بررسی یکی از صفحات پسندیده اخلاقی (جوانمردی)
تعریف لغوی و مفهومی جوانمردی:
معنا و مفهوم عیار (جوانمرد )از دید فرهنگ نگاران و شاعران
در این مورد می توان گفت که واژه عیار با وجود آنکه (ع) عربی دارد ،گمان می رود که اصل آن از لغت (ایار ) پهلوی آمده باشد . این کلمه را در بعضی کتابها به شکل (ادیوار) و «ایار» به تشدید نیز نوشته اند که بعدها به «ایار» تبدیل گردیده و در زبان دری «یار» به حذف الف گفته اند و آنگاه که عرب ها به درون این آیین و مسلک مردمی داخل شدند ،این کلمه را معرب ساخته و واژه «ادیوار» را به عیار تبدیل کرده اند.
دانشمند شناخته شده ایران دکتر معین در جلد چهارم برهان قاطع آنجا که درباره کلمه عیار بحث می کند در این مورد نوشته است که :« کلمه عیار معرب مصنوعی (یار) است که معنی جوانمرد را می دهد و تازی ها جوانمردی را فتوت و جوانمرد را فتی می گویند.»
ملک الشعرای بهار نیز در سبک شناسی نوشته است که عیار کلمه عربی نیست و اصل آن «ادیوار» زمینه تاریخی دارد و عیاران سابق مانند احزاب امروزی ،دارای سازمانهایی بوده اند با اهداف و مرام های مشخص اجتماعی ،اخلاقی و سیاسی که در شهرهای بزرگ خراسان تشکیلات منظم و حمایت از مظلومان بوده است که جمعیت فتیان یا حزب فتوت در واقع نوع اصلاح شده این سازمان عیاری است .
واژه عیار در زمانه های مختلف آن هم در معاملات اجتماعی به معناهای گوناگون به کار می رفته است .
آنانی که قدرتمند ،ظالم و ستمگر بودند ،همیشه مورد خشم و نفرت عیاران و جوانمردان قرار می گرفتند و به همین دلیل است که از نگاه ثروتمندان ،عیاران مردمی بودند دزد و دغل . اما شخصیت عیاران از نگاه مردم ناتوان و تهیدست از روی قدردانی ،دیده می شود و عیاران همیشه پشتیبان ستمدیدگان و بیچارگان بودند . از دید این مردم عیاران جمعیتی بودند که به درد شان رسیدگی کرده و دست ظالمان و ستمگران را از سرشان کوتاه می ساختند.
این دو مفهوم متضاد که یاد کرده آمد ،بعدها در تمام کتابها ،فرهنگ ها و لغت نامه ها،بازتاب یافته و چهره عیاران را به گونه های مختلفی نمایان ساخته است.
علی اکبر دهخدادر لغت نامه خویش نوشته است که عیار به کسی گویند که بسیار آمد و شد کند و نیز مرد ذکی و به هر سورونده ،بسیار گشت و تیز و خاطر را هم گفته اند.
در فرهنگ فارسی حسن عمید آمده است که جوانمرد یعنی : مرد جوان ،بخشنده ،سخی ،بزرگوار و نیز صاحب همت و فتوت را گویند.
در فرهنگ فارسی معین آمده است که عیار به معنی زیرک ،چالاک ،جوانمرد و طرار وعیاری به معنای حیله بازی،جوانمردی و مکاری است .
