یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله ارتباط با امام زمان

اختصاصی از یارا فایل مقاله ارتباط با امام زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ارتباط با امام زمان


مقاله ارتباط با امام زمان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

ارتباط با امام زمان(عج)

مقدمه:

بر اساسِ آنچه در منابعِ دین ذکر شده، اعتقاد راسخ شیعه بر آن است که تمام برکات هستی و ادامة حیات عالَم و آدم و سایر موجودات در سایه وجود مقدّس و با برکت ولی و خلیفة خدا بر روی زمین می باشد و اگر آن وجود گرامی نباشد تمام هستی نابود گشته و از بین خواهد رفت. «لَوبَقَیتِ الاَرضُ بغیرِ امامٍ لَساخَت» «اگر امام بر روی زمین نباشد، اهلش را فرو خواهد برد.» «امام صادق(ع)» [1]

و مصداق ولی خدا در زمان ما حضرت ولی الله الاعظم، حجة بن الحسن المهدی (عج) می باشد، کسی که ذخیرة پروردگار برای اقامة حکومت حقّ در عالم است. «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ لَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»[2] «و اراده کرده‎ ایم بر مستعضعفین زمین منّت نهاده و آنها را امام بر روی زمین و وارث گذشتگان بگردانیم». به برکتِ وجودِ ایشان رزق نازل گردیده و فیضِ مادی و معنوی خداوند بر بشر جاری است و تنها و با تَمسّک و تَوسل به آن بزرگوار است که وصول به درجات بالای کمال و قرب حضرت حق میّسر می گردد. [3] امام صادق (ع) فرمودند: «اوصیاء پیغمبر در های توجه مردم به سوی خداوند می باشند.» [4]

در زمان غیبت کبری، اگر چه آن وجود مقدّس به ظاهر در میان مردم نیستند امّا طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) مردم همچون خورشید پشت ابر از وجودشان بهره‎ مند می گردد.[5]

و خود آن بزرگوار نیز در توقیع به شیخ مفید (ره) فرمودند: «ما هرگز شمارا به حال خود وا نمی‎گذاریم و فراموشتان نمی‎کنیم و اگر اینچنین نبود بلا‎ها بر شما نازل می گشت و دشمنان بر شما مسلط می‎شدند.»[6]

از همین رو شیعیان و ارادتمندان آن حضرت و به خصوص عالمان دین ـ که به فرمودة آن حضرت نائب ایشان در میان مردم هستند [7] پیوسته در مشکلات خویش متوسّل به وجود مقدّس آن حضرت شده و هر لحظه خود را در محضر آن حضرت حاضر می دانند و مورد توجّه و عنایات خاصّ آن وجود مقدّس قرار داشته اند . شبستانهای مسا جد سهله، کوفه و جمکران با صدای ناله ‎های این عاشقان اُنس گرفته و حکایاتی از ارتباط نزدیک عشّاق با معشوق خویش دارد. سؤالی که در این میان مطرح است اینکه، آیا ملاقات با آن وجود نازنین در زمان غیبت کبری میسّر است، در حالی که در توقیع مبارک حضرت به «علی بن محمد سمری» نائب چهارم از نوّاب اربعه آمده است: «وسیأتی لشیعتی من یدّعی المشاهدة قبلَ خروج السفیانی و الصیحة فهو کذّابٌ مفتر»[8] «قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی برخی از شیعیان ادعای مشاهدة امامشان را دارند و آنها دروغگویند.»

در پاسخ به این سوال باید گفت که: اولاً: با توجّه به اتمام نیابت خاصّه، مراد از ادعای مشاهده، همراه با ادعای نیابت است و اینکه هر وقت بخواهد می تواند امام را زیارت کند و چنین شخصی کذّاب است. ثانیاً: مراد کسانی هستند که ادعا دارند حضرت را دیده و شناخته اند بدون اینکه حضرت خود را معرّفی نماید.ثالثاً: بهترین دلیل برامکان چیزی وقوع آن است و در حالی که بسیاری از بزرگان که در وثاقت آنها شک نیست به محضرشان شرفیاب شده ‎اند پس راه ملاقات با حضرت مفتوح است. علاوه بر اینکه یک جهت این بیان مبارک برای این است که راه سؤاستفاده برای افراد فرصت طلب مسدود شود و ادعای هر کسی به راحتی پذیرفته نشود.[9]

در هر حال راه ارتباط با ولی‎عصر (عج) ـ بر فرض که راه ملاقات هم بسته باشد ـ به هیچ وجه مسدود نیست و با توجه به اشراف حضرت به اعمال شیعیان[10] و عنایت به آنها، می توان برای محکم تر نمودن این ارتباط در جهت رضایت آن وجود مقدّس تلاش نمود.

