مجموعه بی نظیر بیش از 200 اصطلاح تصویری زبان انگلیسی به همراه جمله سازی. کیفیت تمام تصویرها بسیار خوب میباشد.
در این فایل با پرکاربردترین اصطلاحاتی که در مکالمات انگلیسی مورد استفاه قرار می گیرن و هر زبان آموزی باید آنها را بداند آشنا می شوید.امیدواریم این فایل مفید و کاملا کاربردی مورد استفاده برای شما عزیزان قرار بگیره.
موضوع :
اصطلاحات تخصصی اتومبیل
رشته : مکانیک خودرو
(فایل word قابل ویرایش)
تعداد صفحات :30
ABS :
Anti Blocker System. سیستم الکترونیکی که قفل کردن چرخها را در هنگام ترمزهای شدید و ترمز روی سطوح لغزنده از قبل توسط سنسورها پیش بینی کرده و با شل و سفت کردن دیسکها در میلیونومهای ثانیه باعث میشود چرخها حداکثر چسبندگی را داشته باشند و بدین ترتیب در سختترین شرایط نیز حاکمیت فرمان دست راننده باشد.این سیستم در ترمزهای آنی نیز اجازه فرار از برخورد را نیز به راننده میدهد و امروزه بسیاری از تولید کنندگان اتومبیل انرا به صورت استاندارد روی محصولات خود ارائه میدهند و بعضی میز با درخواست مشتری آنرا روی اتومبیل خریدار نصب میکنند.
AC :
air condition ایرکاندیش , کولر. شبیه به یخچال کار میکند ,توسط یک کمپرسور ماده گازی تحت فشار قرار گرفته گرم و تبدیل به مایع شده و سپس سرد میشود. بعد از بخار شدن سریع خنک میشود.برای کارکرد کمپرسور مصرف سوخت اتومبیل کمی افزایش میابد.
ACC :
Adaptive Cruise Control سیستم که در ترافیک فاصله و سرعت اتومبیل را با اتومبیلهای دیگر تنظیم میکند.بخصوص این سیستم مانع تاثیر گذاری منفی وسایل نقلیه بار بر بر ایمنی جاده و ترافیک میشود. DaimlerChrysler سیستم دیگری را پیشرفت داده که علاوه بر این فاصله را با خطوط جاده نیز تنظیم میکند.
ACEA :
اتحادیه تولید کنندگان اتومبیل اروپا. بزرگترین کار این اتحادیه تعیین یک نرم برای روغنهای موتور و راحتی کار رانندگان در پمپ بنزینها بود.
ADB :
Automatische Differantial Bremse. نوع الکترونیکی دیفرانسیلهای قفل دار
ADEZYON :
نیروئی که باعث به هم چسبیدن مایعات و یا مواد به هم دیگر میشود.
AERODINAMIK :
علم جریان هوا یا همان علم باد که برای اتومبیلها خیلی مهم است چون با مقاومت کم در برابر هوا مصرف بنزین هم کاهش میابد.بهترین مقدار مقومت در برابر هوا برای اتومبیلها cw=0,26 میباشد و آیرودینامیک بد اتومبیلهای SUV هم تا 0.45 میتواند باشد.
دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم یادگیری و محفوظات اصطلاحات زیست شناسی را در دانش آموزانم بهبود بخشیده و آنها را به این درس علاقه مند کنم؟بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات23
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد
چکیده
دانش آموزان پایه ی اول در ابتدای ورود به دبیرستان با این درس که تعداد بسیار زیادی اصطلاح نا آشنا ، تخصصی و غیر فارسی را در متن خود جای داده است ، مواجه می شوند. این امر برای کسانی که رشته ی تجربی را انتخاب می کنند به شکل گسترده تری ادامه می یابد و آنان را برای به خاطر سپردن و صحیح نویسی در امتحان با مشکل روبرو می کند . در آزمون ها همان قدر که مفاهیم در نظر گرفته می شود ، محفوظات هم مورد سوال است و پاسخ صحیح ندادن به آنها می تواند موجب اضطراب دانش آموز و ضعف پاسخگویی به تمام سوالات آزمون شود . اشتباه نوشتن کلمات تخصصی در برگه امتحانی دانش آموز، موجب کاهش نمره ی او خواهد شد و چون : « مدرسه ها و به تعبیر درست تر ، نظام آموزشی ما در حال حاضر یادگیری را با نمره تفسیر می کند ، همان گونه که پایان آموزش به مدرک گرایی ختم می شود نمره اهمیت فوق العاده ای در نظام آموزشی بیشتر کشور ها دارد و توصیه ها ی ساده به معلمان ، دانش آموزان و والدین برای نادیده گرفتن آن راه به جایی نخواهد برد » . حاصل کاهش نمره ی دانش آموز هم برای خود او تنش زاست و هم باعث کاهش بازده عملکرد دبیر مربوطه از نظر سیستم آموزشی می گردد . از طرف دیگر « نوشته های پر از غلط املایی ، اثر خاص را در ذهن مخاطب بر جا می گذارد این که املا تا چه اندازه می تواند در پیشبرد اهداف درسی و غایت های پرورشی ما را یاری برساند نکته ای است که می توان آن را با " مهارت روان خوانی " یا فارسی مقایسه کرد » . به خاطر سپردن اصطلاحات مشکل زیست شناسی هر چند از نظر " بلوم " در پائین ترین طبقه ی سطح یادگیری یعنی دانش قرار می گیرد ، اما از آنجا که فهم متون زیست شناسی و انتقال صحیح و دقیق مطالب نیاز به حفظ همان اصطلاحات دارد این مطلب به ظاهر کم اهمیت ، اهمیت می یابد .
توصیف وضع موجود
اینجانب …. مدت … سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم. و هم اکنون با.. .. .. در آموزشگاه …. شهرستان ….در حال تدریس هستم. از آنجائیکه زیست شناسی جزءدروس پایه رشته علوم تجربی می باشد ،پس تسلط و علاقه بیشتر در این درس موجب موفقیت قابل توجهی در رشته علوم تجربی می گردد ولی در غیر اینصورت دانش آموزان به خاطر ترس از دروس پایه مثل زیست و فیزیک و شیمی و ریاضی ترجیح می دهند که به رشته علوم انسانی پناه ببرند از همه این حواشی بگذریم مشکل من از آنجا شروع شد که دانش آموزان کلاس سال اول من از نظر کیفی در امر یادگیری و محفوظات زیست شناسی ضعیف بودند .جلسه اول ، در کلاس درس به من با دقت نگاه می کردند به حرفهایم گوش میدادند بنابراین من بیشتر با روش سخنرانی و به صورت سنتی به تدریس می پرداختم. جلسه دوم دیدم که اکثرا یا به پنجره خیره شدند و یا صفحات جلویی کتاب را ورق می زنند بعضی ها هم به ساعتشان نگاه می کردند.،من شورو علاقه ای در آنها نمی دیدم ،اکثرا درس را به صوت طوطی وار و در حد فقط حفظ کردن به من ارائه کردند و به جای فهمیدن محتوای این کتاب و استفاده از نیروی تفکر به گذران ساعات و دقایق در کلاس می پرداختند.همچنین نسبت به انجام تکالیف و پیگیری آن در منزل و کلاس روی خوش نشان نمی دادند.برای جلسه آینده آزمون فصل اول را در برنامه کاریشان قرار دادم ومتاسفانه وقتی نمرات آزمون اول این کلاس را دیدم با نتیجه ناگواری مواجه شدم . با تحقیقاتی که انجام دادم وکتابهایی که مطالعه کردم در وضعیت قابل مشاهده فوق،دلایل زیادی را دخیل دانستم که باعث عدم انگیزه در این درس می گردد،مانند: عدم توجه به تدریس درس زیست شناسی توسط دانش آموزانبی تفاوتی دانش آموزان در برابر ارزشیابیعدم رقابت بین دانش آموزانعدم حضور فعال در حل تمرینها و فعالیتها در کلاس عدم روش تدریس مناسب توسط خود معلمکافی نبودن حجم کتاب نسبت به ساعات تدریس در هفته در تحقیقاتی که در سال1958م.BSCS(
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:144
چکیده:
** آکله مرضی است که عضو از آن خورده می شود ، مانند سایر زخم هاست جز اینکه کمی ریشه دوانیده و به اندامهای دیگر نیز سرایت می کند و بوئی هم دارد .
