فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
فهرست مطالب:
پیشگفتار
چکیده
مقدْمه:
روش تحقیق
بیان مسئله واهداف تحقیق
فرضیات تحقیق
بخش اول
نقش بازار سرمایه در اقتصاد کشورها
بخش دوم
جهانی شدن اقتصاد
جهانی شدن اقتصاد و تامین اجتماعی
کشورهای در حال توسعه و روند جهانی شدن
مهاجرت، سازوکار تعدیل کننده
جهانی شدن دارای سه ویژگی مهم در برنامه های دولتی است:
بخش سوم
بازار سرمایه و چالش جهانیشدن در اقتصاد
برخی از سازوکارهای لازم برای تسهیل و تسریع این فرآیند به قرار زیر است:
• بازار سرمایه ایران در فرآیند جهانیشدن
پیشنهاد کلی و نتیجه گیری
منابع و مآخذ:
پیشگفتار
جهانی شدن آمیزه ای از روندهای گوناگونی است که در ابعاد مختلفی تجلْی می یابد. مجموعه ای از بایسته ها در روند تأثیرگذاری شکل می گیرند که نهایتاً پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مختلفی را به بار می آورند. مقالهٌ حاضر کندوکاوی دربارهٌ تبعات سیاسی جهانی شدن اقتصاد است. محور اصلی بحث این است که جهانی شدن اقتصاد تأثیر شگرفی بر حاکمیْت ملی کشورها به جا می گذارد. حاکمیْت ملی (national sovereignty) ثمرهٌ معاهدات وستفالی (Westphalia Pacts) است که پس از جنگهای سراسری در قارهٌ اروپا منعقد شد. وستفالی سنگ بنای به وجود آمدن دولت های ملی (nation - states) است که در مرزی معلوم و با جمعیْت و دولت خاص خود، حاکمیْت ملی را در اختیار دارند. دولت های ملی اساس جوامع اروپایی قرن 16 به بعد را پایه گذاشتند و پس از آن به سایر جوامع در همهٌ قاره های دنیا تعمیم یافتند. در این مجموعه کشورهای مستقل هر یک با عینک خاص خــود به دنیا و سایر بازیگران نگریسته و این نگرش نیز براساس منافع ملی (national interest) شکل گرفته است. منافع ملی معیار حرکت سیاسی کشورهاست که براساس آن صلح می کنند، دست به اتحاد می زنند، به جنگ می پردازند و حتی حاضر می شوند هزاران نفر را قربانی نیل به اهداف خویش سازند. در نیمهٌ دوم قرن بیستم با عقب نشینی استعمار از مستعمرات، موج جدیدی از زایش دولت های ملی در جهان برخاست. منافع کشورهای استعماری ایجاب می کرد تا در برخی از مناطق دنیا، کشورهای کوچکی تأسیس نمایند تا تسلط بر آنها آسانتر انجام پذیرد. از کارویژه های اصلی دولت هاحفظ حاکمیْت ملی و تعریف منافع ملی در قالب خاص استراتژیک و جغرافیایی بوده است.
امْا در عصر جهانی شدن یا به تعبیر برخی در دنیای جهانی شده حاکمیْت ملی در معرض بحرانهای عمده ای قرار می گیرد. جهانی شدن اقتصاد، مرزهای صیانت ملی کشورها را به مخاطره می اندازد. یکی از نمادهای اصلی جهانی شدن اقتصاد، سازمان جهانی بازرگانی (WTO) و گات (GATT) است. در راستای جهانی شدن اقتصاد شرط اول قدم این است که کشورها از حاکمیْت خود بکاهند تا به این ترتیب بر قدرت و اقتدار سازمانهای اقتصادی جهانی افزوده شود، چرا که هرگونه حرکتی در راستای همگرایی مستلزم کمرنگ شدن حاکمیْت ملی است.
