یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

پایان نامه تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه


پایان نامه تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:94

فهرست مطالب:

سپاسگزاری:
تقدیم
چکیده پایان نامه:
فصل اول/کلیات

1-     تعریف اخلاق

  2- موضوع علم اخلاق

  3- فواید علم اخلاق

1-     نکاتی چند درباره کلیله و دمنه

2-    تاثیر کلیله و دمنه بر ادبیات ایران و جهان

3-    اخلاق فردی و اجتماعی

فصل دوم/صفات و ویژگی های اخلاقی در کلیله ودمنه
فصل سوم / اخلاق و صفات پادشاهان
1-    عفو وگذشت
2-    صبر و حلم
3-    تشویق پادشاه به کم گویی و خاموشی و سخن گفتن به ضرورت
4-    برخورد پادشاه با زیردستان
5-    رعایت حقوق رعیت
6-    شناخت لیاقت هریک از زیردستان و اعتماد کردن بر آنان
فصل چهارم
موضوعات متفرقه مربوط به تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه
فهرست منابع و مآخذ

 

 

 

چکیده پایان نامه:

این کتاب درباره تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه می باشد که در پنج فصل تدوین گردیده و در هر فصل به مسائل اخلاقی مطرح شده اشاره ای گردیده است:

1-    صفات و ویژگی های اخلاقی مطرح شده در حکایات: در این فصل به شرح هر یک از فضایل و رذایل اخلاقی مطرح شده در حکایات اصلی و فرعی پرداخته شده و برای هریک نمونه ای ذکر گردیده است.
2-    اخلاق شاهان: محتوای این فصل درباره خصوصیات اخلاقی است که باید پادشاهان خود را به آن آراسته می کردند.
3-    خلاصه و بررسی محتوای حکایات کلیله و دمنه از دیدگاه اخلاق: در این فصل ابتدا خلاصه ای از حکایت نقل شده و سپس نکات اخلاقی هر حکایت به صورت جداگانه بیان گردیده است. در ضمن محتوای حکایات نیز از نظر اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است.
4-    موضوعات پراکنده مربوط به تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه: در این فصل موضوعاتی که در بردارنده نکات اخلاقی هستند، ذکر گردیده اند. موضوعاتی که می توانند در بردارنده ی مفاهیم اخلاقی و تربیتی باشند ولی در زمره ی فضایل و رذایل اخلاقی نیستند.


 

فصل اول/کلیات

1-     تعریف اخلاق

  2- موضوع علم اخلاق

  3- فواید علم اخلاق

1-     نکاتی چند درباره کلیله و دمنه

2-    تاثیر کلیله و دمنه بر ادبیات ایران و جهان

3-    اخلاق فردی و اجتماعی



 
مقدمه:
«سپاس و ستایش مر خدای را جل جلاله که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابان است و انوار حکمت او در دل شب تاری درخشان و بخشاینده ای که تار عنکبوت را سد عصمت دوستان کرد ،جباری که نیش پشه را تیغ قهر دشمنان گردانید، در فطرت کاینات به وزیر و مشیر و بمعاونت و مظاهرت محتاج نگشت و بدایع ابداع را در عالم کون و فساد پیدا کرد و آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانیدو برای ارشاد و هدایت ایشان رسولان فرستاد تا خلق را از ظلمت جهل و ضلالت نفس برهانیدند و صحن گیتی را بنور علم و معرفت آذین بستند.»
(نصراله منشی، به تصحیح و توضیح مینوی تهرانی، 1345: 2)
«کلیله و دمنه قصه انسان است و آنچه درون او می گذرد. قصه آرزوها و تمنّا و خواهش دل است؛ قصه نیرنگ و حیله و دغل انسانهایی است که به آنچه دارند راضی و خرسند نیستند و در طلب دست یافتن به بیشترین و بالاترین ها می باشند. اما این، همه قصه های کلیله و دمنه نیست؛ در این قصه ها، با فطرت پاک وسرشت زیبای انسانی هم روبه رو می گردیم؛ قصه خوبیها و مهربانیها و آدمیت نیز، در کلیله و دمنه به تصویر کشیده شده است.
در یک کلام قصه های کلیله و دمنه، قصه زندگی است با تمام چهره های مختلف و گوناگون آن، هرچند که این قصه ها از زبان حیوانات بیان شده است؛ اما جای پای انسان و خصوصیات انسانی، در تمام زوایای قصه ها مشاهده می گردد.»
(شیرازی ،1375 : 3)
این کتاب مهم اخلاقی و تربیتی هندی که به زبان فارسی ** به عنوان یک منشور اخلاقی در بین اقوام و ملل گوناگون دست به دست میشده است. از آنجا که در پهنای حکایات سرگرم کننده این کتاب، به نتایج اخلاقی مهمی دست می یابیم، بسیار حائز اهمیت می باشد. بنده از سال های قبل با این کتاب آشنا بودم و بارها به مطالعه‌ی حکایات دلنشین آن می پرداختم، لذا برای شناخت هر چه بیشتر و عمیق تراین اثر ارزشمند، پس از کسب نظر از استاد گرانقدر، عنوان «تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه» را برای پایان نامه حاضر انتخاب کردم.
 
