20 ص
جهت تعریف بیابان بایستی مناطق خشک را شناخت و از آنجایی که ویژگیهای مناطق خشک زیاد است تعریف آن در یک جمله مشکل است . بنابراین بیابان را به صورتهای مختلف تعریف کرده اند .
طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی « بیابان به سرزمینی گفته می شود که توان حیات و زیست موجودات در آن بدلیل کمی بارندگی بسیار محدود باشد . » و دو ویژگی عمده اغلب بیابانها کمبود بارش و تبخیر زیاد باشد .
اصطلاح بیابان زایی اولین بار توسط یک جنگل بان فرانسوی (آبرویل)در سال 1949 به کار گرفته شد. منظور او از کاربرد این اصطلاح بیان وضعیت بخشی از جنگل های بارانی آفریقا بود که با هدف تبدیل اراضی به مزارع کشاورزی و جنگل تراشی ، سوزانده شده و پس از رهاسازی به مرور درختچه زار و بوته زار تبدیل می شوند. تاآماده برای تبدیل شدن به اراضی زراعی وباغی گردند. او معتقد بود که چنین پدیده ای در مناطق حاره ای نیم مرطوب آفریقا باعث بوجود آمدن نوعی از بیابان در عرصه هایی که در گذشته پوشیده از جنگل بوده اند، می شود.پس از آن اصطلاح بیابان زایی توسط کارشناسان و پژوهشگران دیگری برای تبیین وضعیت تخریب اراضی در سایر مناطق بویژه در مناطق خشک توسعه و تعمیم یافت.
در کنوانسیون جهانی مبارزه با بیابان زایی در سال 1994 بیابان زایی چنین توصیف گردید: بیابان زایی یعنی تخریب اراضی نواحی خشک که ناشی از فاکتورهای متفاوتی شامل تغییرات آب و هوایی و فعالیت های بشری می باشد و یا به تعریفی دیگر تخریب اراضی به معنی کاهش یا فقدان کامل تولید بیولوژیک اقتصادی اراضی آبی و غیر آبی، مراتع و جنگل ها و دیگر اراضی،با توجه به کاربردشان، یا دیگر فعالیت های منتهی به فرسایش آبی و بادی خاکها در مدت زمان طولانی که باعث نابودی یا کاهش پوشش گیاهی گشته است.
برخی ازشاخص های بیابان زایی شامل کاهش اراضی پوشیده از پوشش گیاهی، افزایش سطح بازتاب اراضی، میزان کاهش گیاهان چندساله مخصوصاً درختان و بوته ها، تخریب و فرسایش خاک، توسعه تپه های ماسه ای، شور شدن و باتلاقی شدن خاک هاست .
سال(1996) از آن رو که هم به پیشنهاد دبیرکل سازمان ملل متحد، نام «بیابان و بیابان زایی» را بر پیشانی اش داشت و هم نخستین سال اجرای برنامه اقدام ملی مقابله با بیابان زایی و کاهش اثرات خشکسالی درایران محسوب می شد، از دو منظر ملی و بین المللی واجد اهمیتی کم نظیر بود. هر چند بیابان زایی را سومین چالش پیش روی بشر در هزاره سوم لقب داده اند، اما به جرأت می توان ادعا کرد که بیش از هر عامل مستقل مخرب و کاهندة دیگری، مقبول ترین آرمان زمانه معاصر، یعنی «توسعه پایدار» را با چالشی جدی مواجه ساخته و شعارهای دولتی دستیابی به آن را به سخره گرفته است. در این میان، تهدید بیابان زایی در ایران زمین، کشوری که ابعاد آسیب پذیری و ناپایداری عرصه های طبیعی اش از همیشه بحرانی تر به نظر می رسد،نه تنها در سطح منطقه که در تمامی کره زمین و در مقایسه با اغلب کشورهای جهان پیش برنده تر وخطرسازتر می نماید. سیطره 7/89 درصدی سرزمین های خشک، کمبود فاحش ریزش های آسمانی به نسبت میانگین های جهانی، پراکنش ناهنجار مراکز جمعیتی و عدم تناسب آن با اندوخته های آبی کشور، ضریب تغییرات فاحش اقلیمی آن از میانگین های درازمدت سالانه، وجود شناسه های غیرقابل انکار فقر در تمامی ابعاد پنج گانه پایداری (بوم شناختی، سکونت گاهی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی)، به همراه میل شدید کشور به توسعه و جبران عقب ماندگی های اغلب تحمیل شده ماضی به هر قیمتی، بخشی از مهم ترین دلایل شتاب ویران گر بیابان زایی در گسترة زادبوم مشترک و عزیز ماست.
فهرست مطالب :
مقدمه .......................................................................................................................... 1
فرایند بیابان زائی ......................................................................................................... 4
بیابان زائی طبیعی ........................................................................................................ 6
بیابان زائی انسانی ......................................................................................................... 7
بادها و ماسه های روان و خسارات ناشی از آن ............................................................... 9
اقدامهایی در راستای مقابله با بیابانزائی ....................................................................... 11
علل بیابانی شدن عرصه های طبیعی ........................................................................... 13
نقش آموزش و ترویج در جلوگیری بیابانزائی.............................................................. 17
منابع مورد استفاده ........................................................................................................... 20