60 ص
این شهر دارای قدمت تاریخی زیادی است و به گفتة بعضی از مورخان و پژوهشگران سابقه سکونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد و به شهادت اوراق ترایخ در طی قرون متمادی،دوران پر نشیب و فرازی را طی نموده و شاهد دگرگونیهای زیادی در گذرگاههای ترایخ حیات خویش بوده است. شهری که از حیث قدمت تاریخی یکی از قدیمیترین و باسباقهترین شهرهای کشور باستانی ایران و جزو یکی از پنج شهر تاریخی این مملکت است. به گفتة «ژان اوبن»؛ اگر کسی تاریخ این شهر را به دقت بخواند چنان است که همه تاریخ ایران را خوانده است.
این شهر با زبانی گویا در بیان گذشتهها هزاران راز را در دل نهفته دارد و هر خشت آن تلخ و شیرین حوادث دیروز را بی کم و کاست همانند دفتر خاطرات به ثبت رسانده و اگر سفره دلش را باز کند،پرده از همه سختیها و خوشیهایی که چشیده برخواهد داشت.
شهری که با مردم سخت کوش و شجاع آن به علت پایمردی به منظور حفظ و استقلال، حاکمیت ارضی،کیان،ملیت و مذهب خویش در دوران تاریخ دیرینه و سراسر افتخار اما توام با رنج، مرارت و سختیهای خویش،همواره مورد تاخت و تاز متجاوزان و حکام خودکامه قرار گرفته و در این رهگذر علاوه بر خسارات وخرابیهایی که بر ثروت ملی آن وارد آمده، از لحاظ نیروی انسانی نیز متحمل از دست دادن گروه کثیری از همه قشرهای جامعهاش شده است به نحوی که یکی از مورخان خارجی به نام «فردریچارد» در این مورد مینویسد: «این شهر اهمیت قابل ملاحظهای دارد و غیر از شهر تبریز که در مرز شمال واقع است،بر هیچ شهری به اندازه این شهر از منجنیق فلک فتنه نباریده.»
همین بس که از سال 21 هـ ق (641م) تا سال 1397 هـ ق (1977/م 1356 هـ ش) یعنی در مدت 1336 سال، 272 تن حاکم بر این سرزمین حکمرانی داشتهاند و مدتی مدید پایتخت سلسله صفاریان بوده و در مسجد جامع آن به نام امرای طاهری،صفاری و سامانی خطبه خوانده شده و از فراز منبر مسجد جامع همین شهر تفویض حکومت از سوی خلفای عباسی به امرای ایران و فرمانهای عفو و انتقال خوانده شده است. شهری که از سال 621 تا 694 هـ ق حدود هفتاد سال پایتخت حکام قراختایی بوده است و فرمانروایان سلاجقه و آل مظفر بر آن حکومت کردندو آثار تاریخی مهمی از خود بجای گذاردند.
شهری که نادرشاه افشار و عمال او هنگام تسخیر آن در سال 1160 ه . ضمن غارت و چپاول اموال این مردم رنجدیده بسیاری مردان آن را سربریده و از کله آنان منارههایی ساختند. محله پامنار که هنوز هم به همین نام خوانده میشود یادگار آن فاجعه و تجدید کننده خاطرات تلخ آن جنایت تاسف انگیز میباشد.
مسجد پامنار که از آثار تاریخی این شهر است در سال (789 هـ ق/1387 م) به دستور سلطان عمادالدین احمد مظفر که از طرف برادرش شاه شجاع (پسر امیر مبارزالدین محمدمظفر) حاکم کرمان بوده در آن محله ساخته شده . شهری که هنوز خسارتها و زیانهای مالی و نیروی انسانی ناشی از قتل و غارت سپاهیان محمود افغان را که در سال (1133 هجری قمری /1771م) صورت گرفت. جبران نکرده بود که در سال (1209 هـ ق/1794 م) به علت چهارماه و نیم مقاومت دلیرانهاش در یورش سهمگین آقامحمدخان قاجار، مورد تهاجم و تاخت و تاز سپاهیان آن حاکم ستمگر و جبار قرار گرفت و به روایت تاریخ،ماموران وی هفت هزار و به روایتی دیگر، بیست هزار جفت (هفت من و نیم) چشمان مردم بی گناه و ستمدیدة این سرزمین را از حدقه بیرون آوردند و به طور فجیعی آنان را به دیار نیستی فرستادند و گذشته از غارت اموال عمومی حدود بیست هزار نفر از زنان و دختران را به اسارت بردندو خود آن خان بی ایمان هشت هزار نفر آنها ره به سپاهیان خود بخشید تا مورد تجاوز قرا رگیرند و یا بهاسارت برده شوند. اگر هم تعدادی از هالی باقی ماندند، علت این بود که دست جلادان از کثرت و شدت خونریزی،بازماند یعنی دیگر یارای کشتن مردم را نداشتند وگرنه قطع عام به سبب ترحم بر کسی نبود.
وسرانجام،شهری که در طول تاریخ در اثر حملات و زود و خوردهای متوالی اجانب از یک سو و خشونتهای طبیعی چون سیل،زلزله،قحطی، خشکسالی و شیوع بیماریهای گوناگون از سوی دیگر متحمل خسارات جانبی و مالی فراوان شد که آثار شوم آنها بر چهره شهر ومردم آن به جای مانده است منتها باز هم حیرت بینندگان را برمیانگیزد،چرا که آُن از گرانبها و فراوانی از سلیقه و ذوق بجای میگذارد و به هنگام ضرورت نیز نشانههیا شجاعت،پایمبردی، حوصله،بردباری، حس تعاون، نوع پروری،همدلی و همکاری برای رفع مشکلات در بین مردم آن به چشم میخورد که این خود احیاگر نام این شهر و مردم خونگرم و نیکو خصال آن میباشد