فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:107
فهرست مطالب:
چرادرس دفاع مقدس؟
فصل اول-اختلافات مرزی ایران و عراق
فصل دوم-
شرایط حاکم بر جمهوری اسلامی ایران قبل از تهاجم
فصل سوم - شرایط حاکم بر عراق قبل از تجاوز واهداف تجاوز
فصل چهارم:
پیشینه وچگونگی آغاز تجاوز
فصل پنجم-
دفع تجاوز
فصل ششم-
رویکرد حقوقی جنگ و علل پذیرش قطعنامه598
فصل هفتم
– روند اجرایی قطعنامه ی598
فصل هشتم
– پیامدهاودستاوردهای سیاسی فرهنگی واقتصادی دفاع مقدس
فصل نهم
–فرهنگ شهادت وایثار
چکیده:
چرادرس دفاع مقدس؟
در یک بررسی اجمالی در مورد خاستگاه اقوام و ملل در می یابیم که همه اقوام و ملل با هر رویکردی علاقه مندی وافری به ثبت و ضبط پدیده هایی از خود داشته که باعث سربلندی و بالندگی آنان در بین سایر اقوام و ملل می گردد. و با این بالندگی ها بر دیگر اقوام و ملل فخر فروخته و به خود افتخار می کنند.
وجه تشابه و اشتراک اکثریت قریب به اتفاق این بالندگی ها در بین اقوام و ملل گوناگون چه کوچک و چه بزرگ چگونگی به استقلال رسیدن آنها و همچنین چگونگی و شیوه های حفظ این استقلالشان است.. برای پی بردن به این مهم به همین مطلب بسنده می کنیم که تمام کشورهای بزرگ و کوچک در برنامه های جذب سیاحتی و گردشگری خودشان گردشگران و توریست ها را به موزه های خود بخصوص موزه نظامی راهنمائی می کنند و در آن موزه ها شرحی اجمالی از تاریخ احتمالا استعمار و سپس چگونگی استقلال و پس از آن به شرح دفاع خود در مقابل هرگونه تجاوز و ویرانگری می پردازند و در این رهگذر و درپی این فرایند به گونه ای بسیار جالب و هیجان انگیز به معرفی دلاوران و قهرمانان ملی خود پرداخته و ذاتا به این نتیجه می رسند که همه این افتخارات و بالندگی ها مدیون و مرهون تلاش ها و از خود گذشتگی های قهرمانان این مرزوبوم و ملت بوده اند. تا به گونه ای شایسته بتوانند اسطوره ها و قهرمانانی دیگر را در طول نسلها خلق کرده و آینده کشور و ملت خود را با انسان سازی و قهرمان پروری تضمین نمایند. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی نیز یکی از این پدیده هاست که در نوع خود با توجه به ویژگیهای استثنائی خود باید مورد توجه قرار گرفته و در فرایند زمانی برنامه ریزی شده ای با رویکردهای مختلف به عنوان اصلی ترین بالندگی ملت قهرمان ایران علوم و فرهنگ و ارزشهای نهفته در آن استخراج شده و به آیندگان سپرده شود.
•چرا دفاع مقدس با همه ارزشهای درونی و پیرامونی خود باید ماندگار بماند.
•آیا ما توانسته ایم فرهنگ و ارزشهای دفاع مقدس را به ظهور و بروز برسانیم.
•و آیا فعالیتهای فرهنگی ونشر ارزشهای دفاع مقدس تا کنون توانسته است گستره اجتماعی مناسبی را در بر بگیرد.
با یک یرسی اجمالی از جهات مختلف در می یابیم که تا کنون رویکردهای مختلفی به دفاع مقدس وجود داشته است و لکن این رویکردها تا کنون نتوانسته رسالتی را که یک حادثه و بالندگی ملی و اجتماعی بر دوشش گذاشته است به انجام برساند.