ارتباط با امام زمان در کلام بزرگان :

حضرت امام خمینی (ره): «همان طوری که رسول اکرم(ص) به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همان طور حاکم بر جمیع موجودات است، آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت...» [11]«ببینید که تحت مراقبت هستید، نامة اعمال ما می رود پیش امام زمان ـ سلام الله علیه ـ هفته ‎ای دو دفعه (به حسب روایت) نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان ـ سلام الله علیه ـ یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان سلام الله‎ علیه ـ باشد.» [12] «رهبر همة شما و همة ما وجود مبارک بقیة الله است و باید ماها و شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست بدست آوریم.»[13] «خداوند... ما را موفّق کند که به لقای جمال مبارک امام زمان ـ سلام الله علیه ـ موفق بشویم.»[14] « بحمدالله این کشور الآن در تحت عنایت حق تعالی و در تحت حمایت ولی عصرسلام الله علیه به مقامی رسیده که می تواند راه خودش را طی کند.»[15]

حضرت آیت الله العظمی بهجت(حفظه الله): «کجا رفتند کسانی که با صاحب الزمان ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کرده ‎ایم که قطع ارتباط نموده ‎ایم و گویا هیچ نداریم. آیا آن ها از ما فقیرتر بودند؟ اگر بفرمائید به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ترک محرّمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضی است زیرا پرهیزگارترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.»[16]

سیرة عملی بزرگان در ارتباط و انس با امام زمان (عج):

علّامه سید مهدی بحرالعلوم(ره): این بزرگوار یکی از مشتاقان و ارادتمندان حقیقی حضرت ولی عصر(ع) بوده ‎اند، که پیوسته متوسّل به آن حضرت می شدند.ایشان در زمان تحصیل با میرزای قمی (ره) همدرس بودند و مرحوم میرزا می گوید: چون استعدادش زیاد نبود من غالباً درس هارا برای ایشان تقریر می کردم. بعد از اینکه من به ایران آمدم و چندسالی گذشت بار دیگر به زیارت عتبات عالیات موفّق شدم. در این زمان سید بحرالعلوم اشتهار علمی زیادی پیدا کرده بود و وقتی با ایشان ملاقات کردم، ایشان را دریای موّاجی از علم دیدم. وقتی سّر قضیه را از ایشان جویا شدم، در خلوت اینگونه برایم تعریف کردند:

«شبی به مسجد کوفه رفته بودم،دیدم آقایم حضرت ولی عصر (ع) مشغول عبادت است ایستادم و سلام کردم. جوابم را مرحمت فرمودند و دستور دادند پیش بروم. من کمی جلو رفتم ولی ادب کردم و جلو تر نرفتم. فرمودند: جلوتر بیا، پس چند قدمی جلوتر رفتم باز هم فرمودند: جلوتر بیا. ومن نزدیک شدم تا آنکه او آغوش مهر گشود و مرا در بغل گرفت و به سینة مبارکش چسبانید. در آن هنگام آنچه را خداوند متعال می خواست که به قلب و سینة من سرازیر شود، سرازیر شد.»[17]

البته در موارد دیگری نیز عنایات حضرت (ع) شامل حال ایشان گردیده و موفق به زیارت حضرت شده ‎اند، که ما به ذکر همین مورد اکتفاء می کنیم.[18]

شیخ صدوق(ره): شیخ طوسی و دیگران روایت کرده ‎اند که: علی بن بابویه (ره) که پدر شیخ صدوق (ره) و از علماء بود، عریضه ای خدمت حضرت ولی عصر (عج) نوشت و در آن از حضرت خواهش کرده بود که دعا کنند خداوند فرزندی به ایشان عطا نماید. و این عریضه را توسط حسین بن روح (ره) ـ نائب خاص حضرت ـ خدمت آن وجود مقدس فرستاد. جواب آن را حضرت اینگونه مرقوم فرمودند: «برای تو دعا کردیم و خداوند به زودی دو فرزند نیکو کرامت فرماید». خداوند دو فرزند به نامهای «محمّد و حسین» به ایشان عنایت کرد که«محمّد» معروف به شیخ صدوق و صاحب کتابهای بسیاری از جمله «من لا یحضره الفقیه» است. و «حسین» نیز بسیاری از فضلاء و محدثین از نسل ایشان بوجود آمده ‎اند. و شیخ صدوق پیوسته افتخار می کرد که من به دعای حضرت مهدی (ع) متولد شده ‎ام.[19] مرحوم مقدس اردبیلی(ره): سید میر علّام تفرشی از شاگردان ایشان می گوید: شبی در تاریکی استادم را دیدم که به سمت حرم امیرمؤمنان (ع) آمدند در به روی ایشان باز شد، داخل رفتند و صدای مکالمه ‎ای را می شنیدم. بعد دوباره در باز شد بیرون آمدند و به سمت مسجد کوفه رفتند. من نیز ایشان را دنبال کردم.در آنجا نیز وارد محراب امیرالمومنین(ع) شدند و من صدای مکالمة مبهمی را شنیدم. در برگشت به سمت نجف ایشان متوجه من شدند. من ایشان را به امیرمؤمنان(ع) قسم دادم که قضیة امشب چه بود. ایشان بعد از اینکه از من قول گرفت: این قضیه را تا آخر عمرشان برای کسی نگویم، فرمودند: بعضی مسائل مشکل برایم پیش آمده بود که در حّل آنها متحیّر بودم. از این رو متوسّل به امیر مؤمنان شدم، ایشان مرا به فرزندشان حضرت مهدی (ع) که امام زمان ماست ارجاع دادند و فرمودند: ایشان در مسجد کوفه ‎اند. به آنجا آمدم سؤال هارا جواب گرفتم و اکنون به نجف بر می گردم.[20] آیة الله میرزای شیرازی (ره): در زمانی که استعمار انگلیس امتیاز انحصاری کشت و فروش توتون و تنباکو را در ایران بدست گرفت و قصد نفوذ و استعمار کشور را داشت، علماء در صدد مقابله بر آمدند. آیة الله سید محمد فشارکی نزد استادشان میرزای شیرازی بزرگ آمده و طی صحبت صریحی از ایشان می خواهند، بر علیه استعمار انگلیس قیام کرده و موضع شدیدی اتّخاذ نماید. حضرت آیة الله العظمی میرزای شیرازی نظری به ایشان افکنده می فرماید: «مدّتهاست که در فکر آن بودم ودر این مدّت، جهات مختلف این فتوی را بررسی کردم تا اینکه دیروز به نتیجة نهائی رسیدم و امروز به سرداب مقدّس رفتم تا از مولایم امام زمان (ع) اجازة حکم بگیرم و آقا نیز اجازه فرمودند و قبل از آمدن شما حکم را نوشتم». و اینگونه بود که ایشان حکم الهی خود را به این مضمون صادر کردند.«الیوم استعمال توتون و تنباکو بأیّ نحوکان، در حکم محاربة با امام زمان ـ سلام الله علیه ـ است.»وطومار استعمار را در کشور ایران با عنایت حضرت ولی عصر (عج) در آن زمان در هم پیچیدند.[21] آیة الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره): آیة الله بهجت (حفظه الله) فرمودند: «آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره) برای یکی از علماء سنّی مجلس فاتحه اقامه کرد. شخصی به ایشان اعتراض می‎کند که چرا از سهم امام (ع) اینگونه مجالس را برگذار می کنید. ایشان به شخص معترض ورقة سبزی را نشان داده بود که بنابر نقل، به خطّ و امضای حضرت غایب ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود و ایشان هم


