فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:31
فهرست مطالب:
نگاهی به کودکان و دانش آموزان عقب ماندة ذهنی
تاریخچه و سابقه تحقیق در مورد آموزش و پرورش کودکان دیرآموز
طبقه بندی کودکان
انواع کودکان بر اساس درجة نقص ذهنی آنها
عقیده تردگلد در مورد عقب ماندگی ذهنی
عقیدة فردریک شرایبر در مورد عقب ماندگی ذهنی
ویژگی های وراثتی کودکان عقب ماندة ذهنی
تحقیق جانسون در رابطه با وضعیت اجتماعی کودکان
فصل سوم :
متولوژی و روش تحقیق
فصل چهارم و پنجم :
یافته ها و تجزیه و تحلیل اطلاعات
ویژگی های کودکان دیرآموز
روش ها و چگونگی تشخیص کودکان دیرآموز
آزمون های روانی
انتقاد از آزمون های روانی سنجش بهرة هوشی
موارد استفاده از آزمون ها
علل عقب ماندگی ذهنی
عوامل مربوط به هنگام تولد
عوامل عقب ماندگی ذهنی بعد از تولد
پیشگیری ها
وظایف و مسئولیت های ما در رابطه با کودکان دیر آموز
وظیفه ما در مقابل این گونه کودکان چیست ؟
تشخیص دقیق و صحیح
فصل ششم
خلاصه تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادات
خلاصة تحقیق
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع :
نگاهی به کودکان و دانش آموزان عقب ماندة ذهنی
گروهی از مردم استنباط نادرستی از عقب ماندگی ذهنی داشته و تصور می نمایند که عقب ماندگی ذهنی همانند یک مرض بوده و می تواند از شخصی به شخص دیگر سرایت نموده و یا مانند سل و آبله و سرخچه قابل انتقال در میان کودکان باشد.
با این فرق که بیماری ذهنی طولانی تر و سخت تر است.
عده أی نیز بر این عقیده اند که عقب ماندگی ذهنی همان بیماری روانی و یا دیوانگی است چنین برداشتهای غلط تصورات نادرست حتی گهگاه در میان افراد تحصیل کرده و نیز به چشم می خورد آنچه که قابل توجه می باشد این است که عقب ماندگی ذهنی بیماری یا مرض نیست. کودکان و بزرگسالان هرگز به واسطه مجاورت با افراد عقب مانده دچار عقب ماندگی ذهنی نمی شوند.
عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید. عقب ماندگی ذهنی می تواند ار اثر مرض، عفونت و ویروس به وجود آید اما قابل سرایت به دیگری نیست عقب ماندگی ذهنی مانند دست یا پایی است که به خوبی کار نمی کند.
معمولاً دانشمندان و متخصصان تعلیم و تربیت استثنایی به دلایل مختلفی از جمله مسائل زیر در تعریف کودک عقب ماندة ذهنی و پاسخ به چرایی و چگونگی عقب ماندگی ذهنی با اشکال مواجه هستند زیرا :
بنابراین با توجه به مطالب فوق و دلایل دیگر ارائه یک تعریف جامع و مانع از عقب ماندگی ذهنی برای معلمان و روانشناسان و روانپزشکان به سهولت مقدور نخواهد بود.
تاریخچه و سابقه تحقیق در مورد آموزش و پرورش کودکان دیرآموز
تاریخ گذشته ما نشان می دهد که وظیفه آموزش و پرورش کودکان دیرآموز، به عهده خانواده او و یا موسسات خصوصی بوده است ولی امروزه عرفاً به عنوان یک وظیفه مدرسه پذیر شده است.