به همینگونه اگر دیوان اشعار شاعران کلاسیک ادب فارسی را تحت مطالعه قرار دهیم ،می بینم که این دومفهوم متضاد که در لغت نامه ها و فرهنگ ها آمده است ،در لابه لای اشعار اکثر شاعران نیز بازتاب یافته و شاعران این کلمه را به معناهای گوناگون به کار برده اند ،همچنانکه می خوانیم :
در25صفحه
مدیریت اخلاقی در جامعه اسلامی
مقاله ای مفید و کامل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
فهرست مطالب :
چکیده : ۱
مقدمه ۲
مدیریت اخلاقی از دیدگاه ارزش های اسلامی ۶
اصول و مبانی مدیریت اخلاقی در اسلام ۶
۱- تعیین هدف ۶
۲- دانشمندی و بینش ۷
۳- روش ۷
۴- رهبری و هدایت ۹
۵-ارزیابی عملیات ۱۰
ویژگیهای عمومی مدیریت اخلاقی در اسلام ۱۱
۱- ایمان به ارزش کار ۱۱
۲- امانت و تعهد ۱۲
۳- دانایی و توانایی ۱۳
۴- دادگری در میان زیردستان ۱۴
۵- احترام به افکار دیگران ۱۴
۶- قاطعیت و برّندگی در تصمیم ۱۵
۷- تواضع و فروتنی و یا مردمی بودن ۱۵
۸- حسن سابقه ۱۶
۹-آمیزه ای از نرمی و درشتی ۱۶
۱۰- بزرگ منشی و بزرگواری در برابر مخالفان ۱۷
۱۱- انتقاد پذیری ۱۷
۱۲- آشنایی به زمان ۱۷
۱۳- دوراندیشی ۱۸
عوامل خودکنترلی ۱۸
۱- تلفیق هدفهای فرد و سازمان ۱۸
۲- خویشتن کاری ۱۸
۳- انگیزه توفیق طلبی ۱۹
۴- ارزشها و احساسات ملی ۱۹
۵- وجدان کاری ۱۹
۶- باورها و ارزشهای اسلامی ۲۰
نتیجه گیری ۲۲
منابع ۲۳
چکیده :
امروزه شاهد این هستیم که اخلاقیات در سازمانها و جوامع کمرنگ شده و مادیات و منافع فردی جای خود را به ارزشهای اخلاقی داده اند . در این مقاله سعی شده ابتدا در مورد اصول مدیریتی در جوامع اسلامی بحث شود و سپس خصوصیات و ویژگیهای عمومی مدیر اخلاقی بیان شده و در انتها عوامل خود کنترلی را که موجب می شود فرد به اصول اخلاقی پایبند باقی بماند بیان شده است .
امروزه که قویاً موضوع تجدید و تعدیل وضعیت سازمانهای دولتی و سازمانهای قوی و غنی نهادهای موجود مطرح است. صرفاً با ایجاد تغییراتی در ساختارهای سازمانی و طراحی نمودارهای جدید تشکیلاتی, به مقصود خود نائل نخواهیم شد. به عبارت دیگر لازمه تجدید سازمان اصولی , صرفاً تغییر ساختار سازمانی نمی باشد بلکه مهمتر از این ایجاد تغییر و تحولات کیفی و کمی در مدیریت و مناسبات انسانی سازمان و تغییر فرهنگ حاکم بر سازمانها و سوق آنها به جهت فرهنگ اسلامی و رعایت اصول اخلاقی می باشد . (1)
به عبارتی باید مدیر با شناخت اصول اخلاقی آنها را در سازمان خود اجرا کند و کارکنان خود را با این اصول آشنا سازد . هدف در مدیریت اخلاقی عبارت است از رشد انسانها بطوریکه انسانیت جایگاه ویژه خود را در جان انسانها و اجتماعات بیابد . در قلمرو مدیریت چه بسا اتفاق می افتد منافع شخص مدیر , با مصالح مدیریت , تضاد پیدا می کند در این شرایط , نفس خودخواه و آزمند مدیر , فکر و اندیشه او را با منابع خویش همسو می سازد در حالیکه مدیر امین و متعهد نه تنها به دنبال منافع سازمان خود بلکه به دنبال منفعت تمام افراد جامعه است .(2)
مدیریت در میان علوم انسانی رابطه بسیار نزدیکی با فرهنگ دارد , به گونه ای که با اندک تأملی میتوان نقش فرهنگ را در جای جای آن به وضوح مشاهده کرد. به همین دلیل فرهنگهای گوناگون , برای خود مدیریتهای متفاوتی را اقتضاء می کنند ؛ مدیریت ژاپنی , آمریکایی و کره ای , نمونه هایی از این قبیل می باشند که متناسب با فرهنگ خود شکل گرفته اند .