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ارتباط با امام زمان

تحقیق درباره نام و نسب امام ابوحنیفه رحمة الله

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درباره نام و نسب امام ابوحنیفه رحمة الله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

نام و نسب امام ابوحنیفه رحمة الله:

نام مبارک آن حضرت نعمان، نام پدر ثابت، نام جدشان مرزبان است و متعلق به خانواده‌ای محترم که در میان خویشان و جامعه از اوج و اهمیت والایی برخوردار بودند اصل امام ابوحنیفه از کابل پایتخت کنونی افغانسان است و بر اساس صحیح‌ترین قول در سال 80 هجری هم‌زمان با خلافت عبدالملک‌بن‌مروان در شهر کوفه‌عراق چشم به دنیا گشودند؛ جدش مرزبان در دوران خلافت عمر فاروق به اسلام گرویدند و بعد از آن به کوفه منتقل شدند و در این شهر مسکن گزیدند.

شایان ذکر است که که نام جد امام ابوحنیفه در یک روایت نعمان آمده و در یک روایت دیگر مرزبان و در روایت سوم زوملی‌بن‌ماه‌ نقل گردیده است. کنیه‌اش ابوحنیفه و لقبش امام اعظم می‌باشد این کنیه وی وصفی است ابوحنیفه یعنی «الوالملة الحنیفه» چون خداوند متعال در قرآن مجید دین ابراهیمی را به دین حنیف یاد می‌کندوی برای خود این کنیه را انتخاب نمودند.

اما ابوحنیفه رحمة الله تابعی است و ایشان به اتفاق اکثر محدثین حضرت انس بن مالک و عبدالله بن ابی اوفی رضی الله عنه ما را ملاقات کرده‌اند.

رشد علمی امام و چرخش او در علوم:

