فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:78
فهرست مطالب:
فصل اول:
کلیات پژوهش
الف) مقدمه 5
بیان مساله 7
1-1 ضرورت و اهمیت تحقیق 8
1-2 هدف تحقیق 9
فصل دوم:
2-1 پیشینه موضوع تحقیق 10
2- 2 مبانی نظری 12
2-3تعریف مفاهیم 21
فصل سوم:
3-1روش تحقیق 27
3-2نحوه جمع آوری اطلاعات 28
فصل چهارم:
4-1انقلاب مشروطیت 28
چشم¬اندازهای معنایی واژه آزادی 29
عوامل عینی گزینش دستگاه معنایی آزادی¬خواهانه در ایران 30
روزنامه قانون و گفتمان دموکراسی پیش از انقلاب 32
مشخصات و نظم کلام دموکراسی در روزنامه قانون 35
اصول انجمن آدمیت 35
صوراسرافیل و گفتمان دموکراسی پس از پیروزی انقلاب 40
4-2 : دهه بیست 41
حزب توده و سقوط پهلوی 43
حزب سخنگوی ملت 46
روزنامه مهر ایران 49
تفوق گفتمان معطوف به استقلال و روزنامه¬ی آتش 55
4-3 : دهه سی و نهضت ملی نفت 59
گفتمان دموکراسی در روزنامه باختر امروز 60
4-4: ایران پس از دوم خرداد ماه 1376 64
ویژگی¬های عمومی سخن بسیج¬کننده در دوم خرداد 65
مطبوعات در ایران پس از دوم خرداد 67
حلقه¬ی کیان و مطبوعات دوم خرداد 69
روزنامه جامعه 71
الگوی کارناوالی* روزنامه جامعه 72
روزنامه صبح امروز 73
نتیجه گیری 76
منابع و مآخذ 78
مقدمه
بطور کلی زندگی و کردارهای سیاسی در هر جامعه ای در چارچوب گفتمان سیاسی مسلط تعیین می یابد. نکته مورد نظر در بحث حاضر آن است که چون هر گفتمان سیاسی حاوی اصول و قواعدی است که کردارهای سیاسی را تعیین می سازند. تحول گفتمانی لازمه تحول در آن کردارها است. از سوی دیگر استعداد و سلطة هر گفتمانی نیازمند پشتیبانی آن از جانب نیروها و قدرتهایی است.
در دوران مدرن یعنی از اواخر قرن نوزدهم سه گفتمان سیاسی مسلط در ایران در پی تعریف و تشکیل زندگی و کردارها و ساختارهای سیاسی بوده اند: 1) گفتمان پاتریونیال سنتی؛ 2) گفتمان مدرنیسم مطلقة پهلوی؛ 3) گفتمان سنت گرایی ایدئولوژیک بعد از انقلاب اسلامی. در مقابل این سه گفتمان سیاسی مسلط، گفتمان دموکراتیکی از زمان انقلاب مشروطه به بعد به عنوان گفتمان مقاومت ظهور یافته است.
1-گفتمان پاتریونیال سنتی گفتمان مسلط در ایران پیش از ظهور فشارها و نفوذ تجرد غربی بود که در قالب جنبش اصلاحات دوران قاجاریه و نهضت مشروطیت ظهور نمودند. این گفتمان همچون گفتمانهای دیگر مرکب از عناصر مختلف و متعددی بوده است که از آن جمله باید نظریه شاهی ایرانی، نظریة سیاسی تیم، به تعبیر دوران صفویه، شیوه خاص استبداد دوران قاجار و پدر سالاری قبیله ای را نام برد. بنابراین پاتریونیال سنتی گفتمان سلطنتی – مذهبی خاصی بود که تحت شرایط خاص دوران قاجار شکل گرفته بود. پاتریونیالیسم سنتی ایران بطور کلی بر اقتدار و اطاعت مطلقه، پدر سالاری سیاسی، قدامت دولت و رابطه مستمر آن با خدا، رابطه میان حکام و علمای دین و ساختار عمودی یکجانبه و غیر مشارکتی و غیر رقابتی تاکید می گذاشت.
در فرهنگ سیاسی پاتریونیالیستی حاکم ایده آل همچون قهرمان و شخصیتی مقدس تصور می شود که منشأ همه خیرات است. ویژگی های اصلی فرهنگ پاتریونیالیستی در ایران، بد گمانی افراد نسبت به یکدیگر، قدرت طلبی، سوءظن به حکومت، ترس فراگیر، احساس بی کفایتی و نظیر اینها بوده است. با ضعف و زوال دولت پاتریونیال در عصر قاجار تعدد و پراکندگی منابع قدرت افزایش یافت و بواسطة تأثیرات گوناگون نفوذ اروپا طبقات منتفذ و گروههای نفوذ عمده ای پیدا شدند و یا در مواضع قدرت خود استحکام یافت.