•رویکرد اول، رویکرد الهی، ارزشی و حماسی است که از بدو انقلاب وسالها پیش توسط همه مسئولان دلسوز نظام با محوریت حضرت امام ظهور و بروز پیدا کرده تا توانسته انقلابی به این وسعت و عظمت را درمقابل دیدگان نا باور جهانی به پیروزی برساند و هم چنین در ابتدای جنگ تحمیلی با بی توجهی به این رویکرد شاهد کاستی هائی در صحنه های جنگ بوده ایم که پس از ظهور و بروز این رویکرد در سال دوم جنگ توانستیم در مدت زمانی اندک بیشتر سرزمین های اشغال شده را از تصرف رژیم حزب بعث عراق خارج نمائیم. با توجه اساسی به این رویکرد در می یابیم که علت تغییر نام پذیری جنگ تحت عنوان دفاع مقدس متائر از این رویکرد بوده است. تهییج عمومی مردم و شکل گیری بسیج مستضعفین و ورود نیروهای داوطلب و همچنین پدید آمدن روحیه شهادت طلبی و اسلام خواهی و همچنین غیرت دینی و ملی را تماما می توان دستاورد های این رویکرد عظیم دانست اساسا این نگرش و رویکرد انسان محوری، معنویت محوری و ارزش محوری بوده وکاری نداشته که عملیات با موفقیت پیش رفته یا خیر. ما در اینجا این رویکرد را تحت عنوان رویکرد فرهنگی ارزشی که از بدو انقلاب و جنگ شروع و تا کنون ادامه داشته و فعال بوده یاد می کنیم. شایان ذکر است که این رویکرد تا کنون توانسته قشر وسیعی از جامعه دینی ایران اسلامی را با خود هماهنگ نموده و اثر گذار باشد.
•رویکرد دوم: این رویکرد گرایش تاریخ نگاری و تاریخ نویسی داشته است، که از دریچه های مختلف تاریخی، به جنگ پرداخته شده است و اکنون به شکل مکتوبات تاریخی خاطرات، تاریخ شفاهی و یا باز خوانی نوارهای ثبت و ضبط شده در دوران جنگ در اختیار عموم قرار گرفته است. این رویکرد با نگاه آینده نگری خوب و مناسب آقای محسن رضائی از دوران جنگ شروع شد. که ابتدا گروه هائی وارد صحنه نبرد شده و شروع به ثبت و ضبط کلیه جلسات و گفتگوهای فرماندهان و مدیران عالی و میانی و رده پائین جنگ و حتی نیروهای رزمنده در مناطق عملیاتی نمودند. وظیفه این تیم های جمع آوری، و بطور کلی ثبت و ضبط وقایع جنگ در میان فرماندهان و سایر نیروها بود که البته در تمامی نیروهای ارتش و سپاه و جهاد سازندگی فعالیت گسترده ای را داشتند
سازمانهای مختلفی از جمله مرکز مطالعات و تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همچنین گروه معارف شهید صیاد شیرازی موفق ترین مجموعه هائی بودند که توانستند خدمات شایانی را به کشور و نسلهای دوم و سوم نمایند.
•رویکرد سوم: رویکرد سومی که تا کنون وجود داشته است و توانسته بخشی از دفاع مقدس و ارزشهای آن را حفظ و انتقال دهد. رویکرد جغرافیائی و ناسیونالیستی بوده است.گاهی این گرایش ناسیونالیستی قومی و منطقه ای و گاهی حتی سازمانی و گاهی هم خانوادگی بوده است برگزاری مراسم استانی و شهرستانی و کنگره ها از نوع منطقه ای و قومی بوده و برگزاری مراسم مختلف ارتش و سپاه و بسیج و دیگر سازمانها و نهادها از نوع سازمانی و هم چنین مراسم سالگردها و یادواره های شهدا در مساجد و تکایا و مزارهای شهدا و و منازل وابستگان با همه کمی و کاستی ها و از روی عشق و علاقه و ارزشمداری از نوع خانوادگی بوده است عمل کرد این رویکرد در جغرافیای وسیع کشور گستره فردی -اجتماعی ویا سازمانی داشته و توانسته خدمات خوب و مناسبی را به نسلهای بعد از جنگ ارائه نماید
•رویکرد چهارم: رویکرد چهارمی که در دوران بیست ساله گذشته وجود داشته، رویکرد انتقادی و یا نقادی است همان گونه که محققین و فرهیختگان می دانند. نقد و انتقاد اساسا دو وجه دارد. 1- وجه تخریب کننده و منفی. 2- وجه سازنده و اصلاح گر
عوامل موثری در پیدایش هر کدام از این وجوه بسیار موثرند. همانند اهداف خود نقد کننده. و گرایشهای فکری نقد کننده، وابستگی حزبی و گروهی نقد کننده و هم چنین عوامل موثر محیطی بر نقد کننده.
