالی) درروز یکم فروردین هرسال آغاز می شود.
همان گونه که قبلا آمد سال خورشیدی به دوازده ماه سی روزه تقسیم می شد که جمعا 360 روز بود اما سال واقعی 360 روز نبود، هنوز پنج روزو شش ساعت و حدود ده دقیقه از آن باقی مانده بود، به همین منظوردر
________________________________________
1- از هزاره سوم ق- م درآسیای غربی دو جشن رواج داشته است، عید آفرینش که دراوایل پاییز و عید باززایی که دراوایل بهاربرگزارمی شد.
2- نخستین ماه بهاری درگاه شماری بابلیان
3- عید به معنی هرآنچه که باز آید، هرروزی که درآن انجمن با تذکاربرای فضیلت یا حادثه بزرگی باشد، گویند از آن رو به این نام خوانده شده است که هرسال شادی نوینی باز آرد و اصل آن عود است.
آیین ایران باستان پس از 12 ماه یس روزه پنج روز را رها می کردند و روز ششم را جشن( نوروز) می گرفتند. آن پنج روز( پنجه مستقره) نیز برای خود مراسم، آداب ترتیبی داشت و جشن می گرفتند( این پنج روز را، که همزمان با یکی از شش گهنبار) ششمین جشن آفرینش مردمان است جشن می گرفتند، مراسم پنجه مستقره تا سال 1304 که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزارمی شد.
محمود روح الامینی درکتاب آیین ها و جشن های کهن درایران امروز چنین نوشته: درادبیات فارسی جشن نوروزی را، مانند بسیاری دیگر از آیین ها، رسم ها، فرهنگ ها، و تمدن ها به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی، منوچهری، عنصری، بیرونی، طبری، مسعودی، گردیزی و بسیاری دیگرکه منابع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می داند.
فردوسی درشاهنامه می فرماید:
جهان انجمن شد برتخت اوی از آن برشده فره بخت اوی
به جمشید برگوهرافشاندند مرآن روز را روز نو خواندند
سرسال نو هرمز فرودین برآسوده از رنج تن، دل زکین
به نوروز نو شاه گیتی فروز بزرگان به شادی بیاراستند
برآن تخت بنشست فیروز روز می و رود و رامشگران خواستند
نوروز، سالگرد طبیعی کارو زایش و پویش و امید ملت ها و یادگارخوبان گذشته ماست، روزی که درآن زرتشت زاده می شود، به پیامبری می رسد، روزی که پروردگارمی گوید:" ای زرتشت من درفروردین به جها نیان جان دادم و ایران را بیافریدم".
روزی که زیبایی آفرینش دربالاترین چهره خود آشکارمی شود. روز تقسیم جهان به دست فریدون بین سه فرزندش، روزی که اژدها به دست سام نریمان کشته شد و افراسیاب تورانی به دست کیخسرو شکست می خورد. روز پیروزی نوربرتاریکی و زیبایی برپلشتی. آقای روح الامینی درکتاب آیین ها و جشن های کهن درمورد پایداری نوروز می نویسد:
" برگزاری شکوهمند، باورمند و همگانی این جشن دردستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیردولتی و دربین همه قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیز ها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهنپابرجا مانده، و افزون برآن به جوامع و فرهنگ های دیگرنیز راه یافته است و درمقام مقایسه، امروز جامعه و کشوری را با جشن و آیین چندین روزه ای که چنین همگانی و مورد احترام و باورخاص و عام، فقیرو غنی، کوچک و بزرگ، وبالاخره شهری و روستایی و عشایری باشد، سراغ نداریم".