اما در اوان کودکی همانند سایر نخبگان سَلَف قرآن کرم را حفظ نموده‌اند و در اوایل تقید چندانی به درس و آموزش نداشتند بلکه همراه پدر خود در دکان مشغول خرید و فروش بودند تا این‌که روزی میان او و شعبی (که یکی از استادان معروف کوفه بود) ملاقات و گفتگویی صورت می‌گیرد که ابومحمد حارثی به استناد خود از امام ابوحنیفه رحمة‌الله تعالی روایت نمودند که او در مورد انگیزه‌ی گرایش خود به علوم دینی گفته‌اند: روزی بر شعبی گذر نمودم مرا فراخواند و گفت: با چه کسی رفت و آمد داری؟ گفتم: فلانی . گفت: منظورم بازار نیست بلکه هدفم رفت و آمد نزد علما است. من گفتم: نزد علماء کمتر رفت و آمد می‌کنم. او گفت: این‌گونه مباش! بر تو است که به فراگیری علماء و هم‌نشینی با علامء جدیت نمایی؛ زیرا من در تو هوشمندی و شایستگی خاصی احساس می‌کنم، این سخن شعبی در قلبم تأثیر عمیقی نهاد و از آن پس رفت و آمد بازار را رها کرده شروع به آموختن علم و دانش نمودم تا سرانجام خداوند توفیقات بیشتری در این مورد به من عنایت کرد و یک انگیزة دیگر گرایش امام به علوم دینی وقوع این حادثه در زندگی‌اش بوده‌ است ، اما در سن شانزده سالگی به همراه پدر خود عازام حج می‌شوند و در مکه با عبدالله بن حارث بن زبیدی (یکی از اصحاب پیامبر خدا (ص) که نزد او احادیثی وجود دارد که آ‌ن‌ها را از پیامبر اکرم (ص) شنیده است) ملاقات می‌کند و این حدیث را از پیامبر گفته‌اند: کسی که در دین خدا دانش کسب نماید خداوند او را از غم‌هایش می‌رهاند و از جایی که گمان نمی‌برد به وی روزی عطا می‌کند اولین علمی که امام ابوحنیفه بدان روی آورده است علم اصول و مناظره با ملحدین و گمراهان بوده. او به قصد مناظره با منحرفین بیشتر از 27 مربته وارد بصره شده تا شبهاتی را که منحرفین بر شریعت وارد می‌نمودند را رد کند و برچسب‌هایی را که گمراهان به اسلام می‌زنند را بزداید. او پاره‌ای از زمان را به مناظره و مجادله در علم عقاید – کلام می‌گذراند. اما یاران و نزدیکان خود را از مناظره در علم عقاید باز می‌داشت . روزی پسر خود حماد را در حال مناظره در علم کلام دید و او را از این کار باز داشت، حماد گفت: تو خودت به این کار می‌پردازی و ما را از آن منع می‌کنی؟ اما ابوحنیفه گفتند: ما مراقبیم که مبادا پای رفیقمان بلغزد اما شما مناظره می‌کنید در حالی که قصد دارید که پای رفیقتان بلغزد و هر که بخواهد که پای رفیقش بلغزد خواسته است که رفیقش کافر شود و هر که بخواهد که رفیقش کافر شود خودش قبل از او کافر گردیده است.

بیشتر از بیست سال از عمرشان سپری نشده بود که برای خود کلاس مخصوصی در مسجد کوفه برگزار نمودند که در آن طلاب و شیفتگان علم کلام و اصول دین حضور می‌یافتند. سرانجام به سوی فقه روی آورده‌اند که استاد ایشان در این علم حماد بوده است که امام ابوحنیفه هیجده سال تمام به همراهی و مصاحبت با ایشان ادامه داده‌اند تا این‌که حماد وفات می‌یابد و شاگردان کلاس حماد امام ابوحنیفه را به جانشینی او برمی‌گزینند.

استادان امام ابوحنیفه

استادان امام ابوحنیفه را چهار هزار نفر می‌دانند که در میان آن‌ها صحابه، سی و نه تابعی و بقیه از تبع تابعی بودند و این تعداد مایه‌ی تعجب و شگفتی نیست . زیرا وی در طول هفتاد سال عمر خویش پنجاه و پنج مرتبه حج گذارده است و در موسم حج علمای جهان اسلام در حرمین شریفین جمع می‌شدند و زمانی که ابن هبیره آن امام بزرگ را به خاطر خود‌داری از از قبول ریاست دادگاه کوفه تازیانه زد از کوفه خارج شدند و شش سال در مکه اقامت گزیدند کوفه نیز در آن زمان مهد و مرکز علم و حدیث بوده و تعداد زیادی از دانشمندان بزرگ در آن زندگی می‌کردند. این آموختن ابوحنیفه را بعضی زیاد و از بعضی اندک و در حد یک حدیث یا یک مسأله بوده است. شیخ محمد سنبهلی در فصلی که در شرح حال استادان بلاواسطه‌ی امام ابوحنیفه گشوده به ذکر اسامی برخی از آنان پرداخته که عبارت‌اند از:

1ـ ابراهیم بن محمد منتشر کوفی 2ـ ابراهیم بن یزید نخعی کوفی

3ـ اسماعی بن حماد بن ابی سلیمان کوفی 4ـ ایوب سختیانی بصری

5ـ حارث بن عبدالرحمان همدانی کوفی 6ـ ربیعه بن عبدالرحمن مدنی

7ـ سالم‌بن عبد‌الله بن عمر‌بن الخطاب 8ـ‌ سعید‌بن مسروق، پدر سفیان ثوری

9ـ سلیمان‌بن یسار هلالی مدنی 10ـ عبدالرحمن بن هرمز اعرج مدنی

11ـ عاصم‌بن کلیب بن شهاب کوفی 12ـ عطاء بن یسار هلالی مدنی

13ـ عمر‌بن دینار مکی 14ـ قاسم‌بن عبدالرحمن‌بن عبدالله بن مسعود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نام و نسب امام ابوحنیفه رحمة الله

قیام امام حسین

اختصاصی از یارا فایل قیام امام حسین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مقدمه

کمتر حادثه تاریخی است که از رنگ تبلیغات سیاسی موبان و عباسیان و یا تعصبات دینی ،مذاهب مختلف بر کنا ر مانده وحقیقت آن دگرگون نشده باشد برای دریافت حقیقت تاریخی – هر چند بر اساس مظنه واحتمال هم باشد – خواندن متن تاریخ آن سالها به تنهایی کافی نیست ،بلکه باید تاریخ ر ا با یکدیگر شرایط ، از جمله وضع جغرافیایی، اقتصادی واجتماعی سنجیده ، چنانکه شیوه علمی تاریخ نویسان امروز هم همین است .

