فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:92
فهرست مطالب:
معرفی و مسائل برنامهریزی آموزشی و درسی 1
برنامه درسی به عنوان یک مساله 2
برنامه درسی و ارزشها 4
مسائل اساسی برنامه ریزی درسی 6
فصل اول :برنامهریزی آموزشی و درس 11
مفهوم برنامهریزی 11
برنامه 13
برنامهریزی به عنوان یک نظام (سیستم) 14
نظامهای عقلانی 14
فنون برنامهریزی آموزش و پرورش با نگرش سیستمی 17
فرایند برنامهریزی آموزشی با نگرش سیستمی 22
برنامهریزی درسی (تحصیلی) 25
نظریههای مربوط به برنامهریزی درسی 26
نظریهای که بر مواد و موضوع درسی، که باید تدریس 26
نظریهای که بر برنامههای درسی تابعی تاکید میکند. 27
3- نظریهای که برنامهریزی درسی را به صورت یک نظام در نظر میگیرد. 27
مراحل برنامهریزی 30
انواع برنامهریزی (از نظر دامنه عمل) 32
تصمیمگیری در برنامهریزی 34
فصل دوم :منابع اطلاعات برای برنامهریزی درسی 35
مبانی برنامهریزی درسی 35
طرح ریزی برنامههای درسی 36
برنامهریزی آموزش و پروش چیست و مراحل آن کدام است؟ 36
فرآیند برنامهریز درسی 39
طرحریزی حیطههای برنامه درسی 40
حیطه برنامه درسی 40
فرآیند طرح ریزی حیطههای برنامه درسی 41
1- در نظر گرفتن عوامل اساسی مربوط به حیطه معین 41
2- مشخص کردن خرده هدفهای یک حیطه 42
3- مشخص کردن انواع فرصتهای یادگیری ممکن 45
اصول کلی انتخاب فرصتها و فعالیتهای یادگیری 48
4- تعیین طرحهای درسی مناسب 50
5- تهیه و تصریح اجزاء مقدماتی طرح 53
6- پیش بینی شرایط و وسایل لازم برای پیاده کردن طرح 54
فصل سوم:انواع طرحهای برنامه درسی 55
1- طرحهایی که بر شایستگیهای ویژه تاکید میکنند. 56
2- طرحهایی که بر فعالیتها و مسائل اجتماعی تاکید میکنند 57
3- طرحهایی که بر نیازها و علاقههای فردی تاکید میکنند. 58
4- طرحهای که بر موضوعهای درسی تاکید میکنند. 60
ویژگیهای طرحهایی که بر موضوعهای درسی تاکید میکنند 61
معنا و مفهوم دیسیپلین (معرفت سازمان یافته) 62
ساده سازی تحلیلی 63
هماهنگی ترکیبی 66
پویایی 67
معرفت سازمان یافته و سازمان نیافته 68
سازمان دادن محتوای برنامه درسی و یادگیری 72
مسائل مربوط به سازمان دادن محتوای برنامه درسی 73
چگونگی سازمان دادن محتوای برنامه درسی 76
برقرار کردن توالی 76
سازمان دادن محتوا برای یادگیری تراکمی یا مداومت 79
کاربرد و محدودیت طرحهایی که بر موضوع درسی تاکید میکنند 85
به مورد اجرا گذاشتن برنامههای درسی 87
ماهیت برنامهریزی آموزش و تدریس 88
چه کسانی باید در برنامهریزی برای آموزش شرکت کنند؟ 88
ویژگیهای یک طرح آموزشی 92
مقدمه
معرفی و مسائل برنامهریزی آموزشی و درسی
الگوی سازمان یافته طرحهای آموزشی و پرورشی مدارس اصطلاحاً برنامه درسی نامیده میشود. توصیف کامل برنامه درسی، حداقل شامل سه جزء است (1) موضوع آموزشی یا محتوا- یعنی، آنچه آموخته میشود. (2) روش آموزش- چگونگی تدریس و یادگیری، (3) ترتیب زمانی آموزش موضوع یا محتوا.