با یک نگاه اجمالی پی می بریم که متاسفانه منفی نگری بر بعد مثبت نگری رویکرد نقد و نقادی تفوق داشته و نقد تخریبی آن از نقد سازنده اش بیشتر بوده است.
ما مدعی هستیم که به دلایل مختلف، متقن و محکمه پسند در سطح راهبردی و راهبری پیروز مطلق جنگ بوده ایم،
•اول اینکه اجازه ندادیم که دشمن به اهدافش دست یابد. آیا نام این را نمی توان پیروزی گذاشت؟
•دوم این که در سازمان ملل متحد عراق به عنوان متجاوز و آغاز گر جنگ شناخته شد. اهمیت این موضوع یعنی متجاوز بودن عراق چنان مهم است که یکی از شروط اساسی ایران جهت رسیدن به صلحی پایدار در منطقه از همان اوائل جنگ بوده است.
در یک ملاقاتی که حبیب شطی با امام «ره» داشت و از ایشان می خواهند که جنگ را تمام کند، امام می فرمایند که شما از این در بیرون بروید و اعلام کنید که عراق متجاوز است، ما جنگ را تمام می کنیم، اما آنها حاضر نبودند که عراق را به عنوان متجاوز معرفی کنند.
•سومین دلیل پیروزی ایران، نامه هایی است که صدام حسین برای آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت نوشت ودر آن قید کرد « اکنون همان چیزی که شما خواستید» محقق شده و در حقیقت این سه دلیل کافی است که ما در سطح راهبردی و راهبری جنگ پیروزمطلق در دفاع مقدس باشیم.
•در سطح عملیات نیز با توجه به منطق جنگ که ارائه شد باید اذعان کرد که درصد قابل قبولی از پیروزی را نصیب خود کرده ایم و اگر بخواهیم گروه بندی کنیم 70 درصد عملیاتهای ما با پیروزی توأم بوده است و به اهداف خود رسیده است و 20 درصد عملیاتهای ما پیروزی نسبی کسب کرده است که کمتر از حد انتظار بوده است و 10 درصد عملیاتهای ما همانند والفجر مقدماتی و کربلای 4 و قادر با شکست مواجه شده است.
رویکرد پنجم : رویکر پنجم با اینکه خیلی دیر شروع شده است اما بیان و حرف علمی و آکادمیک به جنگ و دفاع مقدس داشته و از زاویه علمی با تئوری خاص خود به جنگ پرداخته است.
تئوری این رویکرد بیانگر این حقیقت است که جنگ مجموعه علومی و معارف را در خود نهفته دارد که توانسته است در همه کشورها اثر گذار باشد و یا به عبارت دیگر توانسته منشا تحولات عظیمی در آن کشور باشد. باید گفت که جنگ گنجینه عظیمی از علوم و معارف است که باید استخراج شود، علمی و کاربردی شود و از طریق موسسات آموزشی و آموزش عالی ترویج و توسعه پیدا کرده و در اختیار نسلها قرار گیرد. و این علوم در جنگ موفق معمولا تولیدی و بومی بوده که توانسته سر منشاء تغییر و تحولات اساسی شود.
• علوم نهفته در جنگ – بطوری عده زیادی تصور می کنند که مجموعه ای که در جنگ بوده اند افرادی بیکار و بیسواد و نا آشنا به علوم مختلف بوده اند. و به همین جهت جنگ را فارغ از علوم مختلف و رشته های مربوطه می دانند و می شناسند.در حالی که اصلا چنین چیزی نبوده است. و مدیریت عالی جنگ با بهره گیری از تمام علوم مرتبط یا بصورت مستقیم و یا بطور غیر مستقیم بهره گرفته تا توانسته این موفقیتها را نصیب ملت عزیز ایران کند.
