یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق بررسی علت اتحاد انگلستان و شوروی طی جنگ جهانی دوم

اختصاصی از یارا فایل تحقیق بررسی علت اتحاد انگلستان و شوروی طی جنگ جهانی دوم دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق بررسی علت اتحاد انگلستان و شوروی طی جنگ جهانی دوم


تحقیق بررسی علت اتحاد انگلستان و شوروی طی جنگ جهانی دوم

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:56

 فهرست مطالب:
علت اتحاد روسیه شوروی و انگلستان در طی جنگ جهانی دوم چه بود؟ 2
سابقه تحقیق 4
((تئوری موازنه قوا)) 8
نظام امنیت دسته جمعی : 12
اهداف و وظایف نظام امنیت دسته جمعی: 14
حفظ صلح: 14
احیای صلح: 15
ایجاد صلح: 15
((تئوری واقع گرایان)) 17
مفروضات امنیتی واقع گرایی: 18
همکاری دریک جهان واقع گرا: 19
اقدامات آلمان در جهت افزایش قدرت 25
ویژگی هیتلر تا جائیکه به این بحث مربوط میشود به دو نحو بوده است: 26
بهبود وضع قوای سه گانه 27
ب)اقتصاد رایش سوم 31
1-مقدمات جنگ وآغاز تهاجم وسیع هیتلر 41
2-جنگ و تحولات آن 43
ج)تشکیل جبهه ضد هیتلری 46
د) دگرگونی در آرایش نیروها 48
3- توافق متفقین در دنیای پس از جنگ 50
نتیجه گیری: 52
منابع درون متن 53

 

 

 

سوال پژوهش

علت اتحاد روسیه شوروی و انگلستان در طی جنگ جهانی دوم چه بود؟

((فرضیه))

تهدید آلمان و مقابله با حملات آن, در طی جنگ جهانی دوم علت اصلی اتحاد انگلستان و شوروی در آن دوره بوده است.

در طی جنگ جهانی دوم از سال 1939 تا 1945 دو کشور آلمان و روسیه شوروی در دورانی متحد بودند (1939 تا 1941) و گاهی در مقابل یکدیگر قرار داشتند.

از جمله زمانهای اتحاد این دوکشور عبارتند از حمله به لهستان .هردو کشور با توافق لهستان را اشغال کردند و بسیاری از سربازان لهستان را با هم به اسارت گرفتند.

از سویی آلمان به تنهایی نروژ را گرفت و نروژ پایگاه خوبی بود برای همه به انگلستان . از تابستان 1940 جنگ شدید علیه انگلستان شروع شد در حالیکه انگلستان در مقابل آلمان تنها بود.هرچند انگلستان هم با استفاده از انحصار رادار توانست صدمه زیادی به نیروی هوایی آلمان بزند. و در همین مدت فتوحات هیتلر در دیگر کشورها هم در حال گسترش بود از جمله بلژیک,هلند , لهستان و ...

موسولینی که دچار حسادت شده بود تصمیم گرفت به یونان حمله کند ولی یونانی ها از انگلیس ها کمک گرفتند و قوای موسولینی را به آلبانی پس راندند و او هم مجبور شد از هیتلر کمک بگیرد که به دنبال حمله هیتلر به کرت نیروهای انگلیسی این منطقه را ترک گفتند.

در همین زمان نیروهای شمال آفریقا که هیتلر و موسولینی به منظور سدکردن راه انگلستان به چاههای نفت خاور میانه و نیز هندوستان و همچنین ممانعت از استفاده از کانان سوئز آغاز کرده بودند با موفقیت نسبی نیروهای انگلیسی و برقراری توازن قوای نظامی به حالت رکورد درآمده بود در چنین حالتی هیتلر در یک اقدام عجیب به شوروی حمله کرد.

از طرفی قبل از آن بعد از اشغال شدن فرانسه توسط آلمان , انگلستان در مقابل آلمان تنها ماند و در تابستان 1940 اتفاقاتی که بطور مختصر بیان شد , اتفاق افتاد.

ذکر این موضوع هم قابل توجه است که هیتلر از سال 1940 تدارک حمله به شوروی را به عهده یکی از ژنرالهایش گذاشته بود و این برنامه نشان میدهد که هیتلر از آغاز قصد سازش با شوروی را نداشته است و مسائل بالکان (در مرز سالهای 1940و 1941 کم کم مرکز ثقل جنگ به حوزه بالکان منتقل شد) حمله به شوروی را به تاخیر انداخت.

در هر صورت ورود شوروی به جنگ و متعاقب آن حمله ژاپن به بندر((پرل هاربور)) و ورود نظامی آمریکا به جنگ, اوضاع جنگ به کلی عوض شد بطوری که از سال 1942 آلمانها قدم به قدم در مقابل نیروهای متفقین عقب نشینی کردند و در این جریان اتحاد انگلیس تنها در سال 1940 با شوروی وضع را تغییر میداد و تا پایان جنگ و شکست آلمان ادامه داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

سابقه تحقیق

آنچه که مشخص است این است که در قرن بیستم, وقوع دو جنگ , بسیاری از جریانات طبیعی را تحت تاثیر قرارداد و به گونه ای عجیب دنیا و به خصوص کشورهای شکست خورده در دو جنگ را به عقب راند. صرفنظر از بحثهای مربوط به جنگ جهانی اول که در این مقال , جایگاهی ندارند, جنگ جهانی دوم هم وضع آشفته ای را که از بقایای جنگ جهانی اول باقی مانده بود , آشفته تر کرد .

محققان و نویسندگان متعددی به بررسی علل, عوامل, ریشه ها , اهداف,استراتژی و ... جنگ جهانی دوم پرداخته اند. آنچه که ساختار کلی این نظریات را تشکیل میدهد این است که در هر حال این جنگ هم مثل هر جنگ دیگری و چه بسا بدتر از آن. خساراتی به بار آورد بدون آنکه عاملان اصلی آن به اهداف قطعی خود برسند.

جان پل کندی در کتاب خود به نام ((پیدایش و فروپاشی قدرتهای بزرگ )) پیرامون وقوع و نتیجه جنگ میگوید:

((عامل اساسی در این دوره بکارگیری گسترده علوم و تکنولوژی درامور نظامی بود که ماهیت و شکل سیستم تسلیحاتی را در همه ارتشهای دنیا دگرگون ساخت; مثلا در مدت زمان کوتاهی هواپیماهای جنگی از مدل دوموتوره که قدرت مانور داشتند (ولی سلاح سبک در آنها کارگذارده شده و بدنه آن با فلز کم وزن پوشانده شده بود) و تا دویست مایل در ساعت پرواز میکردند, به یک موتوره با بدنه آلومینیومی تبدیل گردید.در هواپیماهای بمب افکن نیز تغییراتی به وجود آمد.

هواپیماهای دو موتوره با برد کوتاه و متوسط به هواپیماهای چهارموتوره گرانتر تبدیل شدند. کشتیهای جنگی که بعد از عهدنامه واشنگتن ساخته شده و مورد بهره برداری قرار گرفت, سریع السیرتر,مسلحتر از کشتیهای قبلی بوده و با سلاح قوی تری مجهز بودند , ناوهای هواپیمابر جدیدتر, بزرگتر شده بودند و .. و این در حالی بود که وضع اقتصادی کشورهایی مثل ایتالیا و بعضا ژاپن و بسیاری از کشورهای دیگر, بسیاز پایینتر از سطح قابل قبول قرارداشت و حال سئوال اینجا بود که این تسلیحات چگونه خرج خود را درمی آورند؟ این خودنوعی گره خوردن دربعد مالی و تسلیحاتی بود که به تنهایی انگیزه ای برای جنگ و فتح نقاط جدید برای به دست آوردن اموال و دارایی ها وغنیمتهایی که بتوانند مخارج این تقویت نظامی را تامیین کنند.

از بعد دیگر دکتر نقیب زاده در بیان علل و عوامل وقوع جنگ جهانی دوم میگوید:

(( پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918, کشورهای فاتح نتوانستند روابط بین الملل را بعد از جنگ جهانی اول بر اصول معتبری پایه گذاری کنند و مشکلات بعد از جنگ نیز فرصت مناسبی برای طرح یک چهارچوب اصولی و محکم که ناظم روابط بین کشورهای بزرگ و تامین کننده نظیات آنها باشد, پیش نیاورد. کشورهای مهمی چون آلمان, شوروی و ایتالیا از بنایی که صلح ورسای پی افکنده بود, ناراضی بودند. در چنین وضعیتی که اوضاع بین المللی با آشفتگیهای داخلی آلمان همخوانی داشت, هیتلر با استفاده از این اوضاع به قدرت رسید و از اولین روز به قدرت رسیدن , پایه های متزلزل بین المللی را یکی پس از دیگری نشانه گرفت. در همین حال کشورهای غربی خطای بزرگ را مرتکب شدند و آن عدم مقاومت در مقابل خواستهای هیتلر بود و انگلستان از این نظر بیشترین بار مسئولیت را به دوش میکشد))

نویسنده کافی که به این موضوع پرداخته اند گاه یکی از دو سه عامل فوق را بهای بیشتری بخشیده و گاه نیز یکی را عنوان تنها عامل مطرح کرده اند.

پیرامون اتحاد روسیه و انگلیس هم نظرات مختلفی مطرح است.

