فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:42
فهرست مطالب:
مقدمه
مفهوم آزادى
حقیقت آزادى
تعریف حقوق
تعریف فرهنگ
زن در تاریخ
شخصیت و مقام زن در اسلام
تساوى حقوق زن و مرد در پیشگاه خداوند
اسلام و منادى آزادى
آزادى در تعبیرات اسلامى
آزادى زن در اسلام
حجاب و اصل آزادى
زن در فرهنگ غرب
آزادى زن و حقوق بشر
تفسیر غلط از آزادى
هدف آزادى در غرب
هدف اول: استفاده از زن به عنوان کارگر ارزان قیمت
هدف دوم: ایجاد بازار مصرف
هدف سوم: مبارزه با اسلام
آثار مخرب آزادى جنسى در غرب
1- تنزل مقام زن، آزادى جنسى
2- سستى بنیان خانواده
گسترش فساد در جامعه
سقط جنین و عواقب شوم آن
شکنجه و ضرب و جرح و تعدى به زنان
تهاجم فرهنگى غرب و خودباختگى کشورها
پاورقی ها:
تساوى حقوق زن و مرد از دیدگاه اسلام و غرب
حجاب از دیدگاه اسلام و غرب
پاورقی ها:
«منابع»
مقدمه
دوران پیش از اسلام را دوران جاهلیت نامیدهاند.ویژگىهاى دوران جاهلیت عبارت است از:
1- چیرگىِ خرافات بر اندیشه؛
2- چیرگىِ ستم بر جامعه؛
پیش از اسلام، دختران را زنده به گور مىکردند.جاهلیتِ دیروز، جسمِ دختران را زیر خاک مىنهاد و جاهلیتِ معاصر، روحِ آنان را، اسارت، پدیده کهنه تاریخ است؛ امّا هر چه بود غل و زنجیرِ تن بود.اسارتِ عصر ما، بردگِى ذهن و اندیشه است؛ البته با شعارِ آزادى.
جاهلیت دیروز، کتاب و نوشتن را به یاد نمىآورد و جاهلیت امروز با ابزارِ دانایى، سیاهى را به ذهن نسل نو راه داده است.بردگىِ پیشین با زور و شمشیر بود و در این مقاله کوشیدهایم به تفسیر آزادى بنشینیم، همین و بس باشد که بانوانِ ما، آزادى را باز شناسند و خود را.
مفهوم آزادى
گفتار اول
الف) معناى لغوى
در لغت نامه دهخدا، واژه «آزادى» چنین تعریف شده است: عتق، حریت، اختیار، خلاف بندگى و رقت و عبودیت و اسارت و اجبار، قدرت عمل و ترک عمل، قدرت انتخاب.(1)
ب) در اصطلاح
آزادى را «نبود مانع» دانستهاند منظور از مانع، چیزى است که از خواست، جنبش و حرکت آدمى جلوگیرى کند؛ بر این اساس وقتى مىگوییم کودک آزاد است، منظور این است که او نیروى انجام کارى را داراست و چیزى مانع حرکت و تلاش او نیست.او آنچه را بخواهد انجام دهد، مىتواند و آزاد است.برخى آزادى را توانایى انجام کار توصیف کردهاند : «امر یا حالتى است که بر اساس میل، خواستهاى ابراز شود، خواه آن میل هدایت شده باشد یا نباشد»(2).
امام خمینى رحمهالله درباره آزادى فرمود: «آزادى یک مسئلهاى نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیدهشان آزاد است، کسى الزامشان نمىکند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید، کسى الزام به شما نمىکند که حتما باید این راه را بروید، کسى الزام به شما نمىکند که باید این را انتخاب کنى، کسى الزامتان نمىکند که در کجا مسکن داشته باشى، یا در آن جامعه چه شغلى را انتخاب کنى.آزادى یک چیز واضحى است.»(3)
نیز فرمود : «آزادى یکى از امورى است که اول حقى است که بشر دارد، حق ابتدایى است که بشر دارد که باید آزاد باشد، در آرائش آزاد باشد، در اعمالش، آزاد باشد، خودش در مملکتش آزاد باشد.»(4)
حقیقت آزادى
آیا آزادى یک پدیده است و به اصطلاح علماى قدیم، یک امر موجودى است که اخیرا کشف شده است؟ مثل عناصرى که در طبیعت کشف مىشود یا مثل عوارضى است که در وجود موجودات زنده یا غیر زنده یا اجتماع رخ مىدهد یا صرفا یک امر عدمى است؟ یعنى آزادى مفهوم اثباتى یا نفىاى؟ یا یک مفهوم انتزاعى است که از یک صفت خاصو استعداد خاص انتزاع مىشود؟ یا آزادى از مفاهیم حقیقتى است و به اصطلاح، از حقایق و جزء مسائل نظرى است و از مسائلى است که درباره آنها مفهوم «است» صادق است.یا از مفاهیمى است که درباره آنها مفهوم «باید» صادق است؟ یعنى از مفاهیم عملى و جز حکمت عملى است؟ براى دست یافتن به معناى حقیقى آزادى، باید پاسخ به این سؤال را به دست آوریم.شهید مطهرى در جواب سوءال اول مىفرماید: آزادى، پدیده طبیعى نیست، از صفات واقعىِ انتزاعى فلسفى یا از صفات فرضى ریاضى اشیاء هم نیست، بلکه مفهومى است اعتبارى و عملى که از استعداد طبیعى موجودى براى تکامل اعتبار مىشود و خلاصه مفهومش این است که نباید مانعى در راه رشد استعداد طبیعى انسان به وجود آورد.
به همین دلیل مسئله آزادى، یک مسئله فلسفى است و ضمنا یک نمونه است از یک بحث فلسفى مجزا و مستقل از مسائل تجربى و عملى؛ زیرا «امکان استعدادى، پدیده طبیعى و تابل مطالعه حسى و تجربى نیست» و «انسان به حسب استعدادات خدادادى از نظر فکرى، فنى، جسمى، معنوى، استعدادهایى دارد که باید بروز و ظهور کند.انسانهاى دیگر نباید مانعى براى بروز آن استعدادها بشوند(5).