مقدمه
کار و زندگی اقتصادی همچون بسیاری از جنبه های دنیای اجتماعی ما، دستخوش دگرگونیهای زیادی شدهاند. به نظر میرسد که مرتبا با اعلان ورشکستگیها، اخباری درباره ادغام و کوچکتر شدن شرکتها و گزارشهای ضدالنقیضی درباره تاثیر فناوری اطلاعات بر محل کار مواجه میشویم. اما علاوه بر این جنبه های عمومی الگوهای کنونی کار، جامعهشناسان به چگونگی تاثیرگذاری تغییرات کار بر زندگی خصوصی افراد و خانوادهها نیز علاقه مندند.
یکی از راههای درک ابعاد تغییر در زندگی اقتصادی امروزی این است که به خط سیرهای کاری از بیخ و بن متفاوتی توجه کنیم که در فاصله زمانی فقط یک نسل پدیدآمدهاند. ریچارد سنت که جامعهشناس است، در تحقیق اخیر خود درباره تاثیرهای کار بر منش شخصی در روزگار کنونی از همین روش استفاده کرده است. سنت زندگی و کارنامه شغلی مک پدر و پسر را با هم مقایسه میکند تا دگرگونی تجربه کار را آشکار سازد. (گیدنز، 1387، 538)
کار چیست؟
برای اکثر ما کار بیش از هر نوع فعالیت دیگری اوقات زندگی ما را به خود اختصاص می دهد. ما معمولا مفهوم کار را به زحمت و مشقت ربط میدهیم – به مجموعه وظایفی که دوست داریم آنها را به حداقل برسانیم و اگر ممکن باشد، یکسره از آنها بگریزیم. اما کار مزیتهایی جز زحمت و مشقت نیز دارد وگرنه مردم به هنگام بیکار شدن تا این حد احساس سرگشتگی و خسران نمیکردند. چه احساسی میکردید اگر فرکر میکردید که هرگز شغلی به دست خواهید آورد؟ در جوامع مدرن داشتن یک شغل برای حفظ عزت نفس آدمی اهمیت دارد. حتی اگر شرایط کار چندان خوشایند نباشد و کارها کسالت آور باشند، باز هم کار جزو عناصری است که بر سرشت روانی و چرخه فعالیتهای روزانه افراد، ساخت میدهد. شماری از ویژگیهای کار از این نظر اهمیت دارند.
با توجه به اهمیت شایان مندرجات فهرست فوق فهم این مطلب دشوار نیست که چرا نداشتن کار ممکن است موجب تنزل اطمینان آدمی به ارزش اجتماعی خویش شود. (گیدنز، 1387، 540 – 541)
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.