پیشینه کهن نوروز
نویسندگان و دانشمندان ایرانی در آثارخود مطالبی آورده اند که نشاندهنده پیشینه کهن نوروز است
از آن جمله:
1- مولف برهان قاطع چنین نوشته است:
نوروز به معنی نواست و آن دو باشد، یکی نوروز عامه و دیگری نوروز خاصه و نوروز عامه روز یکم فروردین ماه است که آمدن آفتاب به نقطه اول حمل باشد و رسیدن او به آن نقطه اول بهاراست. گویند خدای تعالی دراین روز، عالم را آفرید و هرهفت کوکب دراوج تدویربودند و اوجات همه درنقطه اول حمل بود دراین روز حکم شد که به سیرو دوردرآینده و آدم علیه السلام رانیز دراین روز خلق کرد. بنابراین، این روز را نوروز گویند. بعضی گفته اند:
جمشید که اول جم نام داشت و عربان او رامنو شلخ می گویند، سیرعالم می کرد چون به آذربایجان رسید، فرمود: تخت مرصعی را برجای بلند رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی برسرنهاده، برآن تخت بنشست ، همین که آفتاب طلوع کرد و پرتواش برآن تاج و تخت افتاد شعاعی درغایت روشنی پدیدآمد، مردمان از آن شادمان شدند و گفتند: این روز نو است. چون درزبان پهلوی، شاه را" شید" می گویند، این لفظ را برجم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز، این رسم پیدا شده، نوروز خاصه روزی است که نام آن روز، خرداد است، روز ششم فروردین ماه باشد و درآن روز هم جمشید برتخت بنشست و خاصان راطلبید و رسم های نیکو گذاشت و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است. باید که به آب های پاکیزه تن بشویید، غسل کنید و به سجده و شکراو مشغول باشید و هرسال دراین روز به همین دستورعمل نمایید و این روز را بنابراین نوروز خاصه خواندند و گویند: اکاسره هرسال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد حاجت های مردمان را برآورندی و زندانیان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به عیش و شادی مشغول بودندی و معرب آن نیروز است.
2- درتاریخ بلعمی که ترجمه فارسی تاریخ طبری است( 302 هجری قمری) درباره نوروز می نویسد:
... و نخستین روز که به مظالم نشست( جمشید) روز هرمزد بود از ماه فروردین پس آن روز را نوروز نام کرد، تا کنون سنت گشت.
3- جریرطبری درتاریخ الطبری صفحه 175 چنین نوشته:
پس از تهمورث جمشید بود و نخستین کسی که سلاح کرد او بود سلاح مردمان از چوب و سنگ بود. او شمشیرو حربه و کارد کرد، و کرباس کرد و ابریشم و رنگ های الوان و دیوان را فرمود تا گرمابه نهادند و غواصی کردند و گوهرها از دریا برآوردند، و مردم را بیاموختند، و راه اه بنهادند از شهربه شهر، و این گچ و سپیداب و رنگ ها آورند، و این سپرغم ها و بوی ها چون عود و مشک و کافورو عنبرو غالیه رسم آورد. مردمان جهان را چهارگروه کرد، گروهیدانایان و دبیران، و گروهی لشکریان و گروهی کشاورزان و گروهی پیشه وران و هرگروهی را گفت که هیچ کس مبادکه به جز کارخویش کند. آنگاه بگفت تا چراغی از آبگینه برای او بسازند و شیاطین را در آن جای داد و بر آن نشست و درهوا از شهرخویش دنباوند تا بابل به یک روز
رفت و آن روز هرمز روز فروردین ماه بود، و مردم از این شگفتی که دیدند( آن روز را) نوروز گرفتند، و بگفت
تا این روز و پنج روز بدنبال آن را عید گیرند و شادی و خوشی کنند. و درجایی دیگرجریرطبری گوید:
پس علما گرد کرد( جمشید) و از ایشان پرسید که: چیست که این پادشاهی برمن باقی و پاینده دارد؟ گفتند داد کردن و درمیان خلق نیکی. پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم من بنشینم شما نزد من آیید تا هرچه دراو داد باشد مرا بنمایید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست روز هرمزد بود از ماه فروردین، پس آن روز را نوروز نام کرد، تا اکنون سنت گشت.
4- مطهربن طاهرمقدسی درکتاب البداء و التاج صفحه 140 گوید: سوارعجله شد( جمشید) و درهوا به هرجا که می خواست سیرو گردش کرد، اولین روزی که درعجله نشست روز اول فروردین بود و چون براثراین پروازروشنی و جلوه روز را دید آن را نوروز نامید.
5- مسعودی درمروج الذهب می نویسد:
پس از او( تهمورث) برادرش جمشید به پادشاهی رسید و او درفارس زندگی می کرد، گویند به دوران او طوفان شد. بسیاری از کسان براین رفته اند که نوروز به روزگاراو پدید آمد و به دوران او رسم شد...