اولین جزء- یعنی موضوع آموزشی یا محتوا، شامل کلیه مواد درسی میشود که کسب شایستگی نسبی درباره آنها از طرف یادگیرنده مورد نظر است. این آموختنیها، موضوعهای علمی مشخصی هستند که به طور معمول «برنامه درسی» نامیده میشوند. مانند زبان و ادبیات، ریاضیات، علوم طبیعی، تاریخ و علوم اجتماعی، و هنرهای زیبا. همه این دروس از نظر ماهیت، عقلانی و نظری هستند. همچنین، برنامه درسی ممکن است شامل دروس عملی مربوط به حرفه و فن باشد که یا به خاطر علاقه یادگیرنده و یا بیشتر به خاطر کسب حرفه و شغل در برنامه منظور میشوند. سایر دروس ترکیبی از این دو گروه- دروی عقلانی و عملی- است که برای آماده کردن افراد به مشاغل خدماتی، که مستلزم آموزش است، در نظر گرفته میشوند مانند حقوق، طب و الهیات. هنوز دروس دیگری وجود دارند که اصلا نه عقلانی و نظری، و نه عملی هستند، بلکه آنها را باید به عنوان دروسی برای رشد و جهت گیری شخصی توصیف کرد. در این گروه دروسی مانند تربیت بدنی، بهداشت روانی و ایمنی قرار میگیرند که برای توسعه روابط انسانی و رشد شیوه نگرشها و ارزشهای مطلوب در نظر گرفته میشوند.
برنامه درسی به عنوان یک مساله
بدیهی است که مداری باید دارای برنامه درسی باشند، زیرا بدون دروس آموزشی موسسه تربیتی معنا و مفهومی نخواهد داشت. در اینجا این سوال مطرح میشود که برنامه درسی چه باید باشد؟ آیا برنامه درسی واقعا مساله است؟ پاسخ سوال این است ک تحت شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی تصمیمگیری درباره آموختنیها آسان است. و برنامه درسی مسالهای نیست. به این صورت که اگر هیئتی از معرفت محدود با مجموعهای از مهارتهای معین، سرمایه اصلی فرهنگی جامعهای را تشکیل دهند، همانها موضوعهای ضروری و مناسب برای یادگیری در نظر گرفته میشوند. آنگاه که یادگیرنده در آنها تسلط پیدا کرد، فرد «فرهیختهای» شناخته میشود که تحصیلات خود را به اتمام رسانده است. به همین ترتیب، زمانی که در جامعهای برای هر فرد نقش یا نقشهای ثابت و محدودی تعیین شود، دروس مورد یادگیری مربوط به آنها نیز به آسانی تعیین و تجویز میشوند. در آنجا هم هیچ مساله قابل توجهی برای تصمیمگیری این که چه چیزهایی، با چه محتوای، و در چه زمانی باید تدریس شوند، وجود ندارد. در چنین جامعهای منابع برای تحصیل آموزشگاهی بیاندازه کم است. اما، آموزش و پرورش مدرسهای باید به طور روشن روی ایجاد صلاحیتهای مقدماتی لازم برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و تامین زندگی متمرکز گردد.
برنامه درسی تنها در جوامع پیشرفته و نسبتاً آزاد، در جوامعی که فرصتهای قابل ملاحظهای برای تحصیل وجود دارد، مساله است. زیرا انتخاب باید از میان امکانات متعدد متفاوت صورت گیرد. در تمدن جدید، میراث فرهنگی معیار محدود ندارد؛ در نتیجه موضوع و محتوا نیز به طور نسبی ثابت نیستند. بلکه از نظر تعداد زیاد و از نظر محتوا بسیار وسیع و پیچیده هستند. بعلاوه، موضوع و محتوای برنامههای درسی به طور دائم مورد تجدید نظر قرار میگیرند و با نرخ فزایندهای در دسترس گذاشته میشوند. بر خلاف گذشته، اکنون دیگر امکان ندارد که شخصی با تواناییهای استثنایی بتواند تسلط قابل قبولی را درباره همه رشتههای یادگیری به دست آورد، ناگزیر برای وی نیز باید از میان مواد آموختنی بسیار و نامحدود، انتخاب صورت گیرد. با فرض اینکه جامعهای چنان سازمان یافته باشد که انتخابی را میسر سازد. و با فرض این که تحصیل آموزشگاهی برای افراد هم فراهم شده باشد. برنامه درسی با مساله اتخاذ عاقلانهترین تصمیم درباره انتخاب چند چیز معدود از میان موضوعهای با ارزش متعدد برای آموختن مواجه میشود.
