فرمت:word(قابل ویرایش)
چکیده:
بیان مسئله و ضرورت توجیه و انجام تحقیق
NRBCs گویچههای قرمز نارسی هستند که در خون محیطی نوزادان تازه متولد شده سالم یافت میشوند. بلافاصله بعد از تولد کاهشی سریع در شمارش سلولهای بنیادی خونساز عمدتاً در نوزادان سالم دیده میشود. افزایش شمارش NRBC بندناف بعنوان یک شاخص هیپوکسی داخلی رحمی جنین بصورت حاد و مزمن و بعنوان یک پیشگوییکننده نتایج بدنوزادی پیشنهاد شدهاست (نظیر درجه آپگار پایین، اسیدمی نوزادی، نیاز به پذیرش در واحد مراقبت نوزدای و تشنجهای نوزادی زودرس (1)).
هدف اصلی از مانیتورینگ ضربان جنین بهبود نتایج پرهناتال با تشخیص زودرس هیپوکسی جنین بوده است، برای این منظور مانیتورینگ قلب جنین بطور گستردهای در طی زایمان در دسترس قرار گرفت (2).
از طرفی مطالعات خوب کنترل شده مشخص کرده است که روش سمع متناوب با مانیتورینگ مداوم جنینی وقتی در فواصل زمانی خاص و با نسبت یکبهیک بین پرستار و بیمار انجام شود کارایی یکسان دارد (3).
بنظر میرسد هم افزایش NRBC بندناف و هم الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب هیپوکسی جنینی را منعکس میکنند. مطالعات قبلی نشان داده که در هیپوکسی جنینی شمارش NRBC در طناب نافی افزایش مییابد، از طرفی بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب و هیپوکسی جنینی رابطه وجوددارد (1).
ارتباط بین NRBC و الگوهای ضربان قلب از طریق سمع متناوب کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بنابراین هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب جنین در یکساعت آخر زایمان و شمارش NRBCs بندناف میباشد.
این الگوها شامل: تاکیکاردی، برادیکاردی، افت زودرس، افتدیررس، افت متغیر و افت طولانی میباشد. با توجه به اینکه مانیتورینگ جنین در این تحقیق به روش Doppler ultrasound Fetal Heart Detector و به طریق متناوب انجام میشود تعیین وجود یا حذف تغییرپذیری ضربان قلب و فاصله آخرین تسریع ضربان قلب تا زایمان که در مطالعات قبلی بعنوان شاخص قابل اعتماد پیشگوییکننده جنین غیرهیپوکسیک مطرح شدهاست (1) امکانپذیر نمیباشد.
بازنگری منابع و اطلاعات موجود
در مورد الگوهای ضربان قلب جنین در سیرلیبر و NRBC بندناف مطالعات متعددی صورت گرفته که به پارهای از آنها اشاره میشود:
Jeffrey P. & Ahn در مقالهای با عنوان گریچههای قرمز هستهدار؛ شاخصی برای آسفیکسی جنین در 1995 در مجله obstet Gynecol مطالعهای را برای تعیین ارتباط بین حضور NRBC و انسفالوپاتی هیپوکسیک – ایسکمیک و معایب نورولوژیک طولانی مدت نوزادی طراحی کردند. در این مطالعه NRBC بندناف نوزادان تک قل با مشکل نورولوژیک با نوزدان سالم مقایسه شدند. آنها نتیجه گرفتند که نوزادان دچار مشکل فوق سطح NRBC بالاتری داشتند. از طرفی مدت پاکشدن این گریچهها از خون در گروه اول بیشتر بود. بنابراین نتیجه گرفتند که NRBC میتواند به تشخیص حضور آسفیکسی جنینی کمک کند و وقتیکه آسفیکسی نزدیک به تولد اتفاق بیفند تعداد پایینتری NRBC در خون حضور دارند لذا این گریچههای هستهدار میتوانند در زمان صدمه نورولوژیک کمک کننده باشند (4).
در مطالعه Kathleen & Kusseil در 1999 با عنوان NRBC بعنوان یک شاخص اسیدمی در نوزادان ترم ارتباط بین NRBC بندناف نوزادان ترم و دیگر شاخصهای احتمالی هیپوکسی جنینی بررسی شد. نتیجه مطالعه این بود که شمارش گریچههای قرمز هستهدار بطور قابل توجهی در نوزادان ترم متفاوت است. افزایش NRBC با اسیدمی، مکونیوم و پذیرش NICU ارتباط داشت (5).
Serafina &Marina در 1999 در تحقیقی با عنوان گریچههای قرمز زمان تولد بعنوان شاخص آسیبمغزی پرهناتال، ارزش پروگنوستیک NRBC بدو تولد در مورد نتایج نوزادی و آسیب مغزی پرهناتال در نوزادان در معرض خطر آسیب نورولوژیک بررسی شد. ارتباط قابل توجهی بین شمارش گریچههای قرمز هستهدار و سن حاملگی و آپگار دقیقه اول، PH، base deficit، کسر O2 مصرفی، محتوی O2 خون و وزن تولد وجوددارد. نهایتاً آنها نتیجه گرفتند شمارش NRBC در زمان تولد نه فقط منعکسکننده نتایج نوزادی ثانویه به هیپوکسی پرهناتال است بلکه اندکس قابل اعتمادی از آسیب مغزی پرهناتال نیز میباشد (6).