عده ای بر این عقیده اند که هیتلر حتی در زمان صلح با شوروی هم, قصد ادامه صلح را نداشتند و به عبارتی از همان ابتدا خواستار حمله به آن بوده که اینکار را در 1941 صورت میدهد. خصوصا که هیچگاه برنامه هایی مندرج در را از یاد نبرده بود. بر این قضایا باید احساس شخصی هیتلر و شکستن آلمان در مقابل انگلستان در جبهه های شمال آفریقا , خاورمیانه و مقاومت مردم انگلیس را نیز افزود.این مسائل فرضیه های حیاتی را دوباره در ذهن هیتلر جانی تازه بخشید و به بهانه همدستی بلشویکها با یهودیان به شوری حمله کرد و از سویی انگلستان هم که خود را از تابستان 1940 در اثر اشغال فرانسه بوسیله آلمان و امضای قرارداد ترک مخاصمه بین دو کشور تنها دید, با شوروی که از آلمان رکب خورده بود, همدست شد و اتحادی تشکیل داد که این علیرغم اختلاف در ایدئولوژی های دو کشور بود, در واقع اتحادی بود بر علیه((خطر آلمان)) !

از دید کندی توزیع نامتوازن قدرت بعد از جنگ جهانی اول یافتن جایگاه ((مناسب)) آلمان در اروپا مشکل پیچیده ای شد. بعد از سال 1919, آلمان علی رغم اینکه سرزمینهای زیادی را از دست داده بود و محدودیتهایی بر ارتش آن کشور اعمال گردیده بود, و اقتصادی بی ثبات هم داشت, اما هنوز یک قدرت بالقوه بود ,هنوز جمعیت آن به مراتب بیشتر از فرانسه بود و ظرفیت تولید آهن و فولاد آن هم به سه برابر فرانسه میرسید وبسیاری از تواناییهایش مثل شبکه ارتباطی و دانشگاهها و ... دست نخورده باقی مانده بود و همانطور که تیلور اشاره میکند, موازنه قدرت که از قدیم در اروپا وجود داشت و از توسعه طلبی آلمان جلوگیری میکرد, اکنون دیگر از میان رفته بود و اینها عواملی بودند برای قدرتیابی آلمان و حمله های مکرر به نقاط مختلف و برانگیختن واکنش کشورها مثل شوروی و انگلیس بصورت اتحاد که بتوانند از طریق اتحاد با یکدیگر به منابع و قدرتی همانند آنچه آلمان داشت و چه بسا بیشتر از آن برسند تا جلوی توسعه طلبی ارضی آلمان را در مقابله به          مثل بگیرند.

هنری میشل هم در کتاب خود تحت عنوان ((تاریخ جنگ جهانی دوم)) میگوید: برای شروع جنگها همیشه بهانه وجود دارد. در آلمان متفقین پس از جنگ جهانی اول معاهده شرم آوری بنام ورسای را به ملت آلمان تحمیل نمودند. مقداری از سرزمین آن را به زور گرفتند; البته تا 1939 مقداری از خساراتی که در جنگ اول به آلمان وارد شده بود ترمیم گشته بود ولی در هر حال آلمانها به خاطر جمعیت زیاد و کمبود زمین , آنها مجبور بودند برای خود یک ((فضای حیاتی)) فراهم نمایند وبه این طریق نداشتن مستعمرات را جبران کنند و بتوانند مواد اولیه و غذایی را تهیه کنند و اصولا شوروی بیشتر از کشورهای دیگر مورد تهدید قرار گرفته بود. زیرا آلمانها تصمیم داشتند کمونیسم را از بیخ و بن برکنند و ((فضای حیاتی)) در اروپای شرقی جستجو نمایند و این مزید بر علت شد که انگلستان و شوروی در یک حرکت شگفت انگیز متحد شوند , شگفت انگیز به این دلیل که این دو کشور از مدت ها پیش به لحاظ تئوریک و استراتژیک اختلاف داشتند و حالا در مقابل یک خطر مشترک بنام ((آلمان)) متحد شدند.

عده ای دیگر از جمله عزیزالله حاتمی در کتاب بیست سال آشوب علت جنگ و سپس ایجاد اتحاد را عامل ((رقابت بازرگانی )) دانسته اند . به این ترتیب که مرکز انقلاب صنعتی , انگلستان بود و به همین جهت این کشور از رقیبان خود پنجاه سالی جلوتر بود و با کمک وسایل شگرفی که در دست داشت , بر نقاط ثروتمند زمین تسلط یافته و پایه بازرگانی وسیع و اقتصادی بسیار محکمی برای خود بنهاد. کشور فرانسه هم در همین حال به توسعه نقاط متصرفی خود مشغول بود و در بسیاری از جاها مثل کانادا و هندوستان مجبور شد جای خود را به انگلیس ها بسپارد.

انقلاب صنعتی در نقاط دیگر دنیا نیز آثار معجزه آسای خود را به ظهور رساند. نخست نزدیکترین کشورها به انگلستان یعنی آلمان از آن استفاده کرد و سپس در نقاط دیگر.پس کشورهایی که بدین ترتیب عنوان ((صنعتی)) یافته بودند, محلی برای به دست آوردن مواد اولیه جهت صنعت و بازاری برای فروش مصنوعات خود لازم داشتند. از یک طرف در داخل آلمان محلی برای فروش محصولات و به کار بردن ماشین های عظیم نبود و از طرف دیگر صنایع تمام دولتهای جزء آلمان متحد شده و رو به ترقی سریع نهاد پس عاملی شد برای دست اندازی آلمان به نقاط دیگر از جمله شوروی که خودش محیط مناسبی فراهم می کرد برای توسعه طلبی آلمان و در مقابل شوروی و انگلیس سعی کردند با هم یک واحد اقتصادی و بازرگانی جدید شکل دارند تا بتوانند جلوی این گسترش فضای حیاتی را بگیرند. خود هیتلر در ((نبرد من)) نظرات خود را مطرح کرد و گسترش داد و به ویژه درباره این مساله نظر داد که مقام آلمان مغلوب شوریده حال نه تنها بار دیگر به ماه و ثریا و به منزلتی بزرگتر از آنچه در گذشته داشت رسید بلکه کشوری نو, بنیاد کند. مملکتی که بر پایه نژاد استوار باشد و تمامی آلمانهایی را که آن زمان خارج از مرزهای رایش میزیستند در برگیرد و در آن حکومت مطلقه ((پیشوا)) -خود او- مستقر گردد و این پیشوا, گروهی رهبر کهتر زیر دست داشته باشد که از او فرمان گیرد و فرمانها را به زیردستان خود ابلاغ کند. هیتلر در نخستین جلد ((نبرد من)) در مورد این مساله فضای حیاتی با شرح و بسط بسیار سخن میگوید و فضای حیاتی موضوعیت که تا واپسین دم حیات, در خاطرش وجود داشت.

آنچه که از این بررسی برمی آید, این است که محققین و نویسندگان مختلف به عوامل متعددی اشاره کردند عواملی که در تحلیلهای بعدی بعضا قابل قبول است. مثلا در جاییکه عزیز الله حاتمی علت بروز جنگ را مسائل اقتصادی و بازرگانی میداند و به طبع آن علت اتحاد انگلستان و شوروی را هم از همین دیدگاه بررسی میکند که به دلیل بهبود وضع بازرگانی و یافتن بازار برای کالاها و ... متحد شدند و به این ترتیب به شکلی کلی اصل موضوع جنگ را از حالت سیاسی و نظامی خارج کردند و در بعد اقتصادی و سیاسی قرار داده است. در حالی که اصولا علل وقوع جنگها سیاسی است که ابعاد کوچکتر اقتصادی, فرهنگی و ... را نیز در برمیگیرد و محدود کردن علت جنگ به مسائل اقتصادی و بازرگانی تبیین چندان درستی از زمینه های وقوعش بدست نمیدهد.

ولی پیرامون یافتن ((فضای حیاتی)) در بین علل جنگ جهانی دوم, میتوان ارزیابی بهتری داشت و تا حدودی آنرا پذیرفت چون آلمان در طی قرارداد ورسای بخشهایی از سرزمین خود را از دست داده بود و از طریق ساماندهی به این جنگ در صدد بازیابی بخشهای ازدست رفته و نیز دستیابی به منابع اولیه و فضاهای جدیدتری برای بهبود وضعیت خود داشت و این دید را میتوان با دیدگاه کندی همراه کرد که در این امر دستیابی به تکنولوژی و علوم از سویی و دستیابی به منابع و امکاناتی برای هزینه کردن در راه جمع آوری و بهبود کیفیت صنایع و تسهیلات اشاره میکند.

در هر حال آنچه که مشخص است این است که علت اصلی وقوع جنگ سیاسی بود نه اقتصادی و از سویی علت اتحاد انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی هم , علیرغم اختلافات دیرینه ایدئولوژیس و استراتژیک , بهبود وضعیت و تقویت جبهه خودشان در مقابل آلمان بود که سرانجام هم توانستند در جبهه نورماندی جلوی آلمان را گرفته و آنرا وادار به تسلیم کنند.

البته همانگونه که قبلا هم اشاره شد نباید علل و عوامل دیگر(اقتصادی, فرهنگی, اجتماعی و ...) را نادیده گرفت بلکه باید در راستا و در زیرمجموعه علت اصلی و سیاسی جنگ آنها را مورد بازشناسی قرارداد.

