فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:51
چکیده:
تکاشیها یکی از قدیمیترین و گسترده ترین فرم تزئینات معماری است که در سرتاسر دنیای اسلامی به کار برده می شود. در ایران در طول حکومتهای ایلخانی، تیموری و صفویه این هنر تزئینی به اوج تحول و توسعه خود رسید.
از هنگام ابداع کاشی و در ادوار گذشته، کاشیکاری به نحو گسترده ای برای جلوه بخشیدن به سطوح بناهای ایران مورد استفاده قرار می گرفت. در دورة اسلامی ایران، بهره جستن از کاشی برای تزئین سطوح داخلی و خارجی اماکن مذهبی، کاخهای سلطنتی و اقامتگاههای شخصیتهای متمول و با نفوذ، فراوان به چشم می خورد.
“معبد چغازنبیل” واقع در خوزستان؛ از جمله مکانهایی است که نخستین کاشیهای ایرانی در آن یافت شده اند. این کاشی ها، از نوع کاشیهای دیواره ای لعابدار بوده و به شکل مربع قالبریزی شده اند و در میان برخی از آنها برجسته کاری به چشم می خورد. تاریخ تولید این نوع کاشی ها، قرن سیزدهم ق م تخمین زده شده است. در “سوزا”ی لرستان تعدادی کاشی چهارگوش با نقشهای برجسته یافت شده که تاریخ تولید آنها به قرنهای دوازدهم تا هفتم ق م باز می گردد.
این کاشی ها با مینا رنگ آمیزی شده و اشکال حیوانات و اجنة بالدار را نمایش می دهند. در منطقة “باباجان تپه” لرستان، کاشیهای مربع شکلی که احتمالاً متعلق به سقفهای بناها بوده، یافت شده اند. تولید آنها را می توان به قرن هشتم ق م نسبت داد. مادة اصلی این نوع کاشی ها گل رس پخته شده است و طرحهایی هندسی قرمزرنگی بر آنها نقش بستهاند. اما،این روند موفقیت گذرا می نماید. زیرا علی رغم رواج چشمگیری که این کاشی ها در آغاز داشته، به مرور زمان با تنزل محبوبیت رو به رو گشتند. و در مقابل ، آنچه که عناصر تزئینی معماری دوران هخامنشی و ساسانی را تشکیل می داده، آجرهای لعابدار، گچ بریهای رنگارنگ، سنگهای حکاکی شده، دیواره نگاره ها – نقاشیهای دیواری – و موزائیکهای مرمرین می شده است.
تا دو قرن پس از ظهور اسلام در منطقه بین النهرین شاهدی بر رواج صنعت کاشیکاری نداریم. و تنها در این زمان یعنی اواسط قرن نهم / سوم در این ناحیه هنر کاشیکاری احیا شده و رواجی دوباره یافت. در حفاریهای شهر “سامره” – پایتخت سلسله عباسیان بین سالهای 836/222 تا 883/270 بخشی از یک کاشی چهارگوش چند رنگ لعابدار که طرحی از یک پرنده را در برداشته، به دست آمده است. از جمله کاشیهایی که توسط سفالگران شهر سامره تولید و به کشور تونس صادر میشد، میتوان به تعداد صد و پنجاه کاشی چهارگوش چند رنگ و لعابدار اشاره کرد که هنوز در اطراف بالاترین قسمت محراب “مسجد جامع قیروان” قابل مشاهده اند.
عملاً تا قبل از قرن یازدهم / پنجم موضوع تولید کاشی در ایران اسلامی عملاً ناشناخته باقی مانده است. نخستین گونه چنین اشیایی که در حفاری ها ثبت شده، همان کاشیهای یافت شده در شهر “غزنه” پایتخت سلسلة غزنویان – از شهرهای کنونی افغانستان – بوده است. با وجود اینکه، هیچ یک از کاشیهای متعلق به دوران “قبل از غزنویان” ، در محل اصلی خود یافت نشده، ولی مطمئناً می توان این دسته از کاشیها را به زمانی پیش از دهة دوم قرن سیزدهم / هشتم مربوط دانست. افزون بر آن، شباهتهایی بین این کاشی ها و کاشیهای بدست آمده در جریان حفاریهای سوزا وجود داشته که آنها را می توان در حاشیه های مرواریدی و حیواناتی که به شکل نیمرخ قرارگرفته، ملاحظه نمود.