چکیده
تحقیقی که انجام می شود به بررسی بازار سرمایه ایران وچالش جهانی شدن در اقتصاد اشاره دارد که بازار سرمایه امروزه از بخش های حیاتی اقتصاد کشورهاست که با رشد و توسعه اقتصاد همواره این بازار جایگاه گسترده تر و مهمتری یافته است. بازار سرمایه همواره به شکل سازمان یافته تری در اقتصاد کشورها حضور دارد و نقش آن در زمینه توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار می شود.بازار سرمایه با هدایت سرمایه ها و پس انداز مردم راه توسعه و ایجاد شغل و افزایش سطح رفاه عمومی را هموار می کند. در ایران به دلایل گوناگون از جمله اقتصاد نفتی بازار سرمایه همواره ضعیف و ناتوان بوده است و تنها در سال های اخیر است که توجه به آن افزایش یافته و با سیاست های اعمال شده شاهد رشد و توسعه آن از نظر فیزیکی و جذب سرمایه هستیم. گزارش حاضر به دیدگاه های اقتصادی جاری در زمینه بازار سرمایه و نقش آن در توسعه اقتصادی پرداخته است.بیان مسأله از جمله مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی، شکل گیری پس انداز و تجهیز آن به سمت سرمایه گذاری است. مطالعات انجام شده در این زمینه نشان می دهد هر عاملی که بر الگوی درآمد و مصرف افراد در طول دوره زندگی تأثیر داشته باشد بر سطح پس انداز آنها و در نتیجه بر نرخ پس انداز و سرمایه گذاری ملی مؤثر خواهد بود.جهانی شدن اقتصاد و کارویژهٌ دولت های ملی از دیرباز، نظام دولتهای ملی گذشته از برقراری امنیْت و مقابله با تهدیدات خارجی چند عملکرد مهم داشته است: ایجاد نظم عمومی، قانونمندسازی تجارت، ترویج عدالت اجتماعی، کنترل دستیابی به منابع طبیعی و استفاده از آن، و همچنین حفاظت از تنوْع فرهنگی. مجموع این فعْالیتها پایه ای را برای ایجاد نظم جهانی مبتنی بر نظام سیاسی دولت های ملی به وجود آورده است. امْا به ویژه درخلال نیم قرن گذشته این واحدهای اصلی روابط بین الملل، چه کوچک و چه بزرگ، سلطهٌ خود را کم و بیش از دست داده اند و نسبت به گذشته کمتر دارای استقلال و آزادی عمل هستند. در عین حال می توان گفت تا کنون هیچ جانشین قاطعی برای دولتهای ملی پیدا نشده و هیچ سازمان فراملی نتوانسته است به روشنی خود را مطرح سازد. موضوع درج نام شرکتهای ایرانی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار در بورسهای جهانی و استفاده از امکانات بازارهای بینالمللی سرمایه که طی هفتههای اخیر بار دیگر مطرح شده، در حقیقت یکی از پیامدها و نشانههای جهانیشدن بازارهای مالی است که طی دو دهه اخیر تحقق یافته است.اما برای حضور موفق در بازار مالی جهانی نیاز به شناخت دقیق پدیده جهانیشدن و فرصتها و تهدیدهایی داریم که این پدیده برای اقتصادهای ملی پدید آورده است. مقاله حاضر بخشی از تحقیق مفصلتری است که طی آن کوشش شده، راهکارهایی طرح شود که اقتصاد ایران، بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار باید آنها را در برابر پدیده جهانیشدن اقتصاد دنبال کنند. در این فرآیند، اقتصاد جهانی، نظام سیاسی و فرهنگی بهسرعت تغییر یافته و به ایجاد یک بازار جدید جهانی، سازمانهای سیاسی فراملی و فرهنگ جهانی جدید منجر میشود. از یک دیدگاه، فرآیند جهانیشدن جریانی خودجوش و ضرورتی تاریخی و سازگار با مقتضیات زمان است. اما از نگاهی دیگر جهانیشدن فرآیندی برنامهریزیشده و آگاهانه است. مسلم است جهانیشدن فارغ از جریانهای برنامهریزیشده سازمانهای بینالمللی و سردمداران آن، وجه دیگری نیز دارد و آن پیدایش جامعه جدید اطلاعاتی است.
