یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله عدالت چیست و چه نقشی در پیشرفت کشور دارد؟

اختصاصی از یارا فایل مقاله عدالت چیست و چه نقشی در پیشرفت کشور دارد؟ دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله عدالت چیست و چه نقشی در پیشرفت کشور دارد؟


مقاله عدالت چیست و چه نقشی در پیشرفت کشور دارد؟

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 175 صفحه می باشد.

 

فهرست

 مقدمه. ۱

چکیده. ۲

عدالت چیست؟. ۷

حسن و قبح عقلی.. ۸

سرچشمه « ظلم » یکی از امور زیر است.. ۹

دعوت به عدل و داد. ۱۰

فلسفه آفات و شرور. ۱۰

قضاوت نسبی و معلومات محدود. ۱۱

حوادث ناخوشایند و هشدارها ۱۲

فلسفه حوادث ناخوشایند زندگی.. ۱۳

پرورش انسان در آغوش مشکلات.. ۱۳

مشکلات سبب بازگشت به سوی خدا ۱۴

مشکلات و فراز و نشیبها به زندگی روح می دهد. ۱۵

چرا جهان طبیعت اینقدر زیباست؟. ۱۵

یک دلیل روشن آن عدم یکنواختی است. ۱۵

مشکلات خود ساخته: ۱۶

مساله جبر و اختیار. ۱۷

سرچشمه اعتقاد به جبر. ۱۷

نکته اصلی اشتباه جبریها ۱۸

عوامل اجتماعی و سیاسی مکتب جبر. ۱۹

عوامل سیاسی.. ۱۹

عوامل روانی.. ۱۹

عوامل اجتماعی.. ۱۹

روشنترین دلیل برای آزادی اراده و اختیار. ۲۰

وجدان عمومی انسانها جبر را نفی می کند. ۲۰

تضاد منطق « جبر » با منطق « مذهب ». ۲۱

« امر بین الامرین » چیست؟. ۲۲

تفویض در برابر جبر. ۲۲

مکتب واسطه. ۲۲

قرآن و مساله جبر و اختیار. ۲۳

هدایت و ضلالت به دست خدا است . ۲۴

اقسام هدایت و ضلالت.. ۲۴

یک سئوال مهم. ۲۵

علم ازلی علت عصیان کردن! ۲۶

عدل خداوند  و مساله « خلود ». ۲۶

گروهی از طریق شفاعت-  گروهی از طریق عفو. ۲۸

نگاهی به معنای لغوی عدل. ۳۰

مفهوم اصطلاحی عدل. ۳۱

جایگاه عدل در بیان علوی.. ۳۲

مفهوم عدالت اجتماعی.. ۳۳

برابرى و مساوات‏.. ۳۳

قانون‏مندى‏.. ۳۴

فرق میان « عدالت »  و « مساوات  ». ۳۴

چرا از میان همه صفات عدل برگزیده شده است؟. ۳۴

گونه شناسی مفاهیم عدالت اجتماعی: ۳۶

مفهوم سلبی(منفی) یا ایجابی(اثباتی) عدالت: ۳۶

مفهوم عدالت می تواند محافظه کارانه یا اصلاح طلبانه باشد. ۳۶

مفهوم اقلی یا اکثری عدالت. ۳۶

مفهوم عدالت گاه سیاسی و گاه اجتماعی است. ۳۶

مبانی معرفت شناسی عدالت.. ۳۶

تعریف عدالت.. ۳۷

آیا عدالتخواهى فطرى است؟. ۳۸

نظر نیچه و ماکیاول. ۳۹

نظر برتراند راسل.. ۳۹

نقد این نظریه. ۴۰

نظر مارکسیسم. ۴۰

نظر اسلام. ۴۱

عدالت اجتماعِی در حکومت علوِی.. ۴۳

اوضاع سیاسى و اجتماعى و ادارى.. ۴۳

عدالت اجتماعی و حکومت اسلامی.. ۴۹

انقلاب آزادی استقلال. ۴۹

فریاد یا محمدا ۵۳

علِی و عدالت   ۵۶

علی ( ع ) ، عدالت و بیت المال  ۵۹

·سهم مساوى على علیه السّلام و بنده‌اش    ۵۹
·خاموش کردن چراغ بیت المال  ۶۰
·درد دل على علیه السّلام با مالک اشتر  ۶۰
·توبیخ خزانه‌دار بیت‌المال  ۶۱

على علیه السّلام و مرد یهودى   ۶۲

·على علیه السّلام و مرد سارق   ۶۲
·سفارش على علیه السّلام در مورد ابن ملجم  ۶۳
·آخرین سخن   ۶۳
·حضرت علِی (ع) و عدالت در تقسیم بیت المال  ۶۴
·نمونه‌هایى از عدالت آن حضرت در تقسیم بیت‌المال  ۶۶

