فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:136
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
ویژگیهای عمومی پیامبران 1
1- صدق گفتار 4
2- پایبند بودن به وعدهها و پیمانها.. 5
3- امانت 8
4- علاقه و دلسوزی فوقالعاده 9
5-اخلاص و بی نظری کامل 11
6-نیکوکاری و احسان 13
7-عدم ترس از غیرخدا 15
8-توکل مطلق بر خداوند 17
9-اخلاص بی مانند 18
10-نرمش و حسن خلق و محبت 20
11-پیروزی درآزمایشهای سخت 23
شرایط رسالت 25
1-تقوی و عصمت 25
چگونه آلودگان منادی تقوی شوند؟ 30
پاسخ به یک سؤال 42
اهل بیت کیانند؟ 45
نتیجه 58
منابع علم پیامبران 59
اانبیاء و علم غیب 69
طرق شناخت سفیران الهی 72
االف – اعجاز، نخستین دلیل نبوت 78
نتیجه 89
1- حقیقت اعجاز چیست؟ 90
2-رابطه اعجاز و نبوت 99
3- تفاوت معجزات انبیاء با یکدیگر 101
4- سحر با معجزه پهلو نزند 103
5- منطق منکران اعجاز 111
ب- بررسی محتوای دعوت انبیاء 122
ج- گردآوری قرائن 124
د- گواهی پیامبران پیشین 133
ویژگیهای عمومی پیامبران
مأموریت هدایت خلق و تهذیب نفوس و تعلیم و تربیت مردم و اقامة عدل و برچیدن اختلاف و آزاد کردن انسانها از چنگال اسارتها، آنچنان سنگین است که آمادگیهای ویژهای را از نظر جسمی و روحی و علمی و اخلاقی می طلبند.
به همین دلیل کسانی می توانند بار این مسئولیت مهم را بر دوش کشند که در پرتو خود سازی ها از یک سو، و امدادهای الهی از سوی دیگر، برای این امر آماده شده باشند، مسلماً یک فرد عادی و ساخته نشده هرگز توانائی پذیرش چنین مأموریت بزرگی را ندارد.
سخن در این است که ببینیم این ویژگیها چیست که هر پیامبری باید واجد آن باشد؟ و طبعا باید پیامبران بزرگ و اولوالعزم و صاحبان شریعت و آئین جدید سهم بیشتری از آن را داشته باشند.
در اینجا علاوه بر استدلالات عقلی، قرآن مجید به یاری ما می شتابند و این ویژگیها را بر می شمرد.
با این اشاره به قرآن بازمی گردیم و به آیات زیرگوش جان فرا می دهیم:
1- واذکرفی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقاً نبیاً (مریم – 41)
2- واذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولاً نبیاً (مریم – 54)
3- اذقال لهم اخوهم نوح الا تتقون – انی لکم رسول امین
(شعراء- 106و107)
4- ابلغکم رسالات ربی و انالکم ناصح امین
5- ومااسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین
6-و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین
7- الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الا اله و کفی بالله حسیباً
8- انی اشهدالله و اشهدا و انی بری مما تشرکون – من دونه فکیدونی جمیعاً ثم لا تنظرون – انی توکلت علی الله ربی و ربکم
9- واذکر فی الکتاب موسی انه کان مخلصاً و کان رسولاً نبیاً
10- فبما رحمه من الله لنت لهم ولوکنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک
11- واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین
ترجمه:
1- در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود.
2- درکتاب آسمانی خود از اسماعیل یادکن که او در وعده هایش صادق و رسول و پیامبر بزرگی بود.
3- هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت، آیا تقوی پیشه نمی کنید؟- من برای شما رسول امینی هستی.
4- رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم.
5- من هیچ مزدی در برابر این دعوت از شما نمی خواهم، اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است.
6- و اسحاق و یعقوب به او ( ابراهیم) بخشیدیم و هر کدام را هدایت کردیم و نوح را (نیز) قبلا هدایت نمودیم و از فرزندان او داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را ( هدایت کردیم ) و این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم.
7- ( پیامبران پیشین) کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی می کردند و ( تنها)از او می ترسیدند و از هیچکس جز خدا واهمه نداشتند، و همین بس که خداوند حسابگر( و پاداش دهنده اعمال ) است.
