فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:54
فهرست مطالب:
مقدمه :
مالکیت
مالکیت و سیر تاریخی آن:
اوصاف و تعریف مالکیت
الف) تصرف متعارف:
ب) رفع حاجت و رفع ضرر از خود:
الف) تقصیر در استفاده از حق مالکیت:
ب) سوء استفاده از حق مالکیت:
نظارتها:
معیار ضرر نامتعارف:
الف) تعهد همسایگی
به موجب این ماده:
ب ) منع سوء استفاده از حق:
ج) نظریه خطر
د) زیادهروی در استفاده از حق:
دیوار مشترک:
الف) امارهی اشتراک دیوار:
ب) ادارهی دیوار مشترک:
ج) تصرف در دیوار مشترک:
د) منع بازکردن در و پنجره:
و) تخریب دیوار:
ز ـ دیوار مشترک در کوچه بن بست:
دیوار اختصاصی:
الف- نشانههای فنی تصرف اختصاصی:
ب- مبنای حدود اختیار مالک:
ج- حدود اختیار مالک نسبت به احداث در و پنجره:
د- نهادن سر تیر بر دیوار اختصاصی:
آیا میتوان همسایه را به تجدید بنای دیوار اجبار کرد؟
امارههای اشتراک و اختصاص:
مبنای تنظیم رابطهی مالکان:
ادارهی بخشهای مشترک:
تصرف در فضا:
حقوق و تکالیف خریدار آپارتمان:
منابع:
مقدمه :
اما نکته ای که در این مقدمه لازم است بیان شود اینکه شاید نتوان رعایت شأن همسایه را به عنوان یکی از محدودکننده های مالکیتبرشمرد زیرا در صورتیکه کسی به همسایه خود ضرر وارد آورد مشمول همانقاعده لاضرر خواهد شد و اگر ضرر نرساند از شمول قواعد حقوقی و فقهی بعنوان معارض قاعدهتسلیط خارج است. امّا بر اساس نظر امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله در ذیل به محدودیتیبرای مالکین اشاره می کنیم که اگر چه موجب فساد یا ضرری در ملک همسایه نباشد ولی باید ازانجام کاری که موجب اذیت وی میشود نیز خودداری کند مگر آنکه در ترک آن، ضرر فاحشیبرای خودش باشد. در تحریرالوسیله آمده است:
«مخفی نیست که شأن همسایه شدید است و تشویق شرع اقدس بر رعایت آن با تأکیداست واخباری که در وجوب خودداری از اذیت همسایه و تشویق به حسن همجواریاست زیاد میباشند که احصا نمیشوند پس از پیغمبر(ص) است که فرمود: «جبرئیلمرتب مرا به همسایه سفارش می کرد تا اینکه گمان کردم که به زودی او را از ورثه قرارمیدهد»و در حدیث دیگر است که : «پیغمبر(ص) به علی (ع) وسلمان و اباذر دستور داد-راوی می گویند و «دیگری را فراموش کردم و گمان دارم که مقداد بود- که در مسجد بهبالاترین صدا ندا کنند کسی که همسایهاش از آزار او در امان نباشد، ایمان ندارد و آنها سهمرتبه ندا کردند.» و در کتاب کافی است که از امام صادق (ع) که از پدر بزرگوارش امامباقر(ع) نقل می کند که فرمود: در کتاب علی خواندم که رسول خدا(ص) بین مهاجرین وانصار کسانی که به آنها ملحق شدند از اهل یثرب، نوشت که همسایه مانند خود است درصورتی که ضرر رسان و بدرسان نباشد واحترام همسایه بر همسایه مانند حرمت مادر اواست. و شیخ صدوق به اسناد خود از امام صادق (ع) و او از امیرالمؤمنین (ع) و او ازرسول خدا(ص) نقل کرده که فرموده :«کسی که همسایهاش را اذیت کند خداوند بر او بویبهشت راحرام می کند و جایگاهش جهنم است وبدجایی است و کسی که حق همسایهاشرا ضایع کند از ما نمیباشد». واز امام رضا(ع) است که :« از ما نیست کسی که همسایهاشاز آزار او در امان نباشد. واز امام صادق (ع) است که فرمود- وحال آنکه خانه پر از اهلشبود - بدانید که از ما نیست کسی که حسن همجواری با همسایه نداشته باشد.»
واز امام صادق (ع) است که فرمود پیغمبر(ص) فرموده :«حسن همجواری خانهها را آبادمی کند و عمرها را به تأخیر می اندازد». پس بر هر کسی که ایمان به خدا و پیغمبر خدا وروز آخرت دارد واجب است که از هر چه که همسایه را اذیت می کند اجتناب کند اگر چهچیزی نباشد که موجب فساد یا ضرر ملک او شود؛ مگر آنکه در ترک آن، ضرر فاحشیبرای خودش باشد و شکی نیست که مانند سوراخ دیوار که موجب اشراف بر خانة همسایهاست، اذیت به همسایه است و چه اذیّتی ؟! و همچنین است احداث آنچه که از بو یا دودیا صدای آن اذیت میشود. یا احداث آنچه که از بو، یا،دود یا صدای آن اذیت میشود یااحداث چیزی که از رسیدن هوا به او یا از تابیدن آفتاب بر او و غیر اینها جلوگیری مینمایم.
مالکیت
مادهی ۲۹ قانون مدنی در اقسام حقوق عینی اصلی میگوید: «ممکن است اشخاص نسبت به اموال علاقههای ذیل را دارا باشند:
۱ـ مالکیت (اعم از عین یا منفعت)
۲ـ حق انتفاع ؛
۳ـ حق ارتفاق به ملک غیر.