پیشینه تحقیق:
اگر چه تحقیقاتی در مورد مسائل اخلاقی و حکمت عملی در کلیله و دمنه انجام شده، اما از آنجایی که اولا زاویه دید و ثانیا عملکرد و روش تحقیق محققان متفاوت است لذا انجام این تحقیق، نتیجه ای متفاوت در بر خواهد داشت. از جمله کتابهایی که در این زمینه قبلا کار شده می توان به پایان نامه «پژوهشی در کتاب کلیله و دمنه از دیدگاه دین و اخلاق و حکمت عملی» از ناهید جعفری و یا به کتاب «اخلاق اساسی کلیله و دمنه» از محمد علی تهرانی و کتابها و مقالاتی از این نوع اشاره کرد، که البته هرکدام با سبک و دیدگاهی متفاوت این کتاب را مورد بررسی قرار داده اند.

 
هدف تحقیق:
4-    هدف از تحقیق حاضر، شناساندن بعد تعلیمی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه است برای کسانی که با این اثر آشنایی کافی ندارند.
5-    تبیین هر چه بهتر هدف نویسنده کتاب کلیله و دمنه، مبنی بر این که هدف نویسنده فقط نوشتن یک اثر داستانی صرف نبوده، بلکه با هدفی متعالی آن هم با هدفی تعلیمی و تربیتی اقدام به نوشتن چنین اثری نموده است.

روش کار تحقیق:
1-    ابتدا با راهنماییهای استاد محترم مفهوم و معنی کلمه اخلاق را از فرهنگهای مهم و معتبر استخراج کردم تا با آگاهی بیشتر به بررسی تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه بپردازم.
2-    سپس کتابهای مربوط به علم اخلاق، خصوصا اخلاق اسلامی را مورد مطالعه قرار دادم.
3-    مصادیق علم اخلاق و موضوعات مهم و برجسته آن را فهرست بندی نمودم.
4-    موارد و مصادیق کتابهای اخلاقی را در لابلای داستانهای کلیله و دمنه مورد جستجو قراردادم.
5-    هر کدام از داستانها ی اصلی از دیدگاه اخلاق مورد بررسی قرار گرفتند.

در تحقیق حاضر از فیش های تحقیق استفاده شد که در آن موضوعات اصلی و فرعی جدا از هم طبقه بندی شدند و موضوعات اصلی فصلهای پایان نامه را تشکیل دادند و موضوعات فرعی بعنوان زیر مجموعه هر یک از این فصلها قرار گرفتند.
در سرآغاز هر یک از فصلها چکیده ای مختصر از کل فصل بیان کرده ایم تا، خواننده قبل از ورود به فصل با خواندن آن نسبت به موضوعات و مسائل مطرح شده در آن آگاهی مختصری به دست آورد.
لازم به ذکر است نقل قولها عینا و بدون کم و کاست، با ذکر ماخذ و با رعایت امانت و در داخل گیومه نوشته شده اند.
در این پایان نامه همان گونه که ازعنوانش پیداست منبع اصلی استفاده شده، خود کلیله و دمنه است و چاپ سال می باشد. برای توضیحات بیشتر از منابع فرعی نیز استفاده کرده ایم: مانند فرهنگ لغت، قرآن کریم و بعضی کتابهای اخلاقی و اجتماعی.
امید که، این اثر پر نقص و ناچیز مورد توجه اساتید محترم و دوستداران ادب و دانش قرار گیرد.
بماند سالها این نظم و ترتیب                ز ما هر ذره خاک افتاده جائی
غرض نقشی است کز ما باز ماند                که گیتی را نمی بینم بقائی
مگر صاحبدلی روزی برحمت                کند در کار درویشان دعائی
(گلستان سعدی ، 1385 : 33)
در پایان نیز از نام و یاد خداوند یکتا غفلت نورزیده و از زبان سعدی می گویم:
ای کریمی که از خزانه غیب                گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم                تو که با دشمن این نظر داری
(همان : 25)