Sean & Honor & Soina در مقالهای با عنوان ارتباط بین NRBC و تشنجهای زودرس نوزادی زمان آسیب نورولوژیک در نوزادان با تشنجهای زودرس را از طریق ارزیابی سطوح NRBC بررسی کردند. آنها متوجه شدند که در گروه مبتلا سطح NRBC در مقایسه با گروه کنترل بالاتر بود. آنها این فرضیه را مطرح کردند که آسیب نورولوژیک منجر به تشنجهای زودرس نوزادی اغلب قبل از دوره زایمان اتفاق میافتد (7).
Dollbery S. در 2000اثر Passive Smoking را روی NRBC در حاملگی بررسی کرد. شمارش NRBC در نوزادان ترم و AGA (مناسب برای سن حاملگی) در زنانیکه در معرض سیگار به صورت غیرفعال بودند با گروه کنترل مقایسه شد. او نتیجه گرفت سیگار کشیدن غیرفعال بعنوان یک متغیر غیروابسته ارتباط مهمی با شمارش NRBC نشان میدهد (8).
Dollberg S. در سال 2000 سطح NRBC جنینهای سالم زنان مبتلا به دیابت بارداری را بررسی کرد. NRBC بندناف نوزادان LGA (سنگینتر نسبت به سن حاملگی) از زنان مبتلا به دیابت بارداری با نوزادان AGA زنانی با یا بدون دیابت بارداری مقایسه شدند در این مطالعه مشخص شد در گروه اول در مقایسه با دو گروه دیگر سطح NRBC بالاتر است (9).
در سال 2001 در مطالعهای شمارش NRBC در سندرم آسپیریشن مکونیوم بررسی شد. در این مطالعه نوزادان با آسپیریشن مکونیوم که علائم تنفسی داشتند با جنینهای دچار آسپیریشن بدون علائم تنفسی و نوزادان بدون آسپیریشن مقایسه شدند سطح NRBC در گروه اول بیشتر بود (10).
در 2003 در مطالعهای اثر زایمان فیزیولوژیک روی شمارش NRBC بررسی شد در این تحقیق NRBC در سزارین انتخابی بدون Trial of Labor با زایمان واژینال مقایسه شد. شمارش HCTو RBC بطور قابل توجهی در گروه زایمان واژینال بالاتر بود ولی شمارش مطلق RBCهای هستهدار بطور قابل توجهی در دو گروه مشابه بود. آنها نتیجهگرفتند که لیبر شمارش NRBC را تحت تأثیر قرار نمیدهد. این مطالعه از این یافته حمایت میکند که زایمان فیزیولوژیک سبب هیپوکسی جنینی شدید یا طولانی در حدی که سبب ایجاد شواهد هماتولوژیک افزایش اریتروپویزیس باشد نمیشود (11).
در 2003 در تحقیقی که توسط Ferber و همکاران انجام شد ارتباط بین الگوهای ضربان قلب با گویچههای قرمز هستهدار در تولد بررسی و نتیجهگیری شد که ارتباطی قابل توجه بین نتایج بد پرهناتال و افزایش شمارش گویچههای قرمز هسته دار وجود دارد و با توجه به نتایج مثبت کاذب بالایی که الگوهای غیرطبیعی ضربان قلب در پیشگویی نتایج بد پرهناتال دارند، نتایج این تحقیق از مطالعات قبلی که نشان میدهد حضور تسریع ضربان قلب قبل از زایمان تنها متغیر غیروابستهای است که میتواند پیشگوییکننده قابل اعتماد جنین غیر هیپوکسیک باشد حمایت میکند (1).
در تحقیقی با عنوان ارزش پروگنوستیک تسریعها در 1982 نوار قلب جنینها را برای ارزیابی ارزش پروگنوستیک تسریع در مراحل اولیه لیبر و درست قبل از زایمان بررسی کردند. تسریعها به انواع اسپورادیک و پریودیک براساس عدم وجود ارتباط یا وجود ارتباط با انقباضات رحمی تقسیم شدند. نشان داده شد که تسریع اسپورادیک در عرض 30 دقیقه نامطلوب است ولی >3 تسریع سلامت جنین را نشان میدهد. ضربانهای غیرطبیعی همراه با >3 تسریع اسپورادیک پیشآگهی بهتری نسبت به ضربانهای غیرطبیعی همراه با تسریع اسپورادیک دارند.
جنین هایی که تغیرپذیری ضربان قلب کمتری دارند بطور معمول فاقد تسریع هستند و تغیرپذیری نرمال همیشه با تسریعهای اسپورادیک همراهی دارند. آنها نتیجه گرفتند که تسریعها نشانگر سلامت جنیناند در حالیکه فقدان تغییرپذیری ممکن است نشانه هیپوکسی شدید جنینی و اسیدوز باشد. این نتیجهگیری با نتایج نوزادی و شاخص PH پوست سرجنین تأیید میشود (12).
