توریسم
مفهوم واژه توریسم:
گردشگری معال فارسی و کاملاً دقیق واژه Tourism در زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی است که بصورت مصطلح در زبان فارسی بصورت جهانگردی ترجمه شده است.
ریشه این واژه از اصطلاح Tornus یونانی و لاتین گرفته شده که یکی از معانی آن گردش کردن و یا گشتن است و با پسوند Ism یا گری بصورت اسم مصدر Tourism یا گردشگری در آمده است.
اصطلاح «توریست» (Tourist) از قرن نوزدهم معمول شده است.
در آن زمان اشراف زادگان فرانسه می بایست برای تکمیل تحصیلات و کسب تجربه های لازم زندگی، اقدام به مسافرت می نمودند.
این جوانان در آن زمان توریست نامیده می شدند و بعدها در فرانسه این اصطلاح در مورد کسانی به کار می رفت که برای سرگرمی ، وقت گذرانی و گردش به فرانسه سفر می کردند و بعداً با تعمیم بیشتر به کسانی اطلاق می شد که اصولاً به این منظور به سفر می رفتند.
کم کم کلمه توریست به بعضی زبانهای دیگر نیز وارد شد و از آن واژه توریسم (Tourism) بوجود آمد.
از همان زمان توریسم و توریست به بعضی از مسافرتها و مسافرینی گفته می شود که هدف آنها استراحت و گردش و سرگرمی و آشنایی با مردم بود و نه کسب درآمد و اشتغال به کار.
در زبان فارسی کلمه « سیاح» در گذشته به کسانی گفته می شد که با هدف و منظور شخصی دست به سفر می زدند؛ مانند ناصر خسرو و سعدی، و این واژه در زبان فارسی تا نیمه اول قرن بیستم در معنی فوق به کار میرفت تا آنکه دو واژه جهانگرد و جهانگردی جای آن را گرفت.
واژه جهانگردی به این سبب که در معنی خود عبور از مرزهای سیاسی و سفر به دیگر کشورها را تداعی می کند ، نمی تواند معنی کامل توریسم را ادا نماید.
زیرا توریست ها به دو گروه توریستهای خارجی و توریستهای داخلی تقسیم می شوند که واژه جهانگرد بیشتر در تعریف توریستهای خارجی کاربرد دارد.
در صورتی که توریستهای داخلی نیز باید در واژه گزینی فارسی کلمه توریست گنجانده شود.
از این رو واژه « گردشگر» رساتر از واژه جهانگرد بوده و گویای اصطلاح توریست می باشد.
تعداد صفحات: 9