 
تعریف اخلاق
در اینجا به معنی و مفهوم کلمه اخلاق در برخی از فرهنگ های مهم و معتبر فارسی اشاره ای می کنیم:
«اخلاق جمع خلق ،خوی ها ،طبیعت باطنی، سرشت درونی علم اخلاق :یکی از شعب حکمت عملی است وآن دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص.» (فرهنگ فارسی معین)
دهخدا نیز اخلاق را دانش بد و نیک خویها معنی کرده و آورده است که «اخلاق عبارت است از علم معاشرت با خلق و آن از اقسام حکمت عملیه است و آن را تهذیب اخلاق و حکمت خلقیه نیز نامند.»
در دایرﺓ المعارف اسلامی نیز مفهوم اخلاق این گونه بیان شده است:
«اخلاق، عنوان شاخه ای از علوم انسانی، که در آن از ارزش خویها و رفتار آدمی بحث می شود. باید دانست که این علم نگرشی تاریخی بر خویها و رفتارهای انسان بعنوان اموری واقع، با کوششی برای کشف علل و عوامل طبیعی آنها نیست بلکه مطالعه آنهاست، از این حیث که هر یک در نظام ارزشی معین از چه جایگاهی برخوردارند.»      
به منظور درک بهتر مفهوم اخلاق، خصوصا در متون اسلامی، در اینجا به تعاریف علم اخلاق در کتب مختلف می پردازیم:
در کتاب «درسهایی از اخلاق اسلامی یا آداب سیر و ملوک» درباره اخلاق می خوانیم:
«علم اخلاق عبارت است از علم چگونه زیستن البته این چگونگی هم شامل رفتار می گردد و هم شامل ملکات و کیفیات نفسانی. یعنی علم به اینکه انسان چگونه باید رفتار کند، و واجد چه ملکاتی باشد و چه کیفیتی از کیفیات را به دست آورد که متعالی و مقدس باشد، تا در پرتو آن رفتار صحیح، و ملکات حمیده، به سعادت و کمال نهایی خود برسد.»
(حجت الاسلام طاهری، 1376: 12)
هم چنین در کتاب مبانی اسلامی، درباره ی اخلاق چنین تعریفی ارائه شده است: «علم اخلاق ،علمی است که زشتی و زیبایی صفات و ملکات نفسانی انسان، را تبیین کرده و راه درمان و دریافت هر یک را توضیح می دهد.» (امینیان،1381: 11)
در کتاب «اخلاق اسلامی» نیز در مورد علم اخلاق آمده است:
«علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی می کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می دهد.» (دیلمی و آذربایجانی، 1385: 16)     
غیاثی کرمانی درباره ی علم اخلاق می نویسد: ««اخلاق» جمع «خلق» است و آن عبارت از هیات و حالت و ملکه ای راسخ در آدمی است که باعث صدور اعمال، خواه خوب و پسندیده و خواه ناپسند و نکوهیده به هسولت و آسانی می گردد.
انسان دارای ظاهری است که «بشریت» نام دارد و باطنی که «آدمیت» خوانده می شود بشریت دارای صورتی به نام «خلق» و آدمیت نیز دارای صورتی به نام «خلق» می باشد و در قیامت که حقایق آشکارا و هویدا می گردند، آدمیان به صورت «خلق» خویش محشور و برانگیخته می شوند.» (غیاثی کرمانی، 1377: 13 و 14)
براساس این تعریف و تعاریف ذکر شده قبلی، علم اخلاق علاوه بر گفتگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نیز بحث می کند . غیر از این، راهکارهای رسیدن به فضیلت ها و دوری از رذیلت ها، اعم از نفسانی و رفتاری ، را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
فواید علم اخلاق
«وَ إنَّکَ لَعلی خُلُقٍ عَظیمٍ.»
ای پیغمبر تو البته دارای خوی بزرگ و بسیار پسندیده هستی. (ن / 4)
«از مسائل مهم حیاتی و اجتماعی که باید زیربنای زندگانی هر انسانی قرار گیرد و انسانها باید هر چه بیشتر به آن توجه و التفات داشته باشند، مساله تخلیه و تحلیه اخلاقی است. چون انسانیت انسان ظهور و بروز پیدا نمی کند مگر با آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذائل اخلاقی.» (امینیان،1381 :9)
«چنانکه حق تعالی بر مصطفی ثنا گفت به خلق نیکو و گفت: «انک لعلی خلق عظیم» و رسول (ص) گفت: «مرا فرستاده اند تا محاسن اخلاق را تمام کنم» و گفت: «عظیمترین چیزی که در ترازو نهند، خوی نیکوست.»» (محمد غزالی، به تصحیح احمد آرام: 511)
در اینجا پاره ای از فواید و نقشهای سازنده علم اخلاق را که در کتاب مبانی اسلامی مطرح شده اند، به ایجاز بیان می کنیم:
«1- اخلاق، تقویت کننده روان انسان:
برای توضیح مطلب فوق باید یاد آور شویم که بعد روحانی انسان، با توجه به دلایل مختلف دینی و عقلی از بعد جسمانی انسان برتر و بالاتر است. تمام دانشمندانی که برای کانون وجود انسان، روح و روانی قائلند، بر این عقیده اند که روان انسان بالاتر و شریف تر از جسم آدمی است. این دانشمندان جسم و بدن را به منزله قشر و پوست و روان را به مثابه مغز و لُبّ می دانند.
دلیل مطلب از نظر عقل نیز روشن است؛ زیرا بقا وکیان بدن در پرتو روان است و فنای آن به هنگام قطع رابطه با جان، بدن پیوسته در حال تغییر و تحول و در مسیر فنا و نابودی است. اما روح دائما به جانب تکامل و ابدیت به سوی جهان باقی در حرکت است. برتری روح از بدن از نظر روایات اهل بیت نیز ثابت و مورد قبول است: امیر المومنین (ع) می فرمایند: «در شگفتم که می بینم مردم، شب هنگام که برای آنها غذا برده می شود، خود را به زحمت می اندازند و چراغی روشن می کنند تا ببینند چه چیزی در شکم خود می ریزند اما به هنگام تغذیه روح چراغ عقل را با شعاع علم روشن نمی کنند تا از آثار منفی ناآگاهی و ثمراتی که در اعتقادات اعمالشان وجود دارد ، در امان بمانند.»
از محتوای این روایت به دست می آید که جنبه ی روح برتر از جنبه ی بدن است. بنا براین، وظیفه عقلی و شرعی ایجاب می کند که در تربیت و تقویت آن بکوشیم و از اموری که آن را تهدید و تضعیف می کند، بر حذر باشیم.
راه منحصری که موجب پرواز ملکوتی روح و مانع انحطاط و سقوط آن می شود، تزکیه نفس، یعنی تحلی به فضایل اخلاقی و تجنب و دوری از رذائل است. از این روست که می گویند اخلاق تقویت کننده بعد روانی انسان است.
2- اخلاق، تعدیل کننده خواسته ها:
در توضیح این مطلب باید گفت: تمام کارهای انسان، از خوردن و خفتن و زندگی تشکیل دادن و به طور کلی از مسایل اولیه زندگی گرفته تا جهاد و جنگیدن، اختراع ابزارها و اکتشافات علمی، همه و همه برخاسته از خواسته های درونی است. اگر این غرایز و خواسته ها در میدان وسیع فعالیت خود مطلق و آزاد باشند وبه هیچ وجه تعدیل و کنترل نشوند، انسان را به نابودی می کشانند.
خلاصه مطلق و رها بودن غرایز، نقمت و معتدل و مهار بودن آنها نعمت است. مثلا اگر ریشه غریزه شهوت از زمین کنده شود، دیگر این نفس، نفس انسانی نخواهد بود و چیزی نمی گذرد که توالد و تناسل از میان می رود و نسل انسانی قطع می شود؛ هم چنین اگر غرایز مطلق و آزاد گذارده شوند، مسلما باعث انحراف ها، تجاوزها، فتنه ها و فسادها و دیگر بلاهای خانمان سوز اجتماعی می شود.
اگر بخواهیم غرایز، این نعمتهای گران قدر الهی را از افراط و تفریط رهایی بخشیم و به سر منزل اعتدال و میانه روی برسانیم، باید از مسیر تهذیب و تزکیه نفسانی به سوی این مقصد پیش برویم و با تخلق به فضایل اخلاقی و یا اجتناب از رذایل اخلاقی، غرایز را تعدیل کنیم.                                     
3- اجتماع سالم در پرتوی اخلاق سالم:
اگر در یک جامعه، فضایل اخلاقی رواج داشته باشد و اخلاق اسلامی بر آن حکم فرما باشد، بی تردید آن جامعه از آرامش و سلامت بالایی برخوردار خواهد بود. اگر در اجتماعی، تعاون، همیاری، انفاق، عفت، تواضع، حسن ظن، محبت و به طور کلی، عدالت به معنای وسیع و جامعش حکم فرما باشد، این اجتماع، همان مدینه فاضله خواهد بود که می توان در آن با فکری آسوده و به دور از وحشت زندگی نمود.
گفتنی است که علم اخلاق در اصل یک علم عملی است؛ یعنی باید عقل نظری را با عقل عملی آمیخته نمود. تنها دانستن مسائل، کارساز و ثمربخش نیست؛ یعنی باید پس از علم، عمل نمود.
علم هرچند بیشتر خوانی  چون عمل در تو نیست نادانی تلخیص (امینیان، 1381: 13 الی 18)
مولف کتاب «تربیت کودک از نظر اسلام» درباره فواید پرورش علم اخلاق این گونه توضیح می دهد:
«دانشمندان می گویند : انسان حیوان متفکری است که به وسیله عقلش می فهمد که چگونه خواسته های خود را تامین کند و دشواری و مشکلاتش چسان حل نماید و در زندگی اجتماعی، براساس فطرت خداداد، اصولی را به نام اخلاق می پذیرد و حقوق دیگران را محترم می شمارد، اصل تعاون و همکاری را رعایت می کند، از ستمگری اجتناب می نماید.
بنابراین اخلاق جز شخصیت اصلی هر انسانی می باشد و انسان منهای اخلاق در حقیقت تنزل از انسانیت به حیوانیت است. شرافت انسان وابسته به روحیات پسندیده اوست، اگر فردی از نظر علمی دارای عالیترین مدارک باشد ولی از انسانیت و اخلاق نیکو بهره کافی نداشته باشد، فاقد هر نوع ارزشی خواهد بود. بنابراین دانش و پیشرفت علمی هنگامی به حال جامعه مفید خواهد بود که توام با اصول اخلاقی و صفت عالی انسانی باشد. انسان هیچ گاه نمی تواند با مال و ثروت و قدرت، در دیگران نفوذ کند. این اخلاق است که دلهای مردم را تسخیر می سازد. رسول اکرم در این باره فرموده اند: «شما هرگز نمی توانید به وسیله مال و ثروت مردم را به سوی خود جلب نمایید.» پس بوسیله اخلاق نیکو و صفات پسندیده می توان در دلها آشیان گرفت. دلهای انسانها از هر قلعه و حصاری استوارتر است.
چیزی که در گشودن آن موثر است همان اخلاق و انسانیت است.» (رشید پور،1365:6و7)