در 1983 در تحقیقی با عنوان افت قلبهای متغیر آتیپیک ارزش و اهمیت پروگنوستیک افتهای متغیر ضربان قلب ارزیابی شد. در نوارهای قلب بررسی شده 19% از نوارهایی که افت متغیر در 30 دقیقه آخر زایمان داشتند نشانههای آتیپیک زیر را مکرراً نشان دادند:
فقدان تسریع
برگشت آهسته ضربان قلب پایه
افت طولانی قلب
فقدان تغییرپذیری در حین افت
تداوم ضربان قلب در یک سطح پایینتر.
آنها نتیجه گرفتند که افت متغیر ضربان قلب با یک یا تعداد بیشتری از این موارد افت متغیر آتیپیک نامیده میشود که برخلاف افتهای متغیر خالص که با موارد بالا همراه نیستند پیشگوییکننده میزان بالایی از اسیدوز جنین و درجه آپگار پایین هستند. این تحقیق نشان میدهد که نوع آتیپیک افت متغیر در تشخیص دیسترس جنینی کمک بیشتری میکند (13).
دانلود مقاله الگوهای بافت شهری در چهار اقلیم ایران 33 ص با فرمت WORD
مقدمه:
اهمیت تاثیر اقلیم بر معماری،انجام مطالعات و پژوهش های جامعی را در این زمینه ایجاب می کند.بویژه در کشور ما که تنوع شرایط اقلیمی در آن کاملا مشهود است.انجام تحقیقات گسترده در این زمینه امری اجتناب ناپذیر است.
معماری واقلیم، پیوندشان بیشتر به رابطه نوزاد وآغوش می ماند، یا نسبت هر رستنی با خاک ، حریم امن وبستر بالیدن. با بستگی ای تکامل آفرین؛ الهام بخش والبته ، نه محیط زا. در این معنا، آغوش، خاک واقلیم ، رابط حیات وسرزندگی ونبودشان نمود میرایی است . تجربیات معماری بومی در پهنه جهان وآروین های آن در معماری ایران زمین نیز ، خود گواه تاکیدی بر اندیشه ی فرم زایی ملاحظات اقلیمی در معماری است تا عاملی بر محدودیت آن یا اسارت معمار.
میزان متفاوت وترکیب گوناگون عوامل اقلیمی که خود ناشی از تفاوت موقعیت جغرافیای مناطق مختلف است، حوزه های اقلیمی متفاوتی در جان پدید آورده که هریک ویژگی های خاصی دارد. محیط زیست ، شهرها وحتی بناهای مربوط به این حوزه های اقلیمی، ویژگیهای خاصی متناسب با شرایط اقلیمی خود به دست آوردند. هدف این مقاله ، تعیین حوزه های مختلف اقلیمی ایران در ارتباط با معماری وارائه اطلاعاتی است که برای دست یابی به طرحهای منطقی معماری وهماهنگ با اقلیم مورد نظر است .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:169
چکیده ۱
مقدمه ۲
فصل اول- کلیات ۳
١‐١‐ فرضیه ,ضرورت ها و اهداف ۴
١‐١‐١‐بیان مسئله ۴
١‐١‐٢‐فرضیه ۴
١‐١‐٣‐ضرورت و اهمیت تحقیق ۵
١‐١‐۴‐اهداف ۵
١‐١‐۴‐١‐اهداف اصلی ۵
١‐١‐۴‐٢‐اهداف فرعی ۶
١‐١‐۵‐متغیرها ۶
١‐١‐۶‐محدودیت های تحقیق ۶
١‐۲-تعاریف نظری و عملیاتی ۷
١‐۲‐١‐تعاریف نظری ۷
١‐۲‐۲‐تعاریف عملیاتی ۸
١‐٣‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف ۸
١‐٣‐١‐تاریخچه تغذیه و الگوی مصرف در جهان ۸
١‐٣‐١‐١‐تغییر دادن الگوی مصرف از نظر دستور کار٢١ ۸
١‐٣‐١‐۲‐افزایش دسترسی به غذا و تغذیه از نظر دستور کار ٢١ ۹
١‐٣‐١‐٣‐اهمیت موضوع تغذیه و زنان از دیدگاه کنفرانسهای بین المللی ۱۰
١‐٣‐۲‐ تاریخچه تغذیه در ایران ۱۱
١‐٣‐۲‐ ١‐اهمیت الگوی مصرف غذا در برنامه های توسعه کشور ۱۲
١‐۴‐فیزیولوژی تغذیه ۱۴
١‐۴‐١‐الگوی تغذیه ۱۴
١‐۴‐٢‐جریان تولید و تغذیه ۱۴