برنامه درسی، به طور ضروری، یک مساله اقتصادی هم است. متاسفانه ظرفیت موجود انسانی برای یادگیری محدود است. هیچ کس نمیتواند همه مهارتها و معرفت و دانش موجود را یاد بگیرد. حتی اگر شخص تمام اوقات زندگی خود را صرف یادگیری (تحصیل) کند باز هم نمیتواند شایستگی لازم را در همه آنها کسب کند. زندگی خیلی کوتاه است و فراموشی هم آن را کوتاهتر میکند. به بیشتر مردم هم موهبت بیشترین ظرفیت یادگیری اعطاء نشده است. به علاوه، در زندگی کارهای زیادی وجود دارند که باید در جنب کسب علم و معرفت جدید انجام گیرند. از طرفی، بیشتر مردم بیشتر وقت خود را به امور غیر از کسب معرفت صرف میکنند. همه این عوامل محدود کننده، شکاف و عدم تناسب میان سرمایه فرهنگی غنی موجود و ظرفیت محدود یادگیری فرد را بیشتر میکنند؛ بنابراین مساله برنامه درسی اقتصادی کردن توانایی محدود یادگیری است که باید از طریق انتخاب عاقلانه و مناسب موضوع و محتوای درسی صورت گیرد. هوش انسان گرانبهاترین از آن است که صرف یادگیری طرح آموزشی اتفاقی و خلق الساعه شود.
برنامه درسی و ارزشها
انتخاب یاد گرفتنیها مستلزم اصل یا اصولی است، به صور مسلم باید ملاک و معیاری باشد تا بتوان بر اساس آن داروی کرد که کدام موضوع با اهمیتتر از دیگری است و کدام یکی باید نادیده گرفته شود. از آنجایی که نمیتوان درباره همه چیز تسلط کامل پیدا کرد باید مشخص شود کدام یا گرفتنیها به طور حتم ضروری هستند.
همچنین برای تصمیمگیری درباره تقسیم بهینه مدت تحصیل آموزشگاهی برای تخصیص دروس متعدد انتخاب شده، به ملاک و معیاری نیاز است. این معیارها ریشه در ارزشها دارند و مساله اصلی در همه انواع آموزش و پرورش نیز همان مساله ارزشهاست. مربی باید جهتی را انتخاب کند که اعتقاد دارد در آن جهت رشد یادگیرنده به بهترین وجهی صورت میگیرد بدون داشتن اعتقاد بر این که کدام راه یا روش مرجع بر روشهای دیگر است نمیتوان تصمیم گرفت. داشتن اعتقاد به این که چه چیزی بهترین یا مرجع است متضمن میزانی از ارزشهاست. بنابراین، همه فعالیتهای تربیتی با ارزشهای فردی ارتباط پیدا میکند.
برنامه درسی، در واقع همان برنامه آموزشی پیشنهادی است که بیانگر کشاندن یادگیرنده به سویی است که برای رشد وی ترجیح داده شده است، و آن- تعیین کننده آرمانها، هدفها و مقاصد تربیتی هستند و برنامه درسی وسیلهای برای رسیدن به آرمانها، تحقق هدفها، و انجام دادن مقاصد تربیتی است.
بیشتر اوقات برنامه ریز از ارزشهایی که متضمن انتخاب برنامه درسی است آگاهی ندارد. همین موضوع ممکن است موجب تعارض و تردید در تصمیمگیری شود زیرا مبنای انتخاب، روشن و واضح نیست. یکی از نقشهای مهم فلسفه آموزش و پرورش ایجاد عکسالعمل روی برنامه درسی به منظور روشن ساختن ارزشها و مقاصد تربیتی است که در پشت سر برنامه پیشنهادی نهفته است.
بعلاوه بعضی آرمانها و هدفهای تربیتی ممکن است مورد تایید و حمایت کامل قرار گیرند ما، با هدفهایی که در پشت سر برنامه درسی است کاملا مغایرت داشته باشند. مثلا، ممکن است برنامه ریز به طور واقعی بخواهد یک نگرش علمی راجع به برنامه داشته باشد، اما از طریق انتخاب مواد درسی مورد پذیرش صاحبان اقتدار، عملا برنامه درسی غیر فعال و ناسازگار پیشنهادی آنان را با هدفها تایید کند. تحلیل فلسفی برنامه درسی ممکن است این تباین و ناسازگای موجود میان دروس پیشنهاد با هدفهای تربیتی را برطرف کند. و برنامه ریز را متقاعد کند به این که باید میان برنامه درسی، و هدفهای تربیتی، همچنین میان موضوعها و محتوای آنها سازگاری به وجود آید.