مادهی ۲۹ قانون مدنی نه تنها از حقوق عینی تبعی مانند رهن نامی نبرده، در مقام بیان تمام اقسام حقوق عینی اصلی نیز نبوده است. چنان که پارهای از این حقوق، مانند حق تحجیر در حیازت، در این تقسیم وارد نشده است.
مادهی ۲۹ قانون مدنی در اقسام حقوق عینی اصلی میگوید: «ممکن است اشخاص نسبت به اموال علاقههای ذیل را دارا باشند:۱ـ مالکیت (اعم از عین یا منفعت)۲ـ حق انتفاع ؛۳ـ حق ارتفاق به ملک غیر.مادهی ۲۹ قانون مدنی نه تنها از حقوق عینی تبعی مانند رهن نامی نبرده، در مقام بیان تمام اقسام حقوق عینی اصلی نیز نبوده است. چنان که پارهای از این حقوق، مانند حق تحجیر در حیازت، در این تقسیم وارد نشده است.
حق ارتفاق و انتفاع از شاخهها و توابع مالکیت است . ولی، چون بطور مستقل نیز ممکن است برای شخصی جز مالک عین برقرار شود. و نیز شامل موضوع اصلی بحث ما نیز نمیشود. در این جا از بیان آنها صرف نظر میکنیم و تنها به بحث مالکیت خواهیم پرداخت.
مالکیت و سیر تاریخی آن:
از دیدگاه تاریخی مالکیت سه مرحلهی طولانی را از آغاز تاریخ بشر تاکنون پشت سر گذاشته است:
مرحلهی اول ـ در مرحلهی نخست که مربوط به نخستین روزهای خلقت بشر بر روی کره ارض است، روابط اجتماعی بسیار ساده بوده و انسانها با وسایل و ابزارهای ابتدائی و اولیه به حیازت و جمعآوری و استفاده از نعمات خدادادی پیرامون خود میپرداختند. در این مرحله که انسانها دارای تفکراتی ساده و بسیط نسبت به پدیدههای طبیعی بودند به علت نازل بودن سطح آگاهی و فراوانی مجهولات و موهومات، برخورد انسانها با اشیاء مادی پیرامون، انتقالی و کم اثر و ساده و فیزیکی بوده و قدرت مختصر ابناء بشر فقط در محدودهی بسیار کوچکی اجازهی اعمال تسلط و تصرف بر اشیاء را میداده است.
مشخصه مالکیت در این دوره غالباً وضع ید و اعمال استیلاء به صورت تصرفات فیزیکی بوده است. انسانها در این دوره با اشکال ابتدایی به شکار حیوانات و جمعآوری میوهها و محصولات موجود در طبیعت، و در حد بسیار نازلی مواد حاصل از کشت و زرع، میپرداختند و چون مجموعهی این اعمال در اغلب موارد توسط دست صورت میگرفته، به همین دلیل در سیر تاریخی تسلط بشر نسبت به اشیاء ، این گونه تصرفات تحت عنوان ید و بررسی فقهی و حقوقی آن به صورت قاعدهی ید معروفیت یافته است.
مرحلهی دوم ـ پس از گذشت چندین قرن و پیچیده بودن روابط اجتماعی که در اکثر موارد تحت تاثیر مستقیم انقلابات الهی به رهبری انبیاء صورت گرفت، نوع رابطهی افراد با اشیاء و کیفیت این تعلقات نیز پیچیدهتر شد. تدریجاً با پیدایش گروهها و اجتماعات انسانی لزوم ذخیرهسازی اشیاء و کالاها بیش از پیش احساس شد و انسانها مالکیت خود را برای تامین احتیاجات آتی، در اماکن خاصی انبار کردند و تدریجاً رابطهی سادهی فیزیکی بین اشیاء و انسانها و تصرفات عینی و خارجی و واقعی جای خود را به نوعی رابطهی جدید که در واقع آن را میتوان مرحلهی میانی در سیر تاریخ مالکیت به شمار آورد.در این مرحله هنوز کلیهی مظاهر تصرفات سادهی فیزیکی از بین نرفته در حالی که کیفیت تاریخی از اعمال سلطه نسبت به اشیاء ظاهر شده است که شکل کامل آن مرحله سوم مالکیت را تشکیل میدهد. میتوان گفت در این دوره مظاهر مالکیت مخلوطی است از مناسبات ساده و فیزیکی سابق و مفهوم اعتباری مالکیت که در مرحلهی سوم مورد اشاره قرار خواهد گرفت.مرحلهی سوم ـ در این مرحلهی که دورهی تمدن امروزی نیز جزئی از آن است اشکال و طرق اعمال مالکیت نسبت به اشیاء محتوای کاملاً تازهای یافته و رابطه و علقهی بین شخص و شیء بیشتر اعتباری شده است. در این دوره با توسعهی فعالیت اجتماعی و اقتصادی انسانها، چون اعمال سلطهی مستقیم و واقعی بر همهی اشیاءحاصله از کار و فعالیت شخصی و دسته جمعی و مورد نیاز زندگی فردی و اجتماعی ممکن نبوده، بر اساس یک سلسله قراردادهای اجتماعی و تاسیسات حقوقی و فقهی، مالکیت و طرق و روشهای اعمال آن، اشکال و کیفیات اعتباری و قراردادی به خود گرفته است.