السلام علیکما یا ولیی الله
و یا نوری الله فی ظلمات الارض1
هنگامی که امام علی بن محمد (ع) معروف به هادی و ابنالرضا به دستور متوکل عباسی و بوسیله «یحیی بن هرثمه بن اعین» از مدینه، شهر پیامبر، به سامراء احضارگردیدند روح تازهای در کالبد پایتخت نظامی عباسیان دمیده شد. سامراء که سُرَّمَن رای نیز میگویندش هر چند دیدن طبیعتاش هر بینندهای را مسرور میکند، اما بافت جمعیتی و شرایط نظامی حاکم بر آن در کنار خشونت و سبعیت متوکل عباسی زندگانی را در آن بسیار سخت ساخته بود. مرد محبوب مدینه که پاکترین و راستگوترین خلق بود روزهای سختی را در پادگان نظامی عباسیان پیش روی داشت. سامراء دوازده سال پیش از آن که به قدوم مبارک ابوالحسن ثالث امام علیالنقی (ع) متبرک گردد به عنوان پایتخت عباسیان برگزیده شد. تندخویی و درازدستی ممالیک ترک که در اطراف معتصم عباسی گرد آمده بودند مردم بغداد را به ستوه آورد، لذا معتصم از خوف شورش مردم به سامراء رفت و آنجا را به پایتختی برگزید و از آن پس خراب آباد سامراء، مسکن هشت تناز خلفای بنیالعباس گردید. تا اینکه در 279 قمری رو به افول نهاد و به سرعت بهقصبهای تبدیل شد. از این پس به آن ساءمنرأی (بدا بر آنکه آن را ببیند) گفتند. سامراء چون به ظلم آباد شد، شوکتش دیری نپائید. شهری که در عرض شش سال از 221 تا227 قمری عمارتهایش بر عمارتهای با شکوه بغداد تنه می زد در دوران متوکل عباسی به اوج خود رسید، بقایای قصرهای این شهر نمادی ازدوران سراسر ظلم متوکل عباسی است که در دوران او و به دستور وی کربلای معلی و حرم حسینی تخریب و زمین آن شخم زده شد. و از عبرتهای بزرگ الهی اینکه خلیفه ظالم در دنیا و آخرت خانه خراب گردید. متوکل نه ماه بیشتر در قصر تازه تأسیس خود در کنار سامراء، که موسوم به قصر جعفری و متوکلیه شد اقامت نکرده بود که به دست پسر خود منتصر کشته شد و کاخ و آبادیهای اطراف آن ویران گردید. این پایان ماجرا نبود، پایتخت در 279 قمری دوباره به بغداد منتقل شد و سامراء به کلی متروک گردید و جز مشهد امامین همامین (علیهماالسلام) و حریم آن و سرداب و محله کرخ جایی معمور نماند.