درباره تحلیل این حادثه ، تا آنجا که ممکن بوده است از کوشش دریغ نکرده ام و رویدادها را یکی با دیگری سنجیده و با دیگر وقایع مقایسه کرده ام .

به هنگام نوشتن مطالب از مأخذ به آنچه نزدیکتر به حادثه بوده است استفاده کرده ام چه احتمال دستکاری وتغییر در آن کمتر است ،مگر یک دو کتاب که مطالبی در خور ذکر داشته است. اما هنگام بررسی به نوشته های بعد نیز از قرن پنجم تا عصر حاضر ، تا آنجا که میسربوده مراجعه شده است . برای بررسی وضع سیاسی و اجتماعی اسلام تا پایان عصر خلفا کتاب های بعضی مورخان غربی که در اسلام مطالعه دارند از نظر دور نمانده است .

قدیم ترین سند کتبی باز مان حادثه در حدود قرن فاصله دارد ، اما چاره ای جز استاد به همین مدارک نیست .خداوند بزرگ همه ما را از ارتکاب هر گونه خطا باز دارد .آمین

مشخصات امام حسین (ع)

مرقد مطهر :کربلا

1- نام : حسین (‌ع ) 2- لقب معروف : سید الشهداء

3-کنیه : اباعبدالله 4- پدر : امام علی ( ع)

5- مادر : حضرت فاطمه ( س) 6- زمان ومکان تولد : 3 شعبان

زمان ومکان شهادت : سال 4 هجرت –مدینه

ماه محرم سال 61 هجرت کربلا

نوجوانی با شهادت وعبادت :

امام حسین (ع ) هنگامی که به سن نوجوانی رسید همچون سربازی شجاع و فداکار ، به دستورات پدرش علی ( ع) باجان و دل عمل می کرد ودرس هایی راکه درخردسالی از جدش رسول اکرم ( ص ) آموخته بود به کار می بست و به همین دلیل مورد توجه همگان به ویژه گرامی اشت قرار گرفته بود .همواره از حق وحقیقت دفاع می کرد و دیگران راپند می داده است .

با آن که نوجوانی بیش نبود ، در میان جوانان بنی هاشم ، در شمشیر زنی و سوار کاری نظیر نداشت . بیشتر لباس سرخ رنگ بر تن می کرد وهمچون پدرش ،به نمار وعبادت خدا ، بسیاراهمیت می داد گاهی در روز هزار رکعت نماز می خواند .

روزی امام حسین ( ع) درپاسخ فردی که از او پرسید : ای پسر رسول خدا ! چگونه صبح کردی، « فرمود:« صبح کردم در حالتی که خالق من از کردار زشت وخو ب من با خبر است . آتش جهنم درپیش من ومرگ در طلب من است وحساب ( روز قیامت) با تندی چشم به من دوخته ومن هم در گروه عمل خویش هستم ، آنچه می خواهم نمی توانم به دست آورم وآنچه که دشمن من است ، نمی توانم از خود دور کنم .کارها دست دیگری است ؛ اگر خواست عذابم میکند واگر خواست عفوم می فرماید. پس کدام فقیر بیچاره تر از من است ؟

دلاوری :

حسین ( ع‌) درجنگ های « جمل» « صفین » و« نهروان » شرکت کرد و از همان آغاز مخالفت خود را باحکومت معاویه نشان داد ولحظه از حمایت اسلام وپدر مظلومش امام علی ( ع‌) دست نکشیدئ .

پس از آنکه حضرت علی ( ع ) امام اوّل شیعیان ،ناجوانمردانه به دست مردی سنگدل به نام « ابن ملجم » به شهادت رسید، امام حسن ( ع) جانشین پدر شد . در تمام طول خلافت امام حسن ( ع‌) همچون سربازی فداکارش به فرمان برادر خود بود واو را حمایت می کرد .زمانی که امام حسن ( ع‌) صلح بامعاویه را پذیرفت ،اما امام حسین ( ع ) نیز تسلیم فرمان برادرش شد او از او اطاعت کرد . سال ها از خلافت امام حسن ( ع) گذشته بودکه معاویه واطرفیانش بااجرای نقشه ای توانسته همسر آن حضرت رافریفته تا امام حسن ( ع ) را توسط او به شهادت برسانند وبه این ترتیب یزید را به عنوان جانشین معاویه اعلام کنند .