امام علی ( علیه السلام ) و عدالت اجتماعی   ۶۹

حکومت و عدالت علِی.. ۷۳

ارزش و اعتبار عدالت از نظر نهج البلاغه. ۷۴

آِیا عدالت شرِیفتر و بالاتر است ِیا بخشندگِی؟. ۷۵

عدالت نباِید فداِی مصلحت بشود. ۷۷

اعتراف به حقوق مردم. ۷۸

منطق نهج البلاغه در باره عدالت.. ۸۰

حکمران امانتدار است نه مالک… ۸۱

ارزش عدالت از نظر امام علِی.. ۸۴

امام خمینی و دفاع از حقوق طبقات محروم جامعه. ۸۷

وصیت نامه امام خمینی.. ۸۷

مردان شجاع و زنان زینب گونه. ۹۰

پرهیز از شعارگرایی در دفاع از حقوق طبقات محروم جامعه  ۹۰

وجود کارگزاران برخاسته از طبقات محروم جامعه  ۹۱

توان ایجاد عدالت اجتماعی در سطح سیاست خارجی و روابط بین المللی   ۹۱

حفظ نظام جمهوری اسلامی در مقابل آسیب های داخلی و تهدیدات خارجی   ۹۲

پیام ویژه  ۹۳

عدالت اجتماعی رمز بقا انقلاب اسلامی   ۹۵

عدالت اجتماعی اصلی ترین ویژگی جمهوری اسلامی   ۹۵

عدالت اجتماعی خط تمایز بین اسلام ناب و اسلام آمریکایی   ۹۶

نجات مسلمین (سید جمال الدین). ۱۰۱

ایده نجات اسلام (مذهب). ۱۰۲

متدولوژی نجات اسلام برای مسلمین.. ۱۰۳

عزت و اقتدار مسلمین از طریق اجرای شریعت.. ۱۰۴

شعار نجات اسلام از شرآباد کردن دنیای مسلمین.. ۱۰۵

شعار نجات مسلمین و اسلام. ۱۰۷

جهانی سازی و عدالت.. ۱۰۸

احمدی نژاد، عدالت.. ۱۲۰

عدالت و جنجالهای سیاسی.. ۱۲۱

انر ژ ی هسته ای.. ۱۲۱

فرانسه و روسیه: ایران دست نگه دارد. ۱۲۳

روسیه: بحث تحریم انگیزه سیاسى دارد. ۱۲۳

توسعه عدالت در دولت احمدی نژاد. ۱۲۷

محرومیت دختران از آموزش… ۱۲۸

·چرا ما به بسیج ایدزی نیازمندیم که به صورت خاص بر روی کودکان متمرکز است؟. ۱۳۱

چگونه کودکان و افراد جوان تحت تاثیر اچ آی وی / ایدز قرار می‌گیرند؟. ۱۳۲

آموزش عدالت پیشرفت   ۱۳۳

هزینه های آموزش ، عدالت ، پیشرفت کشور. ۱۳۵

روشهای مختلف استفاده از بهداشت عمومی.. ۱۳۷

از طریق مراکز بهداشتی و درمانی و بیمارستانها : ۱۳۷

از طریق بیمه : ۱۳۷

از طریق طب خصوصی : ۱۳۷

عوامل تحقق عدالت.. ۱۴۲

موانع اجرای عدالت.. ۱۴۳

الف: تبعیض… ۱۴۴

ب: سودجویی.. ۱۴۵

ج: امتیاز طلبی.. ۱۴۶

د: ضعف نفس: ۱۴۷

گسترده عدالت در حکومت دینی.. ۱۴۸

سرآغاز بی عدالتی ها در تاریخ سیاسی اسلام. ۱۴۸

جلوه های عدالت در سیره علوی.. ۱۴۹

ستیز با عدالت گریزان.. ۱۵۰

عدالت علوی در سیاست و اقتصاد. ۱۵۱

برقراری عدالت جاودان   ۱۵۶

مساله عمر حضرت حجت   ۱۵۷

مشخصات دوره حضرت مهدى علیه السلام  ۱۵۹

عدالت و مهدویت در قرآن و احادیث نبوى   ۱۶۲

على علیه السلام و مهدویت   ۱۶۳

ماهیت قیام مهدى علیه السلام  ۱۶۴

مهدویت فلسفه بزرگ جهانى و عدالت   ۱۶۶

منــــابــع. ۱۶۸

منــــابــع

۱- قرآن مجید

۲- الغارات ، ص ۲۹ ، نشر دارالاضواء

۳-آزادی فرد و قدرت دولت ، ص ۷۸ ، تألیف دکتر محمود صناعی .

۴-امام علی ( ع ) ، صدای عدالت انسانیت ، تألیف هادی خسروشاهی ، انتشارات فراهانی .

۵-اصول کافی ، ج اول ، ص ۱۳۱

۶-بحارالانوار ،‌ج ۱۷ ، ص ۴۷ ، ج ۴۰ ، ص ۳۲۷

۷-ترجمه تفسیر المیزان ، ج ۲۴ ، علامه طباطبائی

۸-تاریخ ابن عساکر قسم امام علی ( ع ) ، ج ۳ ص ۳۳۸ ، سال ۱۳۵۸

۹-تاریخ طبری ج۲ ص ۵۷۸ ، چاپ دارالکتاب العلمیه بیروت

۱۰-تحقق عدالت اجتماعی ( چالشها ، چاله ها ، چاره ها ) ، تالیف سید محمدرضا علوی ، انتشارات آینه آثار

۱۱-توحید عدل عدالت اجتماعی ، تألیف محسن قرائتی ، انتشارات صبا

۱۲-جامعه توحیدی اسلام و عدالت اجتماعی ، تألیف علی محمد حیدری نراقی و مصطفی سباعی ، انتشارات حکمت

۱۳-راهنمای انسانیت ، ص ۴۴۹ ، تألیف مصطفی فرید تنکابنی ، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی سال نشر ۱۳۷۴

