تعداد صفحه : 99
مقدمه
خانواده ریشهدارترین و مقدسترین سازمان اجتماعی است که به اعتقاد جامعهشناسان در مقیاس کل دو وظیفه تولید نسل و تعیین هویت اجتماعی فرزندان را به عهده دارد و در مقیاس جزء اجتماعی کردن فرزندان و استقرار شخصیت بزرگسالان را نیز انجام میدهد. از دیدگاه روانشناسی هدف دیگر خانواده معاصر، شناخت نیازهای روانی و تلاش برای رفع این نیازهاست. با توجه به اهمیتی که جوامع امروز برای تداوم و بقاء خانواده و سلامت و سلامت عمومی افراد جامعه قائل هستند، بررسی مشکلات و عواملی که منجر به زوال خانواده و روابط نامناسب زن و شوهر میگردد (شوارتز وگنز، 1980، ترجمه، شهروزی 1381) از اولویت های جوامع به شمار می رود.
برآوردها نشان میدهند که در هر مقطع زمانی، تعداد زیادی از مردم با سلامت عمومی دچار مشکلاتی میشوند که ناخواسته بر روی زندگی فردی و اجتماعی آنها تأثیر گذاشته و موجب کاهش عملکرد مطلوب آنها میگردد. از سلامت عمومی تعاریف زیادی به عمل آمده که هر کدام با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی هر جامعهای با دیگری متفاوت است. روانپزشکان، فردی را از لحاظ روان سالم میدانند که بین رفتار و کنترل او در مواجهه با مشکلات اجتماعی تعادل وجود داشته باشد. در تعادل و بهداشت روان، انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه که مورد بحث است، پدیدههایی هستند که در اطراف او وجود دارند و بر مجموعه سیستم و نظام او اثر میگذارند و از آن تأثیر میپذیرند (لئونارد سایم 1978، ترجمه از شاملو، 1372).