مدیریتی که در کشور ما از دیرباز مورد توجه مجامع علمی و دانشگاهی بوده و همواره بدان توصیه شده, مدیریت از نوع غربی آن است . این امر با توجه به فرهنگ بومی کشور ما , که دین دارای کارکرد اصلی در آن می باشد , چندان منطقی به نظر نمی رسد؛ زیرا آن مدیریت با این فرهنگ سنخیت چندانی ندارد. از این رو نمی توان انتظار داشت تئوریهای موجود مدیریت که آمیخته با فرهنگ غربی است به طور کامل در کشور ما کاربرد داشته باشد و به هیچ وجه صحیح نیست که آن تئوریها را به صورت مطلق و کلی به کشور خود منتقل کرد و با ترجمه ناقص و احیاناً نادرست منابع اصلی و لاتین مدیریت, خود را مصرف کننده و وامدار دیگران دانست و بی هیچ پیدایش و پالایش به کارگیری آن را توسط مدیران توصیه نمود.
با مراجعه به منابع دینی , می توان به گزاره هایی دست یافت که حاوی یک سری دستورالعمل ها و توصیفهای مدیریتی است . این دستورالعمل ها یک سری باید و نبایدهای مدیریتی هستند که مدیران مسلمان , با فراگیری و پایبند عملی به آنها , وظیفه دینی خویش را ادا می کنند.
بنابراین برای اثبات ضرورت مدیریت و اخلاق اسلامی دو راه وجود دارد : یکی ضرورت از راه فرهنگ می باشد , با این توضیح که علم مدیریت به دلیل آمیختگی با فرهنگ غربی , کاملاً پاسخ گوی نیازهای مدیریتی کشورهای اسلامی نیست و با توجه به فرهنگ این کشورها ضرورت دارد تا با پژوهش بر روی شیوه هایی از مدیریت که سنخیت با این فرهنگ دارد , نیازهای موجود را برطرف ساخت .
اما راه دوم اینکه وظیفه مسلمانی اقتضا می کند که در برابر فرامین الهی مطیع بود ؛ با توجه به دستورالعمل های مدیریتی که از سوی مدیران معصوم جامعه اسلامی صادر شده است, ضرورت دارد تا با عمل به آن دستورها و الگو قرار دادن آن معصومان ( ع ) مدیریتی را بکار بگریم که مورد رضایت و خشنودی پروردگار باشد . (3)
مدیریت اخلاقی یعنی شناسایی و الویت بندی ارزشها برای هدایت رفتارها در سازمان(4) , دریک نتیجه گیری می توان اظهار داشت که دین در مواجهه با نظریه های ارائه شده از سوی صاحبنظران مدیریت , نه نفی مطلق را توصیه می کند , و نه تأئید کلی را می پذیرد؛ بلکه راه میانه ای را برمی گزیند که حاصل آن طرد برخی از دیدگاههای محدود در ارائه نظرهاست . اسلام دیدگاه محدود مادی حاکم بر تئوریها را در اصول مدیریت و رفتار سازمانی رد می کند و با طرح موضوع دو ساحتی بودن انسان , بر دیدگاه الهی و نقش عوامل معنوی نیز تأکید دارد .
مفهوم مدیریت که از دیرباز در جامعه بشری سابقه داشته و در قرن حاضر به عنوان یک پدیده نو جلوه گر شده است در چند دهه اخیر تحقیقات وسیعی در زمینه های مربوط به آن توسط صاحبنظران به عمل آمد. نظری کلی بر اکثر مکاتب مدیریت در یکصد سال گذشته نشان می دهد که کوشش علمای مدیریت مصروف بهبود کار و نتایج حاصله آن بوده است .
حتی در مکاتبی چون «مکتب روابط انسان» که به ارتباط بین انسانها بیش از هر عاملی اهمیت می دهد, مراد و مقصود , بهره بیشتر و سودجستن بهتر از دستاورد انسان بوده است . بطوریکه هدف اصلی بهره وری از انسان به عنوان یک وسیله برای افزایش سرمایه یا ایجاد کار در جامعه بوده است .
لیکن مبانی نظری و عملی مدیریت از لحاظ بینش اسلامی بر اساس آیات قران کریم و احادیث و سیره معصومین ( ع ) با هدف مکاتب فوق یک فرق اساسی و عمده دارد و آن اهمیت دادن به انسان نه به خاطر بهره وری صرف , بلکه به خاطر شرافت , کرامت و تعالی اوست.