۱۴-زنگ عدالت ، تألیف فاطمه توفیقی ، انتشارات بوستان کتاب قم

۱۵-سیری در نهج البلاغه ، استاد شهید مرتضی مطهری

۱۶-سفینه ، جلد ۲ ، ص ۶۵۹

۱۷-سیمای عدالت در قرآن و حدیث ، تألیف رمضان فؤادیان دامغانی ، لوح محفوظ

۱۸-شرح ابن ابی الحدید ، ج ۱ ص ۲۰۰

۱۹-شرح نهج البلاغه ، ج ۲ ص ۱۳

۲۰-طلوع عدالت ، تألیف سید محمد حکیمی ، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

۲۱-غررالحکم ، جلد ۱ ، فصل اول ص۱۲۰

۲۲-عدالت اجتماعی در اسلام ، تألیف سید قطب ، ترجمه سیدهادی خسروشاهی و محمدعلی گرامی

۲۳-عدل الهی ، تألیف مرتضی مطهری

۲۴-عدالت اجتماعی “بخش اقتصاد” تألیف اکبر هاشمی رفسنجانی ، نشر الامام المنتظر

۲۵-عدالت در اندیشه های سیاسی اسلام ، تألیف بهرام اخوان کاظمی ، نشر بوستان کتاب قلم

۲۶-عدالت اجتماعی در اسلام ، تألیف جمال الدین موسوی اصفهانی ، نشر دانش و اندیشه معاصر

۲۷-عدل از منظر نهج البلاغه ، تألیف اصغر ثنائی ، محل نشر قلم

۲۸-عدل الهی از دیدگاه امام خمینی ، محل نشر تهران ، ناشر مؤسسه نشر اثار امام خمینی .

۲۹-عدل در جهان بینی توحیدی ، تألیف محمد محمدی ری شهری ، محل نشر قم ، ناشر دفتر تبلیغات اسلامی

۳۰-عدل گستر جهان ، حضرت مهدی ( عج ) ، تألیف سید محمدعلی کاظمینی بروجردی ، ناشر حروفیه

۳۱-قرارداد اجتماعی ، ص ۳۷

۳۲-کتاب الحدیث ، دفتر فرهنگ و نشر اسلامی

۳۳-کشف الغمه ، جلد اول ، ص۱۷۶

۳۴-مجموعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری ، جلد ۱۸ ، ص ۱۵۱

۳۵-مبانی نظری عدالت اجتماعی ، تألیف مدیریت بهره وری بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی ، انتشارات بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی

۳۶-نهج البلاغه

۳۷-نشان دادن وحدت در اجرای عدالت

 

عدالت چیست؟

عدالت دارای دو معنی متفاوت است:

۱- معنی وسیع این کلمه همانطور که گفتیم « قرار گرفتن هر چیز در جای خویش » است و به تعبیر دیگر موزون بودن و متعادل بودن.

این معنی از عدالت در تمام آفرینش در منظومه ها در درون اتم، در ساختمان وجود انسان، و همه گیاهان و جانداران حکمفرماست.

این همان است که در حدیث معروف پیامبر (ص) آمده که فرموده: بالعدل قامت السموات و الارض:
« به وسیله عدالت آسمانها و زمین بر پاست. »

فی المثل اگر قوای « جاذبه » و « دافعه » کره زمین، تعادل خود را از دست دهد، و یکی از این دو بر دیگری چیره شود یا زمین به سوی خورشید جذب می شود و آتش می گیرد و نابود م گردد و یا از مدار خود خارج شده و در فضای بیکران سرگردان و نابود می شود.

این معنی از عدالت همانست که شاعر در اشعار معروفش گفته است:

 

عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش

ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش!

عدل چه بود؟ آب ده اشجار را

ظلم چه بود؟ آب دادن خار را!

 

بدیهی است اگر آب را به پای بوته گل  درخت میوه بریزند در جای خود مصرف شده، و این عین عدالت است و اگر به پای علفهای هرزه بی مصرف و خار بریزند در غیر مورد مصر ف شده، و این عین ظلم است.

۲- معنی دیگر عدالت « مراعات حقوق افراد » است، و نقطه مقابل آن « ظلم » یعنی حق دیگری را گرفتن و به خود اختصاص دادن یا حق کسی را گرفتن و به دیگری دادن یا تبعیض قائل شدن، به این ترتیب که به بعضی حقوقشان را بدهند و به بعضی ندهند.

روشن است معنی دوم « خاص » و معنی اول معنی « عام » است.

قابل توجه اینکه هر دو معنی « عدل » در مورد خداوند صادق است هر چند در این مباحث بیشتر معنی دوم منظور است.

معنی عدالت خداوند این است که نه حق کسی را از بین می برد، و نه حق کسی را به دیگری می دهد. و نه در میان افراد تبعیض قائل می شود او به تمام معنی عادل است و دلائل عدالت او را در بحث آینده خواهیم دانست.

« ظلم » خواه به گرفتن حق کسی باشد، یا دادن حق کسی به دیگری، و یا اجحاف و تبعیض در مورد ذات پاک خدا راه ندارد.

او هرگز نیکوکار را مجازات نمی کند، بدکار را تشویق نمی نماید، کسی را به گناه دیگری مواخذه
نمی کند و تر و خشک را هرگز با هم نمی سوزاند.

