ارتباطات جمعی و رسانه ها
مقدمه
ما در عصر به هم پیوستهای زندگی میکنیم که مردم سراسر جهان در نظم اطلاعاتی واحدی مشارکت دارند. این وضع تا حد زیادی ناشی از برد بینالمللی ارتباطات مدرن است. لطف جهانی شدن و قدرت اینترنت، مردم جهان از قاهره تا کاراکاس میتوانند به برنامههای تلویزیونی، فیلمها، اخبار و موسیقی عامه پسند یکسانی دسترسی داشته باشند. شبکه های شبانه روزی پخش اخبار تمام ماجراها و رویدادهای جهان را گزارش میکنند و در معرض دید جهانیان میگذارند. فیلمهایی که در هالیوود و هنگ کنگ ساخته میشود، در سراسر جهان بینندگانی دارد و برنامههای مشهوری مثل اسپایس گرلز، و تایگر وودز در همه قارهها برای همه خانوادهها نامی آشنا و ورد زبان است.
در طول چند دهه گذشته ما شاهد فرایند همگرایی تولید و توزیع و مصرف اطلاعات بودهایم. اگر روزگاری راه روشهای ارتباطی مثل چاپ، تلویزیون و فیلم، حوزههایی نسبتا قائم به ذات بودند، اکنون تا حد زیادی در هم تنیدهاند. تقسیمبندی میان شکلهای ارتباطات اکنون به اندازه گذشته نمایان و مشخص نیست؛ تلویزیون، رادیو، روزنامه ها و تلفنها، در نتیجه پیشرفتهای فنآوری و گسترش سریع اینترنت دستخوش دگرگونیهای ژرفی شدهاند. با اینکه روزنامه ها و سایر رسانههای گروهی همچنان در زندگی ما اهمیت دارند، اما شیوههای سازماندهی و ارائه خدمات آنها در حال تغییر است. روزنامهها را می توان روی شبکه های الکترونیکی مطالعه کرد، کاربرد تلفنهای همراه در حال گسترش و شکوفایی است و تلویزیون دیجیتالی و پخش ماهواره ای امکان تنوع بیسابقه از برنامههای تلویزیونی را برای بینندگان فراهم میسازد. اما اینترنت است که قلب تپنده این انقلاب ارتباطی است. با گسترش فناوریهایی مثل تشخیص صدا، انتشار روی موج وسیع، پخش شبکهای و اتصالات کابلی، این امکان و جود دارد که اینترنت همه تمایزهای سنتی میان رسانه ها از میان بردارد و به یگانه مجرای ارائه اطلاعات، سرگرمیها، تبلیغات و تجارب برای مخاطبان رسانهها تبدیل شود.
رسانههای گروهی غالبا فقط با تفریحات و سرگرمیها مرتبط دانسته میشود، و از این نظر در زندگی اکثر مردم نسبتا فرعی و حاشیهای دانسته میشوند. اما چنین دیدگاهی بسیار ناقص و محدود است؛ ارتباطات جمعی در برگیرنده بسیاری از جنبههای دیگر فعالیتهای اجتماعی ما نیز است. رسانههایی مثل روزنامه یا تلویزیون تاثیر و نفوذ پردامنهای روی تجربههای ما و همچنین روی افکار عمومی دارند. دلیل این تاثیر و نفوذ فقط این نیست که این رسانهها به طریقی بر نگرشها و ایستارهای ما تاثیر میگذارند، بلکه این است که آنها ابزراهای دسترسی به دانش و معرفتی هستند که بسیاری از فعالیتهای اجتماعی وابسته به آن است. (گیدنز، 1387، 652- 653)
ماهیت وسائل ارتباط جمعی
با بهرهگیری از فنآوریهای پیچیده و پیشرفته، امروزه رسانهها میتوانند پیامهای خود را به صدها میلیون مخاطب برسانند. بیش از یک میلیارد نفر مسابقات جهانی 1998 را از طریق تلویزیون تماشا کردند. در واقع این تعداد بیش از تعداد تماشاگرانی است که نمایشنامههای شکسپیر را از زمان خلق آنها در سال1500 میلادی تا کنون دیدهاند. فیلمهای مشهور و پرفروش سینمایی دهها میلیون تماشاگر دارند. با این چنین جمعیت عظیم مخاطبان رسانه های جمعی، جای شگفتی نیست بسیاری از مردم در مورد مطالبی که از این طریق میخوانند، میشنوند و میبینند و در معرض پیامدهای آن هستند، اظهار نگرانی بکنند.
برای بسیاری از این مخاطبان، یعنی در واقع اکثریتشان رسانه های جمعی وسیله ای برای سرگرمی است. مردم تلویزیون را روشن میکنند تا بازیهای مورد علاقه خود را ببینند و روزنامهها را برای صفحات ورزشی آنها میخرند، رادیو را برای شنیدن موسیقی کوچه و بازار روشن میکنند و یک کتاب قصه برای مواقع فراغت در کیف میگذراند. کامپیوتر آنها برای خدمات روی خط مورد نیاز است و یا فیلمهای سینمایی را به خاطر ماجراهای پر تحرک و صحنههای هیجانانگیز آنها دوست دارند. به طور کلی آنها که رسانهها را به منظور گذران وقت و سرگرمی میخواهند در مورد تاثیرات احتمالی آن بر جامعه و یا حتی بر رفتار خودشان نیز نگرانی ندارند. اگر از رسانه های جمعی انتقاد بکنند، به دلیل آن است که نمیتوانند از میان انبوه برنامهها، برنامه مورد علاقه تلویزیونی خود را پیدا کنند. آنها آخرین فیلمی را که دیدند دوست ندارند و از شنیدن اخبار حوصله شان سر میرود.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.