در حوزه گسترده تر نیز عده ای از محققین به تلفیقی از دو جریان اقتصادی و سیاسی دست میزنند و گاها یکی را بردیگری ترجیح میدهند .اما آنچه که از مجموع این تحقیقات و تفکرات که ذهن محقق را ساخت این است که میبایست تمامی عوامل را در بررسی پیرامون بوجود آمدن ((خطر آلمان)) و ((اتحاد انگلستان با اتحاد جماهیر شوروی))در نظر گرفته و تعدادی را از جمله مسائل اقتصادی , فضایی حیاتی و ... برجسته تر کنیم. آلمان در پی قرارداد ورسای, شکست تلخی را در محیط بین المللی تجربه کرد که این شکست برای آلمانی که به لحاظ قدرت و جمعیت و معادن و تسلیحات ,توانایی بالقوه ای داشت , بسیار گران تمام شد, این با شعارهای نژاد پرستانه هیتلر تلفیق شد و زمینه ای فراهم کرد که هیتلر به بهانه یکدست کردن آلمان و پاک کردن نژاد آلمانی از یکسو و از بین بردن کمونیسم از سوی دیگر, دست به حمله بزند. البته حمله ای که از قبل مقدماتش به خوبی فراهم شده بود , با یک برنامه دوستی و مدون که شامل نازی کردن تمام آلمان بود از ابعاد مختلف, ابعاد فرهنگی و ایجاد آموزش و پرورش با اهداف نازیسم, نظارت بر مطبوعات و صدا و سیما و ...) اقتصادی(مقابله با بیکاری و ایحاد اردوگاههای کار اجباری ) صنعتی(کارخانجات و ایجاد صنایع سنگین) و ... و از سویی همانطور که قبلا هم ذکر شد عامل اتحاد دو کشور انگلستان و شوروی شد.

پس آنچه مهم است برررسی چند بعدی است چون اصل حرکت هیتلر, چند بعدی بود نه تک بعدی و به عبارتی میتوان با کنار هم قراردادن تکه پازل حرکت هیتلر, به جمعبندی صحیح و واقع بینانه ای دست یافت.

جمع بندی که از ابعاد مختلف به بررسی این موضوع بپردازد; همانطور که نویسنده این تحقیق در صفحه قبل به آن پرداخت.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله راهکارهای تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله راهکارهای تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله راهکارهای تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی


دانلود مقاله راهکارهای تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:63

فهرست مطالب:

مقدمه:
مبانی اتحاد ملی و انسجام اسلامی
انسجام اسلامى و تجلى آن در عرصه سیاست خارجى/سید مرتضى مفیدنژاد
چرا اتحاد ملی و انسجام اسلامی؟
نقش اتحاد و اختلاف در اعتلاء و انحطاط مسلمین/شهید آیت‌ا… مطهری
نگاه استراتژیک به اتحاد ملى و انسجام اسلامی
راهکارهای اتحاد و انسجام
اتحاد امت اسلام و راهکارهای قرآنی آن
اتحاد راهبرد جامعه پذیری و امت سازی
نکته‌هایى پیرامون اتحاد ملى و انسجام اسلامى
پیش نیازهای اتحاد ملی و انسجام اسلامی
راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی (با نگاهی به اندیشه های امام خمینی(ره))
هشدار رهبر انقلاب نسبت به تلاش دشمن برای اخلال در اتحاد ملی
اختلاف بین مسلمانان دلیل حضور دشمنان در سرزمینشان است
واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا
دوازده پیشنهاد راهبردی برای تحقق انسجام اسلامی
انسجام و وحدت بین کشورهای اسلامی باید برمحور قرآن کریم، پیامبراعظم(ص) ومحبت اهل بیت(ع) باشد
هفته وحدت ، نماد تجلی "اتحاد ملی و انسجام اسلامی"
نامگذاری سال86 و تطابقی با سالهای پیشین
اتحاد ملی و انسجام اسلامی دو حلقه مفقوده
ورشکستگان، متوهمان و مفسدین سیاسی مهمترین مانع اتحاد ملی
تحقق اتحاد ملی نیازمند از خود گذشتن است
در سایه وحدت و یکپارچگی هویت برتر جهانی را کسب کنیم
یکپارچگی و انسجام ما نشانی از هویت ایرانی، استقلال و شخصیت ملی در برابر قدرت‌طلبان خواهد بود
انسجام اسلامی ضمانت اجرای اتحاد ملی است
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
برای ایجاد وحدت باید عملا اقدام کنیم
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
رهبر انقلاب: 86، سال "اتحاد ملی و انسجام اسلامی"

 

مقدمه:
اتحاد ملی یک مساله داخلی است وانسجام اسلامی یک مساله خارجی وهرکدام نیازمند راهکارهای متفاوت (وحتی گاه متناقض) می باشند. چرا که یک راهکار ممکن است منجر به انسجام اسلامی بالا، اما اتحاد ملی پایین وبالعکس راهکار دیگری ممکن است منجربه اتحاد ملی بالا ولی انسجام اسلامی پایین شود. دراین نوشتار سعی بر ارائه راهکارهایی است که همزمان منجر به اتحاد ملی وانسجام اسلامی بالایی گردند واز ارائه راهکارهایی با نتایج متضاد یا متناقض و گیج کننده پرهیز شده است. پیش از ارائه هرگونه راهکار بایستی عواملی که منجر به اتحاد ملی وانسجام اسلامی در کودکان ونوجوانان می شوند را شناسایی نماییم وپس از آن با برنامه ریزی های دقیق زمینه های لازم را برای تقویت شکل گیری نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی وانسجام اسلامی وهمچنین کسب دانش لازم وایجاد رفتارها مناسب فردی وگروهی فراهم کرد. مبانی نظری تحقیق، مطالعات رشد کودک ونوجوان و مصاحبه های صورت گرفته توسط محقق با تعدادی از دانشجویان عوامل مهم وتاثیرگذار برکودکان ونوجوانان (که می توان از طریق آنها به تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی پرداخت) را به شرح مدل ذیل استخراج نمود.
(
شکل یک -  مدل مفهومی عوامل موثر در شکل گیری و تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی )
خانواده
والدین و برادران وخواهران نقش بسزایی در رشد همه جانبه فرد وازجمله ایجاد زمینه های لازم برای شکل گیری نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی و انسجام اسلامی دارند. لذا یکی از راهکارهای مناسب به منظور ایجاد بستر لازم برای تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی و ارائه آن در همان دوران اولیه رشد به کودکان ونوجوانان، بستر سازی این مطلب در خانواده است. به این منظور می توان از نهادهای مختلف (ازجمله آموزش و پرورش، بسیج، پلیس و...) به منظور ارائه آموزشهای لازم به خانواده جهت چگونگی بستر سازی این امر در خانواده کمک گرفت.
مدرسه ( معلمان، محتوای آموزشی)
یکی دیگرازعوامل مهم و اثرگذار بر رشد کودکان و نوجوانان مدرسه است. مدرسه به طرق گوناگون رشد همه جانبه کودکان ونوجوانان وهمچنین نوع و میزان دانش ونگرش آنها را نسبت به موضوعات مختلف از جمله تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، و..... اتحاد ملی وانسجام اسلامی تحت تاثیر قرار می دهد. لذا به این منظور بایستی کتب تحصیلی مورد بازنگری دقیق قرار گرفته ومفاهیم مربوط به اتحاد ملی وانسجام اسلامی (ادبیات وتاریخ مشترک، رسالت مشترک، دین مشترک، فرهنگ وهنر، و....) به نحو دقیق و کارشناسانه درمحتوای کتب تحصیلی، داستانها وحکایتها، ضرب المثل ها و...  وارد گردد. ازاین طریق معلمان که انتقال دهندگان کلیدی محتوای کتب رسمی هستند، آنها را به دانش آموزان انتقال داده و موجب درک عمیق و نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی وانسجام اسلامی درخود ودانش آموزان (ودر نهایت درکل اجتماع) می شوند. به این صورت دانش آموزان به تدریج با این مفاهیم آشنا شده وآنها را درونی می کنند و درسرانجام خود آنها نیز به عنوان افرادی که در آینده این دانش ونگرش مثبت را به سایر افراد اجتماع انتقال خواهند داد درخواهند آمد.
همسالان
همسالان تاثیر بسیار زیادی بر رشد کودک و نوجوان دارند. لذا تدارک برنامه های مناسب گروهی، بازدید گروهی از موزه ها، آثار واماکن تاریخی ملی (ارگ بم، تخت جمشید، سی وسه پل، عالی قاپو، هشت بهشت، ایوان مدائن و...) و مذهبی (حرم مطهر پیامبر اکرم (ص) وائمه علیهم السلام) موجود درایران وجهان اسلام تاثیرمناسبی برشکل گیری وتقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی دارد.
رسانه ها ومطبوعات
رسانه ها ومطبوعات به دلیل داشتن مخاطبان وسیع ازهمه اقشار جامعه تاثیر بسیار زیادی بررفتارهای افراد جامعه وبخصوص کودکان ونوجوانان دارند. بنابراین آنها می توانند با تدارک برنامه های مناسب برای کودکان ونوجوانان به شکل گیری وتقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی کمک های فراوانی بنمایند. علاوه برآن هزینه بسیاری از برنامه هایی که ازطریق رسانه ها پخش می شود و همچنین زمان ونیروی انسانی که صرف این برنامه ها می شود به مراتب نسبت به سایر روشها کم تر است. از طریق رسانه ها می توان آثار واماکن تاریخی ملی ومذهبی موجود درایران وجهان اسلام را به تصویر کشید. می توان برنامه های مناسب در خصوص شخصیت های معتبراین سرزمین از جمله ابن سینا، فارابی، ملاصدرا، خیام، سعدی، حافظ و...  تدارک دید وبه این طریق اتحاد ملی را تقویت نمود. علاوه برآن می توان برنامه های مناسب در خصوص مبانی دینی واعتقادی از جمله عدالت، برابری، آزادی، اخلاقیات وهمچنین سایر اصول ومبانی اسلامی تهیه وعلاوه بر آن به معرفی پیامبران الهی و بخصوص پیامبر اکرم(ص) به عنوان نماد وحدت جهان اسلام (شیعه وسنی) پرداخت وازاین طریق انسجام اسلامی را تقویت  نمود. این رسانه ها همچنین می توانند شخصیت های معتبر جهان اسلام را دعوت نمایند تا علاوه بر معرفی آنها به جامعه از نظرات آنها جهت پیشبرد اندیشه اتحاد ملی وانسجام اسلامی بهره گرفت.
دین ومذهب
دین به عنوان یک عنصر بسیار مهم می تواند نقشی بسیار حیاتی در تقویت انسجام اسلامی بازی نماید. دراین خصوص دین اسلام وپیامبر اکرم(ص) بایستی کانون توجه کتب، رساله ها، مجلات، مقاله ها، فیلم های تلویزیونی وغیره قرار گرفته وتمام نهادها وارگان ها براهمیت شخصیت والای پیامبر اکرم (ص) به عنوان عنصر وحدت جامعه اسلامی تاکید بیش از حد نمایند. نکته مهمی که دراین خصوص شایان توجه است وبنظر می رسد درحال حاضردرجامعه کمتر به آن پرداخته می شود.
این است که تاکید بسیارزیادی بر ائمه (ع) صورت می گیرد. درحالیکه شاید به این اندازه بر خصوصیات والای پیامبراکرم (ص) تاکید نمی شود. به عبارت دیگر برنامه ها باید به گونه ای باشد که شخصیت ائمه(ع) در سایه شخصیت پیامبر اعظم معرفی گردند و شخصیت رسول اکرم تحت الشعاع قرار نگیرد، زیرا نشان دادن ضعف دراین خصوص یقینا به تضعیف انسجام اسلامی ودر نهایت تضعیف اتحاد ملی منجر خواهد شد. بنابراین ضروری است که مشترکات جهان اسلام استخراج ودر برنامه های مختلف کانون مورد توجه قرار گیرند.
زبان
زبان نقش مهم وکلیدی در اتحاد ملی وانسجام اسلامی بازی می کند. با توجه به تنوع زبانی در داخل کشور وجهان اسلام بسیار ضروری است مطالعات لازم دراین خصوص صورت گیرد تا نقش این عامل در اتحاد ملی وانسجام اسلامی روشن شود و پس از آن برنامه های مناسب برای ارتقا» اتحاد ملی وانسجام اسلامی با توجه به نقش زبان اجرا گردد.
عوامل اجتماعی - فرهنگی
اجتماعی که درآن قرار داریم ترکیبی است از عوامل فوق الذکر وسایر عوامل احتمالی که به آن اشاره نشده است و همچنین ارزشها وفرهنگ وخرده فرهنگ های حاکم برآن که رفتار ما را احاطه کرده است. این فرهنگ در حال حاضر درجاتی از اتحاد ملی وانسجام اسلامی را درخود دارد. لذا ضروری است که این میزان درجات در جای جای میهن اسلامی مورد بررسی و شناسایی قرار گیرد تا اطلاعات لازم وکلیدی استخراج شده وبرنامه های مناسب را با توجه به اطلاعات حاصله از وضعیت موجود جامعه ومقایسه آن با وضعیت مورد انتظار طراحی، اجرا، ارزیابی و اصلاح نمود. باشد که منجر به تقویت اتحاد ملی وانسجام اسلامی و دوری از هرگونه نفاق وگسیختگی درسطح داخلی وخارجی گردد.
استاد:جناب دکتر حسن احدی - دانشجو: علی محمد رضایی