امروزه مدیریت یکی از موضوعات کاربردی و ضروری هر جامعه است ولیکن مدیر و مدیریت , جایگاه مشخص در محیط سازمانی کشورهای در حال توسعه پیدا نکرده و اغلب هم این دو واژه به جا یکدیگر بکار رفته است . مطالعه تاریخ کشورمان نشان می دهد که آنچه امروزه درقالب نظریه های مکاتب مختلف با عناوینی مثل : « اصول اداره امور عمومی , فلسفه و مبانی مدیریت , وظایف مدیر و ...» که از غرب به شرق آورده شده و نیز ریشه های بسیاری از نظریه های جدید رهبری , سازمان و مدیریت , از نظام های رهبری و مدیریت ایران باستان گرفته شده است.
با مطالعه تاریخ اسلام و بررسی دقیق آیه های قرآن کریم و مطالعه آثار , کتب و احادیثی که از ائمه معصومین بر جای مانده , در می یابیم که اسلام نه تنها به جنبه های معنوی و روحی , اخلاقیات , فضیلت و تقوای فرد و روابط اخلاقی خالق و مخلوق پرداخته . بلکه تکیه زیادی بر جنبه های مربوط به روابط اجتماعی , اداره امور دنیایی و بالأخص شیوه های رهبری و آیین مملکت داری کرده است . اسلام روح اصیل , فرهنگ اصیل , مکتب اصیل و بالاخره برنامه های اصیلی دارد که از درون مکتب نشأت گرفته است .
بدیهی است از آن روز که اصالتهای تاریخی و دینی فراموش شد و مسلمانان پیشرفت خود را در وابستگی و دنباله روی از غرب دانستند , سقوط و عقب گرد آنان نیز شروع شد و امروز برای بازگشت به خویشتن و نجات از وضع فعلی راهی به جز احیای اصالتهای ملی و دینی و مذهبی خویش نداریم , احیای منطق و فرهنگ اسلام و میراثهای بزرگ نیکان و ترک وابستگیها به عنوان یک ضرورت ملی و مکتبی احساس می شود.
آری اگر بخواهیم در این دوره ویژه و بی نظیر از تاریخ کشورمان به رسالت سنگین و مسئولیت عظیم مکتبی خود عمل کرده باشیم , چاره ای جز اسلامی نمودن حرکات و مناسبات خود نداریم , امروزه قویاً موضوع تجدید و تعدیل وضعیت سازمانهای دولتی و سازماندهی قوی و غنی نهادهای موجود مطرح است .
صرفاً با ایجاد تغییراتی در ساختارهای سازمانی و طراحی نمودارهای جدید تشکیلاتی به مقصود خود نائل نخواهیم شد . به عبارت دیگر لازمه تجدید سازمان اصولی , صرفاً تغییر ساختار سازمانی نمی باشد بلکه مهمتر از این ایجاد تغییر و تحولات کیفی و کمی در مدیریت و مناسبات سازمان و تغییر فرهنگ حاکم بر سازمانها و سوق آن به جهت فرهنگ اسلامی و ملی می باشد. (1)
مدیریت اخلاقی از دیدگاه ارزش های اسلامی
برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارائه شده که عمدتاً بر اساس ساخت و بافت ذهنی و بنیانهای
اندیشه ای افراد از مدیریت بود ه است. نمونه هایی از این تعاریف به شرح زیر است :
اما آنچه در دهه های اخیر به عنوان تعریفی جامع تر از مدیریت مطرح شده و بیشتر تعاریف فوق را شامل می شود عبارت است از : هنر کشف استعدادها و فرآیند تجهیز , تنظیم و هدایت نیروها در جهت اهداف یک نظام در ابعاد مختلف همانند یک محور و مدار و قطب عمل کند. (5)
اصول و مبانی مدیریت اخلاقی در اسلام
1- تعیین هدف
اصول و پایه اساسی در مدیریت عبارت است از تعیین هدف نهایی بطوریکه نتیجه نهایی به طور راهبردی مطرح می شود و بقیه عوامل از جمله مدیریت جزء ابزار برای رسیدن به منظور می شود. هدف در مدیریت اخلاقی عبارت است از رشد انسانها بطوریکه انسانیت جایگاه ویژه خود را در جان انسانها و اجتماعات بیابد .