در ابعاد مختلف مهندسی. جغرافیا و پزشکی، روانشناسی و مدیریت و سایر رشته ها به عناوین مختلف نه تنها در جنگ اثر گذار بوده بلکه جنگ منهای هریک از این علوم بسیار بی معنی جلوه می نماید. برای مثال.
جنگ منهای مهندسی را می توان تعریف کرد؟ و نتیجه مطلوبی از آن گرفت؟
جنگ منهای جغرافیا را می توان تعریف کرد؟ و آیا جنگ جغرافیائی را می طلبد یا نه ؟ نقطه ضعفها و قوتهای جغرافیائی موثر بر جنگ هست یا خیر؟
جنگ منهای تاریخ چطور ؟ پیشینه ها. اختلافات مرزی قومی، عشیره ای. غیره می تواند عواملی اثر گذار در جنگ باشد.
جنگ منهای علوم پزشکی، روانشناسی و مدیریت چطور ؟
جنگ منهای علوم دیپلماسی، ارتباط و تبلیغات، جنگ روانی چطور؟
بدیهی است که جنگ منهای هریک از این علوم به صدمات و خسارات جبران نا پذیری و حتی به شکست قطعی بینجامد. جنگ منهای علوم مختلف از جنگی سرخ پوستی نیز ضعیف تر و نازل تر است.
لذا این فرآیند و پتانسیل در دفاع مقدس نهفته است که بتواند علوم مختلف را در خود پرورش داده و بارور نماید اما تا کنون هیچ وقت با نگاه علمی ودانشگاهی به آن توجه ننموده ایم، یعنی در تمام رشته های مهندسی هیچ صحبتی از مهندسی جنگ و مهندسی در شرایط بحرانی نمی شود.
به عنوان مثال عراقی ها هر روز تاسیسات نفتی ایران اسلامی را بمباران می کردند تا شاید صادرات نفت را قطع کنند. اما با تلاش متخصصین در زیر بمبارانهای طاقت فرسا حتی یک روز هم صادرات نفت قطع نشد و فراتر از آن متخصصان ما توانستند نحوه اطفاء حریق ناشی از بمبارانها را به شکلی کاملا علمی و تجربی فرا گرفته بودند که در کمترین زمان موفق به مهار آتش سوزی شوند و انچنان در این کار متبحر شوند. که بعد ها هم رفتند چاه های نفت کویت را که بر اثر حمله عراق دچار حریق شده بود خاموش کنند و رقیب سر سختی برای آمریکائیها در مهار آتشسوزی چاه های نفت کویت شوند. و امتیازات بالایی در این زمینه گرفتند.واقعا آیا قابل قبول است که جوانان دانشجوی این کشور دوره های چهارساله مهندسی را طی کنند، ولی هیچ آشنایی با مهندسی جنگ ومهندسی در شرایط بحرانی پیدا نکنند؟
و آیا قابل قبول است که دانشجوی کارشناسی در طی دوره چهار ساله خود هیچ آشنائی با جغرافیائی که مورد تعرض ارتش بعث عراق قرار گرفته بود نداشته باشد؟و ایا کارشناس تاریخ این مرز و بوم با طی نمودن دوره چهار ساله و بیشتر با پیشینه اختلافات مرزی و تاریخی ایران و عراق اشنا شده است. ؟
آیا فارغ التحصیل دوره کارشناسی حقوق و علوم سیاسی و یا بین المللی در طی دوره چهار یا شش ساله خود قطعنامه های صادره سازمان ملل را در باره جنگ میان ایران و عراق مرور کرده است و آیا توافق زمانی و شرایط طرفین ایران و عراق را در زمان صدور قطعنامه ها مورد مطالعه و بررسی قرار داده است؟
آیا نسل دانشجوی ایرانی که مظلومانه مورد تاخت و تاز قدرتهای مختلف قرار گرفته بود نباید با پیشینه این اختلافات و خواستگاه های آنها آشنا شود.