 

مبانی اتحاد ملی و انسجام اسلامی

 

چکیده:
در این مقاله سعی شده است ضمن ریشه یابی کلیدی واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحی، سنت، عقل و بیانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. و از هرگونه برداشت شخصی، جناحی و حزبی و مصادره کردن این عنوان بزرگ جلوگیری شود.
در این مقاله راز اتحاد داخلی و ارائه الگو برای کشور‌های مسلمان بیان شده است. دعب نگارنده آن است که حتی الامکان غیر مستقیم به این موضوع بپردازد که در جاهایی لاجرم با صراحت اصول و مبانی نیز بیان شده است.

مقدمه:
اتحاد داخلی و بین‌المللی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر ملتی است. ملت پویا ملتی است که در جای خود از تنش و مناقشات بهره می‌برد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوری می‌جوید. نه یک دستی، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگیری و جدل. زیرا هر دو مایه افول ملت‌هاست.
افراد، گروه‌ها، صنوف و... هر کدام برای تعالی درون گروهی خود باید فریاد برآورند و از همه ظرفیتهای قانونی و شرعی برای ترقی و توسعه خود استفاده کنند. اما به هنگام خطر و تهدید امنیت یا منافع ملی از خواسته خود بصورت مقطعی، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.
«تخم وفاق را تو در این بوستان بکار – میخ نفق را تو در این زمین بکن» (ادیب الممالک فراهانی)

اینکه در کجا باید فریاد زد و در کجا سکوت، در کجا باید عاقلانه و بر مبنای استدلال پیش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و... به شناخت اصول و ظرائفی محتاج است که در این مقال در صدد تبیین آن می‌باشیم.
امید است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سلیقه‌ای که باشد ) با دقت و تأمل در اصول ذیل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ایثار و شهامت، جلوی خود کامگی و فرصت طلبی را بگیرد.

الف: واکاوی مفردات:
واکاوی مفردات عنوان این مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب برای سال جاری نام گذاری شده است از بار معنایی برخوردار است و تا ریشه آن بررسی نشود نمی‌توان به عمق آن پی برد.

1- مبانی:
«جمع مبنی به معنی: ریشه، پایه و بنیان یک چیز است» (1) که در این مقال به کنه و ریشه این اتحاد و انسجام خواهیم پرداخت.

2- اتحاد:
«آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر و با نسبت‌های معین باشد. به طوری که چیز سومی از آنها به وجود آید که با اجزای خود تفاوت کامل داشته باشد. مثل آب. که مرکب از اکسیژن و هیدروژن است». (2)
ریشه این فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است. این باب برای مطاوعه می‌باشد. مطاوعه یعنی قبول کردن آن فعل و ممتنع نشدن. و برای آن در علم «صَرف» مثال می‌آورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» یعنی: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.
فعل «وحدت» وقتی در این باب آورده می‌شود به این معنی میشود که: اتحاد مبتنی بر اصولی خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد می‌بایست به آن عمل کرد و نباید خواسته‌های شخصی، سلیقه ای، حزبی و گروهی را بر آن مقدم داشت.

3- ملی:
کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» می‌شود به معنی: «پیروان یک دین، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند». (3)
ملت در واقع یک واحد بزرگ انسانی است که عواملی چون: فرهنگ، دین، جغرافیا، نژاد، قومیت و... میتواند عامل پیوند آن باشد.
چنانچه در تعریف ملت نیز گفته‌اند: «ملت یک روان است، یک اصل روحانی. دو چیز، که در واقع یک چیزند،... یکی؛ داشتن میراث مشترک غنی از خاطره‌ها و دیگر، سازش واقعی، میل به زیست با یکدیگر و خواستِ تکیه کردن کامل به میراث مشترک». (4)
پس ملت تجمع یک گروهی است که با اهداف خاصی و در چارچوبی تعریف شده علاوه بر حل کردن نیازات ابتدایی خود، در صدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سیاست خود نیز می‌باشند. بنابراین با توجه به تعریفی که در فرهنگ «عمید» آمده است ( تابع یک دولت...) می‌رساند که برای رسیدن به اهداف خود باید سازماندهی شده و با برنامه منظم، به حرکت رو به رشد خود ادامه دهند.

4- انسجام:
انسجام از ماده«سجم» به معنی: «منظم و منسجم شدن کلام» می‌باشد. (5) و نیز در فرهنگ لغت فارسی به معنی: «روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاری بودن آن از تقعید و تکلف» آمده است. (6)

5- اسلامی:
ریشه آن «سلِم یسلَم» که به معنی: «سالم و بی عیب و آفت» می‌باشد. (7) که «اسلام» از باب افعال به معنی «تسلیم بی قید و شرط» می‌باشد. (8) که همزه این باب معنی کثرت می‌دهد. و این همان معنایی است که «المنجد» برای آن گفته است. به عبارتی: تسلیم بی قید و شرط شدن یعنی کثرت سلامت و زدودن آفت. البته این همزه می‌تواند معنی «یافتن» هم داشته باشد. یعنی در اسلام می‌توان سلامتی روح و روان را پیدا کرد تا از آفت‌ها و بلاها در امان بود.
اما «یا» اضافه بر کلمه «اسلام»، «یاء» نسبت است. و به معنی هر آنچه که مطابق دین حنیف اسلام است.

تعریف عنوان مقاله:
با توجه به همه توضیحاتی که در مفردات این عنوان آمد، این عنوان را میشود چنین معنا کرد:
یافتن ریشه‌های وحدت بر پایه توجه به هر آنچه یک ملت و یا ملتهای مختلف را دور هم جمع می‌آورد و احترام به آن و نظم بخشیدن عقلایی به این علقه‌های اتحاد و ارتباط برای رسیدن به سلامت و زدودن آفت‌های اجتماعی بر پایه براهین بی بدیل وحی که نمودِ آن دین حنیف اسلام متجلی شده است و عدم مخالفتهای شخصی و سلیقگی با آن.
«مؤمنان معدود، لیک ایمان یکی – جسمشان معدود، لیکن جان یکی
جان حیوانی ندارد اتحاد – تو مجو این اتحاد از روح باد» ( مولوی، مثنوی معنوی، دفتر چهارم)

ب: مبانی اتحاد و انسجام از منظر عقل:
شکی نیست که هر انسان سلیم النفسی بر اتحاد و انسجام هر چه بیشتر تأکید دارد. هر فرد و جامعه‌ای در صدد رشد و توسعه همه جانبه است. می‌خواهد در همه امور اعم از معنویت و مادیت ترقی کند و این ممکن نمی‌شود مگر با ارتباطات سالم و بر اساس منافع ملی.
در واقع همه سعی دارند از دانش، تکنولوژی و داشته‌های دیگران استفاده کنند بدون آنکه متحمل خسارت قابل توجه‌ای بشوند.
روایتی از حضرت امیر(ع) هست که می‌فرماید: «الاسلام هو التسلیم، والتسلیم هو الیقین، والیقین هو التصدیق، والتصدیق هو الاقرار، والاقرار هو الاداء، والاداء هو العمل». (9)