حتی اگر در یک جامعه بزرگ همه خطاکار باشند جز یک نفر، خدا حساب آن یک نفر را از دیگران جدا می کند و او را در مجازانت در کنار گناهکاران قرار نمی دهد.

و این که جمعیت « اشاعره » گفته اند اگر خدا همه پیامبران را به دوزخ بفرستد و همه بدکاران و جانیان را به بهشت، ظلم نیست، سخن گزاف و زشت و شرم آور و بی پایه ای است و عقل هرکس آلوده به خرافات و تعصب نباشد به زشتی این سخن گواهی می دهد.

·        فرق میان مساوات و عدالت

نکته مهم دیگری که اشاره به آن در این بحث لازم است این است که گاهی « عدالت » با « مساوات » اشتباه می شود و گمان می رود معنی عدالت آنست که رعایت مساوات شود، در حالی که چنین نیست.

در عدالت هرگز مساوات شرط نیست بلکه استحقاق و اولویت ها باید در نظر گرفته شود.

فی المثل عدالت در میان شاگردان یک کلاس این نیست که به همه آنها نمره مساوی دهند و عدالت در میان دو کارگر این نیست که هر دو مزد مساوی دریافت دارند، بلکه عدالت به این است که هر شاگردی به اندازه معلومات و لیاقتش، و هر کارگری به اندازه کار و فعالیتش « نمره » یا « مرد » دریافت دارد.

در عالم طبیعت نیز عدالت، به معنی وسیع همین است، اگر قلب یک بالن ( نهنگ عظیم دریایی ) که حدود یک تن وزن دارد! با قلب یک گنجشک که شاید یک گرم بیشتر نباشد مساوی بود عدالت نبود، و اگر ریشه یک درخت تنومند بسیار بلند با ریشه یک نهال بسیار کوچک مساوی باشد عدالت نیست و عین ظلم است.

عدالت آن است که هر موجودی به میزان حق و استعداد و لیاقت خود سهمی دریافت دارد.

 

 

حسن و قبح عقلی

قبلاً دانستن این مساله لازم به نظر می رسد که عقل ما « خوبی » و « بدی » اشیاء را تا حدود قابل توجهی درک می کند ( این همان چیزی است که دانشمندان از آن به عنوان حسن و قبح عقلی یاد می کنند ).

مثلاً می دانیم عدالت و احسان خوبست، و ظلم و بخل بد است، حتی قبل از اینکه دین و مذهب از این امور سخن گوید برای ما روشن بوده است. هرچند مسائل دیگری وجود دارد که علم ما برای درک آن کافی نیست و باید از رهنمود رهبران الهی و پیامبران استفاده کند.

بنابراین اگر گروهی از مسلمین به نام « اشاعره » منکر « حسن و قبح عقلی » شده اند، و راه شناخت خوبی و بدی را، حتی در مثل عدالت و ظلم و مانند آنها فقط شرع و مذهب دانسته اند اشتباه محض است.

چه اینکه اگر عقل ما قادر به درک خوبی و بدی نباشد از کجا بدانیم خداوند معجزه را در اختیار فرد دروغگویی نمی گذارد؟، اما هنگامی که می گوییم دروغ گفتن زشت و قبیح است و محال است از خداوند سر زند می دانیم که وعده های خداوند همه حق است و گفته های او همه صدق است، هرگز دروغگو را تقویت نمی کند و هرگز معجزه را در اختیار شخص کاذب قرار نمی دهد.

این جاست که می توان به آنجه در شرع و مذهب وارد شده اعتماد کرد. بنابراین نتیجه
می گیریم که اعتقاد به حسن و قبح عقلی اساس دین و مذهب است ( دقت کنید )

اکنون به دلایل عدالت خدا باز می گردیم؛ برای پی بردن به این حقیقت باید بدانیم:

 

 سرچشمه « ظلم » یکی از امور زیر است

۱- جهل- گاهی آدم ظالم به راستی نمی داند چه می کند، نمی داند حق کسی را پایمال می سازد و از کار خود بی خبر است.

۲- نیاز – گاه نیاز به چیزهایی که در دست دیگران است انسان را وسوسه می کند که دست به این عمل شیطانی بزند، در حالی که اگر بی نیاز بود در این گونه موارد دلیلی بر ظلم نداشت.

۳- عجز و ناتوانی – گاه انسان مایل نیست در ادای حق دیگری کوتاهی کند اما قدرت و توانایی این کار را نداردف و ناخواسته مرتکب « ظلم : می شود.

۴- خودخواهی و کینه توزی و انتقامجویی – گاه هیچ یک از عوامل فوق در کار نیست، اما « خودخواهی » سبب می شود که انسان به حقوق دیگران تجاوز کند، و یا « حس انتقامجویی » و « کینه توزی » او را وادار به ظلم و ستم می کند، و یا روح « انحصار طلبی » سبب تعدی به دیگران می شود …. و مانند اینها.

اما با توجه به اینکه هیچ یک از این صفات زشت و این نارساییها و کمبودها در وجود مقدس خداوند راه ندارد زیرا او به همه چیز عالم و از همه بی نیاز، و بر هر چیز قادر و نسبت به همگان مهربان است معنی ندارد مرتکب ظلمی شود.

او وجودی است بی انتها و کمال او نامحدود است از چنین وجودی جز خیر و عدالت، جز رافت و رحمت سرچشمه نمی گیرد.