آیا نسل دانشجوی ایران عزیز نباید با ارزش جغرافیای مرزی و مورد منازعه بین ایران و عراق آشنا شود. و آیا می داند خط تالوگ چیست و در کجا قرار دارد. در اختیار داشتن و یا واگذاری اروند به عراق چه تاثیری بر اقتصاد و کشتیرانی و نفت این کشور دارد. و مثالهای بسیار زیاد و قابل طرح.
واقعیت این است که با رویکرد تاریخی و احساسی و ارزشی به تنهائی نمی توان این پدیده بزرگ و مقاومت جانانه را به نسل های بعدی انتقال داد. کما اینکه در وضعیت بیست سال گذشته ما شاهد آن هستیم.
ما معتقد یم که راز ماندگاری یک حادثه یا پدیده اجتماعی و ملی در آن است که این حادثه و پدیده بصورت علمی و کاربردی آموزشی شده و در مراکز مختلف آموزش داده شود.در این صورت است که اثر گذاران و خالقان ارزشهای آن حادثه و یا اثر چه باشند و چه نباشند. فرایند انتقال به خودی خود صورت پذیرفته و نسل اندر نسل با عظمت و بزرگی پدیده آشنا می شوند و از آن طریق به معرفتهای درونی یک رزمنده پی خواهند برد.
پیگیریهای انجام شده
از طرف شورای اسلامی شدن دانشگاه ها که یکی از شوراهای اقماری شورای انقلاب فرهنگی است این دو واحد را برای دانشگاهای دولتی آزاد و پیام نور مصوب نموده است.
فصل اول-اختلافات مرزی ایران و عراق
اختلافات مرزی ایران و عراق به دوران حکومت سلسله صفوی در ایران و دولت عثمانی که عراق بخشی از خاک آن بوده است، باز میگردد. سلطان محمد دوم پادشاه عثمانی در سال 1453 میلادی با فتح قسطنطنیه، به حیات هزار ساله امپراتوری روم شرقی (بیزانس) خاتمه داد و با تأسیس امپراتوری نیرومند عثمانی در صدد کشورگشایی برآمد، که ایران از جمله اهداف آن بوده است.
شاه اسماعیل صفوی سلسله صفوی را نیز در سال (1502 میلادی) در ایران تأسیس کرد، که هدف اصلی آن حفظ تمامیت ارضی ایران از خطر هجوم ترکان عثمانی بود.
صفویان برای مقابله با تفوق مذهبی عثمانی ها، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی مردم ایران ترویج کردند که در حل اختلافات داخلی و تحکیم وحدت، نقش بسزایی داشته است تا حدودی که مانع استیلای عثمانی ها بر ایران شد، امّا مطالعه تاریخ روابط سیاسی ایران و عثمانی نشان میدهد که نبردهای خونین بین دو کشور طی 400 سال ادامه داشته است، البته نقش کشورهای اروپایی را که قصد جهان گشایی داشتهاند، نباید در تشدید جنگها بین ایران و عثمانی نادیده گرفت.
سرزمین عراق قبل از تأسیس امپراتوری عثمانی، بخشی از خاک ایران بود و خاندان آققویونلو بر آن حکمروایی داشت، که به وسیله سلطان مراد چهارم در سال 1638 برای همیشه از خاک ایران جدا شد.
از سال 1555 میلادی که عهدنامه معروف به «آماسیه» بین ایران و عثمانی امضا شد تا عهدنامه مرزی 1975، یعنی در طول بیش از 420 سال، حدود 18 عهدنامه بین دو کشور به امضا رسید که این امر نشاندهنده عمق اختلافات و منازعات بین ایران و عثمانی است. از قرن 19 به بعد دولتهای روس و انگلیس در انعقاد عهدنامهها بین دو کشور ایران و عثمانی نقش مستقیم داشتند و در تهیه و تنظیم عهدنامهها همیشه منافع ملت ایران را نادیده میگرفتند و با تهدید و جوسازی، مواد عهدنامه را به ایران تحمیل میکردند. چون تعداد عهدنامههای منعقده بین ایران و عثمانی زیاد است در این مقال به مهمترین آنها اشارهای خواهیم داشت تا ریشه اختلافات، مخصوصاً اختلافات مرزی بین دو کشور ایران و عراق کاملاً روشن شود.