در کتاب کیمیای سعادت نیز روایاتی درمورد فواید اخلاق نیکو و ضرورت پرورش آن آمده است:
غزالی می گوید:
«یکی در پیش رسول آمد و گفت: «دین چیست؟» گفت: «خلق نیکو» از راست وی اندر آمد و از چپ وی اندر آمد و هم چنین می پرسید و وی همچنین می گفت. باز پسین بار گفت: «می ندانی؟ آنکه خشمگین نشوی!» و از وی پرسیدند که :« فاضلترین اعمال چیست؟»
گفت: «خلق نیکو»
و یا می گوید:
«یکی رسول را گفت: «مرا وصیتی کن» گفت: «هر کجا که باشی از حق تعالی بپرهیز» گفت: «دیگر» گفت: «از پس هر بدی نیکی کن تا آن را محو کند.» گفت: «دیگر» گفت: «مخالطت با خلق نیکو کن» و رسول (ص) گفت: «هر که را خدای تعالی خلق نیکو وی را ارزانی داشت، خورش آتش نکند.»
و نیز در ادامه می فرماید:
«و رسول را گفتند: «فلان زن روز به روزه و شب به نماز می باشد و لیکن بدخوی است و همسایگان را به زبان برنجاند» گفت: «جای وی دوزخست» و رسول گفت: «خوی بد طاعت را همچنان نابود کند که سرکه انگبین را» و رسول (ص) اندر دعا گفتی : «بار خدایا خلق من نیکو آفریدی ، خلق من نیکو بکن» و گفتی: «بار خدایا، تن درستی و عافیت و خوی نیکو ارزانی دار» و پرسیدند رسول را که چه بهتر که حق تعالی بنده را بدهد، گفت : «خلق نیکو» و گفت: «خلق نیکو گناه را همچنان نیست کند که آفتاب یخ را.»  
عبدالرحمن بن سمره می گوید:
«نزدیک رسول بودم، گفت: دوش چیزی عجیب دیدم؛ مردی را دیدم از امت خویش اندر زانو افتاده و میان وی و میان حق تعالی حجابی بود، خلق نیکوی وی بیامد و حجاب برگرفت و وی را به حق تعالی رسانید و گفت: «بنده به خلق نیکو درجه بیابد، چنانکه کسی روز به روزه باشد و به شب به نماز و درجات بزرگ اندر آخرت بیابد، اگر چه ضعیف عبادت بود» و نیکوترین خلقی رسول را بود که یک روز زنان اندر پیش وی بانگ همی کردند و غلبه همی داشتند، عمراندر شد، بگریختند، گفت: «ای دشمنان خویش از من وحشت دارید و از رسول خدا حشمت ندارید؟! گفتند: «تو از وی تندتری و درشت تر!» و رسول (ص) گفت: «یا ابن الخطاب، بدان خدای که نفس من به حکم ویست، که هرگز تو را شیطان اندر راهی نبیند که نه آن راه بگذارد وبه راهی دیگر شود از هیبت تو.»