و اگر بدکاران را کیفر می دهد در حقیقت نتیجه اعمال آنهاست، که به دست آنها می رسد همانند کسی که بر اثر استعمال مواد مخدر یا نوشیدن مشروبات الکلی به انواع بیماریهای کشنده مبتلا می گردد. قرآن مجید می گوید:هل تجزون الا ما کنتم تعملون « آیا جزای شما چیزی جز اعمال شما هست »؟! ( سوره نمل، آیه ۹۰ )

·        قرآن و عدالت پروردگار

قابل توجه این که در آیات قرآن مجید روی این مساله بسیار تاکید شده است، در یک جا می فرماید: ان الله لا یظلم الناس شیئاً و لکن الناس انفسهم یظلمون؛ خداوند به هیچ کس ستم نمی کند این مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا می دارند. ( سوره یونس، آیه ۴۴)

در جای دیگر می فرماید: ان الله لا یظلم مثقال ذره … خداوند حتی به اندازه سنگینی ذره کوچکی ظلم و ستم بر هیچ کس روا نمی دارد. ( سوره نساء، آیه ۴۰)

و در مورد حساب و جزای رستاخیز می گوید: ونضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئاً؛

  ما ترازوهای عدالت را در روز قیامت بر پا می کنیم و به هیچ کس کمترین ظلم و ستمی نخواهد شد. (سوره انبیاء، آیه ۴۷ )

باید توجه داشت منظور از « میزان » در اینجا وسیله سنجش نیک و بد است نه ترازوئی همچون ترازوهای این جهان )

دعوت به عدل و داد

گفتیم صفات انسان باید پرتوی از صفات خدا باشد و در جامعه انسانی صفات الهی پرتو افکن گردد، روی این اصل به همان مقدار که قرآن روی عدالت پروردگار تکیه کرده است به عدل و داد در جامعه انسانی و در فرد فرد انسانها اهمیت می دهد ، قرآن مجید کراراً ظلم را مایه تباهی و نابودی جامعه ها معرفی می کند و سرنوشت ظالمان را دردناکترین سرنوشت می شمرد.

قرآن ضمن بیان سرگذشت اقوام پیشین بارها این حقیقت را خاطر نشان کرده که ببینید بر اثر ظلم و فساد چگونه گرفتار عذاب الهی شدند و نابود گشتند، بترسید از این که شما هم بر اثر ظلم به چنین سرنوشتی گرفتار شوید.

قرآن با صراحت و به عنوان یک اصل اساسی می گوید: ان الله یأمر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی وینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی؛ خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور می دهد و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می کند. ( سوره نحل، آیه ۹۰ )

جالب توجه این که همانگونه که ظلم کردن کار زشت و قبیحی است پذیرش ظلم و زیر بار ستم رفتن نیز از نظر اسلام و قرآن غلط است، چنانکه در سوره بقره آیه ۲۷۹ می خوانیم: لا تظلمون و لا تظلمون؛ نه ظلم کنید و نه زیر با ظلم بروید.

اصولاً تسلیم در برابر بیدادگران موجب تشویق ظلم و توسعه ستم و اعانت ظالم است.

 

فلسفه آفات و شرور

از قدیم ترین ایام تا امروز گروهی از ناآگاهان بر عدالت خدا خرده گرفته اند، و مسائلی را مطرح نموده اند که به اعتقاد آنها با عدالت خدا سازگار نیست، و حتی گاه آنها را نه تنها دلیل بر نفی عدالت که دلیلی بر انکار وجود خدا پنداشته اند!

از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند توفانها و زلزله ها و مصائب دیگر که همگانی است. و همچنین تفاوتهایی که در میان انسانها دیده می شود.

و نیز شرور و آفتهایی که دامن انسان یا نباتات و موجودات دیگر را می گیرد.

این بحث گاهی در ضمن بحثهای مربوط به خداشناسی در برابر مادیین مطرح می شود و گاه در بحث عدل پروردگار و ما آن را در این بحث مطرح می کنیم.

 برای اینکه بدانیم تا چه اندازه در تحلیل دقیق این پندارها نادرست است، باید بحث مشروحی در این زمینه داشته باشیم و امور زیر را دقیقاً بررسی کنیم.

 

قضاوت نسبی و معلومات محدود

معمولاً همه ما در قضاوتهای خود و تشخیص مصداقها روی رابطه ای که اشیاء با ما دارند تکیه می کنیم. مثلاً می گوییم فلان چیز دور یا نزدیک است یعنی نسبت به ما.

یا فلان کس قوی و یا ضعیف است یعنی با مقایسه به وضع روحی یا جسمی ما، او دارای چنین حالتی است. در مسائل مربوط به خیر و شر و آفت و بلا نیز داوری مردم غالباً همین گونه است.

مثلاً اگر بارانی در سطح منطقه ببارد، ما کار نداریم که تاثیر این باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محیط زندگی و خانه و مزرعه خودمان و یا حداکثر شهرمان نگاه می کنیم، اگر اثر مثبتی داشته می گوییم نعمت الهی بود و اگر منفی بود نام « بلا » بر آن می گذاریم.

هنگامی که ساختمان فرسوده را برای نوسازی ویران می کنند و ما به عنوان یک راهگذر تنها از گرد و غبار آن سهمی داریم می گوئیم چه حادثه شری است، هرچند در آینده در آنجا بیمارستانی ساخته شود که افراد دیگری از آن استفاده کنند، و هر چند در مثال باران در مجموع منطقه اثرات مثبتی پیدا شده باشد.