قرارداد آماسیه (1555)
قرارداد آماسیه اولین پیمان صلحی است که بین دولت ایران و عثمانی پس از جنگهای بیست ساله به امضا رسید، به موجب این قرارداد ایالتهای آذربایجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و کشور عراق به دولت عثمانی واگذار شد.
در این قرارداد سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوار ایرانی که عازم مکه و مدینه هستند، حمایت کند این قرارداد25سال صلح ودوستی به همراه داشت.
قرارداد زهاب (1639)
پس از وفات شاه عباس صفوی، سلطان مراد چهارم با توجه به شکستی که از شاه عباس برای تصرف مجدد بغداد خورده بود، از ضعف دربار صفوی استفاده کرد و در سال 1635 از طریق ارزمروم به ایروان حمله کرد و آنجا را متصرف نمود، در سال 1638 نیز به بغداد حمله کرد و با وجود مقاومت چهل روزه پادگان ایرانی، بغداد را تصرف کرد و دستور داد باقیمانده سپاهیان ایران و مردم غیرنظامی را قتل عام کردند. شاه صفی پادشاه ایران، تقاضای صلح کرد که با قبول دولت عثمانی قرارداد صلح در «زهاب» به امضا رسید.به موجب این قرارداد عراق برای همیشه به عثمانی واگذار شد .
قرارداد کردان (1746)
با روی کار آمدن نادرشاه عملاً دوران سلطنت شاهان صفوی به پایان رسید. زمانی نادرقلی افشار زمام امور را به دست گرفت که اوضاع داخلی حکومت دچار هرج و مرج شده بود، حمله افغانها به خراسان و اشغال قسمتهایی از خاک ایران توسط عثمانیها همچنین حضور امپراتوری روس در شمال ایران، موقعیت خاصی را برای نادرشاه به وجود آورد
.نادر، در فاصله کمتر از 2 سال توانست با سرکوب افغانها به حکومت آنان خاتمه دهد و بعد از آن متوجه ترکان عثمانی شد تا اراضی اشغالی را از آنها پس بگیرد، امّا علیرغم سالها جنگ نتوانست به پیروزی قطعی دست یابد، لذا با برقراری صلح موافقت کرد که پس از انجام مذاکرات طرفین به امضاء قرارداد صلح «کردان» در سپتامبر 1746 منجر شد.
از جمله کارهای نادرشاه تأسیس نیروی دریایی بود، که متعاقب آن در سال 1735 میلادی لطیف خان، یکی از سرداران نادر، به کمک این نیرو برای تصرف بصره داخل اروندرود شد. در این موقع دو کشتی جنگی مجهز انگلیس که در آبهای بندر بصره لنگر انداخته بودند، به کمک عثمانیها برخاستند. وموجب شکست نیروی دریایی ایران شد.
قرارداد اوّل ارز روم (1823)
قرارداد «کردان» با تمام علاقهای که به حفظ صلح داشت، نتوانست مدتی طولانی دوام بیاورد، زیرا عامل مذهب و روحیه جهان گشایی از یک طرف، و اهداف استعماری روس و انگلیس از طرف دیگر، موجب دامن زدن به اختلافات و آغاز مجدد جنگ های وسیع بین ایران و عثمانی شد.
. مأموران عثمانی، کاروانی را که یکی از زنان فتحعلی شاه با آن به مکه میرفت، با خشونت بازرسی کردند و موجب ناراحتی همسر شاه شدند. تیرگی روابط دو کشور، در مرزها نیز اثر گذاشت و منازعاتی بین نیروهای دو طرف روی داد.