و فضیل می گوید:
«صحبت با فاسق نیکو خود دوستر دارم از آنکه با قرای بدخو» ابن المبارک با بدخویی اندر راه افتاد، چون از وی جدا شد بگریست. گفتند: «چرا می گریی؟» گفت: «آن بیچاره از نزدیک من برفت و آن خوی بد همچنان با وی برفت و از وی جدا نشد.»
وکتانی می گوید: و یحیی بن المعاذ الرازی نیز درباره ی اثرات خوی بد و نیکو می فرماید: «خوی بد معصیتی است که با وی هیچ طاعت سود ندارد و خوی نیکو طاعتی است که با وی هیچ معصیت زیان ندارد.» (کیمیای سعادت، 1388 :511 و 512)         
«از این جا می توان دریافت که علم اخلاق ، از پرارج ترین و ضروری ترین علومی است که انسان بدان نیازمند است.
مفاسدی که در جوامع بشری دامنگیر انسان می شود، چه در زندگی فردی (یعنی در رابطه خود و مبدا و معاد خود) و چه در زندگی اجتماعی (یعنی در رابطه با دیگران) وقتی ریشه یابی می شود؛ روشن می گردد که منشا اصلی و علت اساسی آن سه چیز است:
1- جهل و نادانی 2- تبعیت از هوی و هوسهای نفسانی و مخالفت عقل و شرع و خلاصه خروج از اطاعت حضرت حق تعالی 3- غفلت.
علم اخلاق، در ریشه کن کردن این سه بیماری و از بین بردن آنها سهم به سزائی دارد، گر چه مدعی نیستیم که این علم علت تامه برای صفات پسندیده و از بین بردن صفات رذیله است. اما با یقین باید گفت که اگر کسی بخواهد در مقام تذهیب نفس برآید و انسانیت خود را از قوه به فعلیت برساند، و به عنوان یک انسان واقعی (نه صوری) جلوه کند، چاره ای جز تعلیم و بکار بستن تعلیمات اخلاقی ندارد، زیرا تنها علمی که انسان را به عاقبت دردناک و زشت تبعیت از هوی و هوس آگاهی داده، و روش مبارزه با هواهای نفسانی، و تهذیب نفس را به انسان می آموزد ، علم اخلاق است.»
(حجت الاسلام طاهری، 1376 : 26 و 27 )
««حسن خلق» کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
از امام صادق (ع) پرسیدند:
حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟

فرمود: آن است که:
«اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی، و با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات رو به رو شوی.»
گشاده رویی از بارزترین صفات رسول خدا (ص) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شگفتی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند درباره این خصلت مردمی رسول اکرم (ص) می فرماید:
«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظاً غَلیظَ القَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛‌
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تند خو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند.»» (محدثی، 1388: 43)
«در ارزش و عظمت حسن خلق همین قدر بس، که در قرآن کریم از میان صفات پسندیده و کمالات عدیده رسول گرامی اسلام (ص) تنها اخلاق نیکوی او با وصف عظیم، یاد شده است، با آنکه همه کمالات و صفات آن حضرت عظیم بود. و در بعضی از روایات، اصل «دین» به حسن خلق تعبیر شده است چنانکه در حدیث وارد شده است که شخص به محضر رسول خدا (ص) رسید و از او پرسید که:
«یا رَسُولَ الله (صلّی الله علیه و آله) مآ الدِّینُ؟ فَقالَ حُسْنُ الْخُلْقِ.»
طبق نقل، سائل تا چهار بار سوالش را تکرار کرد و در پاسخ همان را شنید که در ابتدا شنیده بود. و در حدیث دیگر: کاملترین مومن از جهت ایمان، نیکوترین آنها از نظر اخلاق، دانسته شد.» (حجه الاسلام طاهری، 1376 : 19) سوء خلق در بیشتر روایات و احادیث آمده از پیامبر وائمه معصومین نهی شده است. به عنوان نمونه رسول خدا فرموده است:
«أَبَی اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِصاحِبِ الْخُلُقِ السَّیّئ بِالتَّوْبَهِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یا رَسُولُ اللهِ – قَالَ لِأَنَّهُ إذَا تَابَ مِنْ ذَنْبٍ
– وَقَعَ فِی ذَنْبٍ أَعْظَمَ مِنْهُ.»
خدای عزوجل برای بد خلق توبه نخواسته، عرض شد: یا رسول الله! آن چگونه باشد؟ پاسخ داد: زیرا هر گاه از گناهی توبه کند، در گناه بزرگتری می افتد.»
(ثقه الاسلام کلینی، به ترجمه توضیح از سید مهدی آیت اللهی، 1389 ، ج 4: 16)
و نیز امام صادق (ع) فرمود:
«إنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ – کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ.
بداخلاقی: کردار را تباه می سازد همان طور که سرکه عسل را تباه کند.»

