این مقاله ضمن معرفی عوامل مؤثر در پیدایش زمینه های جدید در حوزه ی آموزش و پرورش در ایران در هزاره سوم راهکارهایی را جهت تطبیق با شرایط آینده ارائه می دهد. از عوامل بسیار مهم می توان به گسترش کمی و همگانی شدن و ... آموزش و پرورش در سطوح متوسطه و عالی و راهیابی اقشار و طبقات پایین جامعه به سطوح متوسطه و عالی اشاره کرد که آموزش و پرورش کشور را با مسائل و مشکلات جدیدی مواجه می سازد.
وقوع تحولات مهمی که در دهه های اخیر بخصوص بعد از انقلاب اسلامی به وجود آمد موقعیت فرد و جامعه را در جایگاهی قرار داد که عنوان یک رویکرد رفتاری تربیتی نسل جوان را راهی مراکز آموزشی کرد و چون آموزش و پرورش توان جوابگویی به نسل جدید را نداشته، پسروی هایی دیده می شود که این پدیده موقتی است.
گرایش جدید خانواده در کنار گرایش های سنتی و هجوم نسل جدید به دانشگاه ها و گسترش کمی آن در انواع مختلف در سال های اخیر کفه ترازو را به نفع گرایش های جدید متمایل ساخته است و موجبات حرکت آموزش و پرورش را به طرف گرایش های جدید را فراهم ساخته است. که از میان آنها می توان به راهکارهایی برای آموزش و پرورش کشور در هزاره ی سوم رسید.
مقدمه
با رسیدن به قرن بیست و یکم باید تمام کسانی که مدیریت های نظام های آموزشی و پرورشی فعلی را بر عهده دارند، به دقت تغییر و تحولات را ارزیابی نمایند تا برای آینده ای پر تحرک و تا حدی مطمئن آماده شوند. وجه ی مشخصه ی این آینده، تغییرات سریع و تکنولوژی پیشرفته و زیر سؤال رفتن همه جانبه ی الگوهای زندگی اجتماعی ـ اقتصادی موجود می باشد.
ایران امروز در اثر ناملایمات گذشته و 8 سال جنگ تحمیلی و فشارهای همه جانبه هنوز با مشکلات بهداشتی، اجتماعی، اقتصادی، توزیع و مصرف مواد مخدر، رشد سریع جمعیت و برخی مشکلات دیگر دست به گریبان است که مسلماً آموزش و پرورش آینده نیز با این مسائل درگیر خواهد بود و باید بتواند این مشکلات را به طور شایسته ای که در حد و شأن یک کشور اسلامی، است، حل نمایند. در واقع کشور ما و (شاید جهان امروز) در یک بحران ملی اسلامی کشور هستند و عده ای نیز با آگاهی از دیدگاه های جدید تمایل به نوگرایی تغییر و تحول در جامعه دارند که این مسأله خود یک تناقض ایجاد می نماید. این تناقض با اولین حرکت ها برای تشکیل نظام جدید تعلیم و تربیت در ایران به وجود آمده است.