در هر حال فتحعلیشاه به خاک عثمانی حمله کرد و پس از تصرف «سلیمانیه» و «دیار بکر»، تا بغداد پیش رفت و آن شهر را نیز به محاصره خود درآورد دولت عثمانی تقاضای صلح کرد و فتحعلیشاه با آن موافقت نمود،. مذاکرات صلح در شهر ارز روم آغاز شد و به امضاء قرارداد اول ارز روم در سال 1833 منجر شد.
عهدنامه دوم ارز روم (1847)
محمد شاه قاجار ، به علت بیماری نقرس کلیه امور را به دست حاجی میرزا آقاسی سپرد و خود در اداره امور کشور کمتر دخالت میکرد دولت انگلستان که به هم ریختگی اوضاع ایران را به صلاح خود میدید، به تحریکات خود در افغانستان شدت بخشید و در هرات ایجاد دشواری کرد، محمدشاه برای سرکوبی افغانها سپاهی گردآوری وبه سوی هرات حرکت کرد و آن شهر را محاصره کرد. در همان هنگام ، علیرضا پاشا، حاکم بغداد، در سال 1837 به خرمشهر (محمره) حمله کرد و مردم آنجا را قتل عام کرده اموال آنان را نیز به یغما برد و خرابیهای بسیار به بار آورد. دولت ایران به حمله علیرضا پاشا اعتراض کرد.دولت عثمانی در مقابل اعتراض دولت ایران پاسخ داد:
«بندر محمره (خرمشهر) از توابع بصره و بغداد و ملک ماست و رعیت خود را تنبیه کردهایم. اگر ثابت کردید که محمره از ایران است، آنگاه از آن گفتگو کنید.»
وزیر مختار دولت انگلستان نیز به حمایت از دولت عثمانی برآمده، گفت:
«شما اول اثبات کنید که محمره خاک ایران است، آن وقت ادعا کنید.»
دودولت روس و انگلیس برای حفظ منافع خود ترتیباتی برای حل اختلافات از طریق مذاکره به وجود آوردند نمایندگان روس و انگلیس ظاهراً به عنوان میانجی و بدون آنکه در مذاکرات دوجانبه ایران و عثمانی دارای حق رأی و یا داوری باشند در کمیسیون مزبور شرکت کردند ولی در باطن اهداف خاصی را تعقیب میکردند. بالاخره مذاکرات نمایندگان پس از چهار سال به انعقاد قرارداد دوم ارز روم در سال 1874 منجر شد.
به موجب این قرارداد، دولت ایران از کلیه دعاوی خود در مورد شهر و ولایت سلیمانیه چشم میپوشد و دولت عثمانی نیز متقابلاً متعهد میشود بندر خرمشهر جزیره خضر (آبادان)، لنگرگاه و اراضی واقع در ساحل شرقی اروند یعنی ساحل چپ آن که در تصرف عشایر ایران شناخته شده است، تحت حاکمیت مطلق دولت ایران باشد. بهعلاوه کشتیهای ایرانی حق آن را خواهند داشت تا با آزادی کامل در اروندعبور و مرور کنند.
یادداشت توضیحی
دولت عثمانی قبل از مبادله اسناد، یادداشتی برای سفرای روس و انگلیس فرستاد که به بهانه مبهم بودن بعضی از مفاد قرارداد، سؤالاتی را مطرح کرد، تا از این طریق بتواند به مقصود خود برسد. طبق این یادداشت توضیحی، بندر خرمشهر از اطراف به مرز عثمانی محدود میشد و منطقه ساحل چپ اروندرود که در تصرف عشایر ایران بود و طبق نص صریح ماده دوّم قرارداد، ملک ایران شناخته میشد، از مالکیت ایران خارج و به دولت عثمانی واگذار میشد.
سرانجام وقتی میرزا محمد علی خان برای مبادله اسناد تصویب قرارداد وارد اسلامبول شد، سفرای دولت روس و انگلیس مبادله اسناد را به امضاء «یادداشت توضیحی» توسط وی مشروط کردند. میرزا محمد علی خان بر اثر تهدید، تطمیع و فشار سفرای مذکور، «یادداشت توضیحی» را امضا کرد. دولت ایران بعد از اطلاع از این امر، عمل میرزا محمدعلی را خودسرانه داشت و مبادله اسناد تصویب قرارداد و یادداشت مذکور را به آن صورت، باطل و غیرمعتبر اعلام کرد.