3 گفتمان مدرنیسم مطلقة پهلوی
مهمترین گفتمان سیاسی مسلط در ایران در قرن بیستم، گفتمان مدرنیسم مطلقة پهلوی بود. در این گفتمان بر اقتدارگرایی, اصلاحات از بالا، عقلانیت مدرنیستی، ناسیونالیسم ایرانی، مرکزیت سیاسی، سکولاریسم و توسعه صنعتی تاکید می شد. دولت مطلقه ای که در پرتو این گفتمان ظهور کرد در پی آن بود که جامعه و اقتصاد ایران را از صورتبندی سنتی و ماقبل سرمایه داری به صورتبندی مدرن و سرمایه داری عبور دهد و از این حیث برخی کار های ویژه زیربنایی در حوزة نوسازی اقتصادی و اجتماعی به عمل آورد. بدین سان گفتمان مدرنیسم مطلقه با خصلت عقل گرایانه، اقتدار گرایانه و بهنجار سازانه خود آسیب های عمده ای به گروهها (عشایر، علمای دینی، اصناف، تجار بازار و...) و فرهنگ جامه سنتی وارد می کرد.
در گفتمان مدرنیسم مطلقة پهلوی چندان جایی برای مشارکت و رقابت سیاسی وجود نداشت.
3- گفتمان سنت گرایی ایدئولوژیک
این گفتمان در واکنش به مدرنیسم مطلقة پهلوی پدیدار شد و در آغاز دو تعبیر متفاوت از آن عرضه گردید. یکی از جانب روشنفکران مذهبی و دیگری از سوی برخی روحانیون ناراضی. اما رویهمرفته این گفتمان بازتاب علائق و ارزش های طبقات رو به افول جامه سنتی بود که در معرض نوسازی و اصلاح و انقلاب از بالا قرار گرفته بودند. در این گفتمان سنت اسلامی را بعنوان دشمن اصلی قلمداد کرده و به مظاهر مختلف تجدد غربی تاخته است. این گفتمان بویژه با پلورالیسم، جامعه مدنی، لیبرالیسم، سنت روشنگری غرب و نیز ناسیونالیسم ایرانی سرستیز داشته است و در مقابل بر رهبری، انضباط اجتماعی و اخلاقی، ارزش ها سنتی، نخبه گرایی سیاسی و کنترل فرهنگی تاکید داشته است. وفاداری و اعتماد و ارادت شخصی و مذهبی به رهبران و ارزش های مقبول آنها، اساس کردارهای سیاسی در این گفتمان را تشکیل می دهد. طبعاً در چنین گفتمانی جایی برای فردگرایی، نقد و انتقاد، رقابت فکری، کثرت گرایی و شیوه زندگی دموکراتیک وجود ندارد. در مقابل اطلاعت پذیری، سرسپردگی، سکوت انفعال در این گفتمان امکان پرورش می یابند.
4-گفتمان دموکراسی
این گفتمان که از دوران انقلاب مشروطه شکل گرفت بر کردارهایی چون محدودیت قدرت، قانونگرایی، مشارکت، رقابت، تحمل ، نوگرایی و قرائت دموکراتیک از دین تاکید گذاشته است. از نظر تاریخی گفتمان دموکراسی سه ظهور اصلی داشته است: اولاً اینکه در مقابل پاتریمونیالیسم قاجار در قالب جنبش انقلابی مشروطه ظهور یافت، ثانیاً در مقابل مدرنیسم مطلقة پهلوی در قالب نهضت ملی و انقلاب سال 1357 ظهور پیدا کرد و ثالثاً در مقابل استیلای سنت گرایی ایدئولوژیک پس از انقلاب اسلامی بویژه پس از سال 1376 در قالب نهضت جامه مدنی تجسم یافته است. در آخرین قرائتی که از این گفتمان پس از انتخابات خرداد 1376 ظاهر شد عناصر مختلفی چون قانونگرایی به شیوة جنبش مشروطه، ضدیت با استبداد به شیوه نهضت ملی و تعبیری مدرن و دموکراتیک از اسلام به شیوة جریان روشنفکری دینی در آن یافت می شوند.