مقدْمه:
با توجْه به مفاهیم و تعاریف موجود درخصوص جهانی شدن، جهانی شدن اقتصاد زمانی تحقق پیدا می کند که حدود جغرافیایی و حاکمیْت ملی در فعْالیتهای اقتصادی از قبیل تجارت، سرمایه گذاری و تولید و نقل و انتقالات مالی کمترین نقش را داشته باشد. در روند جهانی شدن اقتصاد، کشورهای دنیا به هم وابسته می شوند، موانع گمرکی و تجاری به حداقل ممکن کاهش می یابد و نقل و انتقالات مالی بین کشورها هرچه آسانتر صورت می پذیرد. به عبارت دیگر، کنترل ملْت ها و دولتها در نقل و انتقالات مالی و فن آوری به شدْت کاهش می یابد و در بلندمدْت حذف می گردد. این بلندمدْتی است که با توسعهٌ تجارت و تولید و نهایتاً یکپارچه شدن بازار بین المللی تحقْق می یابد. گسترش و تعمیق وابستگی متقابل بین کشورهاو اقتصادهای ملی، یکپارچگی بازارهای ملْی و گسترده تر شدن مبادلات تجاری، مقرْرات زدایی و از میان برداشته شدن ضوابط حمایتگرانهٌ بازرگانی و ایجاد سازمان جهانی بازرگانی از مهمترین ابعاد اقتصادی جهانی شدن به شمار می رود. این ابعاد از طریق اتحادیه های اقتصادی جهانی و فعْالیت شرکت های بین المللی و مؤسسات اقتصادی بین المللی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شکل می گیرد. بدیهی است که این ابعاد اقتصادی می تواند دولتهای ملی را نیز دستخوش تحوْل سازد و این پرسش را به میان آورد که نقش دولت های ملی در پرتو جهانی شدن اقتصاد که مرزها را به رسمیْت نمی شناسد چیست؟
پیشینهٌ تاریخی مباحث مربوط به جهانی شدن عمدتاً به نیمهٌ دوم قرن بیستم بازمی گردد که با اتْحاد پولی یازده کشور اروپایی در سال 1998 قوْت هرچه بیشتری گرفت. در این راستا تأسیس گات و متعاقب آن سازمان جهانی بازرگانی در سال 1995 نقش عمده ای داشته است. این سازمان امروزه با آزادسازی جریان سرمایه در جهان، بیشترین نقش را در پیشبرد و تقویت پدیده هایی دارد که امروزه از آنها با عنوان جهانی شدن یاد می شود. جهانی شدن اقتصاد شرایطی را شکل می دهد که در آن هر یک از کشورهای جهان با توجْه به پارامترهای قدرتی و جایگاه اقتصادی خود در کل این مجموعه نقش آفرینی خواهد کرد. افزایش رقابت در سطح اقتصاد بین المللی یکی از مهمترین دستاوردهای جهانی شدن اقتصاد است. در دنیای امروز با کاهش چشمگیر هزینه های حمل ونقل، رشد حیرت انگیز تکنولوژی اطلاعات و گسترش روزافزون تجارت الکترونیکی و به حداقل رسیدن نقش مرزهای جغرافیایی در فعْالیتهای اقتصادی، نهادهای اقتصادی همهٌ بازارهای جهان را در حیطهٌ شمول فعْالیت خود می شناسند.
در روند جهانی شدن اقتصاد، وابستگی متقابل کشورها به یکدیگر افزایش می یابد. افزایش رقابت از یک سو، و وابستگی بیشتر اقتصاد کشورها به هم از سوی دیگر، شرایطی استثنایی را در صحنهٌ جهانی پدید می آورد. در این شرایط، رقبا برای این که بتوانند با هم رقابت کنند در برخی شرایط حتی خواهان آن می شوند که رقبای دیگر نیز خود را تقویت کنند.جهانی شدن، اقتصادهای جهان را چنان به یکدیگر گره می زند که بروز حتی یک بحران کوچک می تواند به سرعت گریبانگیر سایر کشورهای جهان نیز شود. با بروز پدیدهٌ جهانی شدن اقتصاد و از میان برداشته شدن بسیاری از موانع تجاری موجود، زمینهٌ نقل وانتقال سرمایه و منابع مالی، و قطعاً تقسیم کار بین المللی گسترش خواهد یافت که این خود به افزایش کارایی اقتصاد بین المللی کمک شایانی خواهد نمود.