فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:166
فهرست مطالب:
مقدمه--------------------------------4
فصل اول:خلاقیت------------------------5
ما و خلاقیت---------------------------6
خلاقیت--------------------------------6
نقش معلم-----------------------------7
وظیفه اولیا-------------------------10
امکانات ما برای ایجاد خلاقیت----------14
جمع بندی-----------------------------19
پیشنهادها---------------------------20
فصل دوم:نهادینه نمودن ارزشیابی--24 نهادینه نمودن ارزشیابی مستمر-----------25
ارزشیابی چیست------------------------26
هدف ارزشیابی-------------------------28
لزوم تغییر در آموزش و ارزشیابی--------30
امتحانات دو نوبتی--------------------34
مشکلات ما----------------------------38
پیشنهادات---------------------------42
چکیده-------------------------------48
فصـل ســوم:نقش فن آوری در آموزش----50
وسیله ارتباط جمعی چیست--------------51
دهکده جهانی-------------------------52
جهت یادگیری در آینده----------------55
توسعه و ضرورت اصلاح-----------------57
معلم کارآمد------------------------61
داشتن دیدگاه------------------------64
تکنولوژی در خدمت معلم--------------67
چالش ها و چشم انداز ها-------------69
هدف از ICT در آموزش و پرورش--------70
تجارب دیگر کشور ها------------------72
جلوگیری از تکرار خطا----------------74
وبلاگ و کاربرد آن در تعلیم و تربیت--84
انواع وبلاگ-------------------------86
دغدغه های فن آوری------------------87
تفاهم با رایانه--------------------90
رایانه و ورود به تعلیم و تربیت-----94
نگاهی انتقادی به اینترنت------------98
نگاه مثبت به اینترنت---------------101
جمع بندی---------------------------115
پیشنهادات-------------------------117
فصـل چهـارم:ارتباط جمعی-----------124
معلم و ارتباط جمعی----------------125
چرا ارتباط-----------------------125
نیاز های جسمی--------------------128
نیاز به امنیت و آرامش------------129
نیاز به تعلق خاطر داشتن-----------130
نیاز به عزت نفس------------------132
نیاز به خود شکوفایی---------------133
معلم و نیازها--------------------135
ارتباطات میان فردی---------------143
معلم و ارتباطات میان فردی--------148
انواع رفتار بین فردی--------------155
معلم و رفتار میان فردی-----------157
اشتباهات ما----------------------161
منابع و ماخذ-------------------166
مقدمه:
مقاله ای که در ادامه مطالعه خواهید کرد ، برگزیده ی هشتمین دوره مسابقه قلم معلم شده است و در مجله ی رشد معلم شماره ی 5 به تاریخ بهمن ماه 1379 در مجله ی مذکور به چاپ رسیده است . انگیزه ای که باعث شد این مقاله را دوباره و به شکلی دیگر ارائه دهم این بود که ، در مطالعه ی مجدد آن متوجه شدم که در رابطه با موضوع مورد اشاره هیچ گامی به جلو برنداشته ایم . گرچه پژوهش سراهای دانش آموزی تاسیس شده است و آنها نیز کلاسهایی تحت عنوان خلاقیت دارند ولی با بررسی آنچه در مراکز مذکور انجام می شود و با دقت در متن این مقاله متاسفانه متوجه می شویم که شاید کارهای صوری زیادی داشته ایم ولی نتوانسته ایم برای علم و علم آموزی حرمت لازم را قائل باشیم . باشد که حرکت و فعالیت همه دست اتدرکاران نظام آموزشی در جهت حرکت واقعی برای توجه به علم باشد .
فصل اول:
خلاقیت
ما و خلاقیت:
حضرت علی (ع):علم توام با عمل است ،آن که عمل کرد علم می داند . علم از عمل دعوت می کند . اگر پاسخ شنید ،بر جای می ماند و گرنه رخت بر می بندد.اگر دانش آموزی برای رسیدن به حقیقتی سه روز وقت صرف کند تا آن را شخصا کشف کند ، به صرفه تر از آن است که همان حقیقت را در یک ربع ساعت برایش توضیح دهیم.این روش،پیشرفت سریع کودک را در مراحل بعدی رشد تضمین می کند.
خلاقیت:
"به وجود آوردن ، تولید کردن و موجب شدن "1 را از معانی خلاقیت گفته اند . همچنین در معنی خلاقه داریم "نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد."2 با توجه به این معانی ، می توان خلاقیت را نوعی توانایی دانست که به ایجاد چیزی منجر می گردد . یکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش را نیز تربیت انسانهای خلاق دانسته اند و حتی جزو اولین اهداف دوره آموزش ابتدایی ، پرورش استعدادهای ذهنی کودکان و کمک به رشد خلاقیت آنها ذکر شده است .
در گذشته ، وجود قوه خلاقه را در افراد موهبت الهی می دانستند و بر این باور بودند که فرد خلاق از ابتدا دارای این قدرت است و آموزش در این مورد هیچ نقشی ایفا نخواهد کرد . اگر چنین باشد ، نظام تعلیم و تربیت باید در سطح جهان فقط تعداد معدودی هنرمند خلاق و ارزشمند و افراد با استعداد پرورش دهد .
اگر خلاقیت ذاتی باشد ، هوش هم باید از ابتدا ثابت باشد . بنا بر این ، اصلا آموزش و پرورش اصلا در این مورد نقشی ندارد و هیچ چیز از طریق آموزش یاد گرفته نمی شود و نیز هیچ فرصتی برای شکوفا شدن استعدادهای خلاق در دانش اموزان نداریم . " ولی باید گفت امروزه ، چارچوب روان شناسی به ما اجازه می دهد که بر این عقیده باشیم که فرآیند خلاقیت ذاتی نیست ."3 همین فرآیند روان شناسی به ما اجازه می دهد که بگوییم در اکثر افراد ، از کودکی قوه خلاقه وجود دارد و در طی سال های متمادی ، افراد ( بنا به هر دلیل ) یاد می گیرند که خلاق نباشند . در واقع ، آموزش دبستانی در مرحله ی اول و در مراحل بعدی والدین ، آموزش دیگر دوره ها و در نهایت جامعه از آنها می خواهد این گونه نباشند و مانند قبل فکر کنند و عمل کنند .