بر این اساس تشکلها و تجمعها , تأسیسات و تشکیلات باید گردونه هایی باشند که با هدایت مدیریتهای صالح , انسانها را به رشد برسانند . (6)
2- دانشمندی و بینش
دانشمندی و بینش , دو عنصر تفکیک ناپذیری هستند که یکی از مبانی مدیریت اخلاقی را تشکیل می دهند . در زمینه ضرورت تجهیز مدیریت به عقل سیاسی و اجتماعی انبوهی از تعالیم وجود دارد که به طور اختصار به نمونه هایی اشاره می شود :
امام صادق ( ع ) می فرمایند :
اقدام کننده بی بینش , راهی بیراهه را ماند که شتاب حرکت و سرعت سیرش خبر دوری از مبدأ و مقصدش بیفزاید .
امام علی ( ع ) می فرمایند :
ژرف اندیش بینا , سرآغاز کردارش نیک می نگرد و محاسبه می کند که آیا عملش زیانبخش است یا مفید و سودمند ؟
اگر آن را مفید یافت , اقدام می کند والا متوقف می شود و می ایستد. به هر حال بصیت شرط اساسی اقدام و عمل است و این مهم حاصل نمی شود مگر با , درک قوانین عام حیات و شناخت علیت حاکم بر اجتماعات , واقع بینی و موقع9 شناسی قدرشناسی و موقع یابی و موضع یابی , مردم شناسی و فرهنگ شناسی . (7)
3- روش
سومین اصل از اصول مدیریت را «روش» تشکیل می دهد . مدیریت را بر پایه مبانی فکری و سیستم اجرا و اعمال , به طبقاتی می توان تقسیم کرد :
الف- مدیریت علمی و غیر علمی
ب- مدیریت شورایی و استبدادی
ج – مدیریت خیر اندیش و استعمار جویانه
د- مدیریت باز و بسته
هـ- مدیریت پویا و ایستا و ...
آنچه در بین نظریه پردازان علم مدیریت معمول است دو نظریه است :
یکی مدیریت بر پایه تخصص که به مدیریت علمی مرسوم است و دیگری مدیریت بر پایه زور که هویتش استبداد و قدرت است . آنچه از متون اسلامی استخراج می شود و به عنوان مدیریت بایسته و شایسته شناخته می شود , عبارت است از :
مدیریت علمی , متمرکز , مشاوره جویانه , باز و آزاد .
از شرایط عام مدیریت , علم است. علم به قانون و آشنایی نسبت به حوزه اداری و امور اداری , آشنایی با محیط کار , شرایط کار و همکاران . (8)
مدیریت اخلاقی نوعی مدیریت ویژه است که به لحاظ تنگنای لغوی باید آن را مدیریت متمرکز نامید , منتها منظور از متمرکز , نوعی از مدیریت که روح مسئولیت پذیر را در افراد از بین می برد نیست , بلکه مقصود , وحدت مرجع تصمیم گیری , انسجام و هماهنگی بین نیروها و برقراری رابطه ارگانیک بین واحدها و بخشهای تابعه در حوزه مدیریت است .
مدیریت اخلاقی در اسلام , مشاوره جویانه است که در قالب فرم های مختلفی از شورا , می تواند در سه تشکل تصور پیدا کند :
الف- شورا به عنوان مقام مافوق مدیریت
ب- شورا به عنوان قائم مقام مدیریت .
ج- شورا به عنوان بازوی فکری مدیریت .
برای روشن شدن موضوع به شرح مختصری از طبقه بندی حوزه کاربردی شورا می پردازیم . بدین منظور سه نوع طبقه برای حوزه کاربردی شورا در نظر می گیریم :
در متون اسلامی شورای سیاستگذاری و برنامه ریزی و قانونگذاری داریم , اما شواری اداری و اجرایی نداریم . آنچه موجود است به عنوان مشاوره جویی در امور اجرایی و اداری است . ولی تصمیم گیری بعد از مشاوره متمرکز انجام می شود.
مدیریت اخلاقی در اسلام , مدیریت باز و آزاد است . در این زمینه دکتر بهشتی می فرماید :
« بهترین مدیریت بر طبق معیارهای اسلامی , مدیریتی است که به عناصر و افراد امکان بدهد که خودشان را بر اساس معیارهای اسلامی اداره کننده خودگردانی بر اساس معیارهای اسلامی این روح سیاست اداری در نظام اسلام است.»