مسائل اساسی برنامه ریزی درسی
مسائل اساسی مورد بحث برنامه ریزی درسی از این قرار هستند:
1- چه کسی تعیین کند که چه چیزی باید آموخته شود؟
آنگاه که بخواهیم روی مساله «چه چیزی باید در مدارس آموخته شود» کار کنیم، کار خود را به طور منطقی با این سئوال شروع میکنیم که: چه کسی باید برنامه درسی را تعیین کند؟ آیا لازم است که تعیین کننده برنامه اهل تخصص، عموم مردم، معلمان، کودکان و نوجوانان، دولت مردان باشد یا ترکیبی از این گروهها؟
2- برای تصمیمگیری درباره آنچه باید آموخته شود، چگونه خود را سازمان دهیم و آن را به انجام برسانیم؟
اگر معتقد باشیم که اتخاذ تصمیم درباره آنچه آموخته میشود یک امر گروهی و تعاونی است، در این صورت باید تصمیم بگیریم چگونه کار خود را سازمان دهیم و چگونه اقدام کنیم. در این مورد سوالاتی از این قبیل مطرح میشوند، چه کسی رهبری را به عهده بگیرد؟ چگونه مردم در آن درگیر شوند؟ تصمیمات چگونه اتخاذ و به مورد اجرا گذاشته شوند؟ جریان کار چگونه جامع، مداوم، و مشترک ترتیب داده شود؟
3- برای تعیین آنچه باید آموخته شود، چه معنایی باید مورد استفاده قرار گیرند؟
امروز به تعداد افراد، عقایدی درباره آموختنیها در برنامه ریزی درسی وجود دارد. متاسفانه تعداد کمی از افراد وقت خود را، به طور ضروری، برای مطالعه و رسیدن به نتایج مطمئنی روی چیزهایی که باید یاد گرفته شوند، صرف کردهاند. در بیشتر موارد داوریها بدون پایه و اساس هستند. در صورتی که تایلر پیشنهاد میکند که برای تعیین برنامه درسی نباید از منابع قابل دفاعی مانند مطالعه کودک، جامعه و زندگی امروزی، نظر متخصصان مواد درسی، فلسفه آموزش و پرورش، و روان شناسی یادگیری استفاده کرد.
4- آیا برای همه کودکان و جوانان باید یک برنامه جامع تدوین شود؟
با توجه به تعداد روز افزون دانشآموزان مدارس، و تعداد دانشآموزانی که مدت زیادتر از معمول در مدرسه باقی میمانند. و با توجه به تفاوتهای نسبتا زیاد در رغبتها و نیازهای کودکان، و با در نظر گرفتن تقاضای فزاینده جامعه برای آموزش و پرورش کودکان و جوانان، موضوع جامع بودن برنامه درسی باید قبل از تصمیمگیری درباره یاد گرفتنیها مورد بررسی قرار گیرد. بعلاوه، یک برنامه درسی جامع سوالاتی را درباره وسایل تامین تفاوتهای فردی دانشآموزان مانند دروس برای کودکان کم استعداد، دروس برای کودکان تیزهوش و درخشان، امکان گروه بندی دروس و برنامههای درسی مناسب و منطقی پاسخ داد.
5- چه چیزی به عنوان آموزش و پرورش عمومی و چه چیزی به عنوان آموزش و پرورش تخصصی باید در نظر گرفته شود؟
تصمیمگیری درباره یادگرفتنیها از این لحاظ که آیا درس یا موضوعی، به اعتبار ارزش کلی آن در زندگی روزانه باید برای همه دانشآموزان اجباری باشد، یا به اعتبار ارزش خاص آن درس برای فرد دانشآموز، با توجه به رغبتها و نیازهای ویژه او انتخابی باشد، کاملا متفاوت است. بیشتر مربیان را عقیده بر این است که آموزش و پرورش عمومی همیشه باید اول، و آموزش و پرورش تخصص بعد از آن باشد، آن هم در صورتی که بودجه اجازه دهد. هر چند که این یک مساله مشکلی است، زیر نه تنها تعیین این که چه کسی چه نیازی دارد مشکل است. بلکه تعیین این که آیا موضوعهای درسی تخصصی و موضوعهای درسی عمومی برای فرد دارای اهمیت یکسانی هستند یا نه، کار سهل و سادهای نیست. در اینجا مجددا سوال قدیمی: کدام درس یا دروسی برای تعدادی از دانشآموزان ضروری است و برای تعدادی ضروری نیست، مطرح میشود.