با این وجود، نخستین نشانه های کاشیکاری بر سطوح معماری به حدود سالهای 1058/450 باز می گردد که نمونه ای از آن بر منارة ”مسجد جامع دمشق” قابل دستیابی است. سطح این برج استوانه ای با تزئینات هندسی و استفاده از تکنیک آجرکاری پوشش یافته، ولی محدودة کتیبه ای آن با استفاده از کاشیهای فیروزه ای لعابدار تزئین گردیده است. و این کاشی ها دقیقاً در قسمتهای تحتانی رأس آن به صورت افقی قرار گرفته اند. کتیبة مناره به خط کوفی داری دنباله های تزئین یافته و با تکنیک برجسته کاری قالب ریزی شده و لعاب دیده اند. در حالی که، حواشی آن بدون لعاب باقی مانده اند. شبستان گنبددار “مسجد جامع” قزوین – 1115/509 – شامل حاشیه ای تزئینی از کاشیهای فیروزه ای رنگ کوچک می باشد. و از نخستین موارد شناخته شده ای است که استفاده از کاشی در تزئینات داخلی بنا را در ایران اسلامی به نمایش می گذارد. بر روی دیوارهای خارجی نیز کاشیهای فیروزه ای رنگ تقریباً به سبک موزائیک کاری استفاده شده اند. این کاشی ها اجزای سازندة الگوهای هندسی را تشکیل داده که با رنگ قرمز آجرهای بدون لعاب در تضاد کامل اند. در قرن دوازدهم / ششم رنگهای فیروزه ای و لاجوردی با محبوبیتی روزافزون رو به رو گردیده و به صورت گسترده در کنار آجرهای بدون لعاب به کار گرفته شدند. از این دوره تعدادی کاشی کتیبه ای تراشخورده با رنگ فیروزه ای لعاب داده شده بر جای مانده است (تصاویر شماره 3-2).
در مدت زمان غلبة سلجوقیان بر مناطقی از ایران و در دوره ای پیش از سالهای آغازین قرن سیزدهم / هفتم تولید ظروف سفالی و کاشی توسعه خیره کننده ای یافت. مرکز اصلی تولید کاشان شهر کاشان بود که امروزه در نواحی میانی ایران قرار داد. این شهر اهمیت خود را تحت همین عنوان تا قرن ها بعد حفظ نمود. نام کاشان از نظر لغوی مترادفی برای تولید کاشی به شمار می رفت. در گذشته نیز مثلاً در اواخر قرن سیزدهم / هفتم واژة خلاصه کلمه کاشانی – به عنوان کاشی مورد استعمال قرار می گرفت. تعداد بسیار زیادی از گونه های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در کاشان تولید می شد. حرفة سفالگری، - با توجه به اینکه در انحصار انساب پدری بود – توسط پدر برای پسر به ارث گذاشته می شد. برای مثال، براساس مدارک معتبر مکتوب؛ خانوادة “ابوطاهر” دست کم برای چهار نسل انواع کاشی ها را تولید کرده اند.
اشکالی همچون ستاره های هشت گوش و شش گوش، چلیپا و شش ضلعی برای شکیل نمودن از اره های درون ساختمان ها با یکدیگر ترکیب می شدند. اشکال دیگری چون چند ضلعی های پیچیده نیز در کاشیکاری به کار برده می شد. از کاشیهای لوحه مانند در فرمهای مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالایی قاب از اره ها استفاده می شد. ترکیبی از قابهای بزرگ مستطیل شکل در مرکز و کاشیهای کتیبه ای پیرامون آنها، زینت بخش قسمتهایی از محراب ها بوده اند. قالبریزی برخی از کاشی ها به صورت برجسته انجام می شد. در حالی که، برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین یافته اند. کاشیهای تراشخورده کمتر دیده می شده و به نظر می رسد که از انواع کمیاب بوده اند. کاشیهای زاویه دار برای پوشانیدن گوشه ها و شکافهای درون ساختمان به شکل طاقچه برجسته کاری می شدند. این تکنیک سه نوع روند مختلف را شامل می شد که عبارتند از: لعاب تگرگ، رنگ آمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگ آمیزی زرین فام بر روی لعاب. توضیحاتی در مورد برخی از این تکنیک ها توسط فردی به نام “ابوالقاسم عبدالله بن محمدبن علی بن ابی طاهر” بر روی سفال ها نوشته شده است. ابوالقاسم مورخ دربار ایلخانیان – خاندان مغولی تبار حاکم بر ایران از میانه قرن سیزدهم / هفتم تا میانه قرن چهاردهم / هشتم و یکی از نوادگان خانوادة مشهور سفالگر اهل کاشان – ابوطاهر – بود. ضمن آنکه، او برادر سازندة کاشی نمایش داده شده در تصویر شماره 23 است. توضیح دربارة نوع تکنیک ابوالقاسم در حدود سالهای 1301 – 1300/700 به رشته تحریر درآمده است.