١‐۴‐٢‐١‐تعریف تغذیه ۱۴
١‐۴‐٢‐٢‐ماده مغذی ۱۵
١‐۴‐٢‐٣‐سوء تغذیه ۱۵
١‐۴‐٢‐۴‐تغذیه متعادل ۱۸
١‐۴‐٢‐۵‐عادات غلط غذایی ۲۱
١‐۴‐٢‐۶‐کربوهیدراتها ۲۲
١‐۴‐٢‐٧‐پروتئینها ۲۲
١‐۴‐٢‐٨‐چربیها ۲۳
١‐۴‐٢‐۹‐ویتامینها ۲۳
١‐۴‐٢‐١۰‐عناصر معدنی ۲۴
١‐۴‐٣‐تحقیق و توسعه ۲۵
١‐۴‐٣‐١‐صنایع غذایی ایران ۲۵
١‐۴‐۴‐اثرات زیست محیطی تولید و مصرف غذا ۲۷
١‐۴‐۴‐١‐اثرات زیست محیطی کشاورزی ۲۷
١‐۴‐۴‐۲‐اثرات زیست محیطی تولید محصولات دامی ۲۸
١‐۴‐۴‐٣‐اثرات زیست محیطی فاز فرایند مواد غذایی ۲۸
١‐۴‐۴‐۴‐اثرات زیست محیطی مصرف کننده ۲۸
١‐۵‐بررسی تغذیه در ابعاد فرهنگی, اقتصادی, اجتماعی ۲۹
١‐۵‐١‐اثرات توسعه فرهنگی بر تغذیه ۳۰
١‐۵‐١‐١‐الگوهای فرهنگی غذا ۳۰
١‐۵‐۲‐اثرات توسعه اقتصادی ۳۳
١‐۵‐۲‐١‐اقتصاد مواد غذایی ۳۳
١‐۵‐۲‐۲- دامنه امنیت غذایی در ایران و جهان ۳۴
١‐۵‐۲‐٣‐اثرات توسعه اقتصادی بر تغذیه ۳۸
١‐۵‐۲‐۴‐اثرات تغذیه بر توسعه اقتصادی ۳۹
١‐۵‐۲‐۵‐ارزشیابی سیاست تغذیه در کلان اقتصاد ۳۹
١‐۵‐۲‐۶‐بحران افزایش قیمت مواد غذایی ۴۰
١‐۵‐۲‐٧‐رابطه بین درآمد و مصرف ۴۴
١‐۵‐۲‐٨‐الگوی مصرف مواد غذایی ۴۶
١‐۵‐۲‐۹‐ویژگی الگوی مصرف در کشورهای ثروتمند ۴۷
۲‐۵‐۲‐١۰‐ویژگی الگوی مصرف در کشورهای فقیر ۴۸
١‐۵‐۲‐١١‐وضعیت الگوی مصرف در ایران ۴۸
١‐۵‐۲‐١۲‐روند مصرف سرانه مواد غذایی در کشور ۴۹
١‐۵‐۲‐١٣‐موادغذایی و روند عرضه سرانه آنها ۵۱
١‐۵‐۲‐١۴‐روند تولید محصولات کشاورزی ۶۰
١‐۵‐۲‐١۵- وضعیت تولید و مصرف مواد غذایی ۶۲
١‐۵‐۲‐١۶‐کیفیت الگوی تولید و مصرف ۶۳
١‐۵‐۲‐١٧‐مرکز ثقل تولید محصولات کشاورزی در کشور ۶۵
١‐۵‐۲‐١۸‐تصویری از تولید موادغذایی در کشور ۶۵
١‐۵‐۲‐١۹‐بررسی وضعیت عرضه محصولات کشاورزی و تاثیر آن در الگوی مصرف مواد غذایی در ایران ۶۶
١‐۵‐۲‐۲۰‐استراتژی کاهش ضایعات , وضعیت ایران و ارائه راهکارها ۶۸
١‐۵‐٣‐ اثرات اجتماعی ۷۰
١‐۵‐٣‐١‐رشد جمعیت وغذا ۷۰
١‐۵‐٣‐۲‐سیاست عصر کمیابی غذا ۷۲
١‐۵‐٣‐٣‐چشم انداز آینده غذا ۷۴
١‐۵‐٣‐۴‐اثرات بهبود تغذیه بر سطح نیروی انسانی ۷۵
١‐۵‐٣‐۵‐اثرات سوء تغذیه بر توسعه اجتماعی ۷۶
١‐۵‐٣‐۶‐تاثیر عوامل اجتماعی بر الگوی مصرف موا غذایی و نقش خانواده ۷۷
١‐۶‐ زنان ۷۷
١‐۶‐١‐زنان و توسعه پایدار در دستور کار٢١ ۷۸
١‐۶‐١‐١‐ نقش زنان در تغییر الگوی مصرف ۷۹
١‐۶‐١‐۲‐ راهکارهای کاهش مصرف ۸۱
١‐۶‐١‐٣‐نقش آموزش زنان در تغییر الگوی مصرف ۸۲
١‐۶‐١‐۴‐توانمند سازی زنان در الگوها و نحوه مصرف ۸۴
١‐۶‐۲‐نقش زنان در کاهش آلودگی محیط زیست, کاهش جمعیت, کمبود مواد غذایی وکمبود آب) ۸۴
١‐۶‐٣‐ نقش زنان در تغییرات در الگوی مصرف غذایی و سلامت کودکان ۸۵
فصل دوم – مواد و روشها ۸۸
۲‐١‐ویژگی منطقه ۶ تهران ۸۹
۲‐۲‐روش تحقیق ۹۲
۲‐۲‐١‐نوع تحقیق ۹۲
۲‐۲‐۲‐ جامعه آماری ۹۳
۲‐۲‐٣‐ نمونه آماری ۹۳
۲‐۲‐٣‐١‐حجم نمونه ۹۳
۲‐۲‐٣‐۲‐ روش نمونه گیری ۹۴
۲‐٣‐ابزار گردآوری اطلاعات ۹۴
۲‐٣‐١- مشخصات پرسشنامه ۹۴
۲‐٣‐۲- روایی و پایایی پرسشنامه ۹۵
فصل سوم- نتایج ۹۷
٣‐١‐ آمار توصیفی ۹۸
٣‐١‐١- توزیع سن پاسخگویان ۹۹
٣‐١‐۲- توزیع وضع تاهل پاسخگویان ۱۰۰
٣‐١‐٣- سطح تحصیلات پاسخگویان ۱۰۲
٣‐١‐۴- توزیع وضعیت شغل پاسخگویان ۱۰۴