آکله یک نوع بیمای است مربوط به گلو و نفرین مادرها به بچه هاست . الهی آکله بگیری .(البته درحال حاضر از بین رفته است ) الف ) از لغت نامه دهخدا ، جلد دوم ، ص 3154
آیند و روند منظور از جاهایی است که فضایی زیاد است و آمد و رفتن مردم چشم گیر است . (مثلاً فلان کس را ببین چه آیند و روندی دارد .
الو گر ،شعله آتش گرفتن آتش ، شعله بلند خوروشه شکست .(ماضی)
اود آورد (ماضی ) سیاره مضارع بسیار امر
اودن آوردن (مصدر)
اساندن خریدن – گرفتن چیزی برونن بسان – داری بر ؟ بر وزن بسان – برو برو پولت ازش بسان (مصدر) خرید کردن
آب اماله کسانیکه می روند و زود بر می گردند و باز می روند .
اکه اکه حرف تعجب برای اتفاقی که پیش بینی نمی شده .
اسپرون چوبک که برای ظرفشویی - استفاده می شد . اسپروتی ، چوبک فروش . آی اسپرون ، آی اسپرون
اشکنه یکی از وسایل نجاری برای سوراخ کردن = دریل دستی
اشکنه نوعی غذات که با پیاز سرخ کرده و تخم مرغ و سیب زمینی و شنبلیله (نوعی سبزی است ) درست می کنند و خیلی خوشمزه است .
آب لمبه تاول آبی که زیر پوست جمع می شود بر اثر ضربه یا بر اثر سوختگی و یا کار با دست و پا
آتیش آتش ، ضمنا ً جرقه های آتش را پلشکه گویند .
آتیش پاره بچه های زرنگ و فعال را گویند .
آتیشک نوعی بیماری است (کوفت) ونوعی نفرین مادرها .
آجین فروکردن بزور سوزن یا شمع به بدن
آجیده بخیه کرده ، بافته شده برای تخت کفش – گیوه و چینه هم گفته می شود . کار گیوه کشان سابق بود . گیوه آجیده معروف است .
معروف است که وقتی حکومتی کفشدوزها را خواسته بود ، گیوه کش ها هم رفته بودند . وقتیکه سؤال شد شما کی بودید ، گفتند :قربان ما هم اهل بخیه هستیم .
ای هو زمان گذشته ، بیشتر با تأسف گفته می شود . مثلاً داستانی را نقل می کنند ، طرف دیگر می گوید ای هو ، این مال خیلی وقت است .
ای برای نشان دادن بیشر خبرها کاربرد دارد . مثلاً این این شخص ، این طرف ، اینجور ، ای آقای ، ای فلانی ، ایشان
ایسوا در نظر گرفتن – کنترل کردن به قد و بالای کسی نگاه کردن ، مواظب بودن .
افیتیله فتیله چراغ درزمان قدیم که چراغهای نفتی استفاده می شد .
این جیله تکه ای از چیزی – بیشتر برای گوشت مصرف می شود .
تکه های گوشت را در سیخ می کنند و کباب می کنند .
اوسار افسار ، دهنه ، یک نوع توهین هم هست برای کسانیکه بر کار می خواهند بکنند می گویند اوسارش را نگهدار .
اماکه تنقیه کردن که در قدیم خیلی رسم بود برای شکم درد ،برای یبوست و غیره .
ان دماغ کثافت داخل بینی سفت شده .
