فصل اول کلیات تحقیق
مقدمه
بیان مساله
ضرورت تحقیق
سوالات
اهداف
تعریف واژ ه ها
فصل دوم ادبیات تحقیق
مدیریت زنجیره تامین
تعاریف زنجیره تامین
انواع زنجیره تامین
مشخصه های کارکرد
چابکی در مدیریت زنجیره تامین
سیر تکاملی پارادایم های عملیاتی
پارادایم چابکی
تدوین و توسعه زنجیره چابک
زنجیره تایمن ناب و چابک
استتناج
مدل سازی ریاضی سیستم های کنترلی
پیشینه تحقیق
مقدمه
از آنجایی که هیچ شرکتی تمامی منابع لازم برای وضع هر گونه فرصتی در بازار را ندارد، بنابراین برای کسب مرز رقابتی در بازار جهانی، شرکتها باید با تأمینکنندگان و مشتریان جهت یکپارچگی عملیات همگام شده، برای کسب سطحی قابل قبول از چابکی با یکدیگر مشارکت کنند. ترکیب مدیریت زنجیره تأمین (SCM) و چابکی یکی از منابع مهم دستیابی به قله رقابت بوده که زنجیره تأمین چابک (ASC) لقب گرفته است (لین و همکاران، 2005). از نظر ساختاری، زنجیره تأمین چابک (ASC) مجزا و مستقل حرکت میکند،اما از لحاظ عملیاتی با بخشهای نظیر تأمینکنندگان، طراحان، سازندگان، خدمات، توزیع و غیره به صورت به هم وابسته گام بر میدارد. با اتصال جریان حرکتی مواد و جریان بازخوردی اطلاعات، ASC به قابلیت سازگاری و انعطافپذیری توجه دارد و قادر است تا سریعاً به صورت اثربخش به بازارهای در حال تغییر واکنش نشان دهد. در مجموع، یک زنجیره تأمین برای دستیابی به چابکی، باید تعدادی از ویژگیهای متمایز را دارا باشد. یوسف در سال 1999 از زنجیره تأمین چابک به عنوان یک استراتژی برنده برای جهانی شدن سازمانها یاد میکند. پاوروسوهال در سال 2005 عوامل کلیدی موفقیت و حفظ زنجیره تأمین چابک را این گونه بر میشمارند: سبک رهبری مشارکت، فناورهای مبتنی بر کامپیوتر، مدیریت منابع، توانمندسازهای بهبود مستمر، ارتباط با تأمینکنندگان، روش تولید به موقع و استفاده از فناوری. سازمانها میتوانند مبتنی بر ارزشیابی محیط کار (نیازهای مشتریان، رقبا، بازار/ نوآوریها) سطح چابکی لازم را برای زنجیره تأمین معین کنند، از آنجا که زنجیره تأمین چابک به تغییر، عدم اطمینان و عدم پیشبینیپذیری موجود در محیط کسب و کار پرداخته و واکنشها وعکسالعملهای مناسبی را در مقابل تغییرات انجام میدهد، به قابلیتهای متمایز و متنوعی (پاسخگویی، شایستگی، انعطافپذیری و قابلیت سازگاری و سرعت) نیاز دارد (شهائی و رجب زاده،1384). این قابلیتها باید در راستای اهداف زنجیره تأمین که همانا ارج نهادن به مشتری بر حسب هزینه، زمان، فعالیتها و استحکام یا ثبات رویه است قرار گیرند. از طرفی دیگر نیز توانمندسازهای چابکی نیز میتوانند قابلیتها را بهبود بخشند تا زنجیرههای تأمین به اهداف نهایی خود برسند. فقدان تحقیقات سیستماتیک جهت ارزیابی چابکی در زنجیره تأمین محقق را بر آن داشت که در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن قابلیتها و توانمندسازهای چابکی زنجیره تأمین اقدام به ارزیابی آن نماید. بدون شک این ارزیابی مدیران را در دستیابی به زنجیره تأمین چابک اثربخش یاری میرساند و این هدف با تجزیه و تحلیل شکاف موجود بین سطح چابکی موجود و مطلوب میسر میگردد.
