قافیه و ردیف در شعر پارسی
همه علمای بلاغت ردیف را آن میدانند که بعد از«روی»(1)یا«قافیه»میآید؛بنابراین آوردن قافیه را قبل از ردیف ضروری میدانند؛ولی شواهدی-نه چندان کم-حاکی از آن است که شاعران در برخی موارد چندان خود را مقید به قافیه نکردهاند(2)؛این عدم تقید به احتمال از آنروست که تکرار و نغمهء ردیف،نبود قافیه را نامحسوس و جای خالی آن را پر کرده است و شاید بتوان گفت که ردیف به منزلهء قایم مقام آن و شعر به جای قافیهء بیرونی دارای قافیهء درونی میباشد.(3)
شعر هشت هجایی بلخیان-نه به معنی متعارف آن-در هجو اسدبن عبدالله(4)(حاکم خراسان که از امیر ختلان و خاقان ترک شکست خورده):از ختلان آمذیه/به روتباه آمذیه/آوار باز آمذیه/بیدل فراز آمذیه-از گونهء اشعار بیقافیه است.
نبود قافیه در پارهای از اشعار فهلوی بویژه در دوبیتیها-که بازماندهء اشعار دوازده هجایی ساسانی است-وجوب قافیه را قبل از ردیف نفی میکند:
«خو سروان ساءه،وی تو خوش نی
e-voX e-navras heas , iv at -hsux in
اج والان،رنگ اوی بوی ته خوش نی
ja naol , iva eyub at inhsuz
خوره مونیا،کی وی ته ران ساهتن
harux , um , ayn , ik ativ , nar nathas
خوش هباکش ده وازوی ته خوش نی
hsux ah , hsakab , ad eyuzav at hsux in
برگردان به فارسی:
غنودن زیر سروان،بیتو خوش نیست ز گلها رنگ،بیبوی تو،خوش نیست
مبادم کام راندن بیتو خرم خوش هاباکش(5)ز بازوی تو خوش نیست«(6)
«آزاد بودن قوافی از مختصات دو بیتیهاست که بنا به عادت قدیم میزان قافیه را آهنگ کلمه قرار دادهاند،نه حرف؛چنانکه«یار»و«مال»را قافیه کردهاند و یا در دو بیتی مردف زیر که«سندل»یا «اسکندر»قافیه شده است:
سرم درد(7)میکند سندل بیارید حکیم از مالک اسکندر بیارید...(8)
یا:
الهی واکیاشم واکیاشم مو که بیدست و پایم واکیاشم
همه از در برونند وا تو آیم تو گر از در برونی واکیاشم
بابا طاهر،دوبیتی 69
یا:
به این بیآشنایی برکیاشم به این بیخانمانی برکیاشم
همه گر مو برونن وا ته آیم ته از در گر برونی واکیاشم
بابا طاهر،دوبیتی 70
و یا:
ز نطنز آمد رخت خرد ما از نطنز ز نطنزم ز نطنزم ز نطنزم ز نطنز
ادیب نطنزی،شاعران بیدیوان،ص 626 ب 15
در آثار گرانسنگ شعر فارسی،اشعار مردف بیقافیه کم نیست،تعداد کمی از آنها دارای نسخه بدل مقفاست،افزون بر دویست مورد از این قسم اشعار استخراج شده است این همه شاهد و نمونه را نمیتوان ناشی از سهو و غفلت شاعران یا ناسخان دانست،همچنانکه به صحت نسخه بدلهای مصرع آن ابیات نیز نمیتوان کاملا اعتماد داشت،بر همین پایه نباید رعایت قافیه قبل از ردیف را از مسلمات و اصول خدشهناپذیر علم قافیه برشمرد؛شواهدی از این قبیل آورده میشود:
وز انگشت شاهان سفالین نگین بدخشانی آید به چشم نگین
ابوشکور بلخی،همان،ص 92،ب 136
تا ترا رفتن ای جان پدر آیین گشت مر مرا ریختن آب مژه آیین گشت
یوسف عروضی،همان،ص 349،ب 7
زر ز پیرو سبک برون آورد داد درویش را و خوب آورد
بهرامی سرخسی،همان،ص 405،ب 12
نکو داستان زد درین مرد نیک که از راستی یافتم نام نیک
بدیع بلخی،همان،ص 508،ب 11
که بیکاری اندیشه بار آورد ز کشته گلت خار بار آورد
همان،ص 516،ب 313
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.