در اینجا مفهوم تسلیم جز یقین نمی‌باشد. و یقین زائیده عقل است نه احساس و عاطفه. پس اتحاد و انسجامی مد نظر است که بر پایه‌های عقلانیت و استدلالات قرآن و دین اسلام استوار باشد. این تسلیم، تسلیم جاهلانه و کورکورانه نیست. و بی شک نمی‌توانیم راههای اتحاد و انسجام را کورکورانه طی کنیم.
وقتی درک درستی از دین و مؤلفه‌های آن داشتیم و عقل سلیم آنرا تأیید کرد، نتیجه آن یک عمل مناسب خواهد بود که آن عمل مناسب زیر بنای هر گونه ارتباط و رشد و تعالی است.
در واقع اهمیت توجه به جمع و دوری از فرد گرایی و تک محوری و توجه به آداب و سنن صحیح و عبرت آموز و تأمل و تدبر در آن، آموزه دین اسلام می‌باشد که عقل سالم را بارور می‌کند. و همچنین در سنت پیامبر (ص) و ائمه هدی(ع) نمونه‌های بارز صلح، قهر، سکوت، فریاد، جنگ و... را می‌یابیم که همه آن برای اتحاد بین مسلمانان و انسجام هر چه بیشتر آنان بوده است. به عبارتی: صلح امام حسن(ع) برای حفظ دین و انسجام مسلمانان همان مقدار قابل اهمیت است که قیام حضرت ابا عبدا...(ع) دارای اهمیت است و...

اینکه محور‌های مختلف در سیره معصومین (ع) را کجا به موقع استفاده کنیم، نیازمند شناخت، درک شرائط زمان و مکان و ظرافت‌های لازم است. که خدای ناکرده در ارتباطاتمان به جای جنگ صلح نکنیم و به جای فریاد، سکوت. و...
این نوشتار بر آن است تا با ارائه اصول و کلیاتی در این زمینه، مسیر شناخت را هموارتر کند که در بخش آینده به واکاوی این اصول در کلام وحی و سیره معصومین (ع) خواهیم پرداخت:

ج:مبانی اتحاد و انسجام از منظر قرآن و اهل البیت(ع):
با توجه به تعریفی که در آخر مبحث «الف» آوردم با ارائه عباراتی از قرآن و اهل البیت(ع) در صدد ارائه چارچوب این بحث هستیم.

1- صفات یاران پیامبر(ص):
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم (10) صفاتی را برای یاران پیامبر (ص) بر می‌شمارد که توجه به آن و سعی در ملکه کردن و مداومت بر بقاء آن باعث می‌شود تا متخلق به اخلاقی شویم که مسیر هدایت و وحدت را برای ما هموارتر کند.
که از جمله آنها عبارتند از:
1-1 شدت و سختگیری بر کفار. به این معنی که از آنها تأثیر منفی نگرفته و همواره با کسانی که به هر شکلی می‌خواهند آنها را به تاراج ببرند کنار نیایند.
2-1 مهربانی، کمک و ایثار نسبت به برادران دینی خود.
3-1 عبادت آگاهانه و عاشقانه از خصائص این افراد خواهد بود. اینان به دنبال عبادت کورکورانه و یا ریاکارانه نیستند. زیرا عبادتی که منشأ آن یکی از این دو باشد، نمی‌تواند اثر وضعی بر روح و روان و سیمای این مؤمنین بگذارد.

2- نزاع نکنید:
خداوند تبارک و تعالی در آیه دیگری از ریاقرآن بی بدیل می‌فرماید: «از خدا و فرستاده اش پیروی کنید و جنگ نکنید، زیرا سست می‌شوید و شکوه و جلالت شما از بین می‌رود». (11)
در این آیه چند نکته حائز اهمیت است:
1-2 برای اینکه تفرقه به وجود نیاید، وجود و حضور قانون و رهبر لازم است. یک قانون کامل و جامع باعث می‌شود تا اختلافات و درگیری‌ها به حد اقل برسد و بعد از آن وجود یک رهبر و فرمانده باعث می‌شود تا نواقص و ضعفهای قانون موجب بروز اختلاف نشود.
2-2 در مسیر وحدت به صبر و شکیبایی نیاز است. زیرا گاهی موضوعی خلاف میل است و باید برای آنکه نظم و کثرت مسلمانان به هم نخورد از خواسته شخصی و یا حزبی عدول کنیم و مسئله را تا زمانی که طرح آن به وحدت ضرر نزند به تعویق بیندازیم.
3-2 در مسیر وحدت و تعویق خواسته به زمانی دیگر، ایثار نیاز است. و یکی از مظاهر جهاد اکبر مبارزه با نفس است، حتی جایی که انسان بر حق باشد. مثل مصادیق مختلفی که برای حضرت علی (ع) پیش آمد، و حضرت(ع) «استخوان در گلو و خار در چشم» همه آن شرائط را تحمل کرد.

4-2 اختلاف و درگیری باعث کاهش راندمان کاری می‌شود.وقتی توجه مصروف موضوعات نزاع حزبی و یا فردی شد از توجه به مسائل عام المنفعه کاسته می‌شود. و همچنین وقتی توجه به امور حسی و احساسی شد، انسان از توجه به امور کارشناسی و اقدامات پژوهشی باز می‌ماند که هر دو باعث کاهش راندمان کار و استفاده بهینه از منابع مختلف می‌شود.
5-2 این آیه اشاره به نزاع و درگیری‌های لفظی میان گروهی دارد. یعنی اگر مسلمانان برای موضوعات پیش پا افتاده با هم درگیر شوند، هم از مکر و توطئه دشمن غافل می‌شوند و هم توان اجرایی و فکریی آنان کم می‌شود. در نتیجه دشمن طمع می‌کند.
گاهی اوقات بر اثر بی تدبیری، نزاع لفظی و درگیری صورت می‌گیرد و یا اقداماتی اتفاق می‌افتد که ضربه آن از حمله دشمن بدتر خواهد بود. لذا طمع و هجوم دشمن نتیجه رفتار ماست. و «خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنها خودشان سرنوشتشان را تغییر دهند». (12)

6-2 این آیه اشاره به جدل و نزاعهایی دارد که در آن منفعتی نیست. اما بیان دیدگاهها با توجه به ضرورت و اقامه دلیل و همراه با انصاف نه تنها به زیان جامعه نیست بلکه مطلوب و باعث روشن شدن نقاط ضعف و چاره‌اندیشی برای آن خواهد بود. با توجه به این سه اصل دولتمردان، اهل قلم، متخصصان و... وظیفه شرعی و ملی دارند تا در قبال اقداماتی که با استنادات علمی در مخالفت است نه تنها سکوت کرده بلکه فریاد بر آورند و ضمن موشکافی ضعفها به راهکارهای عملی توجه کرده و با نقدهای منصفانه راه را برای توسعه و شکوفایی باز کنند.
به عقیده نگارنده وقت آن رسیده است تا پس از 30سال از عمر پر برکت انقلاب اسلامی با نقدهای عالمانه، منصفانه و طبقه بندی شده (از حیث استفاده برای امور مختلف) نقاط ضعف را شناسایی و برای آن تدبیر کنیم و نقاط مثبت را تقویت و مسیر روبه رشد جامعه اسلامی مان را هموارتر و سریعتر کنیم.
پس نزاع‌ها ومناظراتی که بر پایه انصاف واستدلال باشد نه تنها ضرری ندارد بلکه دارای منافع بی شماری خواهد بود:

3-عبرت از سرنوشت دیگر امت‌ها:
امام علی (ع) می‌فرماید: «از بلاهایی که به سبب اعمال زشت و نکوهیده بر سر ملتهای پیش از شما آمد، بپرهیزید و احوال خوب و بد آنان را به یاد آورید... اگر در احوال نیک و بد آنان بیندیشید، همان کاری را عهده دار شوید که عزیزشان کرد... و از کارهایی که پشت آنان را شکست و قدرت آنان را از بین برد، دوری کنید...». (13)
در این خطبه حضرت امیر(ع) به موضوعات مختلفی از جمله: علو شأن خداوند، نکوهش صفت تکبر، دشمنی شیطان، نکوهش اخلاق جاهلی، پرهیز از سران متکبر و خود پسند، ضرورت عبرت از گذشتگان، فلسفه عبادت، علل پیروزی و شکست ملتها و...سخن فرموده است. که در یک فراز آن به علل پیروزی و شکست ملت‌ها اشاره فرموده است. که عمده ترین آن علل را تفرقه، کینه توزی، دشمنی و یاری نکردن همدیگر می‌داند. که اگر در جامعه‌ای این خصوصیتها اتفاق بیفتد، شکست آن جامعه حتمی است و هیچکس را جز خود نباید ملامت کرد.
در واقع باید علت سقوط دول و ملل مختلف دنیا را در یافت وبرای آنکه برای خودمان این اتفاق حاصل نشود تمهیدات لازم با واقع بینی وتدبیر لحاظ شود.

4-پرهیز از تعصب:
پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند: «کسی که تعصب بورزد یا نسبت به وی تعصب بورزند،حلقه ایمان را از گردن خویش باز کرده است».(14)
این روایت حاوی نکات بسیاری است که تقدیم حضور می‌کنم:
1-4-تعصب یعنی اصرار وپافشاری بدون دلیل واستدلال برای انجام یا ترک موضوعی که منشأ آن جهل ونادانی است.
2-4-کسی که متعصب است و به عقل واستدلال توجه نمی‌کند در واقع ایمان ندارد. زیرا ایمان ریشه در عقلانیت و آگاهی دارد. مسلمان تا زمانی که در دایره تعصب وجهل گرفتار است مزه و حقیقت ایمان را نخواهد چشید.
تعصب گاهی در امور دینی است وگاهی در امور اجرایی وکاری. مسلمان و مؤمن مکلف به حرکت وتلاشی است که ریشه در عقلانیت وتدبیر دارد واز همه راههای رسیدنِ به علم و پژوهش استفاده می‌کند وبدون پشتوانه علمی حرکتی را آغاز نمی‌کند.