انگار خیال ، فکر ، کسانیکه فکر و خیال یا مسئولیت ندارند به آنها می گویند انگار نه انگار . اصلاً فکر نیستی .
اُرُسی کفش مردانه .
اُرُسی یک نوع پنجره دو طرفه بود در قیدم در خانه ها که در موقع سرما و گرما استفاده می شد . و زمستانها هر دو پنجره بسته بود برای حفظ گرمای داخل اتاق .
آقور بخیر کجا می روی ، خیر پیش ، در برخورد دو دوست بین راه .
آزاله پهن – فضولات تازه افتاده بز و گوسفند و غیره.
آرد وار آردها – خمیرها ، آردی که نان خوب از آن پخته می شود می گویند آردش خوب است ، یا برعکس آردش خراب است .
آستر آستر لباس ، رنگ اولی برای نقاشی .
آگینه آینه ، آئینه .
آلنج خاکستر ، بخصوص خاکستر زیر کرسی را گویند . و سابقاً خاکستر را می ریختند و زائو را روی آن می نشاندند که بچه اش می افتد نبیند . در همدان معمول بود .
آخسته رام –سر براه عادت کرده – تربیت شده در واقع آموخته .
آولا تعصب داش مشهدی ها – برادر بزرگ –بزرگ خانواده و امثالهم به این معنی است .
آمد داره باخیر و برکت است – یمن دارد – برای خانة تازه – برای عروس تازه بیشتر گفته می شود .
آب یخنی غذائی که از از استخوان و پیاز وسیب زمینی تهیه می شود .
سابق که زمستان در همدان طولانی بود ،مردم چند گوسفند می خریدند و بزرگ می کردند فربه که می شدند ، آنها را پائیز می کشتند ، گوشت آنها را می پختند و خرد می کردند و در کوزه های بزرگ می ریختند و چربیها و دنبه های را نیز آب می کردند و داخل کوزه می کردند که هوای کوزه را بگیرد و گوشت سالم بماند . از این گوشت در زمستان استفاده می کردند و غذا درست می کردند و به آن قورمه می گفتند و استخوانها را هم با پیاز و سیب زمینی آبگوشت درست می کردند و به آن یخنی می گفتند و همسایه ها را دعوت کرده از آنها پذیرائی می کردند .
آخیش نفسی براحتی کشیدن – رفع خستگی کردن – از چیزی لذت بردن – ناز کردن – نوع استفاده برای مرد و زن فرق می کند .
آخر سر سرانجام آخر کار – تمام شدن کار و مزد دادن .
آتا آشغال وسایل و چیزهای کم ارزشی که در یک جا جمع شده باشد .
آلاجه بولوجه رنگهای قاطی در هم سیاه سفید – قاطی کردن رنگها . در مورد چشمها ، هنگامیکه رنگها را کدر یا قاطی می بیند نیز گفته می شود .
آوشته جا افتاده – عادت کرده – رام شده – بعد از چند بار غذا کمی گرفتید ، دیگه آوشته شده ، آبدیده ، با تجربه ش ده .
ابل نوکی آلت مرد
آتر آن جور – مثل آن – دیدی چه تر کرد تونم اتر و بکن دبه .
اجور دیدی چه جور کرد ، تو هم آنجور کن . مثل اتر تقریباً بهمان معنی است .
اخ تف خلط سینه که در حال چرخه یا همانطوری از گلو بیرون می آید و این در ماه رمضان تشدید می شود . و متأسفانه طبق عادت اهالی روی زمین ریخته می شود و واقعاً جای تأسف است .
اخ لفظ کودکانه است بمعنی بد . وقتی می خواهد طفل را از کاری باز دارند می گویند اخ است .
اَ از – البته اسم یا فصل بعد می آید . اَ مدرسه آمد . اَ پله افتاد . اَ جواد کتک خورد .
اٌسَر آنطرف – بعداً – مثلاً اَ ای به اسر از این به بعد برد . اسر برد آنطرف.