و...
موضوع :
معیارهای یادگیری در پذیرش قوانین و مقررات اخلاقی
(فایل WORD قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 13
مقدمه
کودکان، پذیرش قوانین و مقررات اخلاقی، ارزشها و ضد ارزشها و رفتارهای خواسته شده از سوی والدین و مربیان را در ذهن خود، براساس پیامدهای جسمانی و آنی آن ارزیابی می کنند. در واقع منشا پذیرش مقررات و یا اطاعت از قوانین اخلاقی، براساس احساس خوشایندی (لذت) و یا ناخوشایندی (درد و الم) آنی است که کودک آن را احساس و درک می کند. در این مرحله کودک توجهی به معنا و ارزش اعتباری و اهمیت اعتقادی معیارهای ارزشی رفتار خویش ندارد. بلکه از دیدگاه او درست و نادرست، خوب و بد، براساس آثار و پیامدهای ملموس جسمانی ارزیابی می شود. زیرا پدر و مادر و یا مربی در مقام تسلط و اقتدار هستند. از این رو، پذیرفتن و اطاعت کردن از صاحبان اقتدار و احترام به افراد معتبر و قدرتمند، مهمترین شاخصه این مرحله است که کودک در تحلیل نهایی و عیب یابی منطقی، دلیل اطاعت را اجتناب از تنبیه (دوری از درد و الم) و نزدیک شدن به احساس خوشایندی (خوشی و لذت) می داند.
دانلود مقاله با فرمت ورد و قابل ویرایش در قالب 15 صفحه
چکیده
نظام آموزشی به کارخانهیی میماند که اگر چه ظاهرا هدف آن «آدمسازی» عنوان شده است اما معدودند افرادی که از زیر دندانه چرخهای آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. این نظام به واسطه کارکردی که دارد، نه عزتنفس لازم را برای دانشآموز به ارمغان میآورد ونه احترام دیگران را در نظر او برجسته میسازد. دانشآموزان به مثابه اشیایی بهطور چند نفری در جعبههایی به نام کلاس کنار هم چیده میشوند. همکلاسیها نه همدیگر را و نه معلمشان را انتخاب نمیکنند. همنشینیها بهطور تصادفی و انتصابی است. در نتیجه فضای ارتباطی با همدیگر در یک مقطع زمانی چندماهه، اعتماد و اطمینان لازم را ندارد. در طول زمان یکسری اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتی همان مطالب را پردازش کنند. ارتباط و دیالوگ میان بچهها قدغن و معلم متکلم وحده است. مهمتر ازهمه، آنها به عنوان یک نیروی انسانی ذخیره تلقی میشوند که در آینده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اینکه پا روی دل و احساسشان میگذارند، باید دروسی را فرا گیرند که آموزش و پرورش فکر میکند، به درد خواهد خورد. با این وجود این فضا نمیتواند و نباید بدون قاعده و مقررات باشد و همین نقطه امیدی برای حضور به موقع اخلاق است. تا پیش از این جامعه در سایه سار اخلاق نشسته بود و کوچهها کم و بیش به دست یکی، دو سلام فتح میشدند. ارتباط بین خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوی بود که هرچه دیده میشد، جز خیر، تعاون و همدلی نبود. شاید چون ضعف و خلأ اخلاقی محسوس نبود، نظام آموزشی نیز مسوولیتی در این باره نداشت. امروزه اما آدمی کودکی خودش را گم کرده است و درقحطی آب، هوا، اخلاق و خوبی به سختی نفس میکشد. خانوادهها دیگر کارکرد پیشین خویش را از دست دادهاند. وجود طلاق روانی میان والدین، بروز پدیده تک فرزندی،تجملگرایی، کارمضاعف بیرون از خانه، مشکلات ترافیک، دوری از پدرو مادربزرگ و سایر بستگان، تنها برخی از عوامل مخل عملکرد خانواده محسوب میشوند. برای مثال، در گذشته همه افراد خانواده برای صرف غذا دور یک سفره جمع میشدند و این باعث ایجاد و تقویت روابط میان افراد میشد ولی حالا با وجود فستفودها، این ارتباطها کم شده است. در نتیجه تنها گزینه موجود، روی آوردن به مدرسه است.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته معارف اسلامی بررسی سیره اخلاقی امام رضا (ع) با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 80