٣‐١‐۵- توزیع وضعیت درآمد ماهیانه(خانوار)پاسخگویان ۱۰۵
٣‐۲‐ آمار استنباطی ۱۰۶
٣‐۲‐١‐پاسخ به فرضیه اول ( بین نقش زنان و نحوه استفاده در الگوهای مصرف غذایی
رابطه وجود دارد.) ۱۰۷
٣‐۲‐١‐١‐پاسخ به سوال ١( آیا سطح سواد زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی نقش موثر دارد؟) ۱۰۷
٣‐۲‐١‐۲‐پاسخ به سوال ۲( آیا بین سن زنان و نوع الگوهای مصرف غذایی رابطه وجود دارد؟) ۱۰۹
٣‐۲‐١‐٣‐پاسخ به سوال ٣( آیا زنان می توانند با انتخاب الگوهای مصرف غذایی مناسب در اقتصاد خانواده تاثیرگذار باشند؟) ۱۱۰
٣‐۲‐١‐۴‐پاسخ به سوال ۴( آیا نقش زنان به تنهایی و بی پشتوانه دولت می تواند در الگوی مصرف غذا تاثیرگذار باشد؟) ۱۱۲
٣‐۲‐١‐۵‐پاسخ به سوال ۵( آیا شاغل بودن زنان در الگوی مصرف غذایی خانواده می تواند تاثیرگذار باشد؟) ۱۱۳
٣‐۲‐۲‐پاسخ به فرضیه دوم ( بین نقش زنان و کاهش در مصرف (آب, انرژی, پسماند, غذا….) رابطه وجود دارد؟) ۱۱۵
٣‐۲‐۲‐١‐پاسخ به سوال ١( آیا بین آموزش زنان و نوع الگوی مصرف( غذا,آب , انرژی …) ارتباط برقرار است؟) ۱۱۵
٣‐۲‐۲‐۲‐ پاسخ به سوال ۲( آیا بین آموزش زنان و کاهش در اسراف مواد غذایی ارتباط برقرار است؟) ۱۱۷
٣‐۲‐۲‐٣‐ پاسخ به سوال ٣( آیا بین آموزش زنان و کاهش تولید پسماندها ارتباط برقرار است؟ ) ۱۱۸
٣‐۲‐۲‐۴‐ پاسخ به سوال ۴( آیا بین آموزش زنان و کاهش مشکلات زیست محیطی رابطه برقرار است؟ ) ۱۲۰
٣‐۲‐٣‐ پاسخ به فرضیه سوم ( بین نقش زنان در بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است.) ۱۲۲
٣‐۲‐٣‐١‐ پاسخ به سوال ١( آیا بین افزایش درآمد خانواده و بهبود وضعیت تغذیه ارتباط برقرار است؟) ۱۲۲
٣‐۲‐٣‐۲‐ پاسخ به سوال ۲( آیا سطح سواد تغذیه ای زنان در بهبود وضعیت تغذیه و سلامت کودکان و خانواده نقش مؤثر دارد؟) ۱۲۳
٣‐۲‐٣‐٣‐ پاسخ به سوال ٣( آیا بین نقش زنان و سلامت غذای مصرفی در خانواده ارتباط وجود دارد؟) ۱۲۵
فصل چهارم- نتیجه گیری و پیشنهادات ۱۳۰
۴‐١‐ بحث و نتیجه گیری ۱۳۱
۴‐١‐١‐ مقدمه ۱۳۱
۴‐١‐٢‐بحث و نتیجه گیری پرسشنامه ۱۳۲
۴‐١‐٢‐١- نتیجه گیری از فرضیه اول و سوالات پژوهشی مربوطه ۱۳۲
۴‐١‐٢‐۲- نتیجه گیری از فرضیه دوم و سوالات پژوهشی مربوطه ۱۳۴
۴‐١‐٢‐٣- نتیجه گیری از فرضیه سوم و سوالات پژوهشی مربوطه ۱۳۵
۴‐١‐٢‐۴- نتیجه گیری از سوالات مربوط به میزان مصرف مواد غذایی ۱۳۶
۴‐۲‐پیشنهادات ۱۳۷
۴‐۲‐١‐نقش دولت ۱۳۷
۴‐۲‐١‐١‐ پیشنهاداتی برای دولت در ارائه برنامه های آموزشی ۱۳۷
۴‐۲‐١‐۲‐سایر فعالیتهای مؤثر دولت در زمینه الگوی مصرف غذا ۱۳۹
۴‐۲‐۲‐نقش زنان ۱۴۰
۴‐۲‐۲‐١‐پیشنهادات برای زنان ۱۴۰
پیوست ۱۴۲
پیوست الف- پرسشنامه در خصوص نقش زنان در اصلاح الگوهای مصرف غذایی ۱۴۳
منابع ۱۵۱
منابع فارسی ۱۵۲
منابع انگلیسی ۱۵۵
چکیده:
یکی از بحرانهای زیست محیطی مسئله انتخاب الگوهای نامناسب مصرف و در واقع مصرف بی رویه است.افزایش مصرف به معنی افزایش ضایعات و آلودگی محیط زیست است و غذا یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی است, که تولید آن به اندازه کافی بستگی به تولید در بخش کشاورزی و روند افزایش جمعیت دارد.