اسر مجدداً مثلاً این را قبول ندارم . دوباره شروع کن از از سر .
اُ ان – او – البته اُ بمعنی اوست . حرف است و بازهم برای روشن شدن فوری و اسم و صفت غیره بعد آن می آید . مثلاً اُ می سوزد . اُ اسمش شیه . ان ، خام اشاره به نزدیک .
اِپا من را نگاه کن ، فعل امر است . بپا هم گفته می شود .
اخت دوست شدن – جا افتادن – مأنوس شدن .
اخم پیله کردن – ابرو در هم کشیدن – ترش روئی کردن – مثلاً یارو اخموی نیمیشه باشش حرف زد . اخم و تخم هم گفته می شود .
اِدا تقلید کردن از کسی – اطوارهای بیجا درآوردن – بیمزگی کردن – مثلاً با ادب باش ادا نیار ، با اطوارهم هم گفته می شود . ادا و اطوار هم در نیار . بچا ادا در می آری خب بگو نمیرم . در بعضی موارد هم همراه اصول می آید . برای کسانیکه تشر لغاتی برای کاری انجام می دهد می گویند اینهمه ادا و اصول نداره .
اینجانه همین جا – اینجا – نشان دادن جائی .
اشبیج شپش – سابقاً که رعایت بهداشت نمی شد و حمام ها خزانه بود در همدان خیلی زیاد بود . بقدری که پیراهن را در می آوردند و روی منقل آتش تکان می دادند و چون شپش بچه هایش را در داخل درز پیراهن جای می داد آن درزها به کوله سمپا( چراغ نفتی) می چسباندند آنها را می کشتند . به بچه شپش (رشک) می گفتند .
ایاغ دوست – رفیق ، مثلاً طرف با من ایاغ است ترتیب کار را می دهم .
ایز روپا – جای پا – نشانه – علامت – ایز گم کردن ، منحرف کردن ، ایزش قر داره ، یعنی دنبالش برو – مواظب بودن .
ایشالام انشاء اله – بیاری خدا – بخواست خدا
اوگی نامی مثل برار اوگی ، پدر اوگی ، مادر اوگی .
اهل قبول ساکنان گورستان همان اهل قبور هستند .
او گج به یک نوع گوسفند نر گفته می شود .
ارو دستور – مثلاً خودش هیچ کاری بلد نیست فقط ارد دادن بلد است .
اسیل سد کوچکی است که بر رودخانه می بندند و آب را جمع آوری کرده برای باغها استفاده می کنند . آبگیر و برکه هم گفته می شود .
اشتا اشتها – گرسنگی – طلب غذا کردن .
اشکافد شکافت (ماضی) - بشکاف امر – می شکافد ( مضارع )
اشکستن شکستن (مصدر) ، بشکن (امر ) می شکند ( مضارع ) ، اشکست(ماضی)
الخی گروهی زیاد ایلخی هم گفته می شود .مثلاً همسایه مان دیشب یلخی مهمان داشت .
انم آن هم – ایشان هم – او هم – مثلاً ننه انم با ما میا . مادر آن شخص هم با ما می آید .
انگوشت انگشت
انگشتانه فلزی است سر انگشت کرده و دوخت و دوز می کنند .
امشو امشب – بهمین ترتیب فردا شو – پس فردا شو .
آب شینه روستائی – در جاده ملایر
آروق باد گلو – با صدائی بلند ، کار زشتی است .
اندو اندود – کاهگل کردن پشت بام ( اندود کردن پشت بام ) .
انگاره پیمانه – مقدار – معیار – اندازه
املک بره تودلی گوسفند برای لابلای پلو .
اشکمبه شکمبه گوسفند – سیراب شیردان
اشی از چه چیزی
افاقه تأثیر واقعی دوا یا غذا برای مریض .
افتو آفتاب – خورشید – جای آفتابی.