مقدمه
یکی از مهمترین مباحثی که امروزه در علوم انسانی مطرح می شود بحث های اخلاقی است. در اینکه فلسفه ی اخلاقی چیست و بهترین و موثرترین فلسفه ی اخلاق چه نوعی از آن است کتب بسیار زیادی در این رابطه تهیه و تدوین شده است و از اصول اساسی آن و راههای رسیدن به فضایل اخلاقی بحث شده است. باید توجه داشت که آدم همواره در زندگی اش برای تشخیص درست امور و در نهایت داشتن زندگی سالم و سعادتمند نیازمند راهنما و الگوهای اخلاقی و تربیتی است و البته با مطالعه در زندگی انسان های بزرگی چون پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه ی معصومین، افراد می توانند در این راه قدم برداشته تا به کمال و سعادت حقیقی دست یابند. امام رضا (ع) به عنوان یک انسان نمونه و کامل از جمله همان افراد برگزیده ای هستند که مسلمانان و شیعیان با مطالعه و تحقیق در سیره ی اخلاقی ایشان در ابعاد گوناگون زندگی ایشان می توانند راه سعادت حقیقی را پیدا کرده و به کمال مطلوب نائل آیند. اصولاً از آن جا که ائمه ی اطهار مورد تایید خداوند متعال بوده و همواره آنها از فیوضات ویژه الهی برخوردار بوده اند رفتار و منش آن بزرگواران می تواند راهگشای خوبی جهت سعادت و خوشبختی جوامع انسانی تلقی می شود. از این رو با توجه به اهمیت مباحث اخلاقی و تاثیر آنها در زندگی انسان ها، در این تحقیق سعی شده است که با استمداد از اخلاقیات امام هشتم (ع) الگوی مناسبی جهت افراد طالب کمال ارائه شود. امید است که مورد رضایت حضرت حق و امام رضا (ع) واقع شود.
اهمیت و ضرورت تحقیق
با توجه به فاصله ی بسیار طولانی که جامعه ی امروزی با عصر رسالت و امامت ائمه اطهار (ع) دارد ضرورت یادآوری و بررسی سیره ی عملی و رفتاری آنها در ادوار مختلف زندگی آن بزرگواران امری اجتناب ناپذیر است .بررسی جنبه های مختلف زندگی آن پیشوایان معصوم در امور مخلفی چون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و.. امری لازم وحیاتی است تا با کمک از سیره ی اخلاقی و اجتماعی آنها بتوان بسیاری از مسائل و مشکلات اخلاقی و... را در دنیای امروزی را برطرف ساخت.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح تحقیق
1- مقدمه
2- اهمیت و ضرورت
3- پیشینه ی تحقیق
4- اهداف تحقیق
5- روش تحقیق
6- محدودیت های تحقیق و پیشنهادات
7- معانی لغوی واژه ها
فصل دوم: یافته های تحقیق
بخش اول: اخلاق فردی
مقدمه
1- عبادت
2- سخاوت
3- زهد و پرهیزگاری
4- ادب
5- صبر و استقامت
بخش دوم: اخلاق سیاسی
مقدمه
1- مسئولیت پذیری
2- رعایت امانت
3- التزام به تعهدات
4- برخوردهای مودبانه با دستگاه حاکم
الف- عمل به سیره ی پیامبر اکرم
ب- موعظه
1- رهنمودهای اخلاقی امام به مامون
2- رهنمودهای اخلاقی امام به شیعیان
3- احقاق حقانیت امور در حوزه ی سیاسی
بخش سوم: اخلاق خانوادگی
مقدمه
1- محبت و مهرورزی با اعضای خانواده
2- محبت به خدمتکاران و غلامان
3- تامین مخارج زندگی
بخش چهارم: اخلاق مردمی
مقدمه
1- حسن خلق نسبت به دیگران
2- همدلی امام (ع) با توده ی مردم
الف- ناکامی مامون در سیاست های عوام فریبانه
ب- تلاش امام (ع) در جهت اعتلای اسلام
فصل سوم:
جمع بندی و نتیجه گیری
فهرست منابع و مآخذ