در قضاوت سطحی و عادی نیش مار را آفت و شر می شمریم، بی خبر از اینکه همین نیش و زهر یک وسیله موثر دفاعی برای این حیوان است و غافل از اینکه گاهی از همین زهر داروهای حیات بخش می سازند که جان هزاران انسان را نجات می دهد.

بنابراین اگر ما بخواهیم گرفتار اشتباه نشویم باید به معلومات محدود خود نگاه نکنیم، و در قضاوتها تنها روی روابط اشیا با خودمان ننگریم بلکه تمام جوانب را در نظر بگیریم و قضاوت همه جانبه کنیم.

اصولاً حوادث جهان مانند حلقه های زنجیر بهم پیوسته است؛ توفانی که امروز در شهر ما می وزد و باران سیل آسائی که فرو می ریزد یک حلقه از این سلسله طولانی است که با حوادث نقاط دیگر کاملاً بهم مربوط است، و همچنین با حوادثی که در « گذشته » روی داده یا در « آینده » روی می دهد ارتباط دارد.

نتیجه اینکه انگشت روی یک قسمت کوچک گذاردن و درباره آن قضاوت قطعی کردن از منطق و عقل دور است.

آنچه قابل انکار است آفرینش « شر مطلق » است اما اگر چیزی از جهاتی خیر و از یک جهت شر است و خیر آن غلبه دارد بی مانع است، یک عمل جراحی از جهاتی ناراحت کننده و از جهات بیشتری مفید است بنابراین خیر نسبی است.

باز برای توضیح بیشتر به مثال زلزله دقت می کنیم: درست است که در یک نقطه ویرانی هایی به بار می آورد اما ارتباط زنجیره ای آن را با مسائل دیگر در نظر بگیریم چه بسا قضاوت ما عوض شود.

آیا زلزله مربوط به حرارت و بخارات درون زمین است یا مربوط به جاذبه ماه که پوسته خشک و جامد زمین را به سوی خود می کشد و گاه می شکند، و یا مربوط به هر دو است؟ دانشمندان نظرات گوناگونی اظهار کرده اند.

ولی هر کدام از اینها باشد باید آثار دیگر آن را در نظر گرفت. یعنی باید بدانیم که حرارت درون زمین چه اثری در ایجاد منابع نفتی که مهمترین ماده انرژی زا در عصر ماست و همچنین تولید ذغال سنگ و مانند اینها می گذارد؟! بنابراین خیر نسبی است.

و نیز جزر و مد حاصل از جاذبه ماه در دریاها چقدر برای زنده نگاهداشتن آب دریاها، و موجودات آن و گاه آبیاری سواحل خشک در آنجا که آبهای شیرین به دریا می ریزد تاثیر دارد، آن نیز خیر نسبی است.

اینجاست که می فهمیم قضاوتهای نستبی و معلومات محدود ماست که این امور را به صورت نقاط تاریک در صحنه آفرینش جلوه گر ساخته است، و هر قدر در ارتباط و پیوند حوادث و پدیده ها بیشتر بیاندیشیم به اهمیت آن مطلب آشناتر می شویم.

قرآن مجید به ما می گوید:«بهره شما از علم و دانش اندک، است» و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا (سوره اسراء،آیه۸۵ )

و با این علم و دانش اندک نباید در قضاوت عجله کرد.

حوادث ناخوشایند و هشدارها

همه ما افرادی را دیده ایم که وقتی غرق نعمتی می شوند گرفتار « غرور و خودبینی » می گردند، و در این حالت بسیاری از مسائل مهم انسانی و وظائف خود را به دست فراموشی می سپارند.

و نیز همه ما دیده ایم که در هنگام آرام بودن اقیانوس زندگی و راحتی و آسایش کامل چگونه یک حالت « خواب زدگی و غلفت » به انسان دست می دهد که اگر این حالت ادامه یابد منجر به بدبختی انسان می گردد.

بدون شک قسمتی از حوادث ناخوشایند زندگی برای پایان دادن به آن حالت غرور، و از بین بردن این غلفت و خواب زدگی است.

حتماً شنیده اید که رانندگان با تجربه از راههای صاف و هموار که خالی از هرگونه پیچ و خم و فراز و نشیب و گردنه هاست شکایت دارند. و این جاده ها را خطرناک توصیف می کنند، چرا که یکنواختی این جاده ها سبب می شود راننده در یک حال خواب زدگی فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او می آید.

حتی دیده شده در بعضی از کشورها در اینگونه جاده ها فراز و نشیب ها و دست اندازهای مصنوعی ایجاد می کنند تا جلو اینگونه خطرات را بگیرند.

مسیر زندگانی انسان نیز عیناً به همین گونه است. اگر زندگی فراز و نشیب و دست اندازی نداشته باشد و اگر گهگاه حوادث نامطلوبی پیش نیاید، آن حالت غفلت و بیخبری از خدا و از سرنوشت و از وظائفی که انسان بر عهده دارد حتمی است.