آفتابه وسیله آبگیری است بیشتر برای طهارت در توالت ها بکار می رود . آفتابه ای از گل ساخته می شود . ابریق گویند . آفتابه مسی با ارزشترین است. گفتند فرق آفتابه مسی با آفتابه گلی چیست ؟ گفت : فقط موقع گرو گذاشتن فرق می کند .
ضمناً باباطاهر هم انگشتری که از سرلوله ابریق خود داشت بدست سلطان سلجوقی کرد واز او خواست تا کاری بر خلاف عدالت در کشور انجام ندهد .
اقل کن حد اقل تا آنجا که ممکن است .
اکور گریه کردن با صدا – اکور اکور گریه کرد ، کسی نفهیمد .
اک قی حرف تعجب - ای وای – چطورشد اینطور شد – کی – کجا – وا
الا آنطرف – آنسو
اسبار بیل زدن باغ مو
ارقه مرد منقلب – روزنک – کلاه پردار موذی
ادمه خارش در ما تحت – کسانی که کارهای بد می کنند می گویند پسر مگر فلانت میخارد .
استکام استکان – لیوان کوچک
اگرد نوعی جوش در پوست بدن که درد شدیدی دارد . بیشتر بچه ها گرفتار می شوند و می گو یند (اگرد اشانده) ، اگرد پاشیده .
الدنگ مرد ویلان – بیکار و گردن کلفت .
ان زاده بچه مرد و زنی که زن دوم گرفته و یا زن شوهر دوم کرده است . ناتنی .
اوجار روبراه شدن – سامان گرفتن . اوجار نوعی بازی بچه ها هم هست .
او باریکه آب باریکه – منظور از درآمد کم ولی مطمئن مثل حقوق بازنشستگی . روزی کم هم گفته می شود . با این آب باریکه با ید ساخت .
اور قر- غمزه که بعضی مواقع اطوار هم گفته می شود . پ چرا اور و اطوار میای کارت بکن .
اودن آوردن(مصدر) اوردم (ماضی) میارم (مضارع) بیار (امر)
اوخ آنوقت – برای مدت دور هم مصرف می شود با یک (تا) اوختا – مدتهای پیش
اوس به تنگ آمدن از فشار زندگی – گرفتار مشکل شدن در حیوانات – حالت زمان نزدیکی جنس مخالف
اوسا استاد
ایلمه بافت یک گره در صنعت قالی بافی . روزی هزار تا ایلمه بزن آخرش هیچی
اتل متل ها قصه – داستان خصوصاً برای کودکان
اتر اترزدن – چشم کردن – به فال بد گرفتن
ارقاج تارهای نخی که در قالی بعنون پود به کار می رود .
اسپردن سپردن – ودیعت گذاشتن – محافظت کردن –بچه را به او سپردم خیالت راحت باشد .
اشاندن پرت کردن بشان (امر) بشاندم (ماضی) میشانم (مضارع)
اشتوا اشتباه
اشکنک گرفتاری – دردسر بقول معروف بازی اشکنک داره ، سرشکستنک داره .
اِفتادن افتادن – افتاد (ماضی) ، بیفت (امر) ، میفتیم )مضارع)
اقذر یک ذره – یک اندازه – ایقدر
امه کپل – کفل – ماتحت – سرین
انجوجک بچه شیطان – شلوغ کن – منظور از بچه کوچک ، کوچک شیطان که در برابر بزرگی عرض اندام کند .
انگ برچسب روی کالاهای تجاری – نشان کردن
انگور انگور – دو نوع انگوردرهمدان هست که ممکن است در شهرهای دیگر هم باشد ولی من ندیدیم . یکی انگور خزی است که انگوری درشت دانه و شیرین و چون زیاد برسد یک طرفش ؟می شود که به او انگور یک لانیر می گویند و دومی انگور گزینی است که دانه های درشت بهم چسبیده دارد که گوئی آنها را بهم چسبانده اند که خیلی شفاف ولی پوست کلفت است و برای تهیه سرکه بکار می رود . ضمناً به دانه های انگور هم پلاره گفته می شود .