3-4 تعصب ؛آغاز تفرقه وپایان همدلی واتحاد است.اگر به حرف واستدلال اهل نظر توجه نشود ودر تصمیم گیری‌ها از آنان و فکرشان استفاده نشود، قطعا وحدت وهمدلی حاصل نخواهد شد واین ضایعه بزرگی خواهد بود.
4-4 ما مکلف هستیم نه خودمان متعصب باشیم ونه اجازه بدهیم دیگران به ما تعصب داشته باشند. به عبارتی: نباید بگذاریم از ما بت بسازند. خواه یک فرد سیاسی باشیم، یا مذهبی یا هر صنف وشغل دیگر. تعریف و تمجیدهای غلط باعث می‌شود که از ما بت ساخته شود وشاید کم کم هم باورمان بشود که: «من آنم که رستم بود پهلوان»!

در تاریخ افرادی که به وسیله اطرافیان منحرف شدند کم نیستند. اگر آنانی که ادعای مهدویت کردند، افراد جاهل تر از خودشان آنان را تصدیق نمی‌کردند، به گمراهی‌های بزرگ نمی‌افتادند. و...
پس تعصب یعنی اصرار بر جهل و عدم توجه به منطق و استدلال. که مایه سقوط فرد و جامعه خواهد بود. خواه این تعصب مذهبی باشد یا قومی، سیاسی، حزبی و...
امام علی (ع) در این زمینه می‌فرماید: «هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب بورزد، جز با دلیلی که با آن نا آگاهان را بفریبد...جز شما ! زیرا درباره چیزی تعصب می‌ورزید که نه علتی دارد و نه سببی...پس اگر در تعصب ورزیدن ناچارید، برای اخلاق پسندیده... تعصب داشته باشید...». (15)

در این روایت چند نکته حائز اهمیت است:
یک: عده‌ای خود را به تعصب می‌زنند تا بتوانند آدمهای جاهل و نادان را بفریبند و از این طریق افکار شیطانی خود را عملی کنند.
دو: عده‌ای بی دلیل متعصب اند. که اینان بی هدف، بلکه بازیچه دیگران قرار می‌گیرند. اما امید نجات دارند، زیرا بر تعصب خود آگاه نیستند و قصد انحراف دیگران را هم ندارند.
سه: تعصب در امور خیر و اخلاق پسندیده، خوب و جایز است. در واقع همان مطلبی که به عنوان عِرق دینی و ملی از آن یاد می‌کنیم.
بنابرین ؛ تعصب در نوع سوم به معنی غیرت است که پسندیده و شایسته است و همراه با شعور و آگاهی است.

5- پرهیز از کشمکش:
وجود نازین پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «پس از نهی شدن از بت پرستی، از چیزی به‌اندازه کشمکش کردن با مردم نهی نشدم». (16)
«ملاحاه» (کلمه موجود در این روایت که به معنی کشمکش است ) مصدر ناقص یایی در باب مفاعله است. غالب استعمال این باب برای انجام کار بین دو نفر است. «لحی» ( فعل ثلاثی مجرد این باب ) به معنی: «پوست درخت را کند» (17) می‌باشد. اما اگر گفته شود: «لحی فلانا» یعنی: «فلانی را سرزنش و ملامت کرد و به او دشنام داد و از او عیب و ایراد گرفت»
«کشمکش» در لغت فارسی مرکب از دو کلمه «کَش» (امر) و «مکَش» (نهی) می‌باشد که کنایه از: گفتگو، جر و بحث و جنگ و نزاع می‌باشد». (18)

از آنجایی که این فعل کاربرد دو طرفه دارد، وقتی یک طرفِ ماجرا شروع به ملامت، دشنام و کشمکش می‌کند، طرف مقابل هم کوتاه نمی‌آید و مقابله به مثل می‌کند. در واقع کشمکش باعث می‌شود لباس حیاء و ادب کنده شود، همانگونه که پوست درخت کنده می‌شود. و وقتی پوست به شکل قابل ملاحظه‌ای کنده شد، قطعا ادامه حیات این درخت در جذب مواد اولیه از خاک و تبدیل آن به میوه با مشکل مواجه می‌شود. و چه بسا درخت نیز خشکیده شود. و آن هنگام که حرمت و حیاء بین مؤمنین از بین رفت دیگرارزش و منزلتی برای آنان باقی نمی‌ماند.
«آن که نام تو مسلمان کرده است – از دویی سوی یکی آورده است
خویشتن را تُرک و افغان خوانده‌ای – وای بر تو! آنچه بودی، مانده ای» ( اقبال لاهوری)
مؤمنان وظیفه دارند تا حتی اشکالات و اختلافات خود را در یک فضای صمیمی و به دور از بی نزاکتی و بی ادبی و با استدلال با یکدیگر مطرح کنند.

البته کشمکش در جایی دیگر هم اتفاق می‌افتد و آن در موضعی است که طرف مقابل زبان مشترک برای درک و فهم ندارد. لذا در آن شرائط نیز هرگونه بحث و استدلالی بی نتیجه خواهد بود و ادامه دادن آن باعث ملال خاطر، کشمکش و جدال خواهد شد.
به نظر می‌رسد عمده جریانهایی که به کشمکش تبدیل می‌شود از نوعی لجاجت و غرض برخوردار است که هدفش خرد کردن طرف مقابل است. گاهی جهل، هوای نفس و مقدس مآبی هم چاشنی آن می‌شود.

6- نقش وحدت بین خواص:
امام علی (ع): «... افامرهم الله بالاختلاف فاطاعوه ! ام نهاهم عنه فعصوه...». (19)
خطبه 18 نهج البلاغه گوشه‌ای از استدلال امیرالمؤمنین(ع) در خصوص کسانی است که به نام دین برای خودشان وجهه‌ای کسب کرده‌اند و برای منافع خود تا جایی پیش رفته‌اند که حتی حلال خدا را نیز حرام کردند...
در این خطبه روی سخن به آدمهای معمولی و کوچه و بازار نیست. بلکه به همه آنانی است که مردم آنها را بعنوان نمایندگان دین می‌شناسند. اختلاف و بی تقوایی در میان خواص اهل دین صدمات و لطمات جبران ناپذیری را وارد می‌کند. کما اینکه از صدراسلام تا کنون بیشترین ضربه را همین افراد منافق، خواصِ دنیا طلب و متنسکان جاهل زده‌اند. و هر کدام دارای خطراتی است که باید از کید آن در امان بود. خواص دنیا طلب در «لحظه لازم» به دلیل وابستگی به ثروت، قدرت، شهرت و... سکوت می‌کنند و حتی ممکن است کارش به جایی برسد که چون شریح قاضی حکم قتل حسین (ع) را هم امضاء کند.

کسانی که غائله «سقیفه» را به وجود آوردند، مردمان معمولی نبودند. و همچنین جنگ جمل، نهروان، صفین و...
اگر چه روی خطاب در این خطبه به خواص منحرف زمان حضرت امیر(ع) است اما نحوه استدلال منحصر به زمان خاص نیست و می‌تواند همه ازمنه را در بر گیرد. زیرا حضرت به: وحدت اله، پیامبر و کتاب واحد اشاره می‌کند و آن را مایه وحدت می‌داند. و نیز اشاره می‌کند که دین خاتم دین ناقصی نیست و به این شکل، عقل و خرد را در درک و فهم دین وارد می‌سازد که هر گاه شما به شکل استدلالی به نقص دین رسیدید آن وقت اختلاف کنید. (که هرگز نخواهید رسید)
موضوعات بسیار دیگری در این خطبه (اگر چه خطبه کوتاهی است)نهفته است که به مجال دیگر برای شرح و تفسیر نیازمند است.

7- ملاک وحدت برای خواص:
بعد از پذیرش «حکمیت» در صفین، «اشعث بن قیس» (که همیشه روحیه اعتراض داشت) به حضرت عرض کرد: «ما را از حکمیت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی! ما نمی‌دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟»
امام (ع) دو کف افسوس را بر هم زد و فرمایشی را ایراد فرمود که در فرازی از آن آمده است: «این القوم الذین دعوا الی الاسلام...» (21)
همانگونه که استحضار دارید؛ علت مشکلات عدیده و آزار و اذیت امیر مؤمنان (ع) در جنگ صفین سه گونه از خواص بود:

اول: خواص اهل حق منافق که سر دسته آنان معاویه و عمرو بن عاص بود.
دوم: خواص اهل حق مقدس مآب که نمونه آن ابو موسی اشعری بود.
سوم: خواص اهل حق جاهل کژ اندیش که نمونه آن اشعث بن قیس بود.

در واقع این سه جریان باعث به بن بست رسیدن صفین و سالم ماندن معاویه و تضعیف قدرت و اقتدار حضرت امیر (ع) شد.
اما آنچه مهم است این است که امام علی (ع) ضمن دل تنگی برای یاران قدیمی خود صفات برجسته آنان را بر می‌شمارد که اگر آن صفات در مؤمنین باشد هیچگاه شبیه سه دسته فوق الذکر نخواهد شد.

