فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
فهرست مطالب:
مقدمه....................................................................................١
عدل چیست؟...........................................................................٢
جبر و اختیار..............................................................................٦
مسئله عدل............................................................................٧
حسن و قبح ذاتی....................................................................٨
غرض و هدف در افعال خدا .........................................................٨
عدل بشری و عدل الهی.......................................................... ١٠
روشها و مشربها……………………….…..…………………………………… ١٢
ایرادها و اشکالها.....................................................................١٦
نتیجه گیری ...........................................................................١٧
منابع....................................................................................١٨
مقدمه
عدل یکی از صفات الهی است. خداوند عادل است و جهان را بر عدل استوار ساخته است.
رسول خد (ص) می فرماید :
بالعدل قامت السماوات والارض. آسمانها و زمین بر اساس عدل پا بر جاست.
زندگی انسانها نیز در داخل این نظام عادلانه قرار دارد . از این رو خداوند وعده داده که هر کس را
به آنچه استحقاق دارد برساند و حق کسی را ضایع نگرداند و به عدل رفتار کند.
اما زندگی انسان به گونه ای است در دنیا که همکان تحقق این وعده را نمیدهد. و همچنین استعداد
بسیاری از مردم به علت ستم دیگران شکوفا نمیگردد.
عصر ما از نظر دینی و مذهبی - خصوصا برای طبقه جوان - عصر اضطراب و دودلی و بحران
است . مقتضیات عصر و زمان ، یک سلسله تردیدها و سؤالها بوجود آورده و سؤالات کهنه و
فراموش شده را نیز از نو مطرح ساخته است
آیا باید از این شک و تردیدها و پرس وجودها - که گاهی به حد افراط میرسد متأسف و ناراحت بود
شک ، مقدمه یقین ، پرسش ، مقدمه وصول ، و اضطراب ، مقدمه آرامش است . شک ، معبر خوب و
لازمی است هر چند منزل و توقفگاه نامناسبی است . اسلام که اینهمه دعوت به تفکر و ایقان میکند
بطور ضمنی میفهماند که حالت اولیه بشر ، جهل و شک و تردید است و با تفکر و اندیشه صحیح
باید به سر منزل ایقان و اطمینان برسد به همین سبب در اینجا به مسئله عدل الهی می پردازیم.
عدل چیست ؟
اولین مسألهای که باید روشن شود این است که عدل چیست ؟ ظلم چیست ؟ تا مفهوم اصلی و دقیق عدل روشن نشود هر کوششی بیهوده است و از اشتباهات مصون نخواهیم ماند . مجموعا چهار معنی و یا چهار مورد استعمال برای این کلمه هست :
الف . موزون بودن :
اگر مجموعهای را در نظر بگیریم که در آن ، اجزاء و ابعاض مختلفی بکار رفته است و هدف خاصی از آن منظور است ، باید شرائط معینی در آن از حیث مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود ، و تنها در این صورت است که آن مجموعه میتواند باقی بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش منظور را ایفا نماید . مثلا یک اجتماع اگر بخواهد باقی و برقرار بماند باید متعادل باشد ، یعنی هر چیزی در آن به قدر لازم ( نه به قدر مساوی ) وجود داشته باشد . یک اجتماع متعادل ، به کارهای فراوان اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، قضائی ، تربیتی احتیاج دارد و این کارها باید میان افراد تقسیم میشود و برای هر کدام از آن کارها به آن اندازه که لازم و ضروری است افراد گماشته شوند . از جهت تعادل اجتماعی ، آنچه ضروری است این است که میزان احتیاجات در نظر گرفته شود و متناسب با آناحتیاجات ، بودجه و نیرو مصرف گردد .
اینجاست که پای " مصلحت " به میان میآید ، یعنی مصلحت کل ، مصلحتی که در آن ، بقاء و دوام " کل " و هدفهایی که از کل منظور است در نظر گرفته میشود . از این نظر ، " جزء " فقط وسیله است ، حسابی مستقل و برای خود ندارد.
همچنین است تعادل فیزیکی ، یعنی مثلا یک ماشین که برای منظوری ساخته میشود و انواع نیازمندیها برای ساختمان این ماشین هست ، اگر بخواهد یک مصنوع متعادل باشد باید از هر مادهای به قدری که لازم و ضروری است و احتیاج ایجاب میکند در آن بکار برده شود
تعادل شیمیائی نیز چنین است ، هر مرکب شیمیائی فرمول خاصی دارد و نسبت خاصی میان عناصر ترکیب کننده آن هست ، تنها با رعایت آن فرمول و آن نسبتها که متفاوت است تعادل برقرار میشود و آن مرکب بوجود میآید.
جهان ، موزون و متعادل است ، اگر موزون و متعادل نبود برپا نبود ، نظم و حساب و جریان معین و مشخصی نبود . در قرآن کریم آمده است : « و السماء رفعها و وضع المیزان » رحمان 7 .
همانطور که مفسران گفتهاند مقصود این است که در ساختمان جهان ، رعایت تعادل شده است ، در هر چیز ، از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده است ، فاصلهها اندازهگیری شده است . در حدیث نبوی آمده است : « بالعدل قامت السموات و الارض »