بعد از انکه قوانین آموزش اجباری در اواخر قرن نوزدهم (در امریکا) به تصویب رسید مدارس شاهد حضور روز افزون عقب ماندة ذهنی شدند چون بسیاری از این کودکان به قدری عقب ماندگی داشتند که نمی توانستند از برنامة مدرسه عادی بهره لازم را ببرند آموزگاران و سایر افرادی که دست اندرکار آموزش و پرورش در مدارس دولتی بودند متوجه شدند که نوعی تسهیلات ویژه لازم است تا بتوان با این مشکل مقابله کرد در این رابطه بود که آموزش کودکانی که سرعت یادگیریشان به اندازه کودکان عادی نبود، به عنوان بخشی از مسئولیت های جامعه و دولت شناخته شده چون کودکان عقب ماندة ذهنی نمی توانستند از تدریسی که در کلاس های عادی می شد بهره کافی ببرند ارائه آنگونه تدریس که مناسب حال آنان باشد ضروری به نظر رسید در نتیجه اولین کلاس های ویژه بر کودکان عقب ماندة ذهنی در اوایل قرن حاضر، تشکیل شد و به دنبال آن کلاس های ویژه مدارس دولتی به پیشرفت های قابل ملاحظه أی دست یافتند. در حال حاضر دلیل در دست نیست که تصور کنیم این پیشرفت متوقف شده باشد.
طبقه بندی کودکان
کودکان کم هوش توجه بسیاری از دست اندرکاران ، مانند پزشکان، روانشناسان متخصصان آموزش و پرورش ، جامعه شناسان ، دانشمندان ژنتیک و دیگران را به خود جلب کرده و هر کدام از این اشخاص طبقه بندی ، مفاهیم و اصطلاحات خاص خود را اظهار نموده اند و در نتیجه دانشجوی مبتدی به هنگام روبرو شدن با اصطلاحات گوناگونی چون، کودک دارای ضعف ذهنی ، دارای نقص ذهنی دارای زوال عقب، دیرآموز، معلول ذهنی و بسیاری از اصطلاحات دیگر که همه دلالت بر کودکان کم هوش می کنند کاملاً گیج می شود.
کودکان کم هوش در درجة کم هوشی با هم تفاوت دارند در نتیجه یکی از طبقه بندی های معمول این کودکان، بر اساس نقص آنها در نظر گرفته شده است. تأکید این طبقه بندی روی تفاوت های کمی است نه کیفی به این معنی که کودکان را بر اساس درجة کم هوشی آنها از هم متمایز می کند نه نوع آنها.
انواع کودکان بر اساس درجة نقص ذهنی آنها
1ـ کودکان کور ذهن :
این نوع کودکان طبق آزمون های روانشناسی هوش بهری از صفر تا 20 تا 25 دارند.
2ـکودکان کند ذهن :
این طبقه از کودکان طبق آزمون های روانشناسی هوش بهری بین 40 یا 50 دارند.
3ـ کودکان کودن
4ـ کودکان عادی ضعیف
5ـ کودکان مرزی یا کودکان دیرآموز :
کودک دیر آموز در این طبقه بندی شامل کودکی می باشد که به دشواری می توان او را در طبقه کودنها یا عادیها جای داد، بعضی از این کودکان را در کلاس های ویژه مدارس جای می دهند حال آنکه بقیه در کلاس های عادی به تحصیل می پردازند این کودکان معمولاً از نظر یادگیری تا آن درجه عقب ماندگی دارند که وفق دادن خود با مدرسه مشکلاتی ایجاد می کنند.
طبق طبقه بندی اولیه ترمن ، کودکان مرزی هوش بهری بین 70 تا 80 یا 85 دارند. مدارس دولتی، سازمان های رفاهی و به طور کلی جامعه مسئول تهیه تدارکاتی بر کودکان کم هوش هستند. تهیه تدارکات برای این کودکان نیاز به نوعی برنامه ریزی دارد نیاز به اقدامات اداری و همچنین فنون آموزشی دارد به این علت لازم است که کودکان را نه تنها از نظر پزشکی و روانشناسی و اجتماعی بلکه از نظر آموزشی نیز طبقه بندی کرد.
طبقه بندی کودکان عقب ماندة ذهنی بر اساس اهداف آموزشی