فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:51
فهرست مطالب:
آثار رسانه های گروهی بر انحرافات اجتماعی
مقدمه
کودکان و خشونت در تلویزیون
تأثیر فیلم و سینما بر کودکان
تأثیر کلی فیلمها
تقلید آنی
خطر اساسی
نقش فیلم در شکل دهی سلیقه افراد
معضل اجتماعی
معضل فرهنگی
چگونگیِ تاثیر تلویزیون بر روی کودکان
مدت زمـان
تغذیه
پرخاشگری
آگهی های تبلیغاتی
یادگیری
سخنی در مورد تلویزیون و کودکان نوپـا
کودکان : قربانیان تلویزیون
تلویزیون ؛ رسانه ای بی رحم
نمودارهای بدست آمده از طریق پرسش نامه ها در مورد استفاده از تلویزیون
آثار رسانه های گروهی بر انحرافات اجتماعی
امروزه شاید اطلاعات و آنچه رسانههای همگانی در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی عرضه میدارند از جمله گرانبهاترین موضوع در جوامع انسانی باشد .برخی نظریهپردازان ارتباطات بر این اعتقادند که اهمیت این امر تا به آنجاست که امروزه اختیار جهان تنها در دست کسی است که نفوذ قابل ملاحظهای بر رسانهها دارد.از این رو هر کشور به فراخور و ظرفیت رسانههای گروهی خود سعی دارد همه چیز را از این طریق و به شیوهی دلخواه و متناسب با آمال و آرزوهای خود منعکس و اداره نماید .در عصری که فرا ارتباطات نامیده میشود و زندگی روزمره مردم با تمام وجود متأثر از چنین پارادیمی است ، به سختی میتوان منکر متغیری چنین قدرتمند در عرصهی زندگی بشر گردید .
بیتوجهی به این مهم میتواند جوامع را در معرض رکود و عقبماندگی جدی قرار دهد ، به گونهای که حتی بسیاری از صاحبنظران تحولات اجتماعی قائل به تغییرات بسیار جدی و بنیادین در عرصهی زندگی اجتماعی بشر و فرهنگ جوامع در آیندهای نه چندان دور میباشند .در این میان رسانهها به عنوان یکی از مهمترین نمادهای این تحول عظیم در عرصهی زندگی بشر رفته رفته نقش و جایگاهی استراتژیک و پیچیده به خود گرفته و به عنوان عاملی سرنوشت ساز و تعیین کننده در انتخاب انسان امروز مطرح شدهاند .
با تمام تعاریف و الزامات شمرده شده نباید زوایای منفی ناهنجار و مشکلساز آن را نیز از نظر پنهان کرد ، چرا که غفلت از آن میتواند سبب تغییرات ناخواسته و حتی تهدیدکنندهای بر ارزشها و فرهنگ جوامع گردد .
- امروزه رسانههای جمعی یکی از پیچیدهترین عناصر قابل طرح در انحرافات اجتماعی هستند .
دقیقتر آن که فرهنگ سنتی اکثر جوامع دستخوش تغییر و تحول شده و همه تا حدودی متأثر از آنچه فرهنگ واحد جهانی نام گرفته است ، شدهاند . بدون تردید رسانههای قدرتمند و فعال در جهان تمام سعی و تلاش خود را جهت مسخ فرهنگ جهانیان و دیکته نمودن الگوها و هنجارهای مورد نظرشان به کار گرفتهاند .
تکنولوژیهای جدید نظرات سلطهی فرهنگی را افزایش میدهد و با مظاهر فریبندهی خود جوامع تحت سلطه را مدهوش فرهنگ مبتذلشان میکنند که این امر ناشی از سرمایهگذاری بسیار و برنامهریزی دقیق آنان در جهت بیهویت کردن کشورهای تحت سلطه است . وسایل ارتباط جمعی در ذهن و فکر مردم عقاید ، ارزشها و هنجارهای خاصی را توسعه داده یا تثبیت میکنند .
رسانههای جمعی معمولاً ارزشهای کلان جامعه و جنبههای هنری خردهفرهنگها را به مردم عرضه میدارند .
مثلاً در بسیاری از فیلمها و همچنین تلویزیون تأکید بر ارزشهای کلانی چون میهن پرستی و مسایل دینی فراوان دیده میشود .
معتاد شدن به معنی عام کلمه از اثرات منفی این پدیده است به خصوص این امر در کودکان بیشتر دیده می شود.
کودک چنان به برنامههای مورد علاقهی خود گرایش پیدا میکند که ضروریترین امور زندگی و تعامل اجتماعی را از یاد میبرد .
بر عکس هر گاه وسایل ارتباط جمعی یک سویه قابل انتظار است در حالی که بسیاری از بزرگسالان به مکانیزمهای دفاعی خاص خود مجهز شدهاند ، اما این موضوع در مورد کودکان مصداق کمتری دارد چرا که هنوز ذهن کودک رموز تحلیل عقاید و سنجش و سپس پذیرش یا طرد منطقی آن را درک نکرده است ، از این رو وقتی کودکان بدون هیچ پناه و یا حفاظ در برابر وسایل ارتباط جمعی قرار میگیرند ، سخت تأثیر پذیر شده و ناچار به سختی آسیبپذیر خواهند شد .
تلویزیون به مثابهی رسانهای همهگیر و پرنفوذ تأثیری فراتر و بیشتر از سایر رسانههای موجود دارد . نظر به این که معمولاً تصویر بیش از نوشته یا سخن انسان را متأثر میسازد ، بیشتر بررسیهای مرتبط با تأثیر وسایل ارتباط جمعی در رفتارهای انحرافی به سینما ، تلویزیون و احتمالاً نوارهای مصور اختصاص یافته است .
با این وجود مرور برخی از تحقیقات و یافتههای پژوهشی نشان میدهد که تلویزیون در قالب موارد تأثیر قابل ملاحظهای در افزایش خشونت یا تحمیل عقاید و تغییر افکار ندارد.
شاید مشکل در این قبیل پژوهشها بدین سبب باشد که هیچگاه نمیتوان تأثیر تلویزیون را از متغیرهای دیگری مانند پایگاه اجتماعی ، ساخت خانوادهها ، جنس ، سن ، تحصیلات و ساخت روانی فرد جدا کرد و دربارهی آن به داوری نشست .
بیمناسبت نیست که در این مجال و به اختصار به توضیح دو نظریه در این زمینه اشاره کنیم .