* «آنهایی که به اسلام دعوت شدند و پذیرفتند» معلوم می‌شود که مسلمانانی وجود دارند ولی هنوز اسلام را باور نداشته و آن را نپذیرفته‌اند.
* «قرآن تلاوت کردند و معانی آنرا شناختند» این جمله می‌رساند که علاوه بر انس به قرآن، فهم در معانی و شناخت قرآن لازم است که بدون این فهم آدمی بسان «الاغی خواهد بود که بار آن کتاب است»

* «به سوی جهاد برانگیخته شده و... شیفته جهاد گردیدند». آنان اهل جهاد و عاشق آن بودند. یعنی اهل جان فشانی و ایثار. برای یاری دین خدا فقط از زبان و مال استفاده نکردند، بلکه از بالاترین چیز خود( جان ) هم مایه گذاشتند.
* «در مرگ شهیدان به تسلیت نیاز نداشتند. با گریه‌های طولانی از ترس خدا، چشم هایشان ناراحت. از روزه داری فراوان، شکم هایشان لاغر... لب هایشان از فراوانی دعا خشک و رنگ صورتشان از شب زنده داری زرد...»
آری خواص برای آنکه بینشان تفرقه به وجود نیاید و در «لحظه لازم حرکت لازم» را انجام دهند می‌بایست با این چهار فراز اخیر انس بگیرند.



دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:14

چکیده:

پایان هزاره

گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

 

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.

تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.

از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.

علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.

از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.

«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»

«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.

ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.

حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای دیگر عمل کرده و جوامع و طبقات اجتماعی دیگری را از اجتماع حذف می کند.

منظور از اقتصاد جنایی، فعالیتهای درآمدزایی است که از لحاظ هنجارهای اجتماعی جرم محسوب می شود و در یک بافت نهادی معین شایسته پیگرد است. ویژگی سرمایه داری اطلاعاتی، تشکیل اقتصاد جنایی جهانی و وابستگی متقابل روزافزون آن با اقتصاد و سعی نهادهای سیاسی است. بطور کلی ویژگی پیشرفت سرمایه داری اطلاعاتی جهانی در واقع همزمانی توسعه و توسعه یافتگی اقتصادی و حذف شمول اجتماعی در فرایندی است که در آمارهای مقایسه ای بصورت بسیار خامی منعکس شده است.

در سطح جهانی شاهد قطبی شدن توزیع ثروت، رشد متفاوت نابرابری درآمدها در درون کشورها، و رشد چشمگیر فقر و بینوایی در سراسر جهان و در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هستیم.

اطلاعات گرایی مرز مشخصی بین مردم، مکانهای ارزشمند و بی ارزش ترسیم می کند همچنین به گونه ای گزینشی با شمول و حذف بخشهایی از اقتصادها و جوامع به درون یا بیرون از شبکه های اطلاعات به پیش می رود و موجب فراری شدن کار می شود منظور از فردی شدن کار، فرایندی است که بواسطه آن مشارکت نیروی کار در تولید بطور خاص برای هر کارگر یا هر یک از همکاران او در تولید، خواه بصورت خود اشتغالی و یا نیروی کار مزدبگیر با قرارداد فردی و بدون چارچوب منظم ایجاد می شود که خود باعث رها شدن کارگران بحال خویش می گردد.

در این پایان هزاره، آنچه پیشتر مردم جهان دوم (دنیای دولت سالار) نامیده می شد، فروپاشیده است و او را یارای آن نیست که بر نیروهای اطلاعات فائق آید. در عین حال، جهان سوم به عنوان هویتی معنادار ناپدید شده و مفهوم جغرافیایی – سیاسی اش را از دست داده است به گونهای خیره کننده در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی خود دچار پراکندگی شده است. با این همه جهان اول به جهان فراگیر اسطوره های نولیبرالی تبدیل نشده است، زیرا جهانی جدید، یعنی جهان چهارم، از دل سیاه چاله های متعدد حذف اجتماعی در سرتاسر جهان پدیدار شده است. جهان چهارم مناطق وسیعی از کرة زمین مانند کشورهای افریقایی زیر خط صحرا و مناطق روستایی و فقر زده آمریکای لاتین و آسیا را شمامل می شود. اما این جهان را تقریباً در هر کشور و در هر شهر، در این جغرافیای حذف اجتماعی نیز می توان دید. ساکنان جهان چهارم، میلیونها بی خانمان، زندانی، بزهکار، روسپی و بی سواد تشکیل می دهد. آنان در برخی مناطق در حداکثرند و در برخی از مناطق حداقل. اما شمار این افراد در همه جا رو به فزونی است و حضور آنان هر روز نمایان تر می شود چرا که جریان کنونی سرمایه داری اطلاعاتی و فروپاشی سیاسی دولتهای رفاهی باعث تشدید حذف اجتماعی می شود. در متن و زمینه تاریخی کنونی، ظهور جهان چهارم را نمی توان از ظهور سرمایه داری جهانی اطلاعاتی جدا کرد.

 

«پیوند منحط: اقتصاد جنایی جهانی»

عمر جنایت به قدمت نوع بشر است. اما جنایت جهانی و شبکه سازی سازمانهای جنایی قدرتمند و همدستان آنها، در فعالیتهای مشترک در سرتاسر سیاره، پدیده ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد، سیاست و امنیت و در نهایت کلی جوامع ملی و بین المللی می گذارد. در دو هفته گذشته، سازمانهای جنایی با بهره مندی از جهانی شدن اقتصاد و تکنولوژی های جدید ارتباطی به گونه ای فزاینده عملیات خود را در فراسوی مرزها مستقر ساخته اند.

آنان با وجود تکنولوژی جدید بازارهای امن و کم خطر و مناطقی که سازمانهای جنایی بر ان کنترل نسبی دارند و همچنین بازارهایی که بیشترین تقاضا را دارند را انتخاب می کنند.

اقتصاد جنایی علاوه بر قاچاق مواد مخدر فعالیتهای متنوع دیگری نیز انجام می دهند مانند قاچاق اسلحه، فاچاق مواد هسته ای، قاچاق مهاجران غیرقانونی و زنان و کودکان و اعضای بدن نیز انجام می دهند. هرج و مرج اقتصادی که به جنایی شدن بخشی از تجارت منجر شد، پیش از هر چیز ناشی از روند گذار از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار بود که بدون نهادهایی عمل می کرد که می توانند بازار را سامان داده و تنظیم کنند و سقوط نهادهای دولتی که دیگر قادر به کنترل یا سرکوب تحولات نبودند مانع آن شده بود.

«توسعه بحران در کشورهای آسیایی حوزه اقیانوس آرام: جهانی شدن دولت»

مفهوم جامعه اطلاعاتی در واقع ابداع ژاپنیهاست که در سال 1978 توسط سایهن نورا و آلن مینک طی عنوان گزارشی که به نخست وزیر فرانسه ارائه گردید به غرب صادر شد. در حقیقت جامعه اطلاعاتی جامعه ای نیست که از تکنولوژی اطلاعات استفاده می کند، بلکه ساختار اجتماعی ویژه ای است که با ظهور پارادایم اطلاعاتی ارتباط دارد ولی توسط آن تعیین نمی شود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:14

چکیده:

پایان هزاره

گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

 

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.

تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.

از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.

علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.

از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.

«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»

«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.

ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.

حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای دیگر عمل کرده و جوامع و طبقات اجتماعی دیگری را از اجتماع حذف می کند.

منظور از اقتصاد جنایی، فعالیتهای درآمدزایی است که از لحاظ هنجارهای اجتماعی جرم محسوب می شود و در یک بافت نهادی معین شایسته پیگرد است. ویژگی سرمایه داری اطلاعاتی، تشکیل اقتصاد جنایی جهانی و وابستگی متقابل روزافزون آن با اقتصاد و سعی نهادهای سیاسی است. بطور کلی ویژگی پیشرفت سرمایه داری اطلاعاتی جهانی در واقع همزمانی توسعه و توسعه یافتگی اقتصادی و حذف شمول اجتماعی در فرایندی است که در آمارهای مقایسه ای بصورت بسیار خامی منعکس شده است.

در سطح جهانی شاهد قطبی شدن توزیع ثروت، رشد متفاوت نابرابری درآمدها در درون کشورها، و رشد چشمگیر فقر و بینوایی در سراسر جهان و در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هستیم.

اطلاعات گرایی مرز مشخصی بین مردم، مکانهای ارزشمند و بی ارزش ترسیم می کند همچنین به گونه ای گزینشی با شمول و حذف بخشهایی از اقتصادها و جوامع به درون یا بیرون از شبکه های اطلاعات به پیش می رود و موجب فراری شدن کار می شود منظور از فردی شدن کار، فرایندی است که بواسطه آن مشارکت نیروی کار در تولید بطور خاص برای هر کارگر یا هر یک از همکاران او در تولید، خواه بصورت خود اشتغالی و یا نیروی کار مزدبگیر با قرارداد فردی و بدون چارچوب منظم ایجاد می شود که خود باعث رها شدن کارگران بحال خویش می گردد.

در این پایان هزاره، آنچه پیشتر مردم جهان دوم (دنیای دولت سالار) نامیده می شد، فروپاشیده است و او را یارای آن نیست که بر نیروهای اطلاعات فائق آید. در عین حال، جهان سوم به عنوان هویتی معنادار ناپدید شده و مفهوم جغرافیایی – سیاسی اش را از دست داده است به گونهای خیره کننده در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی خود دچار پراکندگی شده است. با این همه جهان اول به جهان فراگیر اسطوره های نولیبرالی تبدیل نشده است، زیرا جهانی جدید، یعنی جهان چهارم، از دل سیاه چاله های متعدد حذف اجتماعی در سرتاسر جهان پدیدار شده است. جهان چهارم مناطق وسیعی از کرة زمین مانند کشورهای افریقایی زیر خط صحرا و مناطق روستایی و فقر زده آمریکای لاتین و آسیا را شمامل می شود. اما این جهان را تقریباً در هر کشور و در هر شهر، در این جغرافیای حذف اجتماعی نیز می توان دید. ساکنان جهان چهارم، میلیونها بی خانمان، زندانی، بزهکار، روسپی و بی سواد تشکیل می دهد. آنان در برخی مناطق در حداکثرند و در برخی از مناطق حداقل. اما شمار این افراد در همه جا رو به فزونی است و حضور آنان هر روز نمایان تر می شود چرا که جریان کنونی سرمایه داری اطلاعاتی و فروپاشی سیاسی دولتهای رفاهی باعث تشدید حذف اجتماعی می شود. در متن و زمینه تاریخی کنونی، ظهور جهان چهارم را نمی توان از ظهور سرمایه داری جهانی اطلاعاتی جدا کرد.