امام رضا (ع) از حضرت علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است:
«لَوْ عَلِمَ الرَّجُلُ مَا لَهُ فِی حُسْنِ الخُلُقِ لَعَلِمَ أَنَّهُ المُحْتاجُ إلیَ خُلُقِ الْحَسنِ فإنَّ خُلُقَ الْحَسَنِ یُذِیبُ الذُّنُوبَ کَمَا یُذِیبُ الماءُ الْمِلْح.»
اگر مرد اگاهی داشت در خوش خویی، چه چیزهایی برای او هست، مسلم می دانست که به خوش خویی نیازمند است، زیرا خلق نیکو گناهان را ذوب می کند، چنان که آب نمک را ذوب می کند.» (قربانی، 1389: 374)
در اینجا نمونه های دیگری از گفتار معصومین درباره ی ارزش حسن خلق، که در کتاب «اخلاق» آمده است، را بیان می کنیم:
از امام باقر (ع) روایت شده: «اِنَّ اَکْمَلَ المُؤمِنینَ ایماناً اَحْسَنُهُم خُلقاً»
هر مومنی خوش اخلاق تر باشد، از نظر ایمان کاملتر است.
از پیامبر اکرم (ص): «ما یُوضَعُ میزان آمریءِ یَوْمَ القیامَهِ اَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الخُلْقِ»
روز قیامت برتر از حسن اخلاق در میزان عمل هیچ بنده ای نهاده نمی شود.
از امام صادق (ع): «اِنَّ صاحِبَ الخُلْقِ الحَسَنِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ القائم.»
پاداش انسان خوش اخلاق مانند کسی است که دائماً در نماز و روزه باشد.
شخصی درباره حسن خلق از رسول اکرم (ص) توضیح خواست
حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»
طریقه عفو و رحمت پیش گیر و به نیکوکاری فرمان ده، اگر نپذیرفتند از مردم نادان روی بگردان. (اعراف/ 199)
سپس فرمود حسن خلق آن است که با کسانی که با تو قطع رابطه کرده اند رابطه برقرار کنی و به کسانی که تو را محروم کرده اند بخشش کنی و کسی را که بر تو ظلم کرده عفو نمایی.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بُعِتْتُ لِاتَمِمَّ مَکارِمَ الاخْلاقِ.»
من مبعوث شدم تا اخلاق نیکو را تکمیل کنم
خدای تعالی می فرماید: لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوهٌ حَسَنَهٌ.»
البته رسول خدا برای شما الگوی خوبی است (قلم : 4)(تلخیص شبر 1389: 25 الی 27)
در کتاب «فضیلتهای اخلاقی» درباره ی فواید و ضرورت پرورش علم اخلاق در جوامع بشری می خوانیم: «بی تردید، اخلاق و تربیتهای دینی به عنوان بزرگترین پشتوانه های معنوی می توانند به زندگی انسانها معنا و مفهوم صحیح بخشیده و برای علوم و دانشهای بشری نیز راهنمایی مفید در جهت بهبود وضع انسانها بوده و خط روشی را در سیر تکاملی آن ارائه و تبیین نمایند، زیرا هر جامعه ای که با وجود عالمان و دانشمندان از اخلاق به معنای صحیح خود دور مانده، به نابودی و سیه روزی دچار گردیده است؛ چرا که در این جوامع دانشمندان نیز به خدمت تباهی درآمده اند. و لذا بزرگان فرموده اند:
«اَلْعِلْمُ وَالدّینُ تَوْ أَمانِ اِنِ افْتَرَقا اِحْتَرَقا».
زیرا علم و دین بایستی با یکدیگر پیوند ناگسستی داشته باشند و اگر این دو از یکدیگر جدا شوند، آتشی به پا می شود که خسارات سنگینی را به بار می آورد. و بشریت تاکنون از این رهگذر متحمل ضربات سهمگین شده است. بهترین گواه بر این مدّعا، جهان غرب، سرزمین غروب انسانیّت می باشد. مغرب زمین هر چند که از نظر علم و صنعت و تکنیک پیشرفتهای فراوانی نموده است، ولی به گواهی آمارها و نشریات منتشره از سوی خود آنان و شاهدانی صادق و فریاد اندک دردمندانی دلسوز از متن خود آن جوامع، از نظر اخلاق به شدّت سقوط کرده است و این چیزی جز نتیجه بی اعتنایی به معنویت و اخلاق نیست. (تلخیص غیاثی کرمانی، 1377: 11 و 12)
نکاتی چند درباره کلیله و دمنه
«بحقیقت کان خرد و حصافت و گنج تجربت و ممارست است، هم سیاست ملوک را در ضبط ملک بشنودن آن مدد تواند بود و هم اوساط مردمان را در حفظ ملک از خواندن آن فایده تواند شد. و یکی از براهمه هند را پرسیدند که "می گویند بجانب هندوستان کوههاست و در وی داروها روید که مرده بدان زنده شود، طریق به دست آوردن آن چه باشد ؟" جواب داد که «حفظت شیئا و غابت عنک اشیا» این سخن از اشارت و رمز متقدمان است، و از کوهها علما را خواسته اند و از داروها سخن ایشان را و از مردگان جاهلان را که بسماع آن زنده گردند و بسمت علم حیات ابد یابند ، و این سخنان را مجموعی است که آن را کلیله و دمنه خوانند و در خزاین ملوک هند باشد، اگر بدست توانی آوردن این غرض بحصول پیوندد.» (نصراله منشی ، 1345 : 19)
یکی از پر آوازه ترین داستانهای تمثیلی هندوان، که در جهان شهرت بسیاری یافته، کلیله و دمنه است. نام این کتاب که بی شک، پس از ترجمه به زبان پهلوی برآن نهاده شده، ماخوذ است از دو کلمه «کرتکا» و «دمنکا» نام هندی دو شغالی که باب نخست کتاب به ذکر داستان آن دو آغاز می گردد، و در زیر این دو نام، دو دوست دیرین و دو یار موافق را با دو عقیده مخالف نشان می دهد، یکی جاه طلب و مقام جوی و حیله گر و مکر اندیش و آن دیگر، دوراندیش و محتاط و دوربین و عزلت گزین. دمنه، قهرمان اصلی داستان است و باب نخست، شرح حیله ها و دسیسه هایی است که وی در برانداختن شنزبه که در دربار شیر تقرب یافته بود، به کار برده، و سرانجام به پیروزی او این نیرنگ پایان می یابد. کلیله، جز در مواردی معدود، در داستان دیده نمی شود، لیکن نام او با نام دمنه، پس از ترجمه در یک ردیف بر این کتاب نهاده شده است.
این دو نام، پس از ترجمه کتاب به زبان پهلوی، به صورت «کلیگ» و «دمنک» درآمد، و هنگام ترجمه به زبان عربی، «کلیله» و «دمنه» خوانده شد، و نام اصلی کتاب، یعنی نام ابوابی که نخستین بار از هندی به پهلوی ترجمه شده در زبان سنسکریت، «پنجاتتر» به معنی «پنج کتاب» یا «پنج باب» و یا «پنج حکمت» بوده است.
کتاب «پنجاتنتر» قدیمی ترین مجموعه ادبیات تمثیلی موجود هندوستان است که شامل پنج داستان، و یا پنج باب بوده و هریک از داستانهای کوتاه و ابواب مختصر، مشحون به اندرزها و پندها و حکمت های دلپذیر و آموزنده بسیار است.
در هر یک از پنج فصل پنجاتنتره، حکایتی اصلی آمده است که در کنارش حکایت و یا حکایتهای فرعی نیز به چشم می خورد. حکایتهای فرعی را یکی از شخصیت های حکایات اصلی بیان می کند. گاه در داخل حکایت فرعی، حکایت فرعی دیگری نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، گاه شخصیت یکی از حکایتهای فرعی، حکایت فرعی دیگری را برای دیگری بازگو می کند.
در این حکایتها همه نوع رفتار انسانی به حیوانات نسبت داده می شود. گاه حیوانات، راه زهد و پرهیزگاری را در پیش می گیرند، گاه به مطالعه وادها [=سرودهای مقدس هندوان]، ادای مراسم مذهبی و گفتگو درباره خدایان و قهرمانان می پردازند، و گاه خوی حیوانی خویش را به نمایش می گذارند. هر چند هسته اصلی کتاب را حکایات منثور می سازد، پندهای منظوم، چون نگینی در لابه لای جملات کتاب می درخشد. پندها را از آن رو به نظم کشیده اند که به راحتی به خاطر سپرده شوند.
در دوره پادشاهی ساسانیان – روزگار خسرو انوشیروان - طبیب دانایی به نام «برزویه» پنچاتنتر را از هند به ایران آورد و آن را به زبان پهلوی ترجمه کرد و ابواب و حکایات چند بر آن افزود که اغلب آنها از مآخذ دیگر هندی بود .از جمله این مآخذ، می توان مهابهاراتا را نام برد، که از بزرگترین حماسه هندوان و منظومه‌ای در دویست و پانصد هزار بیت است. (ایمانی، 1382: 5 و 6 )