مرگ معاویه و نامه ها :

معاویه درماه رجب سال شصتم هجری در دمشق در گذشت .هنگام مرگ وی یزید در حوارین به سر می برد . چون به دمشق رسید ومردم با او بیعت کردند نامه ای به ولید بن عتبه والی مدینه نوشت که :« حسین ابن علی وعبداللّه بن عمرو و عبداللّه زبید را رها مکن تا از آنان به خلافت من بیعت بگیری ». والی مدینه از مروان بن حکم در این باره مشورت خواست .مروان گفت :« اگر رأی مرا می پذیری هم اکنون که مردم از مرگ معاویه آگاه نشده


دانلود با لینک مستقیم


قیام امام حسین

پاورپوینت امام حسین و عاشورا از دیــدگــاه اهــل سنـت

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت امام حسین و عاشورا از دیــدگــاه اهــل سنـت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نوع فایل:  ppt _ pptx ( پاورپوینت )

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از اسلاید : 

 

تعداد اسلاید : 35 صفحه

امام حسین و عاشورا از دیــدگــاه اهــل سنـت رسـول گـرامى اسلامى (ص ) فرمود: به وسیله من آگاه شدید, با على راه یافتید وهدایت شدید, نیکى ها به واسطه حسن به شما عطا شد, ولى سعادت وشقاوت شما با حسین است آگاه باشید که حسین یکى از درهاى بهشت است , هر کس با او دشمنى کنـد, خدابوى بهشت را بر او حرام مى کند حسین (ع ) بابى از بهشت شخصیت و فضایل امام حسین (ع ) ـ مولد و میلاد بعضى از مورخان تولد آن حضرت را روز آخر ربیع الاول سال سـوم هـجرى دانسته و بعضى دیگر گفته اند در پنجم جمادى الاول سال سوم یا چهارم هجرت به دنیا آمده است بنابراین درباره تولد آن حضرت چند قول وجود دارد, ولى قول مشهور این است که ایشان در روزسوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمده است .هـنـگـامـى که آن حضرت متولد شد او را نزد جد بزرگوارش رسول خدا(ص ) آوردند آن حضرت بادیدن او سخت مسرور شد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و روز هفتم تـولدش گوسفندى براى او عقیقه کرد و به مادرش فرمود: ((سرش را بتراشید و به وزن موهایش نقره صدقه دهید)).
حـسـیـن بن على (ص ) در مدینه منوره در سال چهارم هجرى در روز سه شنبه , سوم ماه شعبان یاپنجشنبه پنجم همان ماه متولد شد نامگذارى توسط پیامبر (ص ) در روایـات آمـده اسـت کـه نـامگذارى آن حضرت و برادر بزرگوارش به حسین و حسن , توسط شـخـص پـیامبر اکرم صورت گرفته است و تصریح شده است که این نامگذارى به دستور خداوند متعال بوده است .از عـلى بن ابیطالب نقل کرده اند که فرمود: آن گاه که حسن به دنیا آمد نام عمویم ((حمزه )) را بـر او نهادم و آن گاه که حسین متولد گشت نام عموى دیگرم ((جعفر)) را بر او گذاشتم روزى رسول خدا(ص ) مرافراخواند و فرمود: من مامور شده ام که نام آن دو را تغییر دهم , از این پس آنان را حسن وحسین بخوانید ((2)).در روایـات دیـگـر آمـده اسـت کـه پـیـامـبر اکرم (ص ) فرمود: حسن و حسین را به نام فرزندان هـارون نـامـیدم , او فرزندانش را ((شبر)) و ((شبیر)) نامید و من فرزندانم را به همان نام (به لفظ عربى ) حسن وحسین نامیدم علاقه جبرئیل به حسین در روایـات آمـده اسـت روزى حـسـن و حـسـیـن , در کودکى , پیش روى پیامبر (ص ) با یکدیگر کـشـتى مى گرفتند و پیامبر دائما حسن را تشویق مى کرد فاطمه رو به پدر کرد و عرض کرد: اى رسـول خـدا! شـمـاحـسـن را کـه بـرادر بزرگتر است در مقابل حسین که کوچکتر است تشویق مى کنید؟
پیامبر فرمود: زیراجبرئیل شاهد این ماجرا بود و حسین را تشویق مى کرد و من حسن را.
مهرورزى پیامبر به حسین مـهـر و مـحبت پیامبر به امام حسین و برادر بزرگوارش امام حسن زبانزد عام و خاص بوده است گـذشـتـه از گفتارى که نقل شد, از رفتار حضرت با ایشان حکایات فراوانى نقل کرده اند که این نکته به خوبى معلوم مى شود.نـقل شده است که گاه در هنگام نماز جماعت , حسن و حسین , که کودکانى خردسال بودند, نزد جـدبـزرگـوارشـان مـى رفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار مى شدند برخى از اصحاب پـیش دستى مى کردند تا کودکان را از رسول خدا دور کنند, ولى آن حضرت اشاره مى فرمودند که آنـهـا را بـه حـال خـودواگذارید سپس به آرامى دست آنها را مى گرفتند و پایین مى آوردند و بر زانوان خویش مى نشاندند.روزى پـیامبر سجده نماز را, بر خلاف معمول , طولانى کرد نماز که تمام شد, نمازگزار

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  ................... توجه فرمایید !

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.
  • هدف فروشگاه جهت کمک به سیستم آموزشی برای دانشجویان و دانش آموزان میباشد .