بیان مسأله
اولین بار در کنفرانسی که در دانشگاه لیهای توسط موسسه یاکوکای به نام «استراتژی بنگاههای تولیدی قرن بیست و یکم» برگزار شد، واژه چابکی مطرح گردید. تعریفی که از چابکی در این تحقیق مدنظر میباشد، تعریفی است که محقق به آن رسیده است که عبارت است از: «دارا بودن مجموعهای از توانمندیها و شایستگیها که باعث بقاء و پیشرفت سازمان در محیط کسب و کاری با عدم اطمینان و تغییرات دائمی میگردد». صنعت تولید هموار در شرف تغییر پارادایم بوده است. این تغییر از تولید دستی به تولید انبوه و سپس به تولید ناب و در عصر حاضر به تولید چابک در حال گذار بوده است مفهوم چابکی در سالهای اخیر به عنوان استراتژی موفق پذیرفته شده است. دوو چابکی را توانایی سازمان جهت بقاء و پیشرفت در یک محیط کسب و کار غیر قابل پیشبینی و دائماً در حال تغییر میداند. امروزه سازمانها دریافتهاند که چابکی برای بقاء و رقابتی بودن آنها امری حیاتی است، در این راستا سازمانها برای سازگار شدن با محیط رقابتی در حال تغییر بایستی با تأمینکنندگان و مشتریان در جهت دستیابی به سطوح بالاتر چابکی متحد شوند، به بیان دیگر زنجیره تأمین چابک (Asc) به عنوان یک استراتژی برنده برای رهبران سازمان محسوب میگردد. یوسف و همکارانش در سال 2004 از ترکیب مفهوم چابکی در زنجیره تأمین به عنوان مزیت عمده رقابتی جهان امروز یاد میکنند. در سال 2000 کریستوفر در مورد زنجیرههای تأمین چابک مدلی ارائه داد؛ نکاتی که در این مدل حائز اهمیت هستند، قابلیتهای چابکی زنجیره تأمین (پاسخگویی، شایستگی، انعطاف و سرعت) و توانمندسازهای چابکی (روابط مشارکتی، یکپارچگی اطلاعات، حساسیت مشتری) میباشند که در اکثر تحقیقات بنایی برای ارزیابی چابکی زنجیره تأمین قرار گرفتهاند (جعفرنژاد، 1386). بدیهی است دستیابی به سطح چابکی مورد نظر بدون پرداختن به توانمندسازهای چابکی در زنجیره تأمین امری غیر ممکن به نظر میرسد، که در ارزیابیهای صورت گرفته لحاظ نشده است. محقق در این رساله بر آن است که با در نظر گرفتن روابط بین توانمندسازها و قابلیتها، چابکی را در زنجیرههای تأمین ارزیابی نماید. بدیهی است برای در نظر گرفتن تأثیر توانمندسازها بر چابکی زنجیره تأمین ناگزیر به لحاظ کردن بعد زمان نیز خواهیم بود. با توجه به بررسی صورت گرفته در خصوص مطالعات پیشین مشخص گردیده که تاثیر توانمندسازها در ارزیابی چابکی زنجیره تامین مدنظر قرار نگرفته است. همچنین شایان ذکر است که مقیاسهای در نظر گرفته شده جهت تجمیع قابلیتهای چابکی دارای محدودیتهای عمدهای میباشند، از جمله در نظر نگرفتن ابهام و چند امکانی بودن متغیرها در نگاشت قضاوتهای فردی و تاثیرگذاری قضاوتهای ذهنی بر مدلهای طراحی شده. سیستمهای استنتاج فازی در شرایط عدم قطعیت و در مواجه با مقادیر نادقیق، دانش کیفی و تلفیق دانش کیفی و کمی ابزار مناسبی به نظر میرسد. استنتاج فازی در تصمیمهای مدیریت به علت افزایش میزان انعطاف در تصمیمگیری کاربردهای فراوانی دارد. سیستمهای خبره به عنوان یکی از کاربردیترین شاخههای هوش مصنوعی به مجموعهای از دانستهها و قواعد در یک زمینه خاص دخالت دارند که در نهایت بتوان به کمک آن تواناییهای خبره را در آن زمینه شبیهسازی کرد. در رساله حاضر به دلیل امکان استفاده همزمان از دادههای سخت و نرم و تجمیع نظرات خبرگان و قواعد حاصل از دادهها و همچنین دارا بودن قابلیت آموزش (Train) از سیستمهای استنتاج فازی انطباقپذیر مبتنی بر شبکه ANFIS استفاده شده است که سیستمهای مذکور امکان به روز رسانی توابع عضویت را نیز بصورت اثربخش دارا میباشند. موارد ذکر شده علاوه بر پایین بودن تعمیمپذیری مدلهای ارائه شده و همچنین ابهام موجود در مولفههای چابکی زنجیره تامین ما را بر آن داشت که با استفاده از سیستم استنتاج فازی و در نظر گرفتن توانمندسازها و قابلیتهای چابکی مدلی جهت ارزیابی چابکی زنجیره تامین ارائه دهیم.
ضرورت انجام تحقیق
فقدان رویکردی سیستماتیک جهت ارزیابی چابکی زنجیرههای تامین این امکان را به سازمانها نمیدهد تا به صورت حرفهای در مقابل تغییرات محیط عکسالعمل نشان دهند که البته این یکی از مهمترین پیشنیازها چابکی محسوب میشود (لین و همکاران، 2006). زنجیره تامین چابک برای تمام سازمانهایی که به صورت ملی و بینالمللی مشغول به فعالیت هستند استراتژی برنده محسوب میگردد (یوسف، 1999). اگرچه تا کنون توانایی چابک شدن نسبت به آنچه پیشبینی میشد کمتر توسعه یافته است و همچنین تلاشهای بسیار کمی در جهت ارائه متدولوژی ارزیابی چابکی زنجیره تامین در سالهای اخیر ارائه گردیده است. همچنین شایان ذکر است بکارگیری مدل ارائه شده به عنوان سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری (DSS) میتواند مدیران را در راستای تجزیه و تحلیل شکاف موجود بین سطح چابکی موجود و سطح چابکی مطلوب یاری رسانیده و اطلاعاتی معتبرتر جهت تصمیمگیری در اختیار آنها قرار میدهد.
فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 100