عدم اعتبار حقوقی «یادداشت توضیحی»
یادداشت توضیحی به دلایل زیر فاقد اعتبار حقوقی بود:
الف) کنوانسیون وین، متن «حقوق قراردادها» را تصویب کردیکی از مهمترین آن شرایط، صلاحیت نمایندهای است که از طرف دولت خود در باب قرارداد، مذاکره و یا آن را امضا میکند.بر این اساس میرزا محمدعلی خان، تنها اجازه داشت که عهدنامه ارز روم را مبادله کندوحق امضاء «یادداشت توضیحی» رانداشت.
ب) به موجب مواد 51 و 52 کنوانسیون وین، قراردادهایی که تحت فشار منعقد شده باشند، فاقد اعتبارند.
ج) ماده 50 کنوانسیون وین 1969 اشعار میدارد:«اگر رضایت یک کشور از التزام به یک معاهده، از طریق رشوهگیری نماینده آن کشور از کشور طرف مذاکره، صورت گرفته باشد، کشور مذکور میتواند برای بیاعتباری رضایت نمایندهاش در التزام به یک معاهده، به مسئله رشوه استناد کند.
سفرای روس و انگلیس (معادل 4 هزار تومان) رشوه به رسم جایزه سلطانی، به محمدعلی میرزا دادند و به اصراراز اوامضا گرفتند. بدیهی است چنین سندی فاقد اعتبار حقوقی است.
د) ماده 8 کنوانسیون وین تأیید میکند، اقدام به انعقاد یک قرارداد از طرف کسی که نماینده تامالاختیار دولت خود محسوب نمیشود، ارزش قانونی نخواهد داشت، مگر آنکه مجدداً به وسیله آن دولت تأیید شود.به موجب این ماده، دولت ایران پس از اطلاع از اقدام غیرمجاز میرزا محمدعلی خان نهتنها آن را تأیید نکرد، بلکه صریحاً به آن اعتراض کرد و یادداشت توضیحی را غیرمعتبر اعلام کرد.
هـ ) نکته مهم حقوقی دیگری که در بیاختیاری «یادداشت توضیحی» اهمیّت ویژهای دارد، قسمت آخر ماده 9 قرارداد دوم ارز روم است. این قسمت از ماده 9، نشانه دوراندیشی میرزا تقی خان امیرکبیر است و مفهوم آن در هیچ یک از قراردادهای قبلی و قراردادهای بعدی وجود ندارد. مرسوم آن است که قراردادها پس از امضاء نمایندگان صلاحیتدار، قبلاً شاه و در سالهای اخیر مجلس شورای ملی آن را تصویب میکند و به توشیح رئیس مملکت میرساند و آنگاه اسناد قرارداد به طور رسمی مبادله شود. قرارداد از همان روز مبدله دارای اعتبار حقوقی میگردد و به مورد اجرا گذاشته میشود. ولی میرزا تقی خان امیرکبیر پیشبینی میکرد که احتمالاً در آینده دشواریهایی پیش خواهد آمد، در آخر ماده 9 به تصویب رساند که قرارداد پس از مبادله، مجدداً از طرف دو دولت ایران و عثمانی امضا میشود و اسناد مصوبه آن در ظرف دو ماه یا کمتر مبادله خواهد گردید.
این تدبیر امیرکبیر در هیچ قراردادی سابقه ندارد، در رد «یادداشت توضیحی» و بیاعتبار شمردن آن، دارای قدرت حقوقی شایان میباشد.
اختیارات سفرای روس و انگلیس در کنفرانس ارز روم به «میانجیگری» محدود بود و آنها حق نداشتند سندی را تنظیم و یا تفسیر کنند. و نکته مهمتر آنکه هیچ تفسیری نباید با نص صریح قانون و یا ماده مورد نظر قرارداد متناقض باشد.