حال مقایسه ای خواهیم داشت بین کیفیت در تولید ناب و تولید دستی . در سال 1894* شرکت پی. ال یک شرکت خودروسازی پیشرو در جهان به حساب می آمد. این شرکت نمی توانست به طور انبوه خودروهای همسان تولید کند و برای این کار تلاشی نیز نمی کرد . به جای آن ، تمام هم خویش را بر آن نهاد که هر محصول با سلیقه و خواست خریدارانش دقیقاً مطابقت داشته باشد. اینگونه بود که پی. ال به کیفیت ساخت خودروهایش تإکید میکرد: اینکه اجزای هر خودرو بصورت دستی و آنقدر ماهرانه سوار می شد که می توانست شکافهای میان قطعات را از دیده پنهان کند ، و این امر برای مشتریان اهمیت و ارزش بسیاری داشت. حال اگر تولیدگران ناب بتوانند هزینه های سنگین طراحی و تولید را کم کرده و کیفیت محصول تولیدگران دستی را بالا ببرند ( که احتمالاً از عهده این کار بر می آیند ) ، آنگاه تولیدگران دستی و سنتی یا باید روشهای تولید ناب را بپذیرند و یا وجود بیش از یک قرن قدمت نابود شوند . همانطور که پیشتر نیز گفته شد شرکت پارس در چند سال اخیر از pc board های تکراری نظیر CM9055 استفاده کرده است که به دلایلی که ذکر شد و باز هم گفته می شود مشکلات کیفیتی را به همراه دارد در تولید ناب یک نظریه بنام « دست پنهان* » آدام اسمیت مورد قبول است و آن اینست که اگر در جهان هر کس به مصلحت خویش بیاندیشد در کل جامعه بهترین نتیجه را خواهد یافت . حال سوال اینست که چرا وقتی PCb های ساخت کره کیفیت بالاتری را می دهند و همچنین pcb ها ساخت داخل شرکت مستلزم کار بیشتری روی آنها است* و همچنین دستگاهها و ابزارهای پیشرفته و البته گرانقیمت که حتی خریداری یک سنبه و ماتریس پرس برای CM905s بیش از 10 میلیون تومان هزینه دارد پس چرا نباید PC board از کره وارد شوند و یا حتی تولید آنها به شرکت مستقلی سپرده شود که با توجه به رعایت اصول تولید ناب آینده آن شرکت در گرو شرکت پارس باشد و همچنین بالعکس تا بتوان محصولات با کیفیت مورد نیاز و در زمان مورد نیاز و با هزینه کمتر در اختیار داشت نمودار میزان کار اضافه شده بیانگر قسمتی از آنچه که در بالا گفته شده بود در مورد هزینه های شارژرهای بعد از دیگ قلع، در این مدل pcb است . این موضوع از آن جهت قابل توجه است که بکارگیری اصول تولید ناب باعث خواهد شد که کارخانجات کشور ما از جمله PARS بتوانند همانند سایر کارخانجاتی که در جهان تولید ناب را سرلوحه کار خود کرده اند ، بدون آزمون محصول در پایان خط مونتاژ و بدون میزان زیادی دوباره کاری ، محصول خود را با کیفیتی تقریباً به کمال ، روانه بازار کنند.
موضوع قابل توجه دیگری که فرق بین تولید انبوه و تولید ناب را مشخص می سازد مشکل عدم انگیزه در تولید انبوه است . آیا غیر از این است که کار در سیستم مذکور به معنای « کارگری » است برای تمام عمر . و هیچ پیشرفتی را در پی ندارد پس به ناگاه یکنواختی غیر قابل تحملی در کل کارخانة تولید انبوه که نمونه آن در کشور ما کارخانة PARS است فرا می گیرد .آیا با وجود چنین وضعی شما انتظار کیفیت و یا حتی بهبود کیفیت را دارید.* مشکل دیگری که در تمام ایران شاید وجود داشته باشد نوع نگرش به سیستمهای حقوق و دستمزد است . یکی از کارهایی که در تولید ناب به آن توجه می شود . تضمین کار مادام العمر کارکنان است و دیگر آنکه معیار درجه بندی حقوق کارکنان، ارشدیت حاصل از سابقه کار آنها است و نه کارکرد ویژه شغلی و همچنین شرکت موظف است که با دادن پاداش کار ( bonus ) آنها را در سود حاصل شریک کند.* حال آنکه ما داریم به سمت قراردادی کردن استخدام نیروی کار می رویم که شرکتهای ما هیچ احساس مسئولیتی در قبال کارکنانشان ندارند و البته بالعکس و ما در چنین محیطی انتظار رقابت در قیمت و کیفیت و … را داریم.
اهمیت موضوع فوق زمانی روشن می شود که بدانیم تولید ناب چگونه با انگیزه کارگران خود درگیر است و نیاز شدیدی به آن دارد. در تولید انبوه میزان موجودی زیادی در هر ایستگاه کاری ذخیره میشود که هزینههای بالائی را بوجود میآورد که هزینة بالای حمل و نقل را نیز باید به آن افزود ولی اگر میزان محدودی قطعه و به میزان لازم در هر ایستگاه کاری تولید شود ( تولید ناب ) باعث می شود که نه تنها هزینه حمل و نقل بالایی نداشته باشیم بلکه اشکالاتی که در هر ایستگاه رخ می دهد خیلی زود تشخیص داده می شود و در جهت رفع آن اقدام می شود. که این موضوع خود باعث می شود که کارکنان هر ایستگاه بیشتر نگران کیفیت باشند و بدین سان از هدر رفتن شمار زیادی قطعه معیوب که عیب آنها مدتها طول می کشد که در تولید انبوه مشخص شود، جلوگیری می شود . این سیستم همان سیستمی است که در آن زمان موجودی ، دو ساعت یا کمتر باشد پس نیاز به کارگری دارد که هم فوق العاده ماهر باشد و هم از انگیزه کاری بالایی برخوردار باشد. اگر کارگران نتوانند مشکلات کار را قبل از وقوع پیش بینی کنند و اگر نتوانند در چاره اندیشی برای آنها ابتکار عمل را بدست گیرند به سادگی کل کارخانه ایی که تولید ناب را در پیش گرفته است از حرکت باز می ایستد . در واقع حرف حساب شرکتهای تولیدگر ناب به کارکنانش اینست که « اگر ما شما را برای همیشه استخدام می کنیم ، شما هم باید هر وظیفه ایی را که نیاز شرکت است ، به انجام برسانید.»*
در تولید ناب یک کلمه وجود دارد بنام « Muda » مودا یک اصطلاح ژاپنی است به معنای « اتلاف » . که تولید انبوه پراست از اتلاف نیروی کار ، اتلاف مواد خام و اتلاف وقت . در کارخانه های تولید انبوه مدیران کارخانه می دانند که اگر نتوانند به میزان لازم تولید کنند ، به دردسر می افتند و می دانند که عیبهای موجود را می توان قبل از رسیدن محصول به بار انداز ارسال کالا رفع کرد ، یعنی در پایان خط مونتاژ و در محوطة دوباره کاری . از این رو خط مونتاژ نباید متوقف شود ، مگر در موارد خیلی ضروری چنین است که مونتاژ وسیله ای با قطعه ای معیوب تا به آخر ادامه می یابد، چرا که عیب آن باید در محوطة دوباره کاری رفع شود . اما اگر خط به دلایلی متوقف شود، از میزان تولید می کاهد و جبران آن ضرر ، با هزینة زیاد اضافه کاری پس از پایان شیفت کار ممکن می شود . بنابراین ذهنیت « خط را بران » در تولید انبوه حکمفرماست.