 

«پیوند منحط: اقتصاد جنایی جهانی»

عمر جنایت به قدمت نوع بشر است. اما جنایت جهانی و شبکه سازی سازمانهای جنایی قدرتمند و همدستان آنها، در فعالیتهای مشترک در سرتاسر سیاره، پدیده ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد، سیاست و امنیت و در نهایت کلی جوامع ملی و بین المللی می گذارد. در دو هفته گذشته، سازمانهای جنایی با بهره مندی از جهانی شدن اقتصاد و تکنولوژی های جدید ارتباطی به گونه ای فزاینده عملیات خود را در فراسوی مرزها مستقر ساخته اند.

آنان با وجود تکنولوژی جدید بازارهای امن و کم خطر و مناطقی که سازمانهای جنایی بر ان کنترل نسبی دارند و همچنین بازارهایی که بیشترین تقاضا را دارند را انتخاب می کنند.

اقتصاد جنایی علاوه بر قاچاق مواد مخدر فعالیتهای متنوع دیگری نیز انجام می دهند مانند قاچاق اسلحه، فاچاق مواد هسته ای، قاچاق مهاجران غیرقانونی و زنان و کودکان و اعضای بدن نیز انجام می دهند. هرج و مرج اقتصادی که به جنایی شدن بخشی از تجارت منجر شد، پیش از هر چیز ناشی از روند گذار از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار بود که بدون نهادهایی عمل می کرد که می توانند بازار را سامان داده و تنظیم کنند و سقوط نهادهای دولتی که دیگر قادر به کنترل یا سرکوب تحولات نبودند مانع آن شده بود.

«توسعه بحران در کشورهای آسیایی حوزه اقیانوس آرام: جهانی شدن دولت»

مفهوم جامعه اطلاعاتی در واقع ابداع ژاپنیهاست که در سال 1978 توسط سایهن نورا و آلن مینک طی عنوان گزارشی که به نخست وزیر فرانسه ارائه گردید به غرب صادر شد. در حقیقت جامعه اطلاعاتی جامعه ای نیست که از تکنولوژی اطلاعات استفاده می کند، بلکه ساختار اجتماعی ویژه ای است که با ظهور پارادایم اطلاعاتی ارتباط دارد ولی توسط آن تعیین نمی شود.


دانلود با لینک مستقیم

پایان نامه راهکارهای تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در جامعه

اختصاصی از یارا فایل پایان نامه راهکارهای تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

پایان نامه راهکارهای تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در جامعه


پایان نامه راهکارهای تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی در جامعه

 

 

 

 

 

 

 

 



فرمت:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:30

 

مقدمه :

اتحاد ملی یک مسأله داخلی است و انسجام اسلامی یم مسأله خارجی و هر کدام نیازمند راهکارهای متفاوت ( و حتی گاه متناقض ) می باشند . چرا که یک راهکار ممکن است . منجر به انسجام اسلامی بالا ، اما اتحاد ملی پایین و بالعکس راهکار دیگری ممکن است منجر به اتحاد ملی بالا ولی انسجام اسلامی پایین شود . در این نوشتار سعی بر ارائه راهکارهایی است که همزمان منجر به اتحاد ملی و انسجام اسلامی بالایی گردند و از ارائه راهکارهایی با نتایج متضاد یا متناقص و گیج کننده پرهیز شده است . پیش از ارائه هرگونه راهکار بایستی عواملی که منجر به اتحاد ملی و انسجام اسلامی در کودکان و نوجوانان می شوند را شناسایی نماییم و پس از آن با برنامه ریزی های دقیق زمینه های لازم را برای تقویت شکل گیری نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی و انسجام اسلامی و همچنین کسب دانش لازم و ایجاد رفتارهای مناسب فردی و گروهی فراهم کرد . مبانی نظری تحقیق ،‌مطالعات رشد کودک و نوجوان و مصاحبه های صورت گرفته توسط محقق با تعدادی از دانشجویان عوامل مهم و تاثیرگذار بر کودکان و نوجوانان را به شرح مدل ذیل استخراج نمود .

والدین و برادران و خواهران نقش بسزایی در رشد همه جانبه فرد و از جمله ایجاد زمینه های لازم برای شکل گیری نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی و انسجام اسلامی دارند . لذا یکی از راهکارهای مناسب به منظور ایجاد بستر لازم برای تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی و ارائه آن در همان دوران اولیه رشد به کودکان و نوجوانان ،‌بستر سازی این مطلب در خانواده است . به این منظور می توان از نهادهای مختلف ( از جمله آموزش و پرورش ،‌بسیج ،پلیس و…) به منظور ارائه آموزشهای لازم به خانواده جهت چگونکی بستر سازی این امر در خانواده کمک گرفت و

مدرسه ( معلمان ،‌محتوای آموزشی )‌

یکی دیگر از عوامل مهم و اثر گذار بر رشد کودکان و نوجوانان مدرسه است . مدرسه به طرق گوناگون رشد همه جانبه کودکان و نوجوانان و همچنین نوع و میزان دانش و نگرش آنها را نسبت به موضوعات مختلف از جمله تاریخ مشترک ،‌سرزمین مشترک ، و ….. اتحاد ملی و انسجام اسلامی تحت تأثیر قرار می دهد . لذا به این منظور بایستی کتب تحصیلی مورد بازنگری دقیق قرار گرفته و مفاهیم مربوط به اتحاد ملی و انسجام اسلامی ( ادبیات و تاریخ مشترک، رسالت مشترک ،‌دین مشتر ، فرهنگ و هنر ، و …. ) به نحو دقیق و کارشناسانه در محتوای کتب تحصیلی ، داستانها و حکایتها ،‌ضرب المثل ها و … وارد گردد . از این طریق معلمان که انتقال دهندگان کلیدی محتوای کتب رسمی هستند آنها را به دانش آموزان انتقال داده و موجب درک عمیق و نگرش مثبت نسبت به اتحاد ملی و انسجام اسلامی در خود دانش آموزان ( و در نهایت در کل اجتماع ) می شوند . به این صورت دانش آموزان به تدریج با این مفاهیم آشنا شده و آنها را درونی می کنند و در سرانجام آنها نیز به عنوان افرادی که در آینده این دانش و نگرش مثبت را به سایر افراد اجتماع انتقال خواهند داد و در خواهند آمد .

همسالان

همسالان تاثیر بسیار زیادی بر رشد کودک و نوجوان دارند . لذا تدارک برنامه های مناسب گروهی ، بازدید گروهی از موزه ها ، آثار و اماکن تاریخ ملی ( ارک بم ، تخت جمشید ، سی و سه پل ، عالی قاپو ،‌هشت بهشت ، دیوان مدائن و غیره ) و مذهبی ( حرم مطهر پیامبر اکرم(ص)‌و ائمه (ع)‌) موجود در ایران و جهان اسلام تاثیر مناسبی بر شکل گیری و تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی دارد .

رسانه ها و مطبوعات

رسانه ها و مطبوعات به دلیل داشتن مخاطبان و سیع از همه اقشار جامعه تاثیر بسیار زیادی بر رفتار های افراد جامعه و به خصوص کودکان و نوجوانان دارند . بنابراین آنان می توانند با تدارک برنامه های مناسب برای کودکان و نوجوانان به شکل گیری و تقویت اتحاد ملی و انسجام اسلامی و کمک های فراوانی بنمایند . علاوه بر آن هزینه بسیاری از برنامه هایی که از طریق رسانه ها پخش می شود و همچنین زمان و نیروی انسانی ه صرف این برنامه ها می شود به مراتب نسبت به سایر روش ها کم تر است . از طریق رسانه ها می توان آثار و اماکن تاریخی ملی و مذهبی موجود در ایران و جهان اسلام را به تصویر کشید . می توان برنامه های مناسب در خصوص شخصیت های معتبر این سرزمین از جمله ابن سینا ، فارابین ، ملاصدرا ، خیام ، سعدی ،‌حافظ و غیره تدارک دید و به این طریق اتحاد ملی را تقویت نمود .این رسانه ها همچنین می توانند شخصیت های معتبرجهان اسلام را دعوت نمایندتاعلاوه برمعرفی آنها به جامعه از نظرات آنها جهت پیشبرد اندیشه اتحاد ملی و انسجام اسلامی بهره گرفت .

دین و مذهب

دین به عنوان یک عنصر بسیار مهم می تواند نقش بسیار حیاطی در تقویت انسجام اسلامی بازی نماید . در این خصوص دین اسلام و پیامبر اکرم (ص) بایستی کانون توجه کتب ، رساله ها ، مجلات ، مقاله ها ، فیلم های تلویزیونی و غیره را قرار گرفت و تمام نهادها و ارگانها بر اهمیت شخصیت والای پیامبر اکرم (ص) به عنوان عنصر وحدت جامعه اسلامی تاکید بیش از حد نمایند . نکته مهمی که در این خصوص شایان توجه است و به نظر می رسد در حال حاضر در جامعه کمتر به آن پرداخته می شود .

 


دانلود با لینک مستقیم