زنان میتوانند به عنوان همسر , مادر, مدیر, و برنامه ریز خانواده و کسیکه نقش اصلی را در تنظیم خرید و چگونگی مصرف بعهده دارد و نیز بعنوان مربی و فرهنگساز نسل آینده نقش بسیار مهمی در تغییر الگوی مصرف غذایی و در نتیجه کاهش آلودگی محیط زیست داشته باشد.
در این تحقیق محقق بدنبال اهداف اصلی خویش یعنی افزایش نقش زنان در انتخاب الگوهای مصرف غذایی مناسب و نهایتا کاهش فشار وارد بر محیط زیست به علت الگوهای بی رویه مصرف می باشد.
جامعه آماری در این تحقیق , زنان منطقه ٦تهران می باشند که تعداد ١١۰۵٧نفر را تشکیل می دهند. افراد نمونه به حجم ٣۲۵ نفر بر اساس نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق, پرسشنامه ویژه ای برای کسب اطلاعات تهیه شده که برای بررسی صحت و سقم فرضیات تحقیق از آزمون کی دو و اسپیرمن استفاده گردید و نتایج آن اینچنین بیان گردید. مطابق نظر پاسخگویان در مورد فرضیه اول با توجه به اینکه ضرائب ۲٦٣/۰و۲۲٣/۰از مقدار جدول ١۴٨/۰ بیشتر است بین سطح سواد و نوع الگوی مصرف غذا ,رابطه معنی دار وجود دارد, یعنی هرچه میزان تحصیلات زنان افزایش می یابد، میزان آشنایی آنان با الگوهای مصرف غذایی افزایش می یابد.همچنین با توجه به اینکه اکثر پاسخها ۲/٣۴درصد در مورد ارتباط سن با الگوی مصرف غذا به سمت گزینه متوسط بوده , پس ارتباط معنی داری بین ایندو وجود ندارد. در مورد رابطه شاغل بودن زنان و نوع الگوی مصرف ٣/٦۸ درصد به سمت گزینه های خیلی زیاد و زیاد گرایش داشته و کی دو بدست آمده٧٧/١٣٨از مقدار جدول بزرگتر است , پس رابطه معنی دار می باشد. در مورد تاثیر نقش زنان در اقتصاد خانواده در زمینه الگوی مصرف غذا پاسخها به سمت گزینه خیلی زیاد گرایش داشته و در مورد تاثیر نقش زنان بدون همکاری دولت در الگوی مصرف غذا با توجه به مقادیر کی دو بدست آمده٦۴٦/۴۲۴و ۵۲٣/۲١٦ از مقدار جدول بزرگتر است, پس نقش زنان به تنهایی نمی تواند موثر باشد. بین آموزش زنان و کاهش میزان پسماندها و کاهش در اسراف مواد غذایی و کاهش مشکلات زیست محیطی ارتباط معنی دار وجود دارد , همپنین هر چه سواد تغذیه ای زنان بیشتر باشد وضعیت تغذیه و سلامت خانواده بهتر می شود. بین نقش زنان و سلامت غذای مصرفی ارتباط معنا دار وجود دارد. بین افزایش درآمد و بهبود در وضعیت تغذیه خانواده ارتباط معنا دار وجود دارد.
در آخر به ارائه پیشنهاد در دو بخش مجزا , یعنی پیشنهاداتی برای دولت و زنان پرداخته شده است.
مقدمه:
با توجه به الگوهای بی رویه مصرف و تولید که تشدید کننده فقر و عدم تعادل در جهان است و اهمیت بخش غذا بعنوان محور اقتصادی و نیاز به رسیدن به امنیت غذایی و کاهش جمعیت گرسنه جهان, توجه به تدابیر اصلاح الگوی تغذیه, لازم و ضروری میباشد.(آل یاسیین , احمد,١٣٨٦),چرا که تدابیر اصلاح الگوی مصرف غذایی, تضمین امنیت غذایی را به سمت شرایط برقراری سلامت جامعه هدف قرار داده است.برای ایجاد امنیت غذایی, شناخت ترکیب مواد غذایی به منظور جوابگویی به نیازهای فیزیولوژیکی ضروری است و بر اساس آن ساختار تولید را می توان برنامه ریزی کرد و جهت داد.علاوه بر تولید, مراحل توزیع مواد غذایی نیز در تضمین در دسترس قرار دادن غذا نقش اساسی بعهده دارد.(عیسی , کلانتری, ١٣٧۵)
یکی از بحرانهای زیست محیطی مسئله انتخاب الگوهای نامناسب مصرف و در واقع مصرف بی رویه است.افزایش مصرف به معنی افزایش ضایعات و آلودگی محیط زیست است و غذا یکی از مهمترین بخشهای اقتصادی است, که تولید آن به اندازه کافی بستگی به تولید در بخش کشاورزی و روند افزایش جمعیت دارد. در این بین توجه به نقش زنان با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند , اما نقش آنها در توسعه و پیشرفت جوامع بسیار بیشتر از یک نیمه است , ضروری میباشد. بدیهی است که هر چه اندیشه زنان و مادران یعنی آموزگاران و مربیان جامعه بازتر و هر چه دانسته های ایشان از اصول فرهنگی, اجتماعی, اقتصادی بیشتر باشد, بهتر می توانند در راه پیشرفت و تعالی و رفاه و سرافرازی جامعه آینده گام بر دارند, به عبارت دیگر , هر چه آگاهی زنان افزایش یابد, این آگاهی به جامعه امروز و نسل های آینده منتقل شده و موجب سیر جامعه به سوی ترقی و تکامل میشود.زنان میتوانند با انتخاب الگوی مصرف صحیحی برای خانواده سطح بهره وری خانواده را افزایش دهند و به عنوان همسر , مادر, مدیر, و برنامه ریز خانواده و کسیکه نقش اصلی را در تنظیم خرید و چگونگی مصرف بعهده دارد و نیز بعنوان مربی و فرهنگساز نسل آینده و سرانجام بعنوان پیوند دهنده کودکان به خانه و جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در تغییر الگوی مصرف غذایی و در نتیجه کاهش آلودگی محیط زیست داشته باشد.(معروفی,پروین , دانستنیهای زیست محیطی برای زنان)
مطالعه انجام شده در زمینه نقش و تاثیر زنان بر شکل گیری عادات و رفتارهای تغذیه ای فرزندان و تاثیر بر روی الگوی مصرف غذایی و اصلاح آن جهت دستیابی به امنیت غذایی اجرا گردیده است, چرا که مطالعه در این زمینه بسیار محدود میباشد. امید است نتایج این پژوهش در طراحی و ارائه راهکارهای مناسب برای آموزش صحیح تغذیه در خانواده و بهبود سلامت جامعه و اصلاح الگوهای تولید و مصرف و در نهایت حمایت ازمحیط زیست و بقاء بشریت مفید واقع گردد.
در راستای سیاستهای وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ایران،طرح تحقیقاتی (( مطالعه تطبیقی الگوهای نوین مدیریت منابع انسانی و ارائه الگوی مناسب برای ایران )) انجام پذیرفته و با یاری پروردگار متعال به مرحله نهایی رسیده است .
در انجام این طرح تحقیقاتی ، یک گروه پنج نفره متشکل از مدیر طرح ( آقای محمد رضا عاطفی ) ، یک کارشناس ارشد و سه کارشناس ، زمانی حدوداً سه ماهه را به تحقیق و مطالعه در زمینه سیستم های مدیریت منابع انسانی (HRM ) ، بررسی وضع موجود منابع انسانی در وزارت بهداشت و درمان و مدلهای نوین در این زمینه گذرانیده اند .
گروه مذکور ضمن استفاده از بسیاری منابع داخلی موجود در ایران ، به این منابع قناعت ننموده و با استفاده از شبکه جهانی اینترنت ده ها مقاله و گزارش چندین کنفرانس مربوط را در زمینه HRM مورد کنکاش و بررسی قرار داده است .
طرح تحقیقاتی مذکور ، در چهار مرحله به انجام رسیده ، که از قرار ذیل می باشد :
مرحله اول ) مطالعه قوانین اداری و استخدامی جمهوری اسلامی ایران و استخراج مواردی از این قوانین که مرتبط با مقوله مدیریت منابع انسانی و یا خطاب به وزارت بهداشت و درمان و کارکنان آن .
مرحله دوم ) استخراج کلیات و ادبیات مدیریت منابع انسانی با استفاده از منابع علمی داخلی و خارجی .
مرحله سوم ) بررسی موضوعی مدلهای نوین مدیریت منابع انسانی از طریق مقالات و تئوریهای روز جهان در اینترنت و مراجعه به کتابخانه های دانشگاهها و استفاده از متن سخنرانیها و پایان نامه ها .
مرحله چهارم ) ارائه پیشنهادات و الگوهای مناسب برای وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی با در نظر گرفتن الگوهای نوین جهانی و نتایج حاصل از بررسی چالشهای موجود در این بخش .
در این نوشتار کوتاه تنها به شمه ای از آنچه در موارد فوق به انجام رسانیده اشاره می گردد:
طراحی ساختار سازمانی :
تامین نیروی انسانی :
آموزش و بهسازی نیروی انسانی :
مدیریت عملکرد :
نظامهای پرداخت حقوق و دستمزد
حفظ و نگهداری منابع انسانی
جابجایی و ترک نیروی انسانی :
روابط کار
سیستم های اطلاعاتی منابع انسانی :
مقدمه
اهمیت پژوهش:
اهداف پژوهش:
ادبیات موضوع
روش تحقیق
نتایج تحقیق
شامل 33 صفحه فایل word
دانلود کنش پژوهی تأثیر الگوهای تدریس معلم بر یادگیری دانشآموزان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات40
مقدمه
دنیای امروز دنیایی است با ابعاد و ویژگیهای مختلف و گوناگون که ماهیت این ابعاد نحوه زندگی را در جوامع و کشورهای مختلف روشن مینماید. برای زیستن در این جهان پارامترها و فاتورهای بسیاری وجود دارد که در صورت آگاهی از روش صحیح برخورد با این عوامل و استفاده از این روشها میتوان به بهترین نحو زیست به جرأت میتوان یکی از مهمترین مواردی که از ابتدای خلقت تاکنون بشر یا آن برخورد داشته و سعی در بهبود آن همواره در نظرش بوده را آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت دانست. با مراجعه به قرآن کریم درمییابیم که حتی قبل از اینکه انسان پای به عالم خاکی بگذارد نیز در حال آموزش بوده است. «خداوند به آدم (ع) علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی جهان آگاهی یابد.» این آیه مؤید چند نکته اساس و مهم میباشد که به این شرح میباشد.
الف ) اهمیت آموزش و پرورش در زندگی.
ب ) اینکه اولین آموزگار انسان خداوند متعال میباشد.
ج) اینکه اولین دانشآموز حضرت آدم بوده است.
باید این مسئله را دانست که برای دستیابی به آموزش بهتر و مفیدتر نیاز به آگاهی و استفاده از مواردی میباشد که مهمترین آنها شیوه تدریس معلم در کلاس درس میباشد. با نگاهی به گذشته متوجه میشویم که در هر عصر و دورهای با توجه به تعداد شاگردان ، موضوع درس و شخص مدرس شیوهها متفاوت بود و با گذشت زمان و نحوه تحقیقات مختلف بر تنوع و تعداد این شیوهها افزوده شده است. و بایستی اذعات داشت که هدف از پیدایش و استفاده از این شیوهها یادگیری و فهم هر چه بیشتر مطالب و موضوعات درسی و در نهایت رشد همه جانبه دانشآموز میباشد، بدیهی است که هر آموزگاری در کلاس درس از روش یا روشهایی استفاده مینماید که این روشها با توجه به عواملی از قبیل ماهیت و محتوای درس ، سن و سال دانشآموز ، علاقمندی وی به مطلب آموزشی و ... میتواند در رشد همه جانبه فراگیران مفید و یا بیبهره واقع شوند پس در تعیین و استفاده از این روشها هم بایستی دقت و اهتمام لازم را بعمل آورده، و اینکه کدامیک از روشها مفیدـر میباشد را تشخیص دهد.
امروزه در شناساندن روشهای مناسب آموزش و پرورش تحقیقات فراوانی صورت گرفته است. دفتر بینالمللی تعلیم و تربیت وابسته به یونسکو تعداد بیش از 300 روش تدریس شناخته شده را ذکر مینماید.
زمینه
امروزه در اکثر کشورهای جهان آموزش از جایگاه خاصی برخوردار است و همه کشورهای کم و بیش در صدد اجرای هر چه بیشتر، بهتر و مفیدتر آن میباشند. باید این نکته را متذکر شد که در حال حاضر بسیاری از کشوهای دنیا از روشهای آموزشی سنتی بهره میگیرند و پایبند این نوع آموزش میباشند. اما لازم به ذکر است که شیوههای آموزش سنتی دارای نارساییهایی به شرح ذیل میباشند:
1- روشهای آموزش سنتی دانشآموز را منفعل و وابسته بار میآورد . او سرگذشت علم را میخواند، نه خود علم را.
2- روشهای آموزش سنتی منکر فراهم کردن فرصتهای کافی برای درگیر شدن با دادهها، نظریهپردازی ، امتحان فرضیهها و کاربرد روش علمی در عمل است.
3- در آموزش سنتی ، معلم در صدد است تا مفاهیم و مطالب آموختنی را به فراگیر، به روش کلامی یا نشان دادن و ارائه یک مطلب خواندنی واضح و سرراست ، منتقل کند.
اما آموزش پیشرو و مواد آموزشی پیشرفته که در کشورهای توسعه یافته و در حال گسترش هستند به روشهای اندیشیدن و راه و رسم یادگیری خیلی بیش از مطالب آموختنی توجه میکنند.