8- ( نوح) گفت من خدا را به شهادت می طلبم شما نیز گواه باشید که من از آنچه شریک ( خدا) قرار می دهید بیزارم. – از آنچه غیر او ( می پرستید) حال که چنین است که همگی برای من نقشه بکشید و مرا مهلت ندهید – چرا که من توکل بر الله که پروردگار من و شما است کرده ام.
9- در این کتاب ( آسمانی) از موسی یاد کن، که او مخلص بود، و رسول وپیامبر والامقامی.
10- از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم( و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.
11- (به خاطر بیاورید) هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسائل گوناگونی آزمود و او بخوبی از عهدة آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عوض کردکه از دودمان من( نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی رسد( و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند شایسته این مقامند.)
تفسیر و جمع بندی
نخستین ویژگی هر پیامبر، قبل از هر چیز، صداقت و گفتار است، چرا که او از سوی خدا خبر می دهد، و اگر اعتماد به صدق او نباشد هیچگاه نمی توان بر سخنان او اعتماد کرد، لذا قرآن مجید روی این مسأله بارها تکیه کرده، از جمله در اولین آیه مورد بحث می فرماید: «در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او بسیار راستگو و پیامبر خدا بود» واذکرفی الکتاب ابراهیم انه کان صدیقا نبیاًهمین توصیف درباره ادریس ( مریم 56) و یوسف ( یوسف 46 )نیز آمده است. قابل توجه اینکه در آیه مورد بحث توصیف به « صداقت» قبل از توصیف قابل توجه اینکه در آیه مورد بحث توصیف به «صداقت» قبل از توصیف به «نبوت» است (صدیقا نبیا). این نشان میدهد که پایه اصلی نبوت بر صدق و راستی نهاده شده است، مخصوصاً با توجه به اینکه «صدیق» صیغه مبالغه از صدق و به معنی کسی است که بسیار راستگو باشد، یا کسی است که هرگز دروغ نمیگوید و اعمالش سخنان او را تصدیق مینماید، بنابراین زمینه شایستگی برای پذیرش نبوت که در همه حاملان وحی الهی وجود داشته، همین «صدق و راستگوئی کامل» است که فرمان خدا را بی کم و کاست به بندگان برساند.
البته مردم میتوانند با توجه به سابقه زندگی پیامبر به وجود این ویژگی در او پی برند، همان گونه که مردم مصر یوسف را به عنوان «تصدیق» شناخته بودند، و به او چنین خطاب میکردند «یوسف ایها الصدیق» (یوسف! ای بسیار راستگو! …)
2- پایبند بودن به وعدهها و پیمانها
در دومین آیه، باز سخن از صدق و راستی است، اما نه در گفتار بلکه در وعدهها و پیمانها، و جالب اینکه این ویژگی را نیز قبل از توصیف به رسالت و نبوت قرار داده که اشارهای است بر زمینهساز بودن آن نسبت به مقام نبوت، زیرا بخش مهمی از دعوت انبیاء براساس وعدههائی است که نسبت به آینده داده میشود، و اگر پیامبر (ص) در وعدههای خود صادق نباشد اساس دعوت او متزلزل میگردد، میفرماید: «در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که در وعدههایش صادق و رسول و پیامبر (بزرگی) بود» (واذکر فی الکتاب اسماعیل انه کان صادق الوعد و کان رسولا نبیا)
بدیهی است تا کسی صادق نباشد (صادق در همه چیز و حتّی در وعدهها) ممکن نیست به مقام والای رسالت برسد، چرا که اولین شرط این مقام آن است که مردم به سخنان و وعدههای او مؤمن باشند و صدق او را در تمام زمینهها تجربه کرده باشند.
لذا حتی افراد معدودی که مقام «عصمت» را در تمام زمینهها به عنوان شرط اساسی نبوت نپذیرفتهاند، صدق و راستی را از شرائط میدانند.
در مورد صادق الوعد بودن «اسماعیل» در بسیاری از کتب تفسیر و روایت نقل شده که خداوند او را به این جهت «صادق الوعد» شمرده که او به قدری در وفای به وعدهاش پا فشاری داشت که با کسی در محلی وعدهای گذاشته بود، طرف مقابل فراموش کرد و نیامد، اسماعیل تا یک سال در انتظارش بود هنگامی که آمد، اسماعیل به او گفت: من همواره در انتظار تو بودم!