شناخت اسلام واقعی از سه دیدگاه قابل بررسی است : 1 ـ از دیدگاه فلسفه اجتماعی،
2ـ به عنوان یک ایدئولوژی اللهی 3 ـ به شکل دستگاه سازنده فکری و اعتقادی همه جانبه و سعادت بخش .
وظیفه طبقه روشنفکر جامعه چیست ؟ 1 ـ شناخت و شناساندن اسلام (به شکل صحیح آن ) ، 2 ـ درک مقتضیات زمان و تفکیک شکل صحیح و ناصحیح آن . مطرح کردن یک اشکال : اسلام و مقتضیات زمان دو پدیده ناسازگارند و غیر قابل جمع شدن پس دو راه بیشتر باقی نمی ماند : 1 ـ پذیرفتن تعلیمات اسلامی و پرهیز از نوگرایی (متوقف کردن زمان ) ، 2 ـ تسلیم مقتضیات متغیر زمان شدن اسلام (اسلام را کهنه و قدیمی انگاشتن ) . ارائه راه حل کلی : استفاده از فرضیه رابط متغیر ثابت یا حادث ، به قدیم ، فلاسفه اللهی میگویند وجودیک رابط ، حل کننده مشکل است . این رابط از سوئی « ثابت و ازلی» ، و از سوئی « متغیر و حادث » است . در مجموع ،پیوند دهندة متغیر و حادث به قد یم و کامل ازلی است . با توجه به اینکه اسلام و مقتضیات زمان هم به نوعی «مسأله اجتماعی » به حساب می آید آیا در اینجا هم وجود « رابط» الزامی است ؟ باید توجه داشت که ]جاودانگی قوانین اسلام و فسخ ناپذیری آن[ ( که امری قطعی و از ضروریات دین است ) ، ] قابلیت ، انعطاف قوانین[ (که مربوط به سیستم قانون گذاری اسلام است) دو امر مجزا از هم هستند. چرا گسترش اسلام در جهان از قرن 8 به بعد رو به افول گذاشت ؟ 1 ) بی توجهی مسئولین 2 ) دهشت زدگی در مقابل غرب که تو هم نارسابودن قوانین اسلامی را در اذهان ایجاد کرد. توجه کنیم که : اسلام راه راست ، نه توقفگاه و منزل ( اسلام، صراط مستقیم است ) اگر منازل عوض شود و تغییر کند ، الزامی ندارد که راه هم دستخوش تغییر گردد.
علت تغییر مقتضیات زمانها : قرآن کریم در آیات بسیاری (از جمله آیه 72 سوره احزاب ) ، انسان را به تفکر دعوت نموده است . همچنین در سوره انفال آیه 22 ، از بدترین جنبندگان سخن به میان آمده و به خصوصیات گروهی انسانها ، اشاره شده است . اما در آیه 72 سوره احزاب ، از « امانت» سخن به میان آمده که به کوه و زمین و آسمان عرضه شد ولی آنها از پذیرش آن امتناع نمودند. پس صرفاً پذیرفتن مطرح نبوده ، بلکه اصل تحمل کردن بوده است معنای عرضه کردن : کمال و فیض از ناحیه خدا عرضه می گردد اما فقط آنکه استعداد دارد آن را می پذیرد . در حقیقت امر ، مضایقه نیست . برهمه عرضه می شود اما فقط افراد خاصی می توانند بپذیرند و مستعد آنند. چگونه می توان با مقتضیات زمان هماهنگ بود و خود را تطبیق داد ؟ به مفهوم دیگر ، با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر می کند چگونه می شود انسان دیندار بماند. چون لازمة دینداری این است که انسان ، خودش را در مقابل مقتضیات زمان نگهدارد و مقتضیات زمان به ناچار تغییر پذیرند ؟ پس آیا برای ترقی داشتن در این دنیا ، باید طرفدار تجدد و نوخواهی بود و دین داری را به بهانه کنهه پرستی کنار گذارد؟ پاسخ به این سوالات تنها از راه شناخت صحیح قوانین اسلامی می تواند امکان پذیر باشد. اخلاق : عبارت است از یک سری خصلت ها ، سجایا و ملکات اکتسابی که بشر ، آنها را به عنوان اصول اخلاقی می پذیرد . برخی می گویند « اخلاق نسبی است » . اخلاقی وجود ندارد که برای همه مردم و در همه زمانها خوب باشد. مطلق بودن اخلاق مورد تائید است . اخلاق خوب همیشه خوب است و اخلاق بد ، همیشه بد. برخی از اخلاقیات برای مردم معینی درزمان معینی خوب است و برای دیگران بد . (به عبارتی این انسانها هستند که در هر دوره ای به اقتضای سود و زیان خود ، اخلاق خامی را ارزش بخشید و یا از ارزش ساقط می کنند. )
مقتضیات زمان شامل « مقدمه» علت تغییر زمانها و دو نوع تغییر در زمان :
جامعه در حال رشد ، افراط و تفریط ها و راه میانه :
افراط و تفریط ها و راه میانه:
عقل در راه اعتدال ، خوارج ، عوامل تفکر اسلامی ، اخباریگری:
خوارج :
عوامل تصفیه تفکر اسلامی :
اخباریگری :
مشروطیت:
شئون پیامبر (ص ) :
تغییرات زمان در تاریخ اسلام :
اجتهاد و تفقّه در دین :
قاعده ملازمه :
علی ( ع ) شخصیت همیشه تابان:
نسبیت آداب:
عبادت و پرستش ، نیاز ثابت انسان:
بررسی نظریه نسبیت عدالت:
بررسی نظریه نسبت اخلاق:
مسأله نسخ و خاتمیت :
خاتمیت :
وجدان و مسأله نسبیت اخلاق :
جبر زمان و مسئله عدالت :
شامل 33 صفحه فایل word