نکته ای چند در تصحیح مخزن الاسرار
ایام تعطیل عید فرصتی بدستم داد که(مخزن الاسرار)نظامی گنجوی تصحیح دانشمند فقید وحید دستگردی را(که خدا غریق رحمتش کناد)مطالعه کنم و الحق از حاشیههائیکه آنمرحوم در پاورقیها نوشته است با سرمایهء کم ادبی استفاده بسیار کردم.در اثنای مطالعه بپارهای نکات برخوردم که بنظر قاصرم درست نیامد.خواستم آنها را با خوانندگان محترم و فاضل مجله در میان نهم تا از فکر آنان نیز استفاده کنم.اینک نخست هر بیت و توضیحی که مرحوم وحید دادهاند و از آن پس آنچه را که خود دریافتهام مینویسم،
تا نگشاد این گره نیم سوز زلف شب ایمن نشد از دست روز چون گهر عقد فلک دانه کرد جعد شب از گرد عدم شانه کرد
«از گشایش گره صبح زلف شب را از دست روز رها و روز را ایجاد کرد و از گشایش عقد گهر اختران و پرا کندن بر نطع آسمان شب را ایجاد کرد».
-برای روشن شدن معنی دو بیت یک بیت پیش از آنها را نیز مینویسم:
در هوس این دو سه ویرانه ده کار فلک بود گره در گره
باید دانست(زلف شب)در لغت بمعنی سیاهی شب است(شمس اللغات)و معنی چنین است: تا گره و هم سوز فلک را که گره در گره بود نگشاد سیاهی شب از روز معلوم نشد.در این بیت توجه شاعر بیشتر بایجاد شب است زیرا میگوید سیاهی شب در دست روز گرفتار بود و از ترس پیدا نمیشد و همینکه رها شد بوجود آمد و ایجاد روز بتبع آن دانسته میشود.دلیل این سخن تعلیق بیت اول بدوم است که گوید:چون عقد فلک باز کرد و گردنبند اختران فلکرا از هم گشاد شب از عدم بوجود آمد.
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.