«نصراله منشی در روزگار غزنویان به ترجمه این کتاب روی می آورد که اکنون ترجمه نصراله منشی پس از گلستان سعدی، دومین کتاب نثر فصیح فارسی است.» (همان: 10)                                          
سعدالدین در مقدمة الکتاب، کلیله و دمنه را ستوده است و آن را مانند تاجی گوهرنشان که با مرواریدهای برگزیده و درخشان زینت یافته و بر سر نازندگان برتری یعنی نویسندگان نثرهای مصنوع جای گرفته یاد کرده است. (ورادینی، تصحیح خطیب رهبر، 1366: ص ب مقدمه)
دکتر موسوی در شرحی که بر کلیله و دمنه نصراله منشی نوشته، می فرماید: «این کتاب پر مغز و بی نظیر «متضمن روش خردمندانه زندگی» و درس تدبیر و حکمت بوده و «به قصد بیدار ساختن وجدان جوانان در جهان سیر کرده است».
(1384: 14)
«به قول مرحوم استاد یوسفی: جهان کلیله و دمنه، عالم تمثیل هاست و هر پاره ای از آن نمودار نکته ای و پندی. هر یک از جانوران در قصه ها، در خور توجه است و هر عمل و رفتار و گفتاری گوشه ای از زندگی را در آن اعصار نشان می دهد. از این رو اگر گفته شود کلیله و دمنه از جهتی حالتی مجازی و استعاری داشته سخنی ناروا نیست.» (همان: 16)

 


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.