99 ص
مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند از این رو در لابه لای تالیف های خود به صورت پراکنده و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته اند اما مولفان اروپایی چون با فرهنگ ایرانی بیگانه بوده وزندگی ایرانیان از هر نظر برایشان جالب بوده به جزئیات آن توجه بیشتری داشته اند و از طرف دیگر مولفین اروپایی درنگارش بسیاری از مسائل اجتماعی و درباری با آزادی بیشتری سخن گفته اند و زنان و مردان عهد قاجار را خرافاتی و به دلیل برخوردار نبودن از آموزش ، فاقد بینش سیاسی اجتماعی لازم معرفی کرده اند.
الف ـ ازدواج
درجامعه عهد قاجار ، فاصله چندانی بین کودک و ازدواج دختران وجود
نداشت . دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند و عملاً به عنوان رکن مستقلی وارد معرکه زندگی خانوادگی می شدند . درواقع عواملی چون دست یابی به استقلال اقتصادی ، رشد نسبتاً سریع دختران درآن روزگار و پایین بودن میانگین عمر ـ به دلیل شیوع بیماریهای گوناگون و عدم رعایت اصول بهداشتی ـدر افزایش این ازدواجهای زودرس موثربود . از طرفی باورهای اجتماعی رایج نیز در تحقق ازدواجهای بی تاثیر نبود . براین اساس ، سعادتمندترین دختران آنهایی بودن که در خانه شوهر به بلوغ می رسیدند . زیرا تصور می شدکه بدین گونه ، آنان از وسوسه های نفسانی بیشتر در امان خواهند ماند. به خاطر همین باورها بود که بسیاری از ازدواجها در سنین قبل از بلوغ دختران انجام می شد. دختران و پسران تقریباً هیچ گونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند و حتی اغلب هنگامی که هنوز درگهواره بودند ، آنان را برای هم نامزد می کردند و بار رسیدن به سن بلوغ و یا اندکی پیش از آن ، به عقد یکدیگر در می آمدند.
از طرفی بی تجربکی ، حرمت نهادن به والدی