بیان مساله:
گفتمان دموکراتیک در ایران دست¬خوش چه تحولاتی شده است؟
دموکراسی در ایران، به مانند دیگر جوامع، تا قرن بیستم مفهومی مذموم و نامطلوب شمرده می شد. به طورمثال در یونان باستان ــ که مهد دموکراسی شناخته می شود ــ به طورمعمول، معنایِ حکومت عوام (mob rule) به دموکراسی اطلاق می شد. حتی بریتانیا، فرانسه و امریکا نیز پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که به حق رای عمومی دست یافتند. در بریتانیا، دانش آموختگان دانشگاهها تا سال ۱۹۴۸ از حق یک رای اضافی (additional vote) برخوردار بودند. در فرانسه، زنان در سال ۱۹۴۸ توانستند به حق رای دست یابند و در ایالات جنوبی امریکا، بعد از اجرای قانون حقوق مدنی (Civil Right Act) در ۱۹۶۸ بود که سیاهان در عمل از حق رای برخوردار شدند. ازاین رو، بحث دموکراسی در ایران، از فضای مذکور جدا نیست و درعین حال در شعاع تاثیرات ناشی از تاریخ ایران زمین نیز قرار می گیرد. گرچه در تاریخ ایران، از دوره باستان تا قرن حاضر، برخی نشانه های مردم باوری را می توان سراغ گرفت، اما در کل نظام سیاسی ــ اجتماعی در جامعه ایرانی غالبا بر بنیان مناسبات و روابط قبیله ای و طایفه ای استوار بوده و غالب حاکمیتهای تعریف شده در تاریخ ایران، فاقد مقبولیت و اقتدار دموکراتیک بوده اند؛ ضمن آنکه باید گفت حکومتٍ حکومتگران ایران در چارچوب حاکمیتهای قبیله ای، عشیره ای و فامیل سالارانه، جز تشتت، چندپارگی و تسلط، ارمغان دیگری برای جامعه به همراه نداشته است. ورود گفتمان دموکراسی در ایران شاکله سیاسی را دستخوش تغییراتی کرد که امید می رود صاحبان قدرت و طراحان سیاست به سوی نیل به این هدف گام بردارند.پر بیراه نیست که این دغدغه نه تنها اذهان خواص را در مقام نوع مطلوب حکومت درگیر کرده بلکه مردم کوچه وبازار نیز فراخور ظرفیت زمانی خارج از این دایره نبوده اند . روند دموکراسی مساله مشترک اذهان متفاوت در زمانهای متفاوت و شرایط متفاوتی بوده و هست .
اهمیت وضرورت تحقیق :
1/شکست متفکران خوش¬بین مشروطه¬خواه برای رسیدن به دموکراسی که آنرا یک مطلوب سهل¬الوصول می¬پنداشتند اما آنچه پس از همه¬ی هزینه¬ها بدست آمد با آنچه سیاست¬مداران از آن سخن می¬گفتند تفاوت بسیار داشت.
راه صعب¬العبور رسیدن به آرمان دموکراسی سوال همیشگی و کلیشه¬ای را در اذهان بر می¬انگیزد: موانع دست¬یابی به دموکراسی در ایران کدامند؟
سعی بر آن است این پژوهش موانع ظهور دموکراسی را در بیان سیاسی مطرح کند.
2/ به عکس تمایلات خوش¬بینانه مذکور گرایشات جبر-گرایانه¬ای خود¬نمایی می¬کنند که جامعه ایرانی را اسیر ساختار¬های فرهنگی و تاریخی می¬انگارند که امکان ورود دموکراسی را محال می¬داند.
این گرایشات دور باطلی از تکرار تاریخ و منازعات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را مانع یک حکومت مردمی در ایران می¬داند.
نگاهی نو از منظر مطالعات فرهنگی ، فارغ از این دو نگرش افراط و تفریطی شاید دریچه¬ای به سوی این مطلوب باشد.
3/ امید است در خلال جریانات تاریخی و اجتماعی و فرهنگی بدور از پیدا کردن دیوارهای کوتاه صاحبان اسبق قدرت و سیاست حلقه مفقوده را بیابیم.
4/ شرایط ویژه¬ی امروز ایران نیز خود ضرورتی است برای تحقیق چرا که شاید نگاه خرد بر این سیستم سیاسی پهن¬دامنه ما را نه تنها گمراه و دور می¬کند بلکه رسیدن به طرح تغییر شکل یافته¬ای از مقصود را بعید نمی¬نماید.
آنچنان که می¬دانیم جامعه¬ی توده¬وار ایرانی به وقت مقتضی در قدرت کم از صاحبان سیاست نیستند و چه بسا کندوکاو فرهنگ دموکراسی¬خواهی توده رهنمون این موانع باشد.هرچند تقلیل نقش برنامه¬ریزان سیاسی و اجتماعی کار ساده¬انگارانه است و البته این مهم مطمح نظر است.
اهداف تحقیق
بیش از یک قرن است که از دموکراسی سخن می گوییم اما در بررسی عوامل و موانع ظهور این مناسبات، گفتمان دموکراسی کمتر از همه محل توجه ماست.
هدف از این تحقیق آن است که :
روند گفتمان های برانگیزاننده در جنبش های دموکراسی خواهی از مشروطه تا جنبش موسوم به دوم خرداد را تحلیل نماید.
این پژوهش با اختیار کردن رویکردهای مرسوم در مطالعات تاریخی و با تکیه بر ساختارهای فرهنگی بر آن است تا به اهداف تحقیق در قالب پرسش های زیر پاسخ دهد:
1. گفتمان دموکراسی با کدام ساختار درون گفتمانی و با توجه به کدام مناسبات عینی در منظومه معنایی ما ظاهر شد؟
2. آیا ساختار گفتمان دموکراسی از بدو ظهور با مضامین آن سازگار بوده است؟
3. گفتمان دموکراسی چه نسبتی با سایر گفتمان-های مشروعیت¬ساز در ایران برقرار کرده است؟
4. نسبت میان گفتمانهای دمکراتیک و منابع فرهنگی سنت ایرانی و اسلامی چیست؟
5. جایگاه گفتمان دموکراسی در انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، و ظهور گفتمان اصلاح¬طلبانه در جنبش دوم خرداد نشانگر چه تحول مهمی در ساختار و دلالات ضمنی گفتمان دموکراسی است؟