 



 « پرداخت آنلاین »


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت امام حسین و عاشورا از دیــدگــاه اهــل سنـت

صلح امام حسن

اختصاصی از یارا فایل صلح امام حسن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

عنصرامر به معروف :

در ساختمان نهضت حسینی سه عنصر اساسی وجود دارد و دخالت داشته است و مجموعاً سه عامل به این حادثه بزرگ شکل داده است که این حادثه با اینکه از نظر تاریخی طول و تفضیل زیادی ندارد ، لکن از نظر تفسیری و پی بردن به ماهیت این واقعه مهم تاریخی ، بسیار پیچیده است و یکی از علل این که تفسیرهای مختلفی دربارة این حادثه شده است و احیاناً سوء استفاده هائی از این حادثه عظیم و بزرگ شده است پیچیدگی این داستان از نظر عناصری که مؤثر در به وجود آمدن این حادثه بوده است ما در این حادثه به مسائل زیادی بر می خوریم در یکجا می بینیم سخن از بیعت خواستن از امام حسین(ع) و امتناع کردن امام از بیعت کردن است یک جای دیگر می بینیم سخن از دعوت مردم کوفه است و پذیرفتن امام دعوت را و در جای دیگر می بینیم امام بطور کلی بدون توجه به مسئله بعیت خواستن و امتناع از بیعت و بدون این که اساساً توجهی به این مسئله بکند که مردم کوفه از او دعوت کرده اند یا دعوت نکرده اند اوضاع زمان را و وضع حکومت وقت را انتقاد میکند و شیوع فساد را متذکر می شود.

تغییر ماهیت اسلام را یادآوری می کند حلال شدن حرام ها و حرام شدن حلال ها را بیان می نماید و آن وقت می بیند وظیفه یک ملت مسلمان این است که در مقابل چنین حوادثی ساکت نباشد در آن نظام می بینیم امام نه سخن از بیعت می آورند و نه سخن از دعوت نه سخن از بیعتی که یزید از او می خواهد نه سخن از دعوتی که مردم کوفه از او کرده اند ، قضیه از چه قرار است ؟آیا مسئله ، مسئله بیعت بود ، آیا مسئله مسئله دعوت بود ، آیا مسئله مسئله اعتراض و انتقاد بود و مسئله شیوع منکرات بود ، کدام یک از این قضایا بود و این مسئله را ما باید بر چه اساسی پی جویی کنیم و بعلاوه چه تفاوت واضح و روشنی میان عصر امام و دورة یزید با دوره های قبلی بود ، با دوره معاویه بود ، که امام حسن علیه السلام با معاویه صلح میکند ولی امام حسین علیه السلام به هیچ وجه سر صلح با یزید ندارد و چنین صلحی را جایز نمی شمارد.

حقیقت مطلب این است که همه این عوامل مؤثر و دخیل بوده است ، یعنی همه این عوامل وجود داشته است و امام در مقابل همه این عوامل عکس العمل نشان داده است پاره ای از عکس العمل ها وعمل های امام بر اساس امتناع از بیعت است ، پاره ای از تصمیمات امام بر اساسی دعوت مردم کوفه است و پاره ای از تصمیات امام بر اساس مبارزه با منکرات و فسادهائی است که در آن زمان به هر حال وجود داشته است. همه این عناصر در حادثه کربلا مجموعه ای است از جریان ها و عکس العمل ها و تصمیم هایی که از طرف امام گرفته شده است، عامل اول مسئله بیعت است ، پس از آنکه اصحاب امام حسن علیه السلام آنقدر سستی نشان دادند امام حسن (ع) یک قرار داد موقت با معاویه امضاء می کند نه بر اساس خلافت معاویه و نه بر اساس حکومت معاویه ، بلکه یکی قرار داد موقتی با او امضاء می کند که برای یک مدت محدودی معاویه اگر می خواهد حکومت بکند حکومت بکند و بعد از آن مسلمین باشند به اختیار خودشان و آن کسی را که صلاح می دانند او را به خلافت انتخاب بکنند و یا بروند به دنبال آن کسی که تشخیص می دهند که از طرف پیغمبر منصوب شده است و بالاخره بدنبال خلیفه شایسته خودشان بروند تا زمان معاویه مسئله حکومت و خلافت یک مسئله موروثی نبود یک مسئله ای بود که تا آن وقت درباره او دو گونه فکر بیشتر نبود . یک فکر آن بود که خلافت شایسته کیست که پیغمبر بامر خدا او را برای خودشان خلیفه ای انتخاب بکنند و به هر حال این مسئله در میان نبود که خلیفه گذشته تکلیف مردم را برای خلیفه بعدی معین کند خودش برای خودش جانشین تعیین کند دیگری هم همینطور .

یکی از شرایطی که امام حسن وارد کردند و گنجانیدند در صلح نامه و معاویه به او عمل نکرد ، همین بود که معاویه حق ندارد تصمیمی برای مسلمین بعد از خودش بگیرد و به هر حال تصمیمش این بود که نگذارد خلافت از خانودانش خارج شود و بقول مورخین خلافت را بشکل سلطنت دربیاورد ولی خودش احساس می کرد که این کار فعلاً زمینه مساعدی ندارد درباره این مطلب زیاد می اندیشید و با دوستان خاصش در میان می گذاشت ولی جرأت اظهار آن را نداشت یعنی فکر نمی کرد که این مطلب عملی می شود ، آنطوریکه مورخین نوشته اند کسی که او را تشویق کرد بر این کار و مطمئن ساخت که این کار را بکن عملی است ، مغیره بن شعبه بود آن هم به خاطر طمعی که به حکومت کوفه بسته بود او حاکم و والی کوفه بود معاویه او را معزول کرد ناراخت بود از این معزولیت آمد به شام و برای اینکه به حکومت کوفه برگردد نقشه ای کشید و آن این بود که روزی یزید بن معاویه را دید به او گفت که من نمی دانم چرا معاویه دربارة تو کوتاهی می کند گفت چطور ، گفت چرا معطل است، چرا تو را معرفی نمی کند به مردم به عنوان جانشینی خودش .