هرگز نمی گوییم انسان باید با دست خود حوادث ناخوشایند بیافریند و به استقبال ناراحتی ها برود، چرا که همیشه این امور در زندگی انسان بوده و هست، بلکه می گوئیم باید توجه داشته باشد که فلسفه قسمتی از این حوادث این است که جلو غرور و غفلت را که دشمن سعادت اوست بگیرد، تکرار می کنیم این فلسفه قسمتی از این حوادث ناخوشایند است مه همه آ«ها، چرا که بخش های دیگری وجود دارد که به خواست خدا بعداً از آن سخن خواهیم گفت.

کتاب بزرگ آسمانی ما قرآن مجید در این زمینه چنین می گوید: فاخذناهم بالبأساء و الضراء لعلم یتضرعون؛ ما آنها را به حوادث سخت و دردناک و رنجها گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا روی آورند. ( سوره انعام، آیه ۴۳ ).

 

فلسفه حوادث ناخوشایند زندگی

گفتیم گروهی از خرده گیران، مساله حوادث ناگوار و بروز آفتها و مشکلات، و ناکامیهایی را که در زندگی دامنگیر انسان می شود بهانه ای برای انکار عدالت پروردگار و گاهی انکار اصل وجود خدا گرفته اند! در بحث گذشته به تحلیل و بررسی قسمتی از این حو.ادث پرداختیم و دو فلسفه آن را بازگو کردیم:

اکنون به ادامه این بحث توجه کنید.

پرورش انسان در آغوش مشکلات

باز تکرار می کنیم ما نباید با دست خود برای خودمان مشکل و حادثه بیافرینیم، اما با این حال بسیار می شود که حوادث سخت و ناگوار اراده ما را قوی و قدرت ما را افزایش می دهد، درست همانند فولادی را که به کوره های داغ می برند و آبدیده و مقاوم می شود ما هم در کوره این حوادث آبدیده و پر مقاومت می شویم.

جنگ چیز بدی است ولی گاهی یک جنگ سخت و طولانی استعداد یک ملت را شکوفا می کند، پراکندگی را مبدل به وحدت و عقب ماندگیها ر به سرعت جبران می نماید.

یکی از تاریخ نویسان معروف غرب می گوید: « هر تمدن درخشانی در طول تاریخ در نقطه ای از جهان ظهور کرده به دنبال این بوده است که یک کشور مورد هجوم یک قدرت بزرگ خارجی قرار گرفته و نیروهای خفته آنها را بیدار و بسیج کرده است »!

البته واکنش همه افراد و همه جامعه ها در برابر حوادث تلخ زندگی یکسان نیست. گروهی گرفتار یأس و ضعف و بدبینی می شوند و نتیجه منفی می گیرند، اما افرادی که زمینه های مساعد دارند در برابر این حوادث تحریک و تهییج شده به حرکت در می آیند و می جوشند و می خروشند، و نقطه های ضعف خود را به سرعت اصلاح می کنند.

منتها چون در اینگونه موارد بسیاری از مردم قضاوت سطحی می کنند تنها تلخی ها و سختی ها را
می بینند و اما آثار مثبت و سازنده را نادیده می گیرند.

ادعا نمی کنیم همه حوادث تلخ زندگی در انسان چنین اثری دارد ولی حداقل قسمتی از آنها چنین است.

شما اگر زندگی نوابغ جهان را مطالعه کنید می بینید تقریباً همه آنها در میان مشکلات و ناراحتیها بزرگ شدند، کمتر می توان افراد ناز پرورده ای را پیدا کرد که در زندگی نبوغی از خود نشان داده باشند و به مقام والائی برسند، فرماندهان بزرگ نظامی آنها هستند که میدانهای نبرد سخت و طولانی دیده اند، مغزهای متفکر اقتصادی آنها هستند که در بازارهای بحران زده اقتصادی گرفتار شده اند.

سیاستمداران قوی و بزرگ آنها هستند که با مشکلات سخت سیاسی دست به گریبان بوده اند.

کوتاه سخن این که: مشکلات و رنجها انسان را در آغوش خود پرورش می دهد.

در قرآن مجید چنین می خوانیم: فعسی ان تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه حیرا کثیرا؛ ای بسا چیزی را ناخوشایند بشمرید اما خداوند در آن خیر فراوان قرار دهد ( سوره نساء، آیه ۱۹ ).

 

مشکلات سبب بازگشت به سوی خدا

در بحثهای گذشته خوانده ایم که جزء جزء وجود ما هدفی دارد، چشم برای هدفی است، گوش برای هدفی دیگر، قلب و مغز و اعصاب هرکدام برای هدفی آفریده شده اند، وقتی خطوط سر انگشتان ما هم فلسفه ای دارد.

بنابراین چگونه ممکن است کل وجود ما بی هدف و فاقد فلسفه باشد.

و نیز در بحثهای سابق خواندیم که این هدف چیزی جز تکامل یافتن انسان در تمام زمینه ها نخواهد بود.

مسلماً برای رسیدن به این تکامل احتیاج به برنامه های آموزشی و پرورشی عمیقی است که سراسر وجود انسان را فرا گیرد، و به همین جهت خداوند علاوه بر فطرت پاک توحیدی که به انسان داده، پیامبران بزرگی را با کتابهای آسمانی فرستاده تا رهبری این انسان را در این مسیر بر عهده گیرند.

ضمناً برای تکمیل این هدف باید گاه به گاه عکس العمل گناهان و خطاهای او را به او نشان دهد و بر اثر تخلف از فرمان خدا با ناراحتیهایی در زندگی روبرو شود تا به عواقب زشت و شوم اعمال خویش آشنا گردد و رو به سوی خدا آورد. و در اینجاست که قسمتی از بلاها و حوادث ناگوار در واقع رحمت و نعمت الهی است.

همانگونه که قرآن کریم خاطر نشان می کند: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا العلهم یرجعون؛ فساد در خشکی و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد خدا
می خواهد نتیجه قسمتی از اعمال آنها را به آنها بچشاند شاید بیدار شوند و به سوی او بازگردند ( سوره روم، آیه ۴۱ ).

با توجه به آنچه در بالا گفتیم حوادث دردناک را مصداق « شر » دانستن و از آنها به « بلا » تعبیر کردن، و آن را بر خلاف عدالت الهی شمردن بسیار دور از منطق و دلیل و عقل است، چرا که هر قدر در این مساله باریکتر می شویم به فلسفه های بیشتری دست می یابیم.

از آنجا که مشکل آفات و شرور و حوادث ناگوار و ناخوشایند برای بسیاری از مطالعه کنندگان بحث های خداشناسی و توحیدی مشکل قابل ملاحظه ای است، باز هم ناچاریم بحث و تحلیل دیگری روی این مساله داشته باشیم و فلسفه هایی را که درباره شرور و آفات گفتیم ادامه دهیم.

مشکلات و فراز و نشیبها به زندگی روح می دهد

شاید درک این مساله برای بعضی مشگل باشد که مواهب و نعمتها اگر مستمر و یکنواخت باشند ارزش و اهمیت خود را از دست می دهند.

امروز ثابت شده که اگر جسمی را در وسط اطاقی بگذارند و از تمام اطراف نور قوی و یکسان به آن تابنده شود و خود جسم و اطاق نیز کاملاً صاف و مدور باشد هرگز آن جسم را نمی توان مشاهده کرد، زیرا همیشه سایه ها وقتی در کنار نور قرار می گیرد ابعاد جسم را مشخص می کند و آنرا از اطراف خود جدا
می سازد و ما می توانیم آن را ببینیم.

ارزش مواهب زندگی نیز بدون سایه های کم رنگ و پر رنگ مشکلات هرگز قابل مشاهده نیست. اگر در تمام عمر بیماری وجود نداشت لذت سلامتی هرگز احساس نمی شد، به دنبال یک شب تب داغ و سوزان و سردرد شدید و جانکاه است که صبحگاهان به هنگام قطع تب و درد چنان طعم سلامتی در ذائقه انسان شیرین می گردد که هر زمان به یاد آن شب بحرانی و رنج می افتد متوجه می شود چه گوهر پر ارزشی به نام سلامتی در اختیار دارد.

اصلاً زندگی یکنواخت – حتی مرفه ترین زندگی ها – خسته کننده و بی روح و مرگبار است، بسیار دیده شده که افرادی به خاطر یک زندگی مرفه و خالی از هرگونه ناراحتی و رنج آنچنان خسته شده اند که دست به خودکشی زده و یا دائماً از زندگی خود شکایت دارند.

شما هیچ معمار با ذوقی را پیدا نمی کنید که دیوارهای یک سالن بزرگ را مانند دیوار یک زندان صاف و یکنواخت کند، بلکه با فراز و نشیب و پیچ و خم ها باصطلاح به آن حالت می دهد.

چرا جهان طبیعت اینقدر زیباست؟

چرا منظره جنگلهایی که بر روی کوهپایه ها می روید و نهرها به صورت مارپیچ از لابلای درختان کوچک و بزرگش می گذرد آنقدر جالب و دل انگیز است؟!

یک دلیل روشن آن عدم یکنواختی است.

نظام « نور » و « ظلمت » و آمد و شد شب و روز که قرآن در آیات مختلفش روی آن تکیه کرده یک اثر مهمش پایان دادن به زندگی یکنواخت انسانهاست، چرا که اگر همواره خورشید در یک گوشه آسمان، یکنواخت به کره زمین می تابید، نه تغییر حالتی داشت و نه پرده طلائی شب جای آن را می گرفت، گذشته از اشکالات دیگر در مدت کوتاهی همه انسانها خسته می شدند.

روی این حساب باید قبول کرد که حداقل بخشی از مشکلات و حوادث ناگوار زندگی این فلسفه را دارد که به بقیه زندگی روح می دهد و آنرا شیرین و قابل تحمل می سازد، ارزش نعمتها را آشکار می کند، و به انسان امکان می دهد که از مواهبی که در دست دارد حداکثر بهره برداری را کند.

مشکلات خود ساخته:

نکته دیگری که در آخرین مرحله این بحث اشاره به آن را ضروری می دانیم این است که بسیاری از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهی گرفتار اشتباه می شوند و ظلمهایی که به دست انسانهای ستمگر انجام شده است به حساب بی عدالتی دستگاه آفرینش می گذارند و بی نظمی کار بشر را به حساب بی نظمی سازمان خلقت.

مثلاً گاهی ایراد می کنند « چرا هرچه سنگ است برای پای لنگ است؟! » چرا زلزله ها در شهرها خسارت کمی ایجاد می کند اما در روستاها قربانیان زیادی می گیرد و گروه کثیری زیر آوار می مانند، ایین چه عدالتی است؟ اگر بنا هست بلائی قسمت شود چرا یکسان قسمت نمی شود؟

دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.