گفت پدرم فکر می کندکه این مطلب عملی نیست ، گفت خیر عملی است ، گفت چطور ؟ گفت شما کجا را فکر می کنید که مردم عمل نخواهند کرد اما شام هر چه معاویه بگوید اطاعت می کنند اما مردم مدینهاگر فالن کس را به مدینه بفرستید او در مدینه این وظیفه را انجام می دهد و از همه جا خطرناکتر عراق و کوفه است معاویه آنهم به عهده خودم بعهده من که این وظیفه را انجام بدهم یزید می رود پیش معاویه و می گوید مغیره بمن اینچنین گفته است معاویه بعد مغیره را می خواهد و مغیره با چرب زبانی و منطق قوی که داشت توانست معاویه را قانع کند که زمینه آماده است و کار کوفه را که از همه جا سخت تر و مشکل تر است خودام انجام می دهم در نتیجه معاویه دو مرتبه ابلاغ برایش صادر کرد که بر گرد و برو البته این فرمان بعد از وفات امام مجتبی علیه السلام است.

در سالهای آخر حکومت معاویه است جریانهائی دارد که مردم کوفه همان وقت هم قبول نکردند مردم مدینه هم قبول نکردند که خود معاویه مجبور شد آمد به مدینه رؤسای اهل مدینه را یعنی کسانی که مورد احترام مردم بودند امام حسین (ع) ، عبدالله بن زبیر ، عبدالله بن عمر را خواست و خواست با چرب زبانی بعنوان اینکه مصلحت اسلامی فعلاً ایجاب می کند که حکومت ظاهری در دست یزید باشد کار در دست شما باشد برای اینکه اختلافی بین مردم رخ ندهد شما بیائید فعلاً بیعت بکنید و عملاً زمام امور در دست شما باشد ولی هیچکدام از آنها قبول نکردند اینکار هم آنطوریکه باید و معاویه می خواست عملی نشد بعد با یک نیرنگی می خواست در مسجد مدینه به مردم بفهماند که اینها حاضر بودند به این کار و حاضر شدند که این نیرنگ هم نافرجام ماند ،معاویه در عین حال در وقت مردن سخت نگران پسرش یزید بود و مسائلی را به او گوش زد کرد ، گفت تو برای بیعت گرفتن با عبدالله بن زبیر چگونه رفتا رکن با عبدالله بن عمر چکونه رفتار کن ، با حسین بن عملی چگونه رفتار کن مخصوصاً با امام حسین که دستور داد با او با رفق و نرمی رفتار بکند که او فرزند پیغمبر است ، متانت عظیمی در میان مسلیمن دارد ، بترس از آنکه با حسین بن علی (ع) با خصومت رفتار کنی .

معاویه پیش بینی می کرد که اگر یزید با حسین بن علی (ع) با خصومت رفتار بکند و دست خودش را بخون امام حسین آلوده بکند دیگر نخواهد توانست خلافت بکند و خلافت از خانوادن ابوسفیان بیرون خواهد رفت ، معاویه بسیار زیرک بود . پیش بینی هایش مانند پیش بینی های هر مرد سیاسی دیگری غالباً درست از کار در می آمد و خوب می فهمید ، برعکس یزید اولاً جوان بود و بعد یک مردی بود که از اول در لباس بزرگ زادگی و اشراف زادگی بزرگ شده بود با لهو ولعب انس فراوانی داشت سیاست را واقعاً درک نمی کرد غرور جوانی داشت، غرور سیاسی داشت ، غرور ثروت داشت ؛ غرور شهوت داشت و این مخالفت در درجه اول به ضرر خاندان ابوسفیان تمام شد خاندان ابوسفیان هدفی جز حکومت و سلطنت نداشتند و برای همیشه از خاندان آنها بیرون آمد ، آنها هدف معنوی که نداشتند ، حسین بن علی کشته شد و به هدفهای معنوی خود ش رسید ، حسین بن علی کشته شد و به هدفهای خودشان بهیچ شکل نرسیدند بعد از آنکه معاویه در نیمه ماه رجب سال 60 می میرد ،یزید نامه ای می نویسد به حاکم مدینه که از بنی امیه بود ، در آن نامه مرگ معاویه را اعلام می کند و می گوید از مردم برای من بیعت بگیر چون می داند که مدینه مرکز است و چشم همه مردم به مدینه است در نامه خصوصی آن دستور شدید خودش را صادر می کند و می گوید ، حسین بن علی را بخواه و از او بیعت